📜الف. گفتهاند این آیه درباره اعرابی از بنی اسد (بنی خزیمه) نازل شد كه در خشكسالی به مدینة النبی آمده شهادتین بر زبان میراندند ولی در باطن مؤمن نبودند؛ و كوچههای مدینه را به كثافات آلوده، و قیمتها را گران كردند؛ و به رسول اللّه (ص) میگفتند: ما با اموال و عیال نزد تو آمدیم و مثل فلان طایفه با تو نجنگیدیم، پس سهمی از زکات به ما بده. و دائما بر پیغمبر (ص) منت میگذاشتند پس این آیه در مورد آنها نازل شد.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص412؛ ترجمه اسباب نزول،
ص210-211
📜ب. این واقعه به این صورت هم از سعید بن جبیر و ابن زید روایت شده که اینان قومی از بنیاسد بودند که در زمان خشکسالی نزد پیامبر آمدند و ابراز اسلام نمودند ولی واقعا ایمان نیاورده بودند و برای گرفتن سهمی از زکات، ابراز اسلام کرده بودند؛ و خداوند با این آیه به پیامبر ص دستور داد که به آنان از درونشان خبر دهد که معجزهای برایشان باشد؛پس آیه فرمود بگو ایمان نیاوردید یعنی در باطن و از روی حقیقت تصدیق نکردید بلکه بگویید اسلام آوردیم تا جانمان حفظ شود و از کشته و اسیر شدن مصون بمانیم.
📜مجمع البيان، ج9، ص207
🔹البته شأن نزولهای دیگری هم مطرح است که عمدتا ذیل سه آیه بعد مطرح شده است.
@yekaye
🔹الف. قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ
با توجه به کثرت روایات مربوط به اسلام و ایمان به نظر رسید که خوب است به سراغ بزرگان حدیث در این زمینه برویم و برای ذیل این آیه از گزینش آنان بهرهمند شویم (البته مقدم بر آن در اینجا تنها حدیث نبویای که ناظر به این آیه یافتیم تقدیم میشود).
▪️مرحوم کلینی در کتاب کافی (ج۲) سه باب پیاپی دارد با عناوین «بَابُ أَنَّ الْإِسْلَامَ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ أَنَّ الثَّوَابَ عَلَى الْإِيمَان؛ بَابُ أَنَّ الْإِيمَانَ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَان؛ بَابٌ آخَرُ مِنْهُ وَ فِيهِ أَنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِيمَان» (ص۲۴-۲۸) که روایاتی از این سه باب که مضمونشان حاوی کل روایات این ابواب باشد در اینجا خواهد آمد؛
وی سپس باب دیگری بدون عنوان با سه روایت آورده (ج۲، ص۲۸-۳۴)، که روایت اول آن با طول و تفصیل فراوان معنایی بسیار سختگیرانه از شرک (به عنوان نقطه مقابل ایمان) را شرح میدهد که از موضوع این بحث خارج است؛ اما دو حدیث بعدیاش چون مرتبط است میآوریم؛ و
سپس باب دیگری با عنوان «بَابٌ فِي أَنَّ الْإِيمَانَ مَبْثُوثٌ لِجَوَارِحِ الْبَدَنِ كُلِّهَا» (ص۳۳-۴۰) با ۸ حدیث و
با چند باب فاصله بابی دارد با عنوان «بَابُ فَضْلِ الْإِيمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ الْيَقِينِ عَلَى الْإِيمَانِ» (ص51-52) با ۶ حدیث، که از این ابواب نیز روایاتی که مضمونشان حاوی کل روایات این ابواب باشد در اینجا خواهد آمد؛ و
نهایتا با فاصلهای طولانی باب دیگری دارد با عنوان «بَابُ الْمُؤْمِنِ وَ عَلَامَاتِهِ وَ صِفَاتِهِ» (ص۲۲۷-۲۴۲) مشتمل بر ۳۹ حدیث که از آن باب نیز با حذف مضامین تکراری و نیز با صرف نظر کردن از حدیث اول آن (که همان خطبه معروف همام است که در اینجا حضرت آنها را به جای تعبیر «متقین» با تعبیر «مومنین» میآورد) و احادیثی که به طور خاص در مقام بیان شیعه ویا سایر کمالات انسانی (بدون تصریح به کلمه «مومن») است احادیثی را خواهیم آورد.
(البته مضامین مربوط به مومن در کافی بسیار بیش از اینهاست ولی اینها از این جهت که ذیل عناوینی مرتبط با موضوع آمده بود تقدیم میشود).
▪️از سوی دیگر شیخ صدوق نیز در کتاب «معانی الاخبار» بابی باز کرده با عنوان «باب معنى الإسلام و الإيمان» و در آنجا احادیثی را آورده است که مواردی که علاوه بر موارد قبلی است در اینجا تقدیم میشود؛ و
▪️سپس دو سه حدیث دیگر که یک نحوه نگاه جامع در مقام مقایسه ایمان و اسلام است تقدیم خواهد شد و
نهایتا برای جلوگیری از سوءتفاهم، دو سه حدیث که نشان میدهد گاه کلمه اسلام در احادیث در معنایی برتر از ایمان هم به کار رفته اشاره خواهد شد.
@yekaye
☀️۱) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند:
اسلام آشکار است و ایمان در دل، و به سینهشان اشاره فرمودند.
📚مجمع البيان، ج9، ص208
و روى أنس عن النبي ص قال:
الإسلام علانية و الإيمان في القلب. و أشار إلى صدره.
🔸در منابع اهل سنت پایان این نقل چنین است:
سه بار به سینهشان اشاره کردند و فرمودند: تقوا اینجاست؛ تقوا اینجاست.
📚الدر المنثور، ج6، ص 100
أخرج أحمد و ابن مردويه عن أنس عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم قال:
الإسلام علانية، و الايمان في القلب. ثم يشير بيده إلى صدره ثلاث مرات، و يقول: التقوى هاهنا، التقوى هاهنا.
@yekaye
☀️۲) جمیلبندرّاج گوید: از امام صادق (علیه السلام) از این سخن خداوند عز و جل شوال کردم که میفرماید: «اعراب بادیهنشین گفتند: ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاوردهاید ولکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهایتان وارد داخل نشده است» (حجرات/۱۴)؟
فرمود: «آیا نمیبینی که ایمان غیر از اسلام است».
📚الكافي، ج2، ص24
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ»؟
فَقَالَ لِي: أَ لَا تَرَى أَنَّ الْإِيمَانَ غَيْرُ الْإِسْلَامِ.
@yekaye
☀️۳) از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
ایمان، اقرار و عمل است، ولی اسلام، اقرار است بدون عمل.
📚الكافي، ج2، ص24
عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:
الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ.
@yekaye
☀️۴) سفیانبنسمط گوید:
مردی از امام صادق (علیه السلام) از اسلام و ایمان سؤال کرد که فرق بین آن دو چیست؟ حضرت پاسخش را نداد. دوباره از ایشان سؤال کرد. باز حضرت پاسخش را نداد.
سپس در راه به هم برخورد کردند درحالیکه وی آمادهی کوچکردن بود. حضرت به او فرمود: «گویا آماده سفری»؟
عرض کرد: «آری».
فرمود: «پس در مسجد الحرام مرا ببین»!
آن مرد آنجا خدمت حضرت رسید و دوباره سؤال کرد: «چه فرقی بین اسلام و ایمان است»؟
فرمود: «اسلام همان ظاهری است که مردم بر آنند: شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و واحد است و شریکی ندارد، و اینکه حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست؛ و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و حجّ خانه خدا، و روزه ماه رمضان، این اسلام است.
سپس فرمود: ایمان شناخت این امر [امامت] است به علاوه این؛ پس اگر کسی بدان اقرار کرد ولی این امر را نشناخت، مسلمان است و در عین حال گمراه».
📚الكافي، ج2، ص24-25
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ:
سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ مَا الْفَرْقُ بَيْنَهُمَا؛ فَلَمْ يُجِبْهُ. ثُمَّ سَأَلَهُ؛ فَلَمْ يُجِبْهُ.
ثُمَّ الْتَقَيَا فِي الطَّرِيقِ وَ قَدْ أَزِفَ مِنَ الرَّجُلِ الرَّحِيلُ؛ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: كَأَنَّهُ قَدْ أَزِفَ مِنْكَ رَحِيلٌ؟!
فَقَالَ: نَعَمْ.
فَقَالَ: فَالْقَنِي فِي الْبَيْتِ.
فَلَقِيَهُ، فَسَأَلَهُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ مَا الْفَرْقُ بَيْنَهُمَا؟
فَقَالَ: الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِي عَلَيْهِ النَّاسُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ.
وَ قَالَ: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا.
@yekaye
☀️۵) ابوبصیر گوید: شنیدم که امام باقر (علیه السلام) میفرمود:
[خداوند میفرماید] «آن اعراب گفتند: ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاوردهاید ولکن بگویید اسلام آوردیم» (حجرات/۱۴)؟ پس هرکس گمان کند که آنها ایمان آوردهاند، دروغ گفته است ویا گمان کند که آنها اسلام هم نیاوردهاند، باز دروغ گفته است.
📚الكافي، ج2، ص25
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا»؛ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ آمَنُوا فَقَدْ كَذَبَ؛ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ لَمْ يُسْلِمُوا فَقَدْ كَذَبَ.
@yekaye
☀️۶) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
به خاطر اسلام خون حفظ میشود [= حفظ جان شخص واجب میگردد]، و امانت ادا میگردد، و نکاح با زنان حلال میشود؛ ولی ثواب بر مدار ایمان است.
📚الكافي، ج2، ص24
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَيْمَنَ عَنِ الْقَاسِمِ الصَّيْرَفِيِّ شَرِيكِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
الْإِسْلَامُ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ، وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِيمَانِ.
☀️ب. در روایتی طولانی فردی از اهل شام خدمت امام صادق ع میرسد برای مناظره با اصحاب ایشان؛ و بعد از بحثهای مفصلی که با خود امام مطرح میکند قانع میشود.
وی نهایتا به حقانیت ایشان اذعان میکند و میگوید: الان من به خداوند اسلام آوردم.
حضرت در پاسخ میفرمایند: بلکه الان به خداوند ایمان آوردی؛ همانا اسلام پیش از ایمان است، و بر اساس اسلام است که افراد از یکدیگر ارث میبرند و ازدواج جایز میگردد؛ ولی ایمان آن است که بر اساس آن پاداش داده میشود.
📚الكافي، ج1، ص173
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَوَرَدَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ صَاحِبُ كَلَامٍ وَ فِقْهٍ وَ فَرَائِضَ وَ قَدْ جِئْتُ لِمُنَاظَرَةِ أَصْحَابِكَ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: ...
فَأَقْبَلَ الشَّامِيُّ يَقُولُ: صَدَقْتَ؛ أَسْلَمْتُ لِلَّهِ السَّاعَةَ.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: بَلْ آمَنْتَ بِاللَّهِ السَّاعَةَ، إِنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِيمَان،ِ وَ عَلَيْهِ يَتَوَارَثُونَ وَ يَتَنَاكَحُونَ، وَ الْإِيمَانُ عَلَيْهِ يُثَابُون؛ ...
@yekaye
☀️۷) سماعه گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مرا از اسلام و ایمان با خبر ساز که آیا آن دو مختلفند»؟
فرمود: «ایمان شریک اسلام است، ولی اسلام شریک ایمان نیست» [= هر مومنی مسلمان است؛ اما هر مسلمانی مومن نیست].
عرض کردم: «برایم آن دو را توصیف بفرمایید».
فرمود: «اسلام شهادت دادن است به اینکه خدایی جز الله نیست، و تصدیق پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، و به همین مقدار، خون محترم میشود، و بر اساس آن حکم ازدواج و ارث جریان مییابد، و عموم مردم همین ظاهر را دارند؛ ولی ایمان، هدایت است و آنچه که از صفات اسلام در دل ثابت شود و در عمل ظهور نماید. ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، زیرا ایمان در ظاهر شریک اسلام است، ولی اسلام در باطن شریک ایمان نیست، گرچه در گفتار و صفت جمع شوند».
📚الكافي، ج2، ص25
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ؟
فَقَالَ: إِنَّ الْإِيمَانَ يُشَارِكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا يُشَارِكُ الْإِيمَانَ.
فَقُلْتُ: فَصِفْهُمَا لِي.
فَقَالَ: الْإِسْلَامُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ التَّصْدِيقُ بِرَسُولِ اللَّهِ ص بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَيْهِ جَرَتِ الْمَنَاكِحُ وَ الْمَوَارِيثُ وَ عَلَى ظَاهِرِهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ؛ وَ الْإِيمَانُ الْهُدَى وَ مَا يَثْبُتُ فِي الْقُلُوبِ مِنْ صِفَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَا ظَهَرَ مِنَ الْعَمَلِ بِهِ؛ وَ الْإِيمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ؛ إِنَّ الْإِيمَانَ يُشَارِكُ الْإِسْلَامَ فِي الظَّاهِرِ وَ الْإِسْلَامَ لَا يُشَارِكُ الْإِيمَانَ فِي الْبَاطِنِ وَ إِنِ اجْتَمَعَا فِي الْقَوْلِ وَ الصِّفَةِ.
@yekaye
مرحوم کلینی در ادامه دو حدیث دیگر با همین مضمون مختصر آورده است که آنها را تکرار نمیکنیم ؛
اما با همین مضمونی ولی با طول و تفصیل بیشتر نیز چند حدیث آورده است که یکی از آنها در ادامه (حدیث۸.ب) تقدیم میشود:
☀️۸) الف. حمران گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که میفرمود:
همانا خداوند ایمان را درجهای بر اسلام برتری داد همان گونه که کعبه را بر مسجد الحرام برتری داد.
📚الكافي، ج2، ص52
☀️ب. و باز حمران گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که میفرمود:
«ایمان آن است که در دل جای گیرد و به سوی خداوند سوق دهد، و انجام اعمال بر اساس اطاعت خداوند و تسلیم بودن به اوامر او بر صدق آن گواهی دهد. ولی اسلام آن است که در سخن و عمل آشکار شود و عموم مردم از همه فرقهها از ظاهر آن بهرهمندند؛ جان آنها به وسیلهی آن حفظ میشود و ارث بر حسب آن تقسیم میگردد و نکاح بر اساس آن جاری میشود، و با آن [مسلمانان] در انجام نماز و زکات و روزه و حج کنار هم میآیند و بدین ترتیب از کفر خارج میگردند و بهطرف ایمان میآیند، اسلام با ایمان مشارکت ندارد ولی ایمان با اسلام شریک هست و در گفتار و کردار با هم اجتماع میکنند، همانگونه که کعبه با مسجد الحرام مشارکت دارد ولی مسجد با کعبه مشارکت ندارد. خداوند متعال میفرماید: «اعراب بادیهنشین گفتند: ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاوردهاید ولکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهایتان وارد داخل نشده است» و گفته خداوند درستترین سخن است».
گفتم: «آیا مؤمن بر مسلمان در چیزی از فضیلتها و احکام و حدود برتریای دارد»؟
فرمود: «خیر! آنها در این گونه موارد با هم یکسان میباشند ولی مؤمن بر مسلمان برتری دارد در انجام آنها و تقربی که بدان وسیله به سوی خداوند عز و جل حاصل میکند».
گفتم: «مگر خداوند متعال نفرموده: «هرکس کار خوبی بکند خداوند ده برابر میدهد» (انعام/۱۶۰)؟! من گمان میکردم که آنها در نماز و زکات و روزه و حج با مؤمن برابر هستند».
فرمود: «مگر مشاهده نمیکنی که خداوند فرموده: «خداوند برای او چندین برابر مضاعف میگرداند» (بقره/۲۴۵)؟! این مومنان هستند که خداوند حسناتشان را چندین برابر مصاعف میگرداند، برای هر حسنهای هفتاد برابر عطا میکند، و این فضیلتی برای مؤمن میباشد و خداوند برای مؤمن به اندازه صحت ایمانش چندین برابر مضاعف میگرداند و خداوند در حق مومنان هرچه از خوبی که بخواهد انجام می دهد».
گفتم: «آیا به نظر شما هرکس داخل در اسلام شده است داخل در ایمان نشده است»؟
فرمود: «خیر! ولیکن هرکسی مسلمان شده بهطرف ایمان کشانیده شده و از کفر خارج گردیده است، من اکنون برای شما مثلی میزنم تا مطلب برایت روشن گردد و فضیلت ایمان را بر اسلام بشناسی؛ اگر مردی را در مسجد مشاهده کنی آیا گواهی میدهی که او را در کعبه دیدهای»؟
گفتم: «نمیتوانم چنین شهادتی بدهم».
فرمود: «اگر مردی را در کعبه دیدی میتوانی شهادت بدهی که او داخل در مسجد الحرام شده است»؟
گفتم: «آری».
فرمود: «از کجا؟»
گفتم: «برای اینکه نمیتواند داخل کعبه بشود مگر اینکه قبلش وارد مسجد شده باشد».
فرمود: «آفرین بر تو». سپس فرمود: «ایمان و اسلام هم چنین میباشند».
📚الكافي، ج2، ص26-27
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/10338
سند و متن احادیث بند ۸
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ الْإِيمَانَ عَلَى الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ كَمَا فَضَّلَ الْكَعْبَةَ عَلَى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ.
📚الكافي، ج2، ص52
☀️ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
الْإِيمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِي الْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِهِ، وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ، وَ هُوَ الَّذِي عَلَيْهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ كُلِّهَا، وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ، وَ عَلَيْهِ جَرَتِ الْمَوَارِيثُ وَ جَازَ النِّكَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ، فَخَرَجُوا بِذَلِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ أُضِيفُوا إِلَى الْإِيمَانِ، وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ وَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ، وَ هُمَا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يَجْتَمِعَانِ، كَمَا صَارَتِ الْكَعْبَةُ فِي الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَيْسَ فِي الْكَعْبَةِ، وَ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ، وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ». فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ.
قُلْتُ: فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي شَيْءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْكَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ؟
فَقَالَ: لَا هُمَا يَجْرِيَانِ فِي ذَلِكَ مَجْرَى وَاحِدٍ، وَ لَكِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي أَعْمَالِهِمَا وَ مَا يَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
قُلْتُ: أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مَعَ الْمُؤْمِنِ.
قَالَ: أَ لَيْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِينَ يُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ حَسَنَاتِهِمْ، لِكُلِّ حَسَنَةٍ سَبْعُونَ ضِعْفاً؛ فَهَذَا فَضْلُ الْمُؤْمِنِ وَ يَزِيدُهُ اللَّهُ فِي حَسَنَاتِهِ عَلَى قَدْرِ صِحَّةِ إِيمَانِهِ أَضْعَافاً كَثِيرَةً، وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِينَ مَا يَشَاءُ مِنَ الْخَيْرِ.
قُلْتُ: أَ رَأَيْتَ مَنْ دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ أَ لَيْسَ هُوَ دَاخِلًا فِي الْإِيمَانِ؟
فَقَالَ: لَا، وَ لَكِنَّهُ قَدْ أُضِيفَ إِلَى الْإِيمَانِ وَ خَرَجَ مِنَ الْكُفْرِ؛ وَ سَأَضْرِبُ لَكَ مَثَلًا تَعْقِلُ بِهِ فَضْلَ الْإِيمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ؛ أَ رَأَيْتَ لَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِي الْمَسْجِدِ أَ كُنْتَ تَشْهَدُ أَنَّكَ رَأَيْتَهُ فِي الْكَعْبَةِ؟
قُلْتُ: لَا يَجُوزُ لِي ذَلِكَ.
قَالَ: فَلَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِي الْكَعْبَةِ أَ كُنْتَ شَاهِداً أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ؟
قُلْتُ: نَعَمْ؟
قَالَ: وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟
قُلْتُ: إِنَّهُ لَا يَصِلُ إِلَى دُخُولِ الْكَعْبَةِ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ.
فَقَالَ: قَدْ أَصَبْتَ وَ أَحْسَنْتَ. ثُمَّ قَالَ: كَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ الْإِسْلَامُ.
📚الكافي، ج2، ص26-27
@yekaye
☀️۹) الف. ابیالصلاح کنانی از امام باقر ع روایت کرده است که:
به امیرالمومنین ع گفته شد: کسی که شهادت دهد که خدایی جز الله نیست و اینکه حضرت محمد ص رسول اوست، مومن است؟
فرمود: پس فرایض الهی کجاست؟
وباز روایت کرده که امام باقر ع میفرمود:
حضرت علی ع همواره میفرمود: اگر ایمان [فقط] کلام بود در موردش نه روزهای نازل میشد و نه نمازی و نه حلال و حرامی.
ونیز روایت کرده که من به امام باقر ع عرض کردم: همانا نزد ما کسانی هستند که میگویند اگر کسی شهادت دهد که خدایی جز الله نیست و اینکه حضرت محمد ص رسول اوست، مومن است.
فرمود: پس چرا حد بر آنان زده میشود و دستشان قطع میگردد، در حالی که خداوند مخلوقی ارزشمندتر از مومن نیافریده است زیرا که فرشتگان خادمان مومنیناند و همجواری خداوند برای مومنان است و بهشت برای مومنان است و حور العین برای مومنانا است.
سپس فرمود: اگر چنان است پس چرا اگر کسی واجبات را انکار کند کافر میباشد؟
☀️ب. سلّام جعفی گوید: از امام صادق ع درباره ایمان سوال کردم.
فرمودند: ایمان آن است که خداوند اطاعت شود و دیگر عصیان نشود.
📚الكافي، ج2، ص33
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص كَانَ مُؤْمِناً! قَالَ: فَأَيْنَ فَرَائِضُ اللَّهِ؟
قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ: لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ كَلَاماً لَمْ يَنْزِلْ فِيهِ صَوْمٌ وَ لَا صَلَاةٌ وَ لَا حَلَالٌ وَ لَا حَرَامٌ!
قَالَ: وَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً يَقُولُونَ: إِذَا شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص فَهُوَ مُؤْمِنٌ!
قَالَ: فَلِمَ يُضْرَبُونَ الْحُدُودَ وَ لِمَ تُقْطَعُ أَيْدِيهِمْ؟! وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً أَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ، لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّ جِوَارَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّ الْحُورَ الْعِينَ لِلْمُؤْمِنِينَ.
ثُمَّ قَالَ: فَمَا بَالُ مَنْ جَحَدَ الْفَرَائِضَ كَانَ كَافِراً؟!
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِيمَانِ؟
فَقَالَ: الْإِيمَانُ أَنْ يُطَاعَ اللَّهُ فَلَا يُعْصَى.
@yekaye
☀️۱۰) ابوعمرو زبیری روایت کرده که به امام صادق ع عرض کردم: ای عالم! به من بفرما که کدامین اعمال نزد خداوند افضل است؟
فرمود: آنچه خداوند چیزی را جز بدان قبول نکند.
گفتم: و آن چیست؟
ایمان به خدایی که جز او خدایی نیست بلندمرتبهترین اعمال به لحاظ درجه و باشرافتترین به لحاظ منزلت و نورانیترین آنها به لحاظ حظ و بهره است.
گفتم: آیا در مورد ایمان برایم خبر میدهید که سخن است و عمل، یا سخن بدون عمل؟
فرمود: ایمان تمامش عمل است و سخن هم قسمتی از آن عمل است به عنوان واجبی از جانب خداوند که در کتابش تبیین فرموده و نورش را آشکار گردانده و حجتش را ثابت فرموده است؛ به این مطلب کتاب خدا شهادت میدهد و بدان میخواند.
گفتم: برایم توضیح دهید چنانکه مطلب را خوب بفهمم.
فرمود: ایمان حالات و درجات و طبقات و منزلگاههایی است؛ برخی از آن چنان تمام است که به نهایت تمامیت خویش رسیده و برحی چنان ناقص است که نقصانش آشکار است و برخی چنان رجحان دارد که رجحانش زیادی میکند.
گفتم: آیا ایمان تمام و نقص دارد و زیاد شدنی است؟
فرمود: بله.
گفتم: چگونه؟
فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر اعضا و جوارح فرزند آدم واجب و بر آنها تقسیم و بین آنها پخش کرد؛پس هیچ عضوی از اعضا نیست مگر اینکه ایمانی بر عهدهاش گذاشته شد غیر از ایمانی که برعهده عضو دیگر گذاشته شد؛
از آنهاست قلبی که تعقل و تفقه میکند و میفهمد و آن امیر بدنش است که اعضا و جوارج جز به نظر و امر او نه میروند و نه میآیند؛
و از آن جمله است دو چشم وی که بدانها میبیند؛
و دو گوشش که بدانها میشنود
و دو دستانش که بدانها کاری انجام میدهد
و دو پایش که بدانها راه میرود
و عضو جنسیاش که روابط جنسی از قِبَلِ آن انجام میشود
و زبانش که با آن سخن میگوید
و سرش که صورتش در آن است؛
پس هیچیک از اینها نیست مگر اینکه ایمانی بر عهدهاش گذاشته شد غیر از ایمانی که برعهده عضو دیگر گذاشته شد به واجبی از جانب خداوند – تبارک اسمه – که کتابش درباره آن سخن میگوید و بر آن شهادت میدهد؛
پس آنچه بر دل واجب شده غیر از آن چیزی است که بر شنوایی واجب شده،
و آنچه بر سمع واجب شده غیر از آن چیزی است که بر دو چشم واجب شده،
و آنچه بر دو چشم واجب شده غیر از آن چیزی است که بر دستها واجب شده،
و آنچه بر دستها واجب شده غیر از آن چیزی است که بر پاها واجب شده،
و آنچه بر پاها واجب شده غیر از آن چیزی است که بر عضو جنسی واجب شده،
و آنچه بر عضو واجب شده غیر از آن چیزی است که بر رخسار واجب شده است.
سپس حضرت شروع میکنند یک یک وظایف این اعضا و جوارح را با استناد به آيات قرآن بیان میکنند...
📚الكافي، ج2، ص33-37
که فرازهایی از آن به شرح ذیل قبلا تقدیم شد:
🔖فراز مربوط به گوش در جلسه۱۴۰ حدیث۴
🌐http://yekaye.ir/az-zumar-039-18/
🔖فراز مربوط به زبان در پاورقی ۵ جلسه ۳۳۸
🌐http://yekaye.ir/al-balad-90-9/
🔖و فراز مربوط به دستها و پاها در حدیث۴ جلسه ۸۱۴ (و پاورقیاش)
🌐https://yekaye.ir/ya-seen-36-65/
🔖فراز پایانی آن که جواب این سوال راوی است که: «مقصود از نقصان ایمان و تمام بودن آن را فهمیدم. اما زیاد شدنش به چه دلیل؟» در جلسه ۵۹۴ حدیث۴
🌐https://yekaye.ir/al-kahf-18-13/
@yekaye
👇سند و متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/10341
سند و متن حدیث ۱۰
☀️عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الزُّبَيْرِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَيُّهَا الْعَالِمُ أَخْبِرْنِي أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً إِلَّا بِهِ.
قُلْتُ وَ مَا هُوَ؟
قَالَ: الْإِيمَانُ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَعْلَى الْأَعْمَالِ دَرَجَةً وَ أَشْرَفُهَا مَنْزِلَةً وَ أَسْنَاهَا حَظّاً.
قَالَ قُلْتُ: أَ لَا تُخْبِرُنِي عَنِ الْإِيمَانِ أَ قَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلَا عَمَلٍ؟
فَقَالَ: الْإِيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ وَ الْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِكَ الْعَمَلِ بِفَرْضٍ مِنَ اللَّهِ بَيَّنَ فِي كِتَابِهِ وَاضِحٍ نُورُهُ ثَابِتَةٍ حُجَّتُهُ يَشْهَدُ لَهُ بِهِ الْكِتَابُ وَ يَدْعُوهُ إِلَيْهِ.
قَالَ قُلْتُ: صِفْهُ لِي جُعِلْتُ فِدَاكَ حَتَّى أَفْهَمَهُ.
قَالَ: الْإِيمَانُ حَالاتٌ وَ دَرَجَاتٌ وَ طَبَقَاتٌ وَ مَنَازِلُ فَمِنْهُ التَّامُّ الْمُنْتَهَى تَمَامُهُ وَ مِنْهُ النَّاقِصُ الْبَيِّنُ نُقْصَانُهُ وَ مِنْهُ الرَّاجِحُ الزَّائِدُ رُجْحَانُهُ.
قُلْتُ: إِنَّ الْإِيمَانَ لَيَتِمُّ وَ يَنْقُصُ وَ يَزِيدُ؟!
قَالَ: نَعَمْ.
قُلْتُ: كَيْفَ ذَلِكَ؟
قَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى جَوَارِحِ ابْنِ آدَمَ وَ قَسَّمَهُ عَلَيْهَا وَ فَرَّقَهُ فِيهَا؛ فَلَيْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَةٌ إِلَّا وَ قَدْ وُكِّلَتْ مِنَ الْإِيمَانِ بِغَيْرِ مَا وُكِّلَتْ بِهِ أُخْتُهَا.
فَمِنْهَا قَلْبُهُ الَّذِي بِهِ يَعْقِلُ وَ يَفْقَهُ وَ يَفْهَمُ وَ هُوَ أَمِيرُ بَدَنِهِ الَّذِي لَا تَرِدُ الْجَوَارِحُ وَ لَا تَصْدُرُ إِلَّا عَنْ رَأْيِهِ وَ أَمْرِهِ،
وَ مِنْهَا عَيْنَاهُ اللَّتَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا
وَ أُذُنَاهُ اللَّتَانِ يَسْمَعُ بِهِمَا
وَ يَدَاهُ اللَّتَانِ يَبْطِشُ بِهِمَا
وَ رِجْلَاهُ اللَّتَانِ يَمْشِي بِهِمَا
وَ فَرْجُهُ الَّذِي الْبَاهُ مِنْ قِبَلِهِ
وَ لِسَانُهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ
وَ رَأْسُهُ الَّذِي فِيهِ وَجْهُهُ؛
فَلَيْسَ مِنْ هَذِهِ جَارِحَةٌ إِلَّا وَ قَدْ وُكِّلَتْ مِنَ الْإِيمَانِ بِغَيْرِ مَا وُكِّلَتْ بِهِ أُخْتُهَا بِفَرْضٍ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ اسْمُهُ يَنْطِقُ بِهِ الْكِتَابُ لَهَا وَ يَشْهَدُ بِهِ عَلَيْهَا.
فَفَرَضَ عَلَى الْقَلْبِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى السَّمْعِ
وَ فَرَضَ عَلَى السَّمْعِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى الْعَيْنَيْنِ
وَ فَرَضَ عَلَى الْعَيْنَيْنِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى اللِّسَانِ
وَ فَرَضَ عَلَى اللِّسَانِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ
وَ فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ
وَ فَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى الْفَرْجِ
وَ فَرَضَ عَلَى الْفَرْجِ غَيْرَ مَا فَرَضَ عَلَى الْوَجْهِ. ...
@yekaye
☀️۱۱) محمد بن مسلم گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم ايمان چيست؟
فرمود: شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست [و اينكه محمد فرستاده خداست] و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آمده و تصديقى بر آن كه در دلها مستقر گشته است.
عرض كردم: مگر شهادت عمل نيست؟
فرمود: چرا.
عرض كردم: عمل جزء ايمان است؟
فرمود: آرى، ايمان جز با عمل نباشد، و عمل از آن ست و ايمان جز به وسيله عمل ثابت و پا بر جا نشود.
📚الكافي، ج2، ص38
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ أَوْ غَيْرِهِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِيمَانِ
فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ] وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا اسْتَقَرَّ فِي الْقُلُوبِ مِنَ التَّصْدِيقِ بِذَلِكَ.
قَالَ قُلْتُ: الشَّهَادَةُ أَ لَيْسَتْ عَمَلًا؟
قَالَ بَلَى.
قُلْتُ: الْعَمَلُ مِنَ الْإِيمَانِ؟
قَالَ: نَعَمْ الْإِيمَانُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ الْعَمَلُ مِنْهُ وَ لَا يَثْبُتُ الْإِيمَانُ إِلَّا بِعَمَلٍ.
📚مرحوم کلینی همین حدیث را با سند دیگری از جمیل بن دراج هم روایت کرده است.
@yekaye
☀️۱۲) الف. از امام صادق علیه السّلام سوال شد: اسلام چیست؟
فرمودند: دین خدا نامش اسلام است و آن دین خدایی بوده پیش از آنكه شما در آنجایی باشید که بودید و بعد از آنکه باشید؛ پس هر كه به دین خدا اقرار كند، كسی است كه به امر خدای عز و جل عمل كرده، پس او مؤمن است.
☀️ب. سلّام به امام باقر علیه السّلام عرض كرد: خیثمة بن ابی خیثمه از شما به ماروایت كرد كه راجع به اسلام از شما پرسیده و جواب فرمودهاید: «اسلام كسی دارد كه رو به قبله ما كند و به شهادت ما شهادت دهد و عبادات ما را انجام دهد و ولیّ ما را دوست و دشمن ما را دشمن دارد، این شخص مسلمان است.
فرمود: خیثمه راست گفته است.
عرض كردم: و راجع به ایمان از شما پرسیده و فرمودهاید: ایمان به خداست و تصدیق كتاب خداست و نافرمانی نكردن خدا.
فرمود: خیثمه راست گفته است.
📚الكافي، ج2، ص38
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: مَا الْإِسْلَامُ؟
فَقَالَ: دِينُ اللَّهِ اسْمُهُ الْإِسْلَامُ؛ وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا حَيْثُ كُنْتُمْ وَ بَعْدَ أَنْ تَكُونُوا فَمَنْ أَقَرَّ بِدِينِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ وَ مَنْ عَمِلَ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.
☀️ب. عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ سَلَّامٌ: إِنَّ خَيْثَمَةَ ابْنَ أَبِي خَيْثَمَةَ يُحَدِّثُنَا عَنْكَ أَنَّهُ سَأَلَكَ عَنِ الْإِسْلَامِ، فَقُلْتَ لَهُ: إِنَّ الْإِسْلَامَ مَنِ اسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا وَ شَهِدَ شَهَادَتَنَا وَ نَسَكَ نُسُكَنَا وَ وَالَى وَلِيَّنَا وَ عَادَى عَدُوَّنَا فَهُوَ مُسْلِمٌ.
فَقَالَ: صَدَقَ خَيْثَمَةُ.
قُلْتُ: وَ سَأَلَكَ عَنِ الْإِيمَانِ، فَقُلْتَ: الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ التَّصْدِيقُ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَنْ لَا يُعْصَى اللَّهُ.
فَقَالَ: صَدَقَ خَيْثَمَةُ.
@yekaye
☀️۱۳) محمد بن حفص خارجه گوید: شنیدم مردی از امام صادق علیه السّلام از سخن مرجئه راجع به كفر و ایمان پرسید و عرض كرد: مرجئه بر ما احتجاج میكنند و میگویند: چنان كه كسی را كه ما كافر میدانیم، نزد خدا هم كافر است. همچنین در مورد مؤمن هم زمانی كه به ایمانش اقرار كرد او را نزد خدا مؤمن میدانیم.
حضرت فرمود، سبحان اللَّه! چگونه این دو برابرند؟! در صورتی كه كفر فقط اقرار بنده است و پس از اقرارش از او گواه و دلیلی نخواهند؛ ولی ایمان ادعایی است كه جز با دلیل ثابت نشود، و دلیل مؤمن عمل و نیت او است كه اگر هردو جمع شدند بنده نزد خدا مؤمن است. و كفر به هر یك از این سه جهت نیت و قول و عمل ثابت میشود؛ ولی احكام طبق گفتار و كردار جاری میشود؛ پس چه بسا شخصی كه مؤمنین به ایمانش شهادت دهند و احكام مؤمنین را بر او جاری كنند ولی او نزد خدا كافر باشد و كسی هم كه از روی ظاهر گفتار و كردارش احكام مؤمنین را بر او جاری كرده، کار درستی کرده است.
📚الكافي، ج2، ص40
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْأَشْعَثِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِحَفْصِ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ الْمُرْجِئَةِ فِي الْكُفْرِ وَ الْإِيمَانِ وَ قَالَ: إِنَّهُمْ يَحْتَجُّونَ عَلَيْنَا وَ يَقُولُونَ: كَمَا أَنَّ الْكَافِرَ عِنْدَنَا هُوَ الْكَافِرُ عِنْدَ اللَّهِ فَكَذَلِكَ نَجِدُ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَقَرَّ بِإِيمَانِهِ أَنَّهُ عِنْدَ اللَّهِ مُؤْمِنٌ.
فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ! وَ كَيْفَ يَسْتَوِي هَذَانِ؟ وَ الْكُفْرُ إِقْرَارٌ مِنَ الْعَبْدِ فَلَا يُكَلَّفُ بَعْدَ إِقْرَارِهِ بِبَيِّنَةٍ؛ وَ الْإِيمَانُ دَعْوَى لَا تَجُوزُ إِلَّا بِبَيِّنَةٍ، وَ بَيِّنَتُهُ عَمَلُهُ وَ نِيَّتُهُ؛ فَإِذَا اتَّفَقَا فَالْعَبْدُ عِنْدَ اللَّهِ مُؤْمِنٌ؛ وَ الْكُفْرُ مَوْجُودٌ بِكُلِّ جِهَةٍ مِنْ هَذِهِ الْجِهَاتِ الثَّلَاثِ مِنْ نِيَّةٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ، وَ الْأَحْكَامُ تَجْرِي عَلَى الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ؛ فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يَشْهَدُ لَهُ الْمُؤْمِنُونَ بِالْإِيمَانِ وَ يَجْرِي عَلَيْهِ أَحْكَامُ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ كَافِرٌ وَ قَدْ أَصَابَ مَنْ أَجْرَى عَلَيْهِ أَحْكَامَ الْمُؤْمِنِينَ بِظَاهِرِ قَوْلِهِ وَ عَمَلِهِ.
@yekaye
☀️۱۴) الف. جابر جعفی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای جعفی: همانا ایمان برتر از اسلام و یقین برتر از ایمان است و چیزی گرامیتر [كمیابتر] از یقین نیست.
☀️ب. وشاء گوید: شنیدم حضرت ابی الحسن علیه السلام میفرمود: ایمان یك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوی یك درجه بالاتر از ایمان، و یقین یك درجه بالاتر از تقوی است، و میان مردم چیزی كمتر از یقین پخش نشده است.
مرحوم کلینی شبیه این مضمون از امام رضا ع هم روایت کرده است.
☀️ج. ابو بصیر گوید، امام صادق علیه السّلام به من فرمود: ای ابا محمد! اسلام یك درجه است؟
گفتم آری.
فرمود: و ایمان یك درجه بالای اسلام است؟
گفتم: آری.
فرمود: و تقوی یك درجه بالای ایمان است؟
گفتم: آری.
فرمود: و یقین یك درجه بالای تقوی است؟
گفتم آری.
فرمود به مردم چیزی كمتر از یقین داده نشد، و شما به پائینترین [نزدیكترین] درجه اسلام چسبیده اید، مبادا از چنگتان بپرد.
☀️د. یونس گوید: از امام رضا علیه السّلام راجع به ایمان و اسلام پرسیدم.
فرمود: امام باقر علیه السّلام فرموده است: همانا دین فقط اسلام است، و ایمان یك درجه بالاتر از آن است و تقوی یك درجه بالاتر از ایمان است و یقین یك درجه بالاتر از تقوی است و میان مردم چیزی كمتر از یقین تقسیم نشده است.
عرض كردم یقین چیست؟
فرمود: توكل بر خدا و تسلیم خدا شدن و راضی بودن به قضاء خدا و واگذاشتن كار به خدا.
عرض كردم: تفسیر این چیست؟
فرمود: امام باقر علیه السّلام چنین فرموده است.
📚الكافي، ج2، ص51-52
☀️الف. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا أَخَا جُعْفٍ إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ.
☀️ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ مَا قُسِمَ فِي النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ.
☀️ج. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْإِسْلَامُ دَرَجَةٌ؟
قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ.
قَالَ: وَ الْإِيمَانُ عَلَى الْإِسْلَامِ دَرَجَةٌ؟
قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ.
قَالَ: وَ التَّقْوَى عَلَى الْإِيمَانِ دَرَجَةٌ؟
قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ.
قَالَ: وَ الْيَقِينُ عَلَى التَّقْوَى دَرَجَةٌ؟
قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ.
قَالَ: فَمَا أُوتِيَ النَّاسُ أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ وَ إِنَّمَا تَمَسَّكْتُمْ بِأَدْنَى الْإِسْلَامِ فَإِيَّاكُمْ أَنْ يَنْفَلِتَ مِنْ أَيْدِيكُمْ.
☀️د. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ؟
فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ.
قَالَ قُلْتُ: فَأَيُّ شَيْءٍ الْيَقِينُ؟
قَالَ: التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ.
قُلْتُ: فَمَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ؟
قَالَ: هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع.
@yekaye
☀️۱۵) امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن را سزاوار است كه دارای هشت صفت باشد:
در گرفتاریهای سخت باوقار و سنگین باشد.
هنگام بلا شكیبا باشد.
در نعمت و آسایش سپاسگزار باشد.
به آنچه خدا روزیش كرده قانع باشد.
به دشمنان ستم نكند و
به خاطر دوستان مرتكب گناه نشود.
تنش از او در زحمت باشد و
مردم از او در آسایش باشند.
همانا دانش دوست مؤمن است و
بردباری وزیر او، و
شكیبائی سرلشكرش، و
مدارا برادرش و
نرمخویی پدرش.
📚الكافي، ج2، ص230-231
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ فِيهِ ثَمَانُ خِصَالٍ: وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعٌ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ لَا يَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ.
إِنَّ الْعِلْمَ خَلِيلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمَ وَزِيرُهُ وَ الصَّبْرَ أَمِيرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقَ أَخُوهُ وَ اللِّينَ وَالِدُهُ.
@yekaye
☀️۱۶) از امام سجاد علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
مؤمن سكوت میكند تا سالم ماند، و سخن میگوید تا سود برد،
چیزی که نزدش امانت گذاشتهاند را به دوستانش نمیگوید [چه رسد به غریبهها]، و
گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد،
هیچ كار خیری را از روی ریا انجام نمیدهد، و از روی شرم و حیا ترك ننماید.
اگر او را بستایند از گفته آنها هراس كند [كه مبادا نزد خدا چنان نباشد] و از آنچه ستایندگان ندانند از خدا آمرزش خواهد،
سخن كسی كه او را نشناخته [میستاید] فریبش ندهد و از شمارش گناهی كه مرتكب شده میترسد.
📚الكافي، ج2، ص231
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ يَصْمُتُ لِيَسْلَمَ وَ يَنْطِقُ لِيَغْنَمَ؛ لَا يُحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ وَ لَا يَكْتُمُ شَهَادَتَهُ مِنَ الْبُعَدَاءِ وَ لَا يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً. إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُونَ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَا لَا يَعْلَمُونَ. لَا يَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَخَافُ إِحْصَاءَ مَا عَمِلَهُ.
@yekaye
☀️۱۷) از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
مؤمن را قوتی است در امر دین، و
دوراندیشیای است در نرمی، و
ایمانی است در یقین، و
حرص زدنی است در [تحصیل] فقه، و
نشاطی در هدایت، و
نیکوکاریای در استقامت، و
علمی در خویشتنداری، و
زیرکیای در ملایمت و مدارا،
سخاوتی در [راه] حق، و
میانهروی در زمان توانگری، و
حفظ ظاهر خوب در زمان ناداری، و
عفو و بخشش در زمان قدرت، و
اطاعت از خدا در هنگام نصیحت و خیرخواهی،
در حال شهوت باز ایستد و
در زمان رغبت خویشتنداری كند و
در امر جهاد حریص است و
در گرفتاریها اهل نماز و
در سختی شكیبا باشد و
در پیشآمدهای سنگین باوقار است و
در ناگواریها بردبار و
در آسایش و نعمت سپاسگزار.
پشت سر مردم بد نگوید و
تكبر نورزد و
قطع رحم ننماید،
نه سست است و نه خشن و نه سنگدل،
دیده اش بر او پیشی نگیرد [فكر نكرده به جائی ننگرد] و
شكمش او را رسوا نكند، و
آلت شهوتش بر او چیره نشود و
بر مردم حسد نبرد،
سرزنشش كنند و او سرزنش نكند، و
اسراف نورزد.
مظلوم را یاری كند و
بر مستمند ترحم نماید،
خودش از خویش در رنج است و مردم از او در آسایش،
در عزت دنیا رغبت نكند و از ذلت آن بیتابی ننماید.
کار مهمی که پیش آید به آن روی آورند و او را کار مهمی است كه بدان مشغول است [مردم به فكر دنیا و او مشغول آخرت است]،
در قضاوتش نقصی دیده نشود و
در رأیش سستی نباشد و
در دینش امر ضایعشدنیای نیست.
مشورت كننده را ارشاد كند و كمك كننده [كمك خواه] را كمك نماید، و
از هرزه گوئی و نادانی بگریزد.
📚الكافي، ج2، ص231
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ لَهُ قُوَّةٌ فِي دِينٍ وَ حَزْمٌ فِي لِينٍ وَ إِيمَانٌ فِي يَقِينٍ وَ حِرْصٌ فِي فِقْهٍ وَ نَشَاطٌ فِي هُدًى وَ بِرٌّ فِي اسْتِقَامَةٍ وَ عِلْمٌ فِي حِلْمٍ وَ كَيْسٌ فِي رِفْقٍ وَ سَخَاءٌ فِي حَقٍّ وَ قَصْدٌ فِي غِنًى وَ تَجَمُّلٌ فِي فَاقَةٍ وَ عَفْوٌ فِي قُدْرَةٍ وَ طَاعَةٌ لِلَّهِ فِي نَصِيحَةٍ وَ انْتِهَاءٌ فِي شَهْوَةٍ وَ وَرَعٌ فِي رَغْبَةٍ وَ حِرْصٌ فِي جِهَادٍ وَ صَلَاةٌ فِي شُغُلٍ وَ صَبْرٌ فِي شِدَّةٍ وَ فِي الْهَزَاهِزِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ.
وَ لَا يَغْتَابُ وَ لَا يَتَكَبَّرُ وَ لَا يَقْطَعُ الرَّحِمَ وَ لَيْسَ بِوَاهِنٍ وَ لَا فَظٍّ وَ لَا غَلِيظٍ وَ لَا يَسْبِقُهُ بَصَرُهُ وَ لَا يَفْضَحُهُ بَطْنُهُ وَ لَا يَغْلِبُهُ فَرْجُهُ وَ لَا يَحْسُدُ النَّاسَ يُعَيَّرُ وَ لَا يُعِيِّرُ وَ لَا يُسْرِفُ. يَنْصُرُ الْمَظْلُومَ وَ يَرْحَمُ الْمِسْكِينَ. نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ لَا يَرْغَبُ فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ لَا يَجْزَعُ مِنْ ذُلِّهَا لِلنَّاسِ هَمٌّ قَدْ أَقْبَلُوا عَلَيْهِ وَ لَهُ هَمٌّ قَدْ شَغَلَهُ لَا يُرَى فِي حُكْمِهِ نَقْصٌ وَ لَا فِي رَأْيِهِ وَهْنٌ وَ لَا فِي دِينِهِ ضَيَاعٌ يُرْشِدُ مَنِ اسْتَشَارَهُ وَ يُسَاعِدُ مَنْ سَاعَدَهُ وَ يَكِيعُ عَنِ الْخَنَا وَ الْجَهْلِ .
@yekaye
☀️۱۸) از امام باقر ع یا امام صادق ع روایت شده است:
امیر المؤمنین علیه السّلام به مجلسی از مردم قریش گذشت كه جامههای سفید پوشیده بودند و رنگ و روی شادابی داشتند و بسیار میخندیدند و به هر كه از آنجا میگذشت با انگشت اشاره میكردند.
سپس به مجلسی از اوس و خزرج گذشت و آنها را دید با پیكر فرسوده و گردن باریك و رنگ زرد، كه با فروتنی سخن میگفتند.
علی علیه السلام از این دو مجلس در شگفت شد و خدمت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
پدر و مادرم به قربانت، من به انجمن آل فلان گذشتم و حال آنها را بیان كرد، و به مجلس اوس و خزرج گذشتم و حال آنها را گفت.
سپس عرض كرد: و همه آنها مؤمنند. ای رسول خدا صفت مؤمن را برایم بازگو.
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله اندكی سر بزیر انداخت و سپس سر بلند كرد و فرمود:
بیست خصلت در مؤمن است كه اگر نداشته باشد ایمانش كامل نیست.
ای علی! از اخلاق مؤمنان است كه:
1- در نماز جماعت حاضرند.
2- در پرداخت زكاة شتابان.
3- مستمندان را اطعام كنند.
4- بر سر یتیم دست نوازش كشند.
5- لباسهای خود را پاكیزه دارند.
6- بند زیر جامه را به كمر بندند [لباسهایی میپوشند که کاملا وقار و حیا را حفظ کند].
آنان چناناند که
7- اگر خبر دهند دروغ نگویند.
8- اگر وعده كنند خلف ننمایند.
۹- چون امانت گیرند خیانت نكنند.
10- چون سخن گویند راست گویند.
11- عابدان شبند.
۱۲- شیران روزند.
13- روزها روزه دارند.
14- شبها (برای عبادت) بپاخیزند.
۱۵- همسایه را نیازارند و
16- همسایه از آنها آزار نبیند [اگر چه به وسیله بچه و سایر امور منسوب به آنها باشد].
آنان چناناند که
۱۷- راه رفتنشان بر زمین به نرمی است.
18- و مسیرشان به سمت خانه های بیوه زنان است [به منظور كمك و مساعدت] و
۱۹- برای تشییع جنازه.
20- خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد [شاید كنایه از اینكه صفت بیستم آنها تقوی است].
📚الكافي، ج2، ص232
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:
مَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِمَجْلِسٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَإِذَا هُوَ بِقَوْمٍ بِيضٍ ثِيَابُهُمْ صَافِيَةٍ أَلْوَانُهُمْ كَثِيرٍ ضِحْكُهُمْ يُشِيرُونَ بِأَصَابِعِهِمْ إِلَى مَنْ يَمُرُّ بِهِمْ ثُمَّ مَرَّ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَإِذَا قَوْمٌ بُلِيَتْ مِنْهُمُ الْأَبْدَانُ وَ دَقَّتْ مِنْهُمُ الرِّقَابُ وَ اصْفَرَّتْ مِنْهُمُ الْأَلْوَانُ وَ قَدْ تَوَاضَعُوا بِالْكَلَامِ.
فَتَعَجَّبَ عَلِيٌّ ع مِنْ ذَلِكَ وَ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنِّي مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لآِلِ فُلَانٍ ثُمَّ وَصَفَهُمْ، وَ مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَوَصَفَهُمْ. ثُمَّ قَالَ: وَ جَمِيعٌ مُؤْمِنُونَ فَأَخْبِرْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ بِصِفَةِ الْمُؤْمِنِ.
فَنَكَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ:
عِشْرُونَ خَصْلَةً فِي الْمُؤْمِنِ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَكْمُلْ إِيمَانُهُ.
إِنَّ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِينَ يَا عَلِيُّ الْحَاضِرُونَ الصَّلَاةَ وَ الْمُسَارِعُونَ إِلَى الزَّكَاةِ وَ الْمُطْعِمُونَ الْمِسْكِينَ الْمَاسِحُونَ رَأْسَ الْيَتِيمِ الْمُطَهِّرُونَ أَطْمَارَهُمْ الْمُتَّزِرُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمُ الَّذِينَ إِنْ حَدَّثُوا لَمْ يَكْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدُوا لَمْ يُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتُمِنُوا لَمْ يَخُونُوا وَ إِذَا تَكَلَّمُوا صَدَقُوا رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ أُسُدٌ بِالنَّهَارِ صَائِمُونَ النَّهَارَ قَائِمُونَ اللَّيْلَ لَا يُؤْذُونَ جَاراً وَ لَا يَتَأَذَّى بِهِمْ جَارٌ. الَّذِينَ مَشْيُهُمْ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنٌ وَ خُطَاهُمْ إِلَى بُيُوتِ الْأَرَامِلِ وَ عَلَى أَثَرِ الْجَنَائِزِ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الْمُتَّقِينَ.
@yekaye
☀️۱۹) الف. از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند:
هر كه از نیكی خود شادمان و از بدی خویش بدحال گردد، او مؤمن است.
☀️ب. . از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند:
همانا مؤمن كسی است كه چون خشم كند، خشمش وی را از حق بیرون نبرد، و چون راضی و خشنود گردد، خوشحالیاش وی را در باطل وارد نکند و چون قدرت یابد، بیشتر از حق خود نگیرد.
☀️ج. از امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمودند:
همانا مؤمن كسی است كه چون راضی و خرسند باشد، رضایتش او را به گناه و باطلی وارد نكند و چون خشمگین شود خشمش از سخن حق خارجش نكند، و كسی است كه چون قدرت یابد، قدرتش او را به آنچه حق ندارد نكشاند.
☀️د. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
سه خصلت است که اگر در کسی جمع شود حصلتهای ایمان در او کامل شود:
چون راضی و خرسند باشد، رضایتش او را به باطلی وارد نكند و چون عصبانی شود غضبش وی را از حق خارج نكند، و چون قدرت یابد، سراغ چیزی که از آن او نیست نرود.
📚الكافي، ج2، ص233-234 و 239
☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ.
☀️ب عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ أَكْثَرَ مِمَّا لَهُ .
☀️ج. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّي إِلَى مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ.
☀️د. عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ اسْتَكْمَلَ خِصَالَ الْإِيمَانِ: إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ الْغَضَبُ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ لَهُ.
@yekaye