یک آیه در روز
۱۱۱۲) 📖 ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 📖 ترجمه 💢سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ سوره عبس (۸۰
🔹فأَنْبَتْنا
▪️ماده «نبت» در مجموع دلالت بر روییدن دارد:
▫️ابن فارس اصل این ماده را روییدنی که در خصوص کِشتزار باشد دانسته که به استعاره در جاهای دیگر به کار رفته (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص378 )؛ و
▫️ظاهرا خلیل هم چنین نظری دارد زیرا «نَبت» را به معنای گیاه بدون ساقه دانسته و «نبات» را فعل آن معرفی کرده است (كتاب العين، ج8، ص129 )؛ و
▫️حسن جبل هم معنای محوری آن را امتداد یافتن گیاهی تر و تازه از زمین به سوی بالا معرفی کرده است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۱۴۹ )؛
▫️اما مرحوم مصطفوی آن را تعمیم داده و اصل آن را خروج چیزی از محل خود بر اثر روییدن دانسته، اعم از اینکه آن محل زمین باشد یا محلی دیگر، و اعم از اینکه آن روییدنی همچون درختان تنه داشته باشد یا همچون علفها بدون تنه باشد ویا اساسا غیرگیاه و غیرمادی باشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص20 )؛
▫️هرچند راغب تقریبا حد میانه را گرفته است، یعنی بر این باور است که «نَبْت» و «نَبَات» در اصل برای گیاهانی که از زمین بیرون میآید به کار میرود، اعم از اینکه تنه داشته باشند یا خیر، اما به نحو متعارف برای چیزی که تنه ندارد رایج شده است، بلکه نزد عامه در خصوص چیزی که حیوان آن را بخورد به کار میرود (شاید این آیه را هم موید خود بیاورند که: «کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ» (یونس/۲۴)]، وگرنه اگر حقیقتش در نظر گرفته شود برای هر چیزی که رشد دارد اعم از گیاه و حیوان و انسان به کار میرود، چنانکه فعل انبات در قرآن کریم نهتنها برای گیاهان «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا؛ وَ عِنَباً وَ قَضْباً؛ وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا؛ وَ حَدائِقَ غُلْباً؛ وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» (عبس/27-31)، بلکه برای انسان هم به کار رفته است، مانند «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ویا تعبیر «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» (آل عمران/37) در مورد حضرت مریم ع (مفردات ألفاظ القرآن، ص787 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص21 ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات ماده «نبت»
▪️این ماده در وزنهای افعال و تفعیل به صورت متعدی به کار میرود؛ البته در قرآن کریم فقط وزن افعال آن به کار رفته است: «يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها» (بقره/۶۱)، «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِل» (بقره/۲۶۱)، «فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَه» (نمل/۶۰)، «تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» (حج/5)، «فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا» (عبس/27) ؛
و در خصوص تعبیر «أنبت علی» در آيه «وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطينٍ» (صافات/146)، توضیح دادهاند که مقصود آن است که برگهای درخت مذکور چنان بزرگ بود که بدن و اعضای بدن وی را تحت پوشش خود قرار داد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص21 ).
▪️اما درباره اینکه فعل ثلاثی مجرد آن لازم است یا متعدی، اختلاف است:
▫️مرحوم مصطفوی «نَبْت» و «نَبَات» را دو مصدر ثلاثی مجرد دانسته که لازماند؛ و بر این باور است که برای متعدی شدن یا به باب افعال و تفعیل میرود ویا با حرف «ب» متعدی میشود، مانند: «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلينَ» (مومنون/20) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص20 )؛
▫️اما راغب بر این باور است که در حالت ثلاثی مجرد هم متعدی است و در خصوص آیه فوق هم تحلیلش این است که حرف «ب» نه برای تعدیه، بلکه برای حال آمده است و تقدیر کلام این است که «تَنْبُتُ حاملةً للدُّهْن» یعنی میروید در حالی که دهن در آن بالقوه موجود است؛ و بر همین اساس هم احتمال اولی که برای کلمه «نبات» در آیه «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ذکر کرده این است که «نبات» مفعول مطلق و دقیقا به جای «انبات» به کار رفته باشد ؛ هرچند که به عنوان احتمال دوم این را هم مطرح میکند که که در اینجا نبات، حال باشد نه مصدر، یعنی میخواهد تنبه دهد که انسان از این وجه که اصل او از خاک آفریده شده و از خاک بیرون آمده همانند نبات است هرچند که وصفی زاید بر نباتات و گیاهان هم دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص787 ).
▫️البته به نظر میرسد حق با مرحم مصطفوی باشد که واقعا «نبت» (روییدن) فعل لازم است؛ و در خصوص اینکه چرا در دو آیه «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ویا تعبیر «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» (آل عمران/37) برای فعل «أنبت» از مصدر نبات استفاده شد مرحوم مصطفوی به نکته جالبی اشاره میکنند که: «إنبات» بر وزن افعال دلالت بر جهت نسبت فعل به فاعل دارد و این مقدار از معنا، با خود فعل «أنبت» در آیه حاصل میشود؛ از این رو اگر «إنباتا» میفرمود جز مفعول مطلقی برای تأکید نمیبود؛ اما «نبات» که مصدر ثلاثی مجرد است دلالت بر استمرار و امتداد در مفهوم رشد و نمو فی نفسه دارد و الف آن دلالت بر استمرار دارد، پس در ترکیب «أنبَت نباتا» هم لحاظ قیام فعل به فاعل (اینکه خداوند چینن کرد) وجود دارد و هم دلالت بر استمرار رشد و نمو (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص22 ).
▪️البته کلمه «نبات» علاوه بر معنای مصدری، به معنای اسمی (خود گیاه) هم به کار میرود: «فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى» (طه/53) و گفتهاند به اعتبار اینکه مصداق نبت و روییدن است چنین اطلاق میشود و حرف «ا» هم موید این اطلاق است گویی این معنای نبت و روییدن در «نبات» استمرار دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص20 ).
🔸از توضیحات فوق معلوم میشود که ماده «نبت» به ماده «نمو» خیلی نزدیک است؛ در تفاوت این دو گفتهاند که در «نبات» نظر به این ماده است از جهت خروجش از محل با روییدن؛ اما در «نمو» نگاه به حصول زیاده و رشد بعد از خروج است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص20 ).
🔖ماده «نبت» و مشتقات آن ۲۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹حَبًّا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «حبب» در معانی متعددی به کار رفته است؛ دو معنای رایجتر آن، که در قرآن کریم به کار رفته، یکی «دوست داشتن» است و دیگری «دانه».
▪️برخی اساساً به سه اصل و ریشه مستقل برای این ماده باور دارند: یکی همین معنای «دانه»، دیگری لزوم و ثبات (که محبت و دوست داشتن را به این معنا برمیگردانند) و سوم کوتاه بودن (قِصَر) است.
اما دیگران همان دو معنا را اساسی دانستهاند؛ و در این میان،
▫️برخی همچون مرحوم مصطفوی همه این معانی را به «دوست داشتن» برمیگردانند و میگویند «دانه» هم از این جهت که محبوب کشاورز است، «حبّ» نامیده شده و
▫️برخی هم همچون راغب اصفهانی «دوست داشتن» را به «دانه» برمیگردانند با این توضیح که اصل این کلمه برای گندم و جو و سایر دانههای خوردنی به کار میرفته، سپس تعبیر «حَبَّةُ القلب» از باب تشبیه قلب به شکل دانه به کار رفته؛ و از اینجا تعبیر «حَبَبْتُ فلانا» در اصل به این معنا بوده که «حبهی قلبم به تو اصابت کرد» و بتدریج برای دوست داشتن به کار رفته است.
▪️در هر صورت، معنای «دانه» یکی از معانی پرکاربرد این ماده است. این کلمه، علاوه بر به دو صورت «حَبّ» (إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی، أنعام/۹۵؛ فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ، ق/۹) و «حَبّة» (كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ، بقرة/۲۶۱؛ وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أنعام/۵۹) در زبان عربی به صورت «حِبّة» (جمعِ «حِبّ») نیز به کار رفته است؛
ابن فارس بر این باور است که با فتحه برای دانههایی که خودشان خوراکیاند (بویژه گندم و جو) به کار میرود، اما با کسره برای اشاره به دانههایی که «بذر» گیاهان هستند، میباشد؛ و این نیز گفته شده که به دانهی هر چیز دانهداری (یعنی حتی عدس و لوبیا و …) «حِبّ» گفته میشود و تنها به دانههای گندم و جو «حَبّ» اطلاق میگردد.
🔖جلسه ۷۸۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-33/
@yekaye
☀️۱) در فرازی از یکی از ادعیه روایت شده از پیامبر اکرم ص که به دعای اسماء الحسنی معروف است آمده است:
و از تو درخواست میکنم به حق آن اسمت که بدان زمین را شکافتی، [چه] شکافتنی؛ پس در آن رویانیدی دانهای؛ و [درخت] انگوری و سبزيجاتى؛ [درخت] زيتونی و [درخت] خرمايى؛ و باغهايى انبوه؛ و ميوهاى و مراتعی (عبس/26-31)؛ ای خداوند!
و از تو درخواست میکنم به حق آن اسمت که بدان دانهها را از زمین بیرون آوردی و بدانها زمین را زینت دادی، تا به نعمتت یاد شوی ای خداوند! ...
📚البلد الأمين، ص413
الأسماء الحسنى، وَ هِيَ مَرْوِيَّةٌ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ لَهَا شَرْحٌ عَظِيمٌ وَ لَا تَقْرَأُهَا إِلَّا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ وَ هِيَ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم يَا اللَّهُ آهِياً هُوَ اللَّهُ شَرَاهِياً يَا اللَّه ...
وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي شَقَقْتَ بِهِ الْأَرْضَ شَقًّا وَ أَنْبَتَّ فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا وَ حَدائِقَ غُلْباً وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا يَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تُخْرِجُ بِهِ الْحُبُوبَ مِنَ الْأَرْضِ فَتَزَيَّنُ بِهَا الْأَرْضَ فَتُذْكَرُ بِنِعْمَتِكَ يَا اللَّه ...
@yekaye
☀️۲) مفضل بن عمر به امام صادق ع نامهای مینویسد وبه ایشان عرض میکند که عدهای هستند که به انکار ربوبیت خداوند میپردازند و از ایشان راهنمایی میخواهد که استدلالهایی به وی بیاموزد که بتواند با آنها بحث کند. امام صادق ع در پاسخ مطلبی طولانی مینویسند که به رساله اهلیلجه معروف است.
در فرازی از این رساله حضرت بعد از اینکه درباره کار باد در پراکندن ابرها و نقش ابرهای در انتقال آب توضیحاتی میدهند میفرمایند:
و اگر [ابرها] از زمامشان و وقتشان رها شوند [ظاهرا یعنی در آن محدوده و زمانی که در تدبیر الهی نهفته که در آنجا و آن زمان باران ببارند، نبارند] مخلوقات به هلاکت افتند و باغها خشک شوند؛ پس خداوند باران را در زمان و وقتش بر زمینی فروفرستاد که برای بنی آدم آن را آفریده و بستر و گهواره او قرار داده و از اینکه مستقیم بر خود آنها فرود آيد باز داشت و کوهها را میخی برای آن [= زمین] قرار داد و در آن چشمههایی قرار داد که در زمین جاری میشوند و بواسطه رویشی رخ میدهد که اگر نبود باغها و مخلوقات پابرجا نمیماندند و جز بدان کارشان راست نمیآمد به اضافه دریاهایی که بر آن سوار میشوند و از آن بیرون میآورند زیورآلاتی که میپوشند و گوشت تازه و سایر چیزیهایی که میخورند؛
پس معلوم میشود که خداوند خشکی و دریا و آسمان و زمین و آنچه بین این دو است یکی است همان زنده پابرجای مدبر حکیم، که اگر غیر از اویی [به عنوان خدا ودر عرض او] در کار بود اشیاء دگرگون میشد؛ و همچنین آسمان شبیه این زمینی است که خداوند از آن بیرون آورد «دانهای؛ و [درخت] انگوری و سبزيجاتى؛ [درخت] زيتونی و [درخت] خرمايى؛ و باغهايى انبوه؛ و ميوهاى و مراتعی» (عبس/26-31) با تدبیری درهمتنیده و تصویرگری شکوفه و میوه، که مایه حیات بنیآدم شده است و زمینهساز معیشیتی که بدنهایشان بدان پابرجاست، و چارپایانشان هم بدان زندهاند، ...
📚بحار الأنوار، ج3، ص191-192
الخبر المروي عن المفضل بن عمر في التوحيد المشتهر بالإهليلجة
حَدَّثَنِي مُحْرِزُ بْنُ سَعِيدٍ النَّحْوِيُّ بِدِمَشْقَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي مُسْهِرٍ بِالرَّمْلَةِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ:
كَتَبَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ الْجُعْفِيُّ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع يُعْلِمُهُ أَنَّ أَقْوَاماً ظَهَرُوا مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الْمِلَّةِ يَجْحَدُونَ الرُّبُوبِيَّةَ وَ يُجَادِلُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ يَسْأَلُهُ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِمْ قَوْلَهُمْ وَ يَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فِيمَا ادَّعَوْا بِحَسَبِ مَا احْتَجَّ بِهِ عَلَى غَيْرِهِمْ فَكَتَبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم ...
... أَقُولُ: ذَكَرَ السَّيِّدُ ابْنُ طَاوُسٍ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِي كِتَابِ النُّجُومِ مِنْ هَذِهِ الرِّسَالَةِ جُمْلَةً لَيْسَتْ فِيمَا عِنْدَنَا مِنَ النُّسَخِ فَلْنَذْكُرْهَا
... وَ لَوِ احْتُبِسَ عَنْ أَزْمِنَتِهِ وَ وَقْتِهِ هَلَكَتِ الْخَلِيقَةُ وَ يَبِسَتِ الْحَدِيقَةُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ الْمَطَرَ فِي أَيَّامِهِ وَ وَقْتِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي خَلَقَهَا لِبَنِي آدَمَ وَ جَعَلَهَا فَرْشاً وَ مِهَاداً وَ حَبَسَهَا أَنْ تَزُولَ بِهِمْ وَ جَعَلَ الْجِبَالَ لَهَا أَوْتَاداً وَ جَعَلَ فِيهَا يَنَابِيعَ تَجْرِي فِي الْأَرْضِ بِمَا تَنْبُتُ فِيهَا لَا تَقُومُ الْحَدِيقَةُ وَ الْخَلِيقَةُ إِلَّا بِهَا وَ لَا يُصْلِحُونَ إِلَّا عَلَيْهَا مَعَ الْبِحَارِ الَّتِي يَرْكَبُونَهَا وَ يَسْتَخْرِجُونَ مِنْهَا حِلْيَةً يَلْبَسُونَهَا وَ لَحْماً طَرِيّاً وَ غَيْرَهُ يَأْكُلُونَهُ فَعُلِمَ أَنَّ إِلَهَ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَاحِدٌ حَيٌّ قَيُّومٌ مُدَبِّرٌ حَكِيمٌ وَ أَنَّهُ لَوْ كَانَ غَيْرَهُ لَاخْتَلَفَتِ الْأَشْيَاءُ وَ كَذَلِكَ السَّمَاءُ نَظِيرُ الْأَرْضِ الَّتِي أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا «حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا وَ حَدائِقَ غُلْباً وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» بِتَدْبِيرٍ مُؤَلَّفٍ مُبَيَّنٍ بِتَصْوِيرِ الزَّهْرَةِ وَ الثَّمَرَةِ حَيَاةً لِبَنِي آدَمَ وَ مَعَاشاً يَقُومُ بِهِ أَجْسَادُهُمْ وَ تَعِيشُ بِهَا أَنْعَامُهُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ فِي «أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ» وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا وَ الْبَلَاغِ عَلَى ظُهُورِهَا مَعَاشاً لَهُمْ لَا يَحْيَوْنَ إِلَّا بِهِ وَ صَلَاحاً لَا يَقُومُونَ إِلَّا عَلَيْه ...
@yekaye
☀️۳) نعمانی رسالهای نوشته است مشتمل بر احادیثی از امیرالمومنین ع در توضیح و تفسیر آیات، که ظاهرا سند را انداخته است؛ مرحوم مجلسی آن را بتمامه در بحار الانوار آورده است و در پایان آن رساله سند دیگری بر آن احادیث از ابن قولویه ارائه کرده است. در فرازی از آن از امیرالمومنین ع روایت شده است:
و اما آن سببی که بقای خلق بخاطر آن است؛ پس خداوند متعال در کتابش بیان کرد که بقای خلق از چهار* وجه است:
طعام و نوشیدنی، و لباس، و خانه، و آمیزشهای مربوط به بقای نسل، که در هریک نیاز به امر و نهی دارد.
اما غذاها اصنافی از روییدنیها [=گیاهان] و چارپایان است که خداوند خوردنشان را حلال کرد؛ که خداوند متعال در خصوص روییدنیها میفرماید: «همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ پس در آن رویانیدیم دانهای؛ و [درخت] انگوری و سبزيجاتى؛ [درخت] زيتونی و [درخت] خرمايى؛ و باغهايى انبوه؛ و ميوهاى و مراتعی؛ براى برخوردارى شما و چهارپايانتان» (عبس/26-31).
*پینوشت:
اینکه «چهار وجه» فرمود ولی پنج مورد برشمرد از باب این است که خوردنی و نوشیدنی را یک محور قلمداد کردهاست؛ چنانکه در ادامه حدیث اینها را با هم توضیح میدهد و سپس سراغ سه موضوع لباس و خانه و نکاح میرود؛ و این طور نیست که بحث مستقلی برای نوشیدنیها باز کند.
📚بحار الأنوار، ج90، ص39
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدٌ الْأَشْعَرِيُّ الْقُمِّيُّ أَبُو الْقَاسِمِ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ هُوَ مُصَنِّفُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِي النَّعْمَاءِ وَ الْآلَاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْعِزِّ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَلَى آلِهِ الْبَرَرَةِ الْأَتْقِيَاءِ رَوَى مَشَايِخُنَا عَنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه ...
... وَ أَمَّا السَّبَبُ الَّذِي بِهِ بَقَاءُ الْخَلْقِ فَقَدْ بَيَّنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ أَنَّ بَقَاءَ الْخَلْقِ مِنْ أَرْبَعِ وُجُوهٍ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ الْكِنِّ وَ الْمَنَاكِحِ لِلتَّنَاسُلِ مَعَ الْحَاجَةِ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَى الْأَمْرِ وَ النَّهْي فَأَمَّا الْأَغْذِيَةُ فَمِنْ أَصْنَافِ النَّبَاتِ وَ الْأَنْعَامِ الْمُحَلَّلِ أَكْلُهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي النَّبَاتِ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا وَ حَدائِقَ غُلْباً وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ» ...
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانهای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲
.
1️⃣ «فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا»
درباره مراد از این آیه:
🌴الف . عموم مفسران توضیح دادهاند که مراد از «فیها» در «زمین» است و مراد از «حَبًّا» حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مىرسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها (مجمع البيان، ج10، ص668 ؛ الميزان، ج20، ص209 )
و برخی افزودهاند که در این آیات خداوند هشت نوع روییدنی را بیان کرد که اولین آنها همین حبوبات است (مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص59 ؛ تفسير نور، ج10، ص388).
🌴ب. اما بر اساس اینکه مقصود از «طعام» در آیه ۲۴، علم باشد
جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/
دیدیم که مقصود از زمین هم اموری است همچون قلب و روح آدمی
جلسه ۱۱۲، تدبر۱.ج https://yekaye.ir/ababsa-80-26/
و طبیعی است که این دانه چیزی است از جنس بذر علم در آن جوانه میزند؛
و به تعبیر مرحوم مجلسی این دانه و سایر میوههایی که در آیات بعد اشاره شده ثمرات علمی است که در دل انسان افاضه شده است (بحار الأنوار، ج2، ص96 ).
🌴ج. ...
@yekaye
#عبس_27
یک آیه در روز
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانهای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲
یک آیه در روز
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانهای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲
.
3️⃣ «فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا»
نگاه توحیدی به معنای اینکه انسان فقط به ماورای طبیعت بیندیشد و عالم طبیعت را نادیده بگیرد، نیست، بلکه نگاه توحیدی، دیدن دست قدرت و تدبیر خدا را در همه واقعیات عالم است.
امروزه وقتی بخواهند این وقایع را توضیح دهند میگویند «همانا آب از آسمان فروریخت، چه ریختنی؛ سپس زمین شکافته شد، چه شکافتنی؛ پس در آن رویید دانهای؛ و [درخت] انگوری و سبزيجاتى؛ و ...»؛ اما نگاه توحیدی همه اینها را به خدا نسبت میدهد: «همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ پس در آن رویانیدیم دانهای؛ و [درخت] انگوری و سبزيجاتى؛ ....» .
@yekaye
#عبس_27
یک آیه در روز
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانهای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲
.
4️⃣ «فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا»
مساله نزول باران که موجب رویاندن گیاهان میشود در چند آیه دیگر هم مطرح شده است؛
که:
🌴الف. در برخی از زاویه اینکه تمهید مقدمهای برای زندگی و رفع نیاز انسان است مورد توجه قرار گرفته است، مانند همین آیه ۲۷ سوره عبس و «وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ» (حجر/۱۹) و «خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريم» (لقمان/10) و «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُون» (سجده/۲۷) و «الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى» (طه/53)
🌴ب. در برخی از حیث تذکر انسان به حشر و قیامت،
🌿ب.۱. خواه مستقیم مانند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» (حج/۵)
🌿ب.۲. خواه غیرمستقیم و از حیث توجه به تطور زندگی دنیا، که چگونه میروید و سپس میپژمرد، مانند: «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (یونس/24) و «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً» (کهف/45) و «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ في ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْباب» (زمر/۲۱)
🌴ج. و در برخی از از زاویه تقویت نگاه توحیدی به عالم: «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» (یس/۳۶) و «أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ» (نمل/60)
🌲البته در برخی از آیات بیش از یکی از نکات فوق مد نظر بوده است، مانند آیه «وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (انعام/99) که با توجه به آیه قبلش ناظر به تمهید مقدمه برای زندگی انسان است و با توجه به آیه بعدش ناظر است به تقویت نگاه توحیدی؛ ویا آیه «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصيدِ» (ق/9) که با توجه به آیات بعدش هم ناظر به تمهید مقدمه برای زندگی انسان و هم ناظر به تذکر حشر و قیامت.
✅نتیجهگیری:
یک واقعه واحد را میتوان از چشماندازهای مختلف دید و هریک از زاویه خود آیتی است بر حقیقتی.
@yekaye
#عبس_27
هدایت شده از حسین سوزنچی
🏴 سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد🏴
یکی از اساتید ما چند سال قبل در ایام فاطمیه منبری داشتند و در آن فرمودند:
«هرسال اهل سنّت یک گلایه ای دارند – حالا اهل سنّتِ بیرون از ایران هیچ، آن ها حساب دیگری دارند- امّا هر سال وقتی سوّم جمادی الثانی می شود این گلایۀ أهل سنّت ایران در شبکه ها و سایت ها می آید که:
آخر این چه کاری بوده؟ شما می گویید: اتحاد بین شیعه و سنّی، باهم برادر باشید. وقتی می گویید شهادت، به مهمترین مطالب ما برخورد دارد.
حالا این جوابش چیست؟ چه کار باید بکنیم؟ بنویسیم شهادت؛ یا نه، برای این که ناراحت نشوند و گلایه نکنند، و اُلفت قلوب باشد ننویسیم؟
من یک کلمه عرض دارم: گاهی شرایطی می شود که آدم بین أرّۀ دو سر است یعنی هر طرف بروی مشکل داری: ننویسی مشکل است؛ بنویسی مشکل. باید چه کار کنیم؟ باید کاری بکنیم که این ارّۀ دوسر از دوسر بودن خارج بشود....
.... اگر شیعه عاقلانه رفتار کنند چند سال دیگر، سازمان ملل هم به عنوان شهادتِ دختر پیامبر، اعلان عزا میکند... امّا به شرط این که ... لحن ما نباید لحنی باشد که یک نفر سنی از دست ما آزرده بشود؛ بگوید: به مقدّسات من جسارت کردی. حرام است کسی دهان باز کند و طوری حرف بزند که آن ها را تحریک کند...»
برای مشاهده راهکار مطرح شده در این زمینه به متن پیاده شده سخنرانی ایشان با عنوان «شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها؛ وحدت شیعه و سنّی» مراجعه فرمایید:
🌐https://almabahes.bahjat.ir/?p=20500
@souzanchi
یک آیه در روز
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانهای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲
🔹عِنَباً
درباره ماده «عنب»
▪️اگرچه حسن جبل معنای این ماده را صفا و خلوصی دانسته که یک فضای مدور را پر کرده و یک نحوه امتدادی داشته باشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۵۳۷ )؛
▪️و با اینکه کلمات دیگری همچون «عُنَاب» به معنای کوه کوچک سیاه؛ و «ظبي عَنَبَان» به معنای آهوی بازیگوش ، «عِنَبَة» به معنای «آکنه» (زخمی که به این نام شناخته می شود)، و «عُناب» (جمع آن: «أَعْنِبَة») به معنای باران (كتاب العين، ج2، ص159 ) از این ماده به کار رفته؛
▪️اما اغلب اهل لغت به گونهای بحث کردهاند که گویی غیر از کاربردش در خصوص انگور معنای دیگری ندارد؛ چنانکه
▫️ابن فارس میگوید اصل این ماده بر همان میوه معروف «انگور» دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص149 ) و
▫️راغب توضیح میدهد که این کلمه هم برای خود این میوه و هم برای درخت انگور به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص589) و
▫️مرحوم مصطفوی میگوید اصل این ماده برای مجموع درخت و میوه اش است هرچند گاه در خصوص یکی از این دو هم به کار میرود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص232 ).
▪️خود کلمه «عِنَب» (که گاهی به آن «عِنَباء») در معنای میوه انگور (نه درخت انگور) را اسم جمع دانستهاند که مفرد آن «عِنَبة» است (و گفته شده که در زبان عرب غیر از این کلمه، کلمهای بر وزن «فِعَلة» یافت نشده است)؛ و البته «عِنَب» به صورت «أعناب» جمع بسته میشود (كتاب العين، ج2، ص159 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج4، ص149-150 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص589 )
که در قرآن کریم غیر از این آیه و آیه «أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجيراً» (اسراء/91) همواره به صورت «أعناب» به کار رفته است:
«جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْناب» (بقره/۲۶۶) ، «جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ» (مومنون/۱۹؛ یس/۳۴) ، «وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّان» (انعام/۹۹) ، «جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوان» (رعد/۴) ، «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْناب» (نحل/۱۱) ، «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَنا» (نحل/ 67) ، «جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ» (كهف/32) ، «حَدائِقَ وَ أَعْناباً» (نبأ/ 32).
🔖ماده «عنب» و مشتقات آن ۱۱ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
#عبس_28
🔹قَضْباً
درباره ماده «قضب»
▪️گفتهاند که در اصل دلالت میکند بر قطع کردن (بریدن، جدا کردن) چیزی (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص100 )؛
▪️برخی گفتهاند نه مطلق قطع کردن، بلکه قطع کردنی که ابتدا گرفتن و سپس قطع کردن و کندن آن چیز باشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص282 )؛ و
▪️برخی گفتهاند قطع کردن چیزی تر و تازه که البته یکپارچه باشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۰۸۱ ).
▪️اما خود کلمه «القَضْب» را گفتهاند
▫️به معنای یونجه است (مفردات ألفاظ القرآن، ص674 ) از این جهت که براحتی قطع میشود (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص100 )
و به طور خاص یونجه خیس است،
▫️و نیز به معنای هر درختی که شاخههایش را پهن و گسترده باشد (كتاب العين، ج5، ص52 )
▫️و برخی توضیح دادهاند که «قضیب» برای شاخههای درخت به کار میرود اما «قضب» برای چیزهای علوفهمانند و بقولات؛ که البته قضیب به عنوان وصف شمشیر به معنای «برنده» هم هست؛ یعنی قضیب هم به معنای اسم فاعل (قطعکننده) به کار میرود هم به معنای اسم مفعولی، که در خصوص علوفهها و بقولات، از این جهت که براحتی قطع میشود؛ و تعبیر «ناقةٌ قَضِيبٌ» هم شتر مادينهاى است كه از ميان شتران جدا شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص674 ).
▫️و از ابن عباس و حسن بصری هم نقل شده است که «قضب» در این آیه علوفه مرطوب است و وجه تسمیهاش این است که این علوفه بارها برای غذای دامها قطع میشود (مجمع البيان، ج10، ص668 ) و شبیه این معنا از امام باقر ع هم آمده که در قسمت احادیث خواهد آمد.
▪️در واقع، به نظر میرسد کلمه «قضب» در اصل به معنای «چیده شده» بوده، که در مورد مطلق گیاهان مورد استفاده انسان و دام که تنه ندارند و براحتی چیده میشوند و باز میرویند (یعنی عموم سبزیها، بقولات، و علوفهها)؛ و حتی در مورد هر میوهای که تر و تازه چیده میشود مانند رُطَب به کار رفته است و البته کاربرد آن در خصوص یونجه (به عنوان رایجترین علوفه مورد استفاده چارپایان که البته مورد استفاده انسان هم هست) رواج بیشتری دارد: هرچند خلیل از کاربرد آن به معنای هر درختی که شاخههایش را پهن و گسترده باشد نیز سخن گفته است.
🔖این ماده تنها همین یک بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
#عبس_28
☀️تمام احادیثی که ذیل آیه ۲۷ (جلسه ۱۱۱۳) گذشت به این آیه نیز مربوط میشود.
اما احادیث دیگر: