eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱۲۳) 📖 لكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ 📖 ترجمه 💢برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان می‌پردازد] سوره عبس (۸۰) آیه ۳۷ ۱۴۰۲/۱۱/۱۳ ۲۱ رجب ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹شأْنٌ ▪️کلمه «شأن» را خلیل به معنای «خَطب» (کاری که به کس خاصی مربوط می‌شود) دانسته و «شُؤُون» (که جمع آن است) به معنای شیارها و خطوطی که در استخوانهای چهارگانه جمجمه است معرفی کرده است (كتاب العين، ج‏6، ص287 )؛ و ▪️حسن جبل علاوه بر این، از کاربرد این کلمه در خصوص رگهایی که اشک را از سر به چشم می‌رسانند و نیز در مورد رگه‌هایی از خاک در شیارهای کوهها که در آن درختان خرما ویا درختی به نام نَبع کاشته می‌شود سخن گفته است، و به همین مناسبت معنای محوری آن را شاخه‌ها و یا انشعابات ظریفی که در اثنای چیزی امتداد دارند ویا از چیزی امتداد گرفته‌اند و به آن می‌رسند دانسته است؛ و کاربرد آن در معنای «خَطب» و حال و أمر را از این باب دانسته که اینها شعبه‌ای از اموری خاص یا جاری هستند که از چیزی نشأت گرفته‌اند و این معنا را در تمام کاربردهای قرآنی این کلمه جاری می‌داند غیر از کاربردش در خصوص خداوند در آیه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن/29) از این جهت که هیچ تغییر و حالی در مورد خداوند معنا ندارد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۱۷۵). 🔹اما اغلب اهل لغت همان معنای «خَطب» را محور تحلیل قرار داده‌اند، هرچند در چگونگی تحلیل آن هم نظر واحدی ندارند: ▪️ابن فارس بر این باور است که اصل این ماده دلالت بر درصدد چیزی برآمدن و چیزی را طلب کردن دارد و وقتی می‌گویند «ما هذا من شأنى» یعنی این مطلبی نیست که من دنبالش بودم؛ و وجه تسمیه شیارهای بین قطعات چهارگانه جمجمه به «شؤون» این است که گویی آنها مجاری اشک هستند و گویی اشک آ»ها را طلب می‌کند و همچون مسیر خود قرار می‌دهد (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص238 ). ▪️راغب هم «شأن» را به معنای حال و امری که اتفاق می‌افتد و اصلاح می‌کند دانسته و تاکید دارد که صرفا در احوال و امور عظیم به کار می‌رود؛ و وجه کاربردش در خصوص شیارهای جمجمه هم این است که آن اتصالی بین اموری است که قوام انسان بدان ست (مفردات ألفاظ القرآن، ص470 ) و ▪️مرحوم مصطفوی نیز اصل آن را ظهور امری و تجلی عملی از حالت باطنی دانسته و چنین توضیح داده است که برای انسان از جهت حضور و واقعیت حقه چهار مقام هست: (۱) مقام رسوخ صفات در دل؛ (۲) حضور معارف حقه در اثر آ» صفات و جلای نفس؛ (۳) ظهور حالات به اقتضای آن معارف و مشاهدات؛ (۴) افاضات و اظهارات خارجی به اقتضای آن حالات؛ و این اظهارات از جهت انتسابشان به فاعل و از جهت صدور بر آنها کلمه «شأن» اطلاق می‌گردد؛‌و اگر از جهت انتسابشان به خارج و تحقق‌شان در عالم ماده و طبیعت مد نظر قرار گیرند بدانها «عمل» اطلاق می‌گردد ؛ و به همین اعتبار است که عالم امر و خلق در تکوین از هم متمایز می‌شوند چرا که عالم امر عالم افاضات است بدون نیاز به ماده؛ و و تقابل «شأن» و «عمل» در آیه «وَ ما تَكُونُ في‏ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيه» (یونس/۶۱)‌را موید این توضیح خویش دانسته است؛ و مقصود از «بعض شأنهم» در آیه «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (نور/۶۲) را «بعض أعمالهم» که اقتضای حالات و طبایع و امیال درونی آنهاست دانسته است، و بر همین اساس کاربرد آن در آیه «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» را اشاره به افاضات رحمانی و الطاف جاری در عالم بر حسب نیاز و درخواست وجودی اشیاء ‌معرفی کرده است و در خصوص آیه «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» (عبس/۳۷) هم توضیح داده که شأن همان چیزی است که از آنان بروز می‌کند و اثر آن شداید است در حالات آنان که آنان را از توجه به غیر خویش بازمی‌دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص9-11 ). 📿این ماده در قرآن کریم تنها در همین ۴ مورد به کار رفته است. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح کلمه «شأن» 🔸چنانکه واضح است از کلماتی که به لحاظ معنا بدین کلمه بسیار نزدیک است کلمه «أمر» است که قبلا بیان شد که امثال ابن فارس اساسا بر این باور بود که ماده «أمر» در پنج معنای اصلی مستقلا به کار رفته است، که اولین آنها «شأن و حال» بود و جمع آن به صورت «امور» را در همین معنا می‌دانست (معانی دیگری که وی برای «أمر» برشمرد عبارت بود از «دستور» (ضد «نهی»)، که «إمارة» (حکمرانی) و «أمیر» را از همین باب دانست؛ «رویش» (نماء) و «برکت»، که «إمرأة» را از همین باب دانست از این جهت که بر همسرش مبارک است؛ علامت و محل قرار (أماره)؛ و «چیز عجیب») و فیومی هم یکی از دو معنای اصلی «أمر» را همین «شأن» دانست (که جمع آن «أمور»، و معنای دوم «دستور» است که جمعش «أوامر» است)؛ و مرحوم مصطفوی و راغب هم اصل معنای «أمر» را «دستور» دانستند و درباره نسبتش با «شأن» هم گفتند که «شأن» آن مطلب و کاری است که «باید» انجام و واقع شود و یا در شأن آن این است که در مورد آن دستوری صادر شود. 🔖جلسه ۶۵۲ https://yekaye.ir/al-kahf-18-71/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قراءات مشهور به همین صورت «شَأْنٌ» (با همزه) قرائت شده است؛ ▪️اما در برخی قراءات سبع، یعنی برخی روایات از قراءات مدینه (ورش از نافع) و بصره (روایت سوسی از ابوعمرو) و کوفه (طریق شمونی از اعشی از روایت شعبه از عاصم)، و برخی قراءات عشر (ابوجعفر) و برخی قراءات غیرمشهور (أزرق و أصبهانی) به صورت «شانٌ» (یعنی ابدال همزه به الف) قرائت شده است؛ ▪️و حمزه (یکی از قراء سبع در کوفه) نیز در حالت وقف به همین صورت قرائت کرده است. @yekaye
🔹 يُغْنيهِ درباره ماده «غنی» ذیل آیه ۹ (جلسه ۱۰۹۰ https://yekaye.ir/ababsa-80-05/) توضیحاتی گذشت 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قراءات به صورت «يُغْنيهِ» یعنی از ماده «غنی» در باب افعال قرائت شده است که به معنای آن است که [گرفتاری خودش] وی را بی‌نیاز می‌کند [از توجه به غیر]؛ ▪️که در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) در هنگام وصل به صورت «يُغْنيهِی» قرائت می‌شود؛ ▪️اما در برخی قرائات اربعه عشر (ابن محیصن) و برخی دیگر از قراءات غیرمشهور (زهري و ابن أبي عبلة و حميد و ابن سميفع و سلمي و أبو العالية و ابن مقفع) به صورت «يَعْنِيه» یعنی از ماده «عنی» و به صورت فعل ثلاثی مجرد قرائت شده است که به معنای «یهمّه» است، یعنی [همان گرفتاری خودش] برایش اهمیت دارد. 🔹که مرحوم طبرسی از ابن جنی در تفاوت این دو نقل کرده است که در این دومی تاکید بر توجه شخص به خودش است و اینکه با این وصف، درباره اینکه به دیگری کاری دارد یا نه ساکت است؛ اما در اولی تاکید بر این است که گرفتاری‌اش به نحوی است که وی را از هرگونه توجه به دیگری بی‌نیاز می‌کند. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳14-315 ؛ 📚المغنی فی القراءات، ص189۲ ؛ 📚مجمع البيان، ج‏10، ص667 ؛ 📚البحر المحيط، ج‏10، ص411 @yekaye
🔹لِكُلِّ امْرِئٍ ... شَأْنٌ يُغْنيهِ با توجه به مرجع ضمایر فاعل و مفعول در کلمه «یغنیه»، دست کم دوگونه اعراب برای این تعبیر ممکن است که دو معنا می‌دهد و هر دو می‌تواند مد نظر بوده باشد: ▪️الف. فاعل «یغنی»، شأن باشد و ضمیر «ه» به «امرء» برگردد؛ یعنی این شأن او را از دیگران بی‌نیاز می‌دارد و به خود مشغول می‌سازد. ▪️ب. فاعل «یغنی»، «امرء» باشد و ضمیر «ه» به شأن برگردد؛ یعنی او فقط بدین شأن می‌پردازد و این شأن را برآورده می‌کند. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 شأن نزول آیه ۳۷ سوره عبس ☀️۱) الف. در منابع اهل سنت از انس بن مالک روایت شده است که: عایشه به رسول الله ص گفت: آیا روز قیامت ما عریان محشور می‌شویم؟ فرمود: بله! گفت: وای از این رسوایی! پس این آیه نازل شد: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/۳۷) 📚اسباب نزول القرآن، ص472 👈سند و متن حدیث فوق👉 ✅ اصل این حدیث درمعتبرترین منابع اهل سنت آمده، اما نه به عنوان شأن نزول این آیه، بلکه صرفا به عنوان گفتگویی بین عایشه و پیامبر ص؛ و از ظاهر برخی از نقل‌های این حدیث هم معلوم می‌شود که ظاهرا واقعه به این صورت شأن نزولش نبوده است، بلکه پیامبر ص صرفا در پاسخ او بدین آیه استشهاد کرده‌اند (مثلا: ر.ک: البداية والنهاية، ج19، ص375 ). ☀️در هر صورت معتبرترین نقل این واقعه در متون اهل سنت این است که خود عایشه روایت کرده است: رسول الله ص فرمود: شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. گفتم: یا رسول الله! آیا مردان و زنان به همدیگر نگاه می‌کنند؟ گفت: اوضاع دشوارتر از این است که این برایشان اهمیتی داشته باشد 📚صحيح بخاري، ج5، ص2391 📚صحيح مسلم، ج8، ص156 👈سند و متن حدیث فوق👉 📝نکته: آیا در حشر همگان عریان‌اند؟ در حدیث ۲ ذیل آیه قبل (جلسه ۱۱۲۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-36/ ) اشاره شد که از آن حدیث منقول از عایشه، با توجه به سایر احادیث نبوی‌ای که در خود منابع اهل سنت آمده، می‌توان فهمید مقصود پیامبر ص این بوده است که من در آن موقعیت برای تو کاری نمی‌کنم. حدیث فوق نیز که باز در معتبرترین منابع اهل سنت آمده موید همان مدعاست؛ زیرا 🔹در این حدیث صراحت دارد که عایشه هم از آن دسته افرادی است که عریان محشور می‌شود و پیامبر ص هم صرفا به اینکه همه در آنجا مشغول‌اند بسنده کرد و نفرمود که من کاری برای عریان نبودن تو می‌کنم؛ 🔹در حالی که در معتبرترین منابع اهل سنت، وقتی سخن از برهنه بودن همگان مطرح می‌شود بلافاصله تصریح می‌شود که ولی برخی پوشیده ظاهر می‌شوند؛ مثلا: ☀️ج. از ابن عباس روایت شده است که: رسول الله ص فرمود: همانا شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. سپس این آیه را تلاوت کردند: «همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمی‏گردانيم. وعده‏ای است بر عهده ما، كه ما انجام دهنده آنيم.» (انبیاء/104). و روز قیامت اولین کسی که لباس بر او پوشیده می‌شود حضرت ابراهیم ع است؛ و همانا عده‌ای از اصحابم را از سمت چپ‌شان می‌گیرند [که راهی جهنم کنند]. من می‌گویم: اصحاب من! اصحاب من! پس گفته می‌شود: آنها همواره از زمانی که از آنها جدا شدی به پشت سر خویش برگشتند؛ پس من همان سخنی را می‌گویم که آن عبد صالح فرمود: «و مادامی كه در ميان آنها بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا [به سوی خود] برگرفتی تو خود بر آنها مراقب بودی و تو بر همه چيز آگاه و دانايی؛ اگر آنها را عذاب كنی آنان بندگان تواند و اگر بر آنها ببخشايی ،همانا تو خود شكست‏ناپذير و حكیمی» (مائده/۱۱۷). 📚صحيح البخاري، ج3، ص1222و ۱۲۷۱ ؛ ج۴، ص۱۶۹۱ و۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ ؛ 📚صحيح مسلم، ج8، ص157 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹 و این گونه احادیث در منابع اهل سنت فراوان است چنانکه ☀️د. در حدیث دیگری که در منابع اهل سنت آمده پیامبر ص می‌فرماید: اول از همه خلعت و لباسی برای حضرت ابراهیم ع می‌آورند، سپس برای خود پیامبر اکرم ص، و سپس برای حضرت علی ع ؛ و ... 📚المعجم الأوسط للطبراني (ج4، ص171) 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹از طرف دیگر با استناد به احادیث متواتر نبوی، شیعه و سنی بر وقوع شفاعت پیامبر در قیامت توافق دارند؛ و در همین راستا، در منابع روایی آمده است که همین سوال را دیگران (به طور خاص حضرت فاطمه زهرا س و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع که سالها همچون مادر مراقبت از حضرت محمد ص در دوره طفولیت را برعهده داشت) از پیامبر ص می‌پرسند، و ایشان به هر دو وعده می‌دهد که با شفاعت حضرت ص، ایشان و برخی پیروان راستین اسلام در محشر پوشیده ظاهر می‌شوند: @yekaye اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: 👈ادامه مطلب👉
سند و متن احادیث شماره ۱ ☀️ الف.أخبرنا أبو سعيد بن أبي عمرو، أخبرنا الحسن بن أحمد الشَّيْبَاني، حدَّثنا عبد اللَّه بن محمد بن مسلم، حدَّثنا أبو جعفر محمد بن أحمد بن سِنَان، حدَّثنا إبراهيم بن هراسة، حدَّثنا عائد بن شُرَيح الكِنْدِي، قال: سمعت أنس بن مالك، قال: قالت عائشة للنبي صلی اللَّه عليه و [آله و] سلم: أَ نَحْشُرُ عُرَاةً؟ قال: نعم. قالت: وا سَوْأَتَاهُ! فأنزل اللَّه تعالی: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ‏». 📚اسباب نزول القرآن، ص472 ☀️ب. حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ حَفْصٍ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ الْحَارِثِ: حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ أَبِي صَغِيرَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ: أَنَّ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا. قَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ؟ فَقَالَ: الْأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ يُهِمَّهُمْ ذَاكِ. 📚صحيح بخاري، ج5، ص2391 📚صحيح مسلم، ج8، ص156 ☀️ج. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ: أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ: حَدَّثَنَا المغيرة بن النعمان قال: حدثني سعيد بن جبير، عن ابن عباس رضي اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ و [آله و] سلم قال: إنكم محشورون حفاة ‌عراة غرلا، ثم قرأ: «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلين‏». وأول من يكسی يوم القيامة إبراهيم، وإن إناسا من أصحابي يؤخذ بهم ذات الشمال، فأقول: أصحابي أصحابي، فيقول: إنهم لم يزالوا مرتدين علی أعقابهم منذ فارقتهم، فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ [عيسی بن مريم]: «وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ - إِلَی قَوْلِهِ - الْحَكِيم» 📚صحيح البخاري، ج3، ص1222و ۱۲۷۱ ؛ ج۴، ص۱۶۹۱ و۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ ؛ 📚صحيح مسلم، ج8، ص157 ☀️د. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ الرَّازِيُّ قَالَ: نا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْخَزَّازُ الْكُوفِيُّ قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ صُبَيْحٍ الْيَشْكُرِيُّ قَالَ: نا سُفْيَانُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْحَرِيرِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ بْنِ الْقَاسِمِ الْأَنْصَارِيِّ، عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِيثَمٍ، عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ نَوْفَلٍ، أَنَّهُ سَمِعَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ، يَقُولُ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَلَا تَرْضَى يَا عَلِيُّ إِذَا جَمَعَ النَّبِيِّينَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ عُرَاةً حُفَاةً مُشَاةً، قَدْ قَطَعَ أَعْنَاقَهُمُ الْعَطَشُ، فَكَانَ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى إِبْرَاهِيمُ، فَيُكْسَى ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ، ثُمَّ يَقُومُ، عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ، ثُمَّ يَفْجُرُ شَعْبٌ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَى حَوْضِي، وحَوْضِي أَعْرَضُ مِمَّا بَيْنَ بُصْرَى، وَصَنْعَاءَ، فِيهِ عَدَدُ نُجُومِ السَّمَاءِ، قَدَحَانِ مِنْ فِضَّةٍ، فَأَشْرَبُ، وَأَتَوَضَّأُ، ثُمَّ أُكْسَى ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ، ثُمَّ أَقُومُ، عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ، ثُمَّ تُدْعَى فَتَشْرَبُ، وَتَتَوَضَّأُ، ‌وَتُكْسَى ‌ثَوْبَيْنِ ‌أَبْيَضَيْنِ، فَتَقُومُ مَعِي، وَلَا أُدْعَى لَخَيْرٍ إِلَّا دُعِيتَ لَهُ. 📚«المعجم الأوسط للطبراني» (ج4، ص171) @yekaye
ادامه بحث شأن نزول روایات درباره اینکه حضرت فاطمه س و فاطمه بنت اسد پوشیده در محشر حاضر می‌شوند اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: ☀️ه. روايت شده است كه روزی پيامبر اکرم ص نزد حضرت زهرا رفت و ایشان را محزون يافت. فرمود: دختر عزيز من! چرا ناراحتی؟ فاطمه گفت: پدرجان! به یاد محشر افتادم و اینکه مردم روز قیامت برهنه می‌ایستند. رسول الله فرمود: آری آن روز روز بسيار بزرگی است.ولیکن جبرئيل از خداوند خداوند به من خبر داد که فرمود: اوّل كسی كه روز قیامت از زمين خارج شود من هستم، بعد از من ابراهيم ع، بعد از او شوهرت علی بن ابی طالب ع، آنگاه خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار ملك به سوی تو خواهد فرستاد، پس بر قبر تو هفت قبۀ نور نصب خواهد شد، سپس اسرافيل سه حلۀ نور برای تو می‌آورد و بالای سرت می‌ایستد و صدا می‌زند: ای دختر حضرت محمّد! بيا به محشر خویش در امنیت خاطر و در حالی که بدنت پوشیده است! اسرافيل آن حله‌ها را به تو می‌دهد و تو آنها را می‌پوشی ... [سپس پیامبر ص به توصیف نحوه عبور حضرت زهرا در عرصه قیامت و شفاعت حضرت زهرا س در خصوص پیروان راستین خویش می‌پردازند تا به اینجا می‌رسند که] سپس جبرئيل می‌گويد: فاطمه! حاجت خود را بخواه! تو می‌گويی: پروردگارا! شيعيانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ فرزندانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را هم بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ شیعیانم! خداوند می‌فرمايد: برو هر كدام از آنان را كه دست به دامن تو شد، با تو در بهشت خواهد بود! آن موقع است که خلايق آرزو می‌كنند که كاش از فاطمیون بودند. پس تو به راه می‌افتی همراه با شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین در حالی که از هر نگرانی‌ای ایمن‌اند و عورت‌هایشان پوشيده شده، سختی‌های قيامت از آنان رخت بربسته و هول و هراس قيامت بر آنان آسان شده است؛ مردم ترسانند و آنان نمی‌ترسند؛ مردم تشنه‌اند و ايشان تشنه نمی‌شوند... [در ادامه پیامبر چگونگی ورود حضرت زهرا س به بهشت و جایگاه ایشان را توصیف می‌کنند؛ و این حدیث از همان دسته احادیثی است که در پایانش پیامبر ص به حضرت زهرا س وعده می‌دهد که تو اولین کسی از اهل بیت من هستی که به می‌پیوندی.] 📚تفسير فرات الكوفي، ص445-447 قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْعَطُوسِ مُعَنْعَنا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ عَلَی فَاطِمَةَ ع وَ هِيَ حَزِينَةٌ. فَقَالَ لَهَا: مَا حَزَنَكِ يَا بُنَيَّةِ؟ قَالَتْ: يَا أَبَتِ ذَكَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ. قَالَ: يَا بُنَيَّةِ إِنَّهُ لَيَوْمٌ عَظِيمٌ وَ لَكِنْ قَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ [ع‏] عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [أَنَّهُ‏] قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ [يَنْشَقُ‏] عَنْهُ الْأَرْضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَا ثُمَّ [و] أَبِي إِبْرَاهِيمُ ثُمَّ بَعْلُكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع‏] ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْكِ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ فَيَضْرِبُ عَلَی قَبْرِكِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ. ثُمَّ يَأْتِيكِ إِسْرَافِيلُ بِثَلَاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَيَقِفُ عِنْدَ رَأْسَكِ فَيُنَادِيكِ: يَا فَاطِمَةُ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ قُومِي إِلَی مَحْشَرِكِ [فَتَقُومِينَ‏] آمِنَةً رَوْعَتَكِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُكِ! فَيُنَاوِلُكِ إِسْرَافِيلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِينَهَا ... ثُمَّ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ ع: يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ وُلْدِي! فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِكِ فَهُوَ مَعَكِ فِي الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ فَتَسِيرِينَ وَ مَعَكِ شِيعَتُكِ وَ شِيعَةُ وُلْدِكِ وَ شِيعَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ يَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا يَخَافُونَ وَ يَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا يَظْمَئُونَ ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه بحث شأن نزول روایت دیگری درباره پوشیده بودن حضرت زهرا س در قیامت ☀️و. روایت شده است که حضرت علی ع از حضرت فاطمه س پرسید: آیا در میان سوالاتی که از پدرت داشتی از او پرسیدی که روز قیامت کجا او را ملاقات می‌کنی؟ حضرت زهرا س فرمود: بله؛ و به من فرمود: مرا کنار حوض [کوثر] بجوی! گفتم: اگر شما را آنجا نیافتم؟ فرمود: پس مرا سایه‌گزیده به سایه عرش پروردگارم می‌یابی و غیر من در آنجا سایه نگزیند. گفتم: باباجان! آیا مردم دنیا روز قیامت برهنه‌اند؟ فرمود: بله، دخترم. فرمود: آیا من هم؟ فرمود: بله و در آنجا کسی به دیگری توجه نمی‌کند. حضرت فاطمه ادامه داد: در اینجا بود که گفتم: آن روز وای از شرم و حیا در پیشگاه خداوند عز و جل. اما از نزد وی بیرون نیامده بودم که به من فرمود: حضرت حبرئیل روح الامین بر من هبوط کرد و گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و او را آگاه کن که همانا از خداوند تبارک و تعالی شرم و حیا کرد پس خداوند هم از او حیا کرد و به او وعده داد که روز قیامت با دو حِلِّه از نور او را بپوشاند. حضرت علی ع به حضرت فاطمه فرمود: پس ای کاش در مورد پسرعمویت هم سوال می‌کردی! فرمود: چنین کردم؛ و پیامبر ص فرمود: همانا علی ع نزد خداوند گرامی‌تر از آن است که خداوند روز قیامت او را برهنه سازد. 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص496-497 📚طرف من الأنباء و المناقب، ص529 رُوِيَ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع لِفَاطِمَةَ سَأَلْتِ أَبَاكِ فِيمَا سَأَلْتِ أَيْنَ تَلْقِينَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟ قَالَتْ: نَعَمْ؛ قَالَ لِي: اطْلُبِينِي عِنْدَ الْحَوْضِ. قُلْتُ: إِنْ لَمْ أَجِدْكَ هَاهُنَا؟ قَالَ: تَجِدِينِّي إِذًا مُسْتَظِلًّا بِعَرْشِ رَبِّي وَ لَنْ يَسْتَظِلَّ بِهِ غَيْرِي. قَالَتْ فَاطِمَةُ: فَقُلْتُ: يَا أَبَهْ أَهْلُ الدُّنْيَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ يَا بُنَيَّةِ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ أَنَا عُرْيَانَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ أَنْتِ عُرْيَانَةٌ وَ إِنَّهُ لَا يَلْتَفِتُ فِيهِ أَحَدٌ إِلَی أَحَدٍ. قَالَتْ فَاطِمَةُ ع: فَقُلْتُ لَهُ: وَا سَوْأَتَاهْ يَوْمَئِذٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. فَمَا خَرَجْتُ حَتَّی قَالَ لِي: هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ الرُّوحُ الْأَمِينُ ع فَقَالَ لِي: يَا مُحَمَّدُ أَقْرِئْ فَاطِمَةَ السَّلَامَ، وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا اسْتَحْيَتْ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فَاسْتَحَی اللَّهُ مِنْهَا؛ فَقَدْ وَعَدَهَا أَنْ يَكْسُوَهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حُلَّتَيْنِ مِنْ نُورٍ. قَالَ عَلِيٌّ ع: فَقُلْتُ لَهَا: فَهَلَّا سَأَلْتِيهِ عَنِ ابْنِ عَمِّكِ؟ فَقَالَتْ: قَدْ فَعَلْتُ،‌ فَقَالَ: إِنَّ عَلِيّاً أَكْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ يَعْرِيَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه بحث شأن نزول روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت (مادر ع) در قیامت ☀️ز. امام صادق (عليه السّلام) روایت شده که فرمودند: به راستى فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نخستين زنى بود كه به سوى رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هجرت كرد و از مكه به مدينه با پاى پياده آمد و از مهربانترين مردم بود نسبت به رسول خدا (صلّى الله عليه و آله). یکبار شنيد كه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) مى‌فرمايد: همانا مردم روز رستاخيز برهنه محشور شوند همچون روزى كه به دنیا آمدند. گفت: واى از اين رسوایى. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: من از خدا مى‌خواهم كه تو را پوشیده محشور كند. و از آن حضرت شنيد كه از فشار قبر ياد مى‌فرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) به او فرمود: من از خدا درخواست مى‌كنم كه تو را كفايت كند و از فشار قبر آسوده كند. و روزى به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) گفت: من مى‌خواهم اين كنيز خود را آزاد كنم. فرمود: اگر چنين كنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند. و چون بيمار شد به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيت كرد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (صلّى الله عليه و آله) سخن مى‌كرد و رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيتش را پذيرفت. در اين ميان روزى رسول الله (صلّى الله عليه و آله) نشسته بود، که امير المؤمنين (عليه السّلام) گريان نزد او آمد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: براى چه گريه مى‌كنى‌؟ عرض كرد: مادرم فاطمه مرد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او كرد و گريست. سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد تا مرا خبردار نکرده‌اید كارى نكنيد. چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت يكى از پيراهنهاى خود را كه به تن مى‌پوشيد داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون ديديد من كارى مى‌كنم كه پيش از آن با مرده‌اى نكردم سبب آن را از من بپرسيد. چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول الله (صلّى الله عليه و آله) آمد و جنازۀ او را بر دوش گرفت و زير جنازۀ او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مى‌گفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چيد و خود را روى قبرش انداخت و شنيدند كه مى‌فرمود: «لا اله الا الله»، بار خدايا من او را به تو مى‌سپارم، سپس برگشت. مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد. فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مى‌داشت. من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مى‌شوند، گفت: واى از اين رسوائى! من ضمانت كردم كه خدا او را با تنِ پوشيده محشور سازد. و من از فشار قبر ياد كردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت كردم كه خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم. و بر او خم شدم و به او تلقين كردم آنچه را از او پرسش مى‌شد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت]. 📚الكافي، ج‏1، ص453-454؛ 📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛ 📚الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص90- 91؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص306 👈سند و متن حدیث فوق👉 ☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است: @yekaye 👈ادامه مطلب👇
ادامه بحث شأن نزول ادامه روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت (مادر ع) در قیامت ☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است: بریده می‌گوید: فاطمه بنت اسد از رسول الله ص شنید که می‌فرمود: مردم روز قیامت عریان محشور می‌شوند؛ پس گفت: وای از این رسوایی! رسول الله ص به او فرمود: از خداوند می‌خواهم که تو را پوشیده برانگیزاند. و از پیامبر ص شنید که از فشار قبر یاد می‌کرد، پس ‌گفت: وای از ضعف و ناتوانی! فرمود: از خداوند می‌خواهم که تو را از این امر کفایت کند. و او زن صالحی بود که آب به خانه فاطمه علیه السلام می‌برد و برای کمک به آان می‌رفت. و رسول الله ص بسیار می‌شد که به سراغش می‌رفت و در خانه‌اش استراحت می‌کرد. و هنگامی که از دنیا رفت رسول الله ص پیراهن خود را بر او پوشاند و همراه او در قبر او دراز کشید؛ اصحابش گفتند: ندیدیم با کسی چنین کنی که با این زن کردی. فرمود: بعد از ابوطالب کسی با من مهربانتر از او نبود؛ و همانا پیراهنم را بر تن او پوشاندم تا اینکه از حُلّه‌های بهشتی بر او پوشانده شود؛ و همانا همراه او در قبر دراز کشیدم تا خداوند فشار قبر را بر او آسان گرداند. 📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317 👈سند و متن حدیث فوق ☀️همچنین فراز پایانی این واقعه (یعنی از آنجا که حضرت علی ع خبر رحلت مادرشان را به پیامبر ص عرض می‌کنند) از ابن عباس روایت شده است؛ که این روایت را علاوه بر بزرگان شیعه (همچون شیخ صدوق (م۳۸۱) در الأمالي (ص314-315) با سند متصل ، و نیز فتال نیشابوری (م۵۰۸) در روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏1، ص142 ، و طبری آملی (م۵۵۰) در بشارة المصطفی لشيعة المرتضی( ص241-242)) ، اهل سنت نیز با سندهای متعدد در منابع فراوانی نقل کرده‌اند، مثلا در: 📚سير أعلام النبلاء، ج2، ص118 📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج4، ص1891 📚مقاتل الطالبيين، ص28 📚مناقب علي لابن المغازلي، ص131 📚الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج2، ص39 📚الجامع لما في المصنفات الجوامع من أسماء الصحابة، ج6، ص350 . و در منابع اهل سنت هم این نقل منحصر به ابن عباس نیست، بلکه در منابع ایشان از قول دیگران نیز آورده‌اند مثلا در 📚أسد الغابة في معرفة الصحابة (ج7، ص212) علاوه بر ابن عباس با سند متصل از دیگران هم آورده است. @yekaye 👈سند و متن احادیث فوق👇
سند و متن احادیث پوشیده بودن حضرت (مادر ع) در قیامت ☀️ز. علي بن محمد بن عبد الله عن السياري عن محمد بن جمهورٍ عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله ع قال: إن فاطمة بنت أسدٍ أم أمير المؤمنين كانت أول امرأةٍ هاجرت إلی رسول الله ص من مكة إلی المدينة علی قدميها و كانت من أبر الناس برسول الله ص. فسمعت رسول الله و هو يقول: إِنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةً كَمَا وُلِدُوا. فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ. فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَبْعَثَكِ كَاسِيَةً. وَ سَمِعَتْهُ يَذْكُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ، فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ! فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَكْفِيَكِ ذَلِكِ. وَ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص يَوْماً: إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُعْتِقَ جَارِيَتِي هَذِهِ. فَقَالَ لَهَا: إِنْ فَعَلْتِ أَعْتَقَ اللَّهُ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْواً مِنْكِ مِنَ النَّارِ. فَلَمَّا مَرِضَتْ أَوْصَتْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَرَتْ أَنْ يُعْتِقَ خَادِمَهَا وَ اعْتُقِلَ لِسَانُهَا؛ فَجَعَلَتْ تُومِي إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص إِيمَاءً. فَقَبِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِيَّتَهَا. فَبَيْنَمَا هُوَ ذَاتَ يَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ أَتَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَبْكِي. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا يُبْكِيكَ؟ فَقَالَ: مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: وَ أُمِّي وَ اللَّهِ! وَ قَامَ مُسْرِعاً حَتَّی دَخَلَ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ بَكَی. ثُمَّ أَمَرَ النِّسَاءَ أَنْ يَغْسِلْنَهَا وَ قَالَ ص: إِذَا فَرَغْتُنَّ فَلَا تُحْدِثْنَ شَيْئاً حَتَّی تُعْلِمْنَنِي. فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بِذَلِكَ؛ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمِيصَيْهِ الَّذِي يَلِي جَسَدَهُ وَ أَمَرَهُنَّ أَنْ يُكَفِّنَّهَا فِيهِ؛ وَ قَالَ لِلْمُسْلِمِينَ: إِذَا رَأَيْتُمُونِي قَدْ فَعَلْتُ شَيْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلِكَ، فَسَلُونِي لِمَ فَعَلْتُهُ. فَلَمَّا فَرَغْنَ مِنْ غُسْلِهَا وَ كَفْنِهَا دَخَلَ ص فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَی عَاتِقِهِ، فَلَمْ يَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتِهَا حَتَّی أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا. ثُمَّ وَضَعَهَا وَ دَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فِيهِ. ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَهَا عَلَی يَدَيْهِ حَتَّی وَضَعَهَا فِي الْقَبْرِ. ثُمَّ انْكَبَّ عَلَيْهَا طَوِيلًا يُنَاجِيهَا وَ يَقُولُ لَهَا: ابْنُكِ ابْنُكِ [ابْنُكِ‏]. ثُمَّ خَرَجَ وَ سَوَّی عَلَيْهَا ثُمَّ انْكَبَّ عَلَی قَبْرِهَا فَسَمِعُوهُ يَقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُهَا إِيَّاكَ ثُمَّ انْصَرَفَ. فَقَالَ لَهُ الْمُسْلِمُونَ: إِنَّا رَأَيْنَاكَ فَعَلْتَ أَشْيَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْيَوْمِ. فَقَالَ: الْيَوْمَ فَقَدْتُ بِرَّ أَبِي طَالِبٍ. إِنْ كَانَتْ لَيَكُونُ عِنْدَهَا الشَّيْ‏ءُ فَتُؤْثِرُنِي بِهِ عَلَی نَفْسِهَا وَ وَلَدِهَا؛ وَ إِنِّي‏ ذَكَرْتُ الْقِيَامَةَ وَ أَنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ عُرَاةً، فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَبْعَثَهَا اللَّهُ كَاسِيَةً؛ وَ ذَكَرْتُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَكْفِيَهَا اللَّهُ ذَلِكَ؛ فَكَفَّنْتُهَا بِقَمِيصِي وَ اضْطَجَعْتُ فِي قَبْرِهَا لِذَلِكَ وَ انْكَبَبْتُ عَلَيْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ؛ فَإِنَّهَا سُئِلَتْ عَنْ رَبِّهَا فَقَالَتْ؛ وَ سُئِلَتْ عَنْ رَسُولِهَا فَأَجَابَتْ ؛وَ سُئِلَتْ عَنْ وَلِيِّهَا وَ إِمَامِهَا، فَأُرْتِجَ عَلَيْهَا فَقُلْتُ: ابْنُكِ ابْنُكِ [ابْنُكِ‏]. 📚الكافي، ج‏1، ص453-454؛ 📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛ 📚الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص90- 91؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص306 ☀️ح. وقال بريدة: سمعت ‌فاطمةُ بنت أسد رسولَ الله ص يقول: يُحشَرُ النَّاس يومَ القِيامةِ ‌عُراةً، فقالت: واسوأتاه. فقال لها رسول الله ص: إنَّي أَسأَلُ الله أَن يَبعَثَكِ كاسِيَةً. قال: وسمعته يذكر ضَغطةَ القبر، فقالت: واضعفاه. فقال: إنِّي أَسأَلُ الله أَنْ يَكفِيَكِ ذَاكَ. وكانت صالحة تنقل الماء إلی بيت فاطمة عليها السلام ، وتذهب للحاجة. وكان رسول الله ص يزورها ويقيلُ في بيتها. ولما توفيت ألبسها رسول الله ص قميصه، واضطجع معها في قبرها، فقال له أصحابه: ما رأيناك صنعتَ بأحد مثل ما صنعتَ بهذه؟ فقال: إنَّه لم يَكُن بعدَ أبي طالبٍ أَحدٌ أبرَّ بي منها، وإِنَّما أَلْبَستُها قَميصِي لِتُكسَی مِن حُلَلِ الجنَّةِ، وإنَّما اضطَجَعتُ مَعَها لِيُهوِّنَ اللهُ عليها ضَغْطَةَ القَبرِ. 📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317 @yekaye
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» فرمود: مقصود مشغولیتی است که بواسطه آن از غیر آن مشغول می‌شود [= فرصت توجه به سایر امور و سایرین را پیدا نمی‌کند]. 🔹همچنین تمامی احادیثی که ذیل آیه ۳۴ (جلسه ۱۱۲۰ https://yekaye.ir/ababsa-80-34) گذشت، و نیز حدیث۱ ذیل آیه ۳۶ (جلسه ۱۱۲۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-36/) مربوط به این آیه هم می‌باشد. اما احادیث دیگر:
☀️۱) از سوده، یکی از همسران پیامبر ص روایت شده است که: رسول الله ص فرمودند: در روز قیامت مردم پابرهنه و عریان و ختنه نشده [یا: در حالی که از دیگران دوری‌گزیده] برانگیخته می‌شوند؛ [اما در شدت ازدحام] تا حدی که عرق بر آنان لگام زده و به بناگوش رسیده است. من [سوده همسر رسول الله ص] گفتم: ای رسول خدا! وای از این رسوایی! آیا عدّه‌ای از ما به عدّه‌ی دیگر نگاه می‌کنند؟ حضرت فرمود: مردم گرفتار کار دیگری‌اند؛ و سپس این آیه را تلاوت کردند: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان می‌پردازد]» (عبس/۳۷). 📚مجمع البيان، ج‏10، ص668؛ 📚مجموعة ورام، ج‏1، ص294؛ 📚عدة الداعي و نجاح الساعي، ص175 روي عن عطاء بن يسار عن سودة زوجة النبي ص قالت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يُبْعَثُ النَّاسُ [يَوْمَ الْقِيَامَةِ] عُرَاةً حُفَاةً غُرْلًا [عُزْلًا] یَلْجَمهُمُ الْعَرَقُ وَ يبلغ شحمة الْآذَانِ. قَالَتْ [سَوْدَةُ زَوْجُ النَّبِيِّ ص رَاوِيَةُ الْحَدِيثِ] قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ [صَلَّی اللَّهُ عَلَيْكَ] وَا سَوْأَتَاهْ! يَنْظُرُ بَعْضُنَا إلی بعض؟ فَقَالَ: شُغِلَ النَّاسُ عَنْ ذَلِكَ؛ و تلا رسول الله ص: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه‏». ✅در منابع اهل سنت شبیه این گفتگو را علاوه بر سودة، از قول عایشه و ام سلمه هم مطرح کرده‌اند. رک: 📚الدر المنثور، ج‏6، ص317 @yekaye
☀️۲) از ابن‌عباس روایت شده که پیامبر ص به یهودیان خیبر نامه‌ای نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. عالم ایشان به نام عبدالله بن سلام خدمت پیامبر ص آمد و سوالاتی پرسید که برخی از آنها قبلا ذکر شد. از جمله اینکه: عبدالله‌ بن ‌سلام گفت: به من بگو مردم در قیامت چگونه از گور برانگیخته می‌شوند؟ فرمود: «ای ابن سلام! برانگیخته می‌شوند در حالی که عریانند، پاها برهنه، شکمها خالی، دیده‌ها تیره و تار، و هراسان گفت: آیا مردان به زنان می‌نگرند و زنان به مردان؟ فرمود: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان می‌پردازد]» (عبس/۳۷) از شدت ترس و هراس قیامت. 📚بحار الأنوار، ج‏57، ص259 أقول وجدت في بعض الكتب القديمة هذه الرواية فأوردتها بلفظها و وجدتها أيضا في كتاب ذكر الأقاليم و البلدان و الجبال و الأنهار و الأشجار مع اختلاف يسير في المضمون و تباين كثير في الألفاظ أشرت إلى بعضها في سياق الرواية و هي هذه: مَسَائِلُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ كَانَ اسْمُهُ إِسْمَاوِيلَ فَسَمَّاهُ النَّبِيُّ ص عَبْدَ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: لَمَّا بُعِثَ النَّبِيُّ ص أَمَرَ عَلِيّاً أَنْ يَكْتُبَ كِتَاباً إِلَی الْكُفَّارِ وَ إِلَی النَّصَارَی وَ إِلَی الْيَهُودِ فَكَتَبَ كِتَاباً أَمْلَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَی النَّبِيِّ ص فَكَتَبَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَی يَهُودِ خَيْبَرَ أَمَّا بَعْدُ فَ«إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ ... وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» وَ السَّلامُ عَلی‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی‏ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. ثُمَّ خَتَمَ الْكِتَابَ وَ أَرْسَلَهُ إِلَی يَهُودِ خَيْبَرَ فَلَمَّا وَصَلَ الْكِتَابُ إِلَيْهِمْ أَتَوْا إِلَی شَيْخِهِمْ ابْنِ سَلَام‏ ... قَالَ: فَأَخْبِرْنِي كَيْفَ يَقُومُ الْخَلَائِقُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْقُبُورِ؟ قَالَ: يَا ابْنَ سَلَامٍ يَقُومُونَ عُرَاةً حُفَاةً أَبْدَانُهُمْ خَالِيَةٌ بُطُونُهُمْ مُظْلِمَةٌ أَبْصَارُهُمْ وَجِلَةٌ. قَالَ: الرِّجَالُ يَنْظُرُونَ إِلَی النِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ يَنْظُرُونَ إِلَی الرِّجَالِ؟ قَالَ: هَيْهَاتَ يَا ابْنَ سَلَامٍ «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» مِنْ شِدَّةِ هَوْلِ الْقِيَامَةِ. ... @yekaye
☀️۳)‌ حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابن‌مسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابن‌مسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است: ای پسر مسعود! آنچه را که تو را کفایت نکند از خود واگذار و بر تو باد به آنچه که تو را کفایت کند. چراکه خدای تعالی می‌فرماید: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/۳۷). 📚مكارم الأخلاق، ص451 عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَی مَتَی نَحْنُ عَلَی هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ ... يَا ابْنَ مَسْعُودٍ! دَعْ عَنْكَ مَا لَا يُغْنِيكَ وَ عَلَيْكَ بِمَا يُغْنِيكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی يَقُولُ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه‏. ✅عبارت اول این حدیث در الوافي (ج‏26، ص212) به صورت «دع عنك ما لا يعنيك‏» (یعنی حرف «ع» به جای حرف «غ») آمده است؛ که ترجمه‌اش می‌شود: «آنچه به تو مربوط نمی‌شود را واگذار». @yekaye
☀️۴) در فرازی از دعای امام سجاد ع در شبهای ماه مبارک رمضان که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است آمده است: چه کسی از من بدحال‌تر است اگر با مثل چنین حالی که الان دارم به قبرم منتقل شوم، در حالی که آن را برای آرمیدنم آماده، و با عمل صالح برای دراز کشیدنم فرش نکرده‌ام؛ و چرا گریه نکنم در حالی که نمی دانم عاقبتم به کجا ختم می‌شود و نفسم را می‌بینم که به من خدعه می‌زند و روزگارم فریبم می‌دهد در حالی که بالهای مرگ را کنار سرم آماده پرواز است؛ پس چرا گریه نکنم؟ گریه می‌کنم برای بیرون شدن جانم؛ گریه می‌کنم برای ظلمت قبرم؛ گریه می‌کنم برای تنگی گورم؛ گریه می‌کنم برای سوالی که نکیر و منکر از من خواهند پرسید؛ گریه می‌کنم برای عریان و ذلیل بیرون آمدنم از قبرم درحالی‎که بار سنگینم را بر پشتم حمل می‎کنم، یک‌بار به‌سمت راستم و بار دیگر به‌سمت چپم نگاه می‎کنم، زمانی‎که خلایق در کاری غیر از کار من هستند؛ «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند؛ روی‌هایی؛ چهره‏هايى در آن روز درخشان است؛ خندان و شادمان. و چهره‏هايى در آن روز بر آنها غبار و است؛ آن را پوشانده است تاريكي» (عبس/۳۷) و ذلت. 📚مصباح المتهجد، ج‏2، ص591 📚 إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص72-73؛ (ط - الحديثة)، ج‏1، ص168 📚البلد الأمين، ص210 📚المصباح للكفعمی، ص596 رَوَی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء: إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِك‏ ... فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّي إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَی مِثْلِ حَالِي إِلَی قَبْرِي لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي وَ مَا لِي لَا أَبْكِي وَ مَا أَدْرِي إِلَی مَا يَكُونُ مَصِيرِي وَ أَرَی نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِي أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمَا لِي لَا أَبْكِي أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِي عَلَی ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَی عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلَائِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» وَ ذِلَّةٌ. @yekaye
☀️۵) در فرازی از دعایی که امام سجاد هنگام اصرار بر درخواستی از خداوند می‌خواندند آمده است: خدایا! از تو درخواست می‌کنم به آن حقت که بر جمیع آفریدگانت واجب کردی و به آن اسم عظیمی که به پیامبرت ص دستورت دادی که با آن تو را تسبیح گوید، و به جلال وجه کریمانه‌ات که نه فرسایش و تغییر در آن راه یابد و نه تحول و نابودی، که بر حضرت محمد ص و خاندانش درود فرستی، و مرا با عبادت خود از هر چیزی بی‌نیاز کنی، و نفسم را با ترس از خودت، نسبت به [مصیبتهای] دنیا تسلی دهی، و به رحمت خود مرا با مقدار فراوانی از کرامت خویش مورد توجه قرار دهی. 📚الصحيفة السجادية، دعاء 52 وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْإِلْحَاحِ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی: ... إِلَهِي أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَمَرْتَ رَسُولَكَ أَنْ يُسَبِّحَكَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ، الَّذِي لَا يَبْلَی وَ لَا يَتَغَيَّرُ، وَ لَا يَحُولُ وَ لَا يَفْنَی، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِيَنِي عَنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِعِبَادَتِكَ، وَ أَنْ تُسَلِّيَ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا بِمَخَافَتِكَ، وَ أَنْ تُثْنِيَنِي بِالْكَثِيرِ مِنْ كَرَامَتِكَ بِرَحْمَتِكَ. @yekaye
☀️۶) الف. روایت شده است که یکبار حضرت فاطمه س نشسته بود که پیامبر ص آمد و کنار ایشان نشست و به ایشان گفت: چه شده که تو را ناراحت و غمکین می‌بینم؟ حضرت زهرا س فرمود: پدرم و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریان و غمگین نباشم در حالی که تو قرار است از ما جدا شوی. فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و غمگین مباش چرا که چاره‌ای از این جدایی نیست. پس گریه حضرت فاطمه س شدت گرفت و گفت: پدرجانم! [در محشر] کجا شما را ملاقات کنم؟ فرمود: بر روی تپه «حمد» در حالی که دارم شفاعت امتم را می‌کنم. گفت پدرجانم.! اگر آنجا نیافتمتان؟ فرمود: در صراط در حالی که جبرئیل سمت راستم است و میکائیل سمت چپم و اسرافیل دامن مرا گرفته است و فرشتگان پشت سرم هستند و من ندا می دهم «امتم»؛ پس حساب بر آنان آسان شود. سپس چپ و راست خود را می نگرم و نگاهم به امتم و به هر پایمبری در روز قیامت می‌افتد که همگان مشغول خویش‌اند و می‌گویند «پروردگارا! خودم! خودم» و من می‌گویم: «پروردگارا! امتم امتم» پس اولین کسانی که به من ملحق می‌گردند تو و علی و حسن و حسین هستید؛ پس پروردگار عز و جل فرماید: ای محمد! اگر امت تو گناهانی به اندازه کوهها با خود آورده باشند همگی را مورد مغفرت قرار خواهم داد مادامی که به من شرک نورزیده باشند و به ولایت دشمن [من] تن نداده باشند. 📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص121 و بالإسناد أنه قال: بينا فاطمة جالسة إذ أقبل أبوها ص حتى جلس إليها. فقال لها: ما لي أراك حزينة؟ قالت: بأبي أنت و أمي يا رسول الله! و كيف لا أبكي و لا أحزن و تريد أن تفارقني؟! فقال لها: يا فاطمة لا تبكي و لا تحزني؛ فلا بد من فراقك. فاشتد بكاؤها و قالت: يا أبة أين ألقاك؟ قال: تلقني على تل الحمد؛ أشفع لأمتي. قالت: يا أبة و إن لم ألقك؟! قال: تلقني عند الصراط جبرئيل عن يميني و ميكائيل عن شمالي و إسرافيل آخذ بحجزتي و الملائكة من خلفي و أنا أنادي أمتي فيهون عليهم الحساب. ثم أنظر يمينا و شمالا إلى أمتي و كل نبي يوم القيامة مشتغل بنفسه، يقول: يا رب نفسي نفسي. و أنا أقول: يا رب أمتي أمتي. فأول من يلحق بي أنت و علي و الحسن و الحسين فيقول الرب عز و جل: يا محمد إن أمتك لو أتوني بذنوب كأمثال الجبال لغفرت لهم ما لم يشركوا بي شيئا و لم يوالوا عدوا. 📚شبیه این مضمون، از حیث توجه پیامبر ص به حضرت فاطمه در قسمت شأن نزول (روایت «ه») گذشت وبا سند متصل اما بدون این فراز که پیامبر می‌فرماید همه به فکر خویش‌اند و من به فکر امتم، در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (ص36-38 ) آمده است؛ اما این فراز خاص که نشان می‌دهد پیامبر اکرم ص تنها کسی است که مشغولیت شدید روز قیامت، وی را به خود مشغول نکرده است، قبلا در حدیثی ذیل آیه ۵۶ سوره واقعه (جلسه ۱۰۲۳، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/) گذشت؛ البته این مضمون در معتبرترین کتب اهل سنت ع هم آمده است؛ که در ادامه تقدیم می‌شود: @yekaye 👇ادامه مطلب👇
☀️ب. در معتبرترین منابع اهل سنت روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند: من سید مردم هستم در روز قیامت؛ و آیا می دانید چرا؟ وقتی همه مردم از اولین و آخرین در محلی واحد گرد آیند و صدای دعوت‌کننده الهی را بشنوند و دیدگانشان نافذ گردد و خورشید نزدیک شود، مردم از شدت غم و دردسر به حدی می‌رسند که تحمل و طاقتشان تمام شود؛ پس به هم می‌گویند: آیا نمی‌بینید اوضاع به چه حدی رسیده است؟ آیا کسی را نمی‌یابید که نزد پروردگارتان شفاعتتان کند؟ آنگاه برخی به برخی دیگر می‌گویند: سراغ آدم برویم. پس سراغ حضرت آدم ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پدر انسانها هستی و خداوند تو را به دست خویش آفرید و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد که بر تو سجده کنند، شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم و حال و روزمان به چه حدی رسیده است؟ آدم ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و او مرا از خوردن میوه آن درخت نهی کرد اما من سرپیچی کردم. خودم؛ خودم؛ خودم [یعنی: وای بر من؛ و باید به کار خودم برسم]. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ نوح بروید. پس سراغ حضرت نوح ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی و خداوند تو را بنده شکور نامید؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ نوح ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و و اگر دعای مستجابی داشتم همان دعایی بود که علیه قوم خودم کردم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ ابراهیم ع بروید. پس سراغ حضرت ابراهیم ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پیامبر خدا و خلیل او در میان اهل زمین هستی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت ابراهیم ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من در سه موقعیت ناچار دروغ گفتم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ موسی ع بروید. پس سراغ حضرت موسی ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پیامبر خدا هستی و خداوند تو را به رسالات خویش و به هم‌صحبتی با خویش بر مردم برتری داد؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت موسی ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من شخصی را به قتل رسانده‌ام که دستور به قتل رساندن وی را نداشتم؛ خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ عیسی ع بروید. پس سراغ حضرت عیسی ع می‌آیند و به او می‌گویند: ای عیسی! تو «پیامبر خدا و كلمه او كه به مريم القا نموده و روحى از جانب او» (نساء/۱۷۱) هستی و با مردم در کودکی در گهواره سخن گفتی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت عیسی ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و گناهی را ذکر نمی‌کند فقط می‌گوید: خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ حضرت محمد ع بروید. پس سراغ حضرت محمد ص می‌آیند و به او می‌گویند: ای محمد! تو رسول الله و آخرین پیامبرانی، و «خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزید» (فتح/۲)؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ پس راه می‌افتم و زیر سایه عرش می‌رسم و برای پروردگار عز و جل به سجده می‌افتم. سپس خداوند از محامد و حسن ثنای خویش ابوابی را بر من می‌گشاید که برای احدی پیش از من نگشوده بود. سپس می‌فرماید: ای محمد! سر بلند کن، بخواه که به تو عطا شود و شفاعت کن که پذیرفته شود. پس سرم را بلند می‌کنم و می گویم: امتم، پروردگارا! امتم، پروردگارا! پس خطاب شود: ای محمد! از امتم هرکس که حسابی بر آنان نیست را از درب راست از درهای بهشت وارد کن، و آنان در سایر درها هم شریک مردمند [= می‌توانند از سایر درها هم وارد شوند]. سپس فرمود: به کسی که جانم به دست اوست بین دو لنگه از لنگه‌های [درهای] بهشت به اندازه بین مکه و حِمْيَر است؛ یا اینکه فرمود: بین مکه و بصره است. 📚صحيح البخاري، ج4، ص1745 📚صحيح مسلم، ج1، ص127 📚مسند ابن المبارك، ص61 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج17، ص419 📚مسند إسحاق بن راهويه، ج1، ص227 📚سنن الترمذي، ج4، ص622 @yekaye 👇سند و متن حدیث فوق👉