🔹فَمَهِّلِ / أَمْهِلْهُمْ
▪️در تحلیل ماده «مهل» اختلافی بین اهل لغت مشاهده میشود.
▪️برخی همچون ابن فارس صریحا بر این باورند که این ماده در اصل خود در دو معنای مختلف به کار میرود:
▫️یکی در معنای وقار و سکون، چنانکه تعبیر «مَهلاً» (درنگ کن، بایست) از این معنا معروف است؛ و مهلت هم از همین ماده گرفته شده است: «فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً» (طارق/۱۷)، «وَ ذَرْني وَ الْمُكَذِّبينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَليلاً» (مزمل/11)؛
▫️و دیگری در مورد برخی اشیای مذاب؛ خصوصا روغن جوشان ویا مس گداخته: «وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» (کهف/29)، «كَالْمُهْلِ يَغْلي فِي الْبُطُونِ» (دخان/45)، «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ» (معارج/8) (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۲۸۲ ).
▪️برخی همچون مرحوم مصطفوی معنای اول را مبنا قرار داده و البته آن را به این صورت تعبیر کردهاند:
ایجاد تفرج و توسعی بین جریان عمل و پایان آن، که آن عمل تا زمانی ادامه پیدا کند، که این نقطه مقابل عجله کردن و تمام شدن وقت است. آنگاه رفق و تقدم و آرامش و تاخر و تأنی را از لوازم این ماده گرفتهاند؛
و بر این باورند معنای دومی که مطرح شده، برگرفته از زبان عبری است؛ چرا که این ماده در عبری به معنای چرک و خونابه و هر امر مخلوط و غیرخالص بوده است؛ و البته گفتهاند یک نسبتی هم بین این دو ماده عبری و عربی وجود دارد زیرا مهلت دادن و کار را به عقب انداختن موجب یک نحو خلط شدن و از حالت خالص درآمدن میشود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۱، ص۱۹۱-192 ).
▪️موضع راغب هم به نظر میرسد به این موضع نزدیک است؛ یعنی وی توضیح این ماده را با سکون و مدارا و کار را کمکم پیش بردن شروع کرده و در آخر فقط یک اشارهای میکند که مُهْل به معنای تهمانده روغن (دُردی زیت) به کار میرود ( مفردات ألفاظ القرآن، ص780-۷۸۱ )؛ که همین یک نحوه ماندن و معطل شدن در روغن را میرساند.
▪️اما حسن جبل معنای دوم را محور قرار داده و بر این باور است که اصل این ماده یک نحوه جریان یافتن و میعان چیزی است که در اصل یک ماده متین و غیرآمیخته بوده است؛ و بر این باور است که معنای تراخی و به عقب انداختن کار و مهلت دادن هم از همین حالت میعان استفاده میشود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص2133 ).
🔸این ماده و کلمه «إمهال» به کلماتی همانند «حلم» و «انظار» و «انتظار» نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفتهاند:
▪️هر «حلم» [= بردباری] ای مهلت دادن هست؛ اما هر مهلت دادنی حلم نیست؛ مثلا اگر خداوند به کسی که باید او را مجازات کند مهلت دهد لزوما حلم نیست؛ زیرا این مهلت به ضرر اوست؛ و نقطه مقابل حلم، در جایی که حلم لازم است، سفاهت است؛ در حالی که نقطه مقابل مهلت دادن لزوما سفاهت نیست؛ تفاوت دیگر اینکه حلم همیشه در جایی به کار میرود که طرف مقابل در اصل شایسته انتقام و مجازات است اما در مهلت این طور نیست مثلا میگوییم فلانی به بدهکارش مهلت داد؛ و برخی هم گفتهاند یک تفاوت دیگر این است که هرکس مهلت میدهد بالاخره طرف مقابل را در زمان خاصی مورد مواخذه قرار میدهد و حقی که بوده را استیفا میکند در حالی که در حلم لزوما این طورست و میتواند دیگر کاری با طرف مقابل نداشته باشد (الفروق في اللغة، ص195-196 ).
▪️در تفاوت «مهلت دادن» و «انتظار» گفتهاند که ار مقرون به چیزی است که در آن جای تأمل هست اما مهلت دادن مبهم است (الفروق في اللغة، ص68 ).
▪️در تفاوت مهلت دادن و «انظار» هم علاوه بر نکته فوق گفتهاند که در انظار به شخص مهلتی داده میشود تا در کارش بازنگریای کند اما در مهلت دادن برای این است که انجام کاری که برعهده وی گذاشته شده برایش آسانتر شود (الفروق في اللغة، ص: 196 ).
📿این ماده جمعاً همین ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است که چنانکه مشاهده میشود سه بار آن در معنای اول و سه بار آن در معنای دوم میباشد.
📖اختلاف قرائت
▪️فَمَهِّلِ / فأَمْهِلْ
در قراءات مشهور، مهلت اول، در باب تفعیل (فمَهِّلْ) قرائت شده است؛
اما در قرائتی شاذ در باب افعال (فأَمْهِلْ) قرائت شده است.
📚معجم القراءات، ج۱۰ ، ص382
▪️أَمْهِلْهُمْ / مَهِّلَهُمْ
در قراءات مشهور مهلت دوم، در باب افعال (أَمْهِلْهُمْ) قرائت شده است؛
اما در قرائتی از ابن عباس در باب تفعیل (مَهِّلَهُمْ) قرائت شده است؛ که متناسب با فعل اول در آیه است.
📚مجمع البيان، ج10، ص713 ؛ المغني في القراءات، ص۱۹۱۰ ؛ معجم القراءات، ج۱۰ ، ص382 ؛ المحتسب في تبيين وجوه شواذ القراءات والإيضاح عنها، ج2، ص419
@yekaye
☀️۱) ذیل آیه ۱۵ (جلسه ۱۱۶۰ https://yekaye.ir/at-taariq-68-14/) روایتی از ابوبصیر گذشت که این احتمال مطرح بود که گفتگوی وی با امام صادق ع باشد؛
در فراز پایانی آن آمده است:
فرمود: ... پس خداوند فرمود: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! همانا بهیقین آنان چارهها اندیشند، چه چارهاندیشیدنی؛ و من هم چارهای کنم، چه چارهکردنی؛ پس به کافران مهلت ده» ای محمد «کمی مهلتشان دِه [دِهَم]» تا وقت برانگیختن قائم ع که انتقام مرا از جبّاران و طاغوتهای قریش و بنیامیّه و سایر مردم میگیرد.
📚تفسير القمي، ج2، ص416
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ الله بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ فِي قَوْلِهِ: «فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ» قَالَ: «مَا لَهُ قُوَّةٌ» يَقْوَى بِهَا عَلَى خَالِقِهِ «وَ لَا نَاصِرٌ» مِنَ الله يَنْصُرُهُ إِنْ أَرَادَ بِهِ سُوءاً.
قُلْتُ: «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً»؟
قَالَ: كَادُوا رَسُولَ الله (ص) وَ كَادُوا عَلِيّاً ع وَ كَادُوا فَاطِمَةَ ع. فَقَالَ الله: يَا مُحَمَّدُ «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ» يَا مُحَمَّدُ «أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً» لِوَقْتِ بَعْثِ [لو قد بُعِثَ] الْقَائِمِ ع فَيَنْتَقِمُ لِي مِنَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتِ مِنْ قُرَيْشٍ وَ بَنِي أُمَيَّةَ وَ سَائِرِ النَّاسِ.
@yekaye
☀️۲) الف. در فرازی از دعای امام سجاد ع در عید فطر آمده است:
روزیات براى آنان كه نافرمانيت كنند همچنان گسترده است. و بردباريت در حق آنان كه با تو خصومت ورزند مهيّاست. نيكى در حق بدها شيوه توست و شفقت بر متجاوزان سنت تو. آن سان كه درنگ كردن تو در مؤاخذت، ايشان را فريفته است كه توبه نكنند و مهلت دادن تو آنان را از گرايش به تو باز داشته است. و حال آنكه در كيفر آنان درنگ كردهاى تا به فرمان تو سر نهند، و آن را كه مهلت عنايت كردهاى از آن روست كه به دوام ملك خود اعتماد دارى.
پس هر كس كه سزاوار سعادت باشد روزگارش به سعادت پايان يابد و هر كه سزاوار شقاوت بود به شقاوتش خوار خواهى ساخت. همه بر مقتضاى حكم تو شوند هر چه شوند و بازگشت امورشان به توست. هر چند زمان سركشيشان به دراز كشد از سلطه تو فرو نخواهد كاست و چون در بازخواستشان شتاب نكنى حجت تو باطل نگردد، كه حجت تو پاى بر جاى است و بطلان ناپذير و سلطه تو ثابت است و بىزوال.
📚الصحيفة السجادية
دعاء (46) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْر)
... رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ، عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ، وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ حَتَّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُكَ عَنِ النُّزُوعِ. وَ إِنَّمَا تَأَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفِيئُوا إِلَى أَمْرِكَ، وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوَامِ مُلْكِكَ.
فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا، وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَذَلْتَهُ لَهَا. كُلُّهُمْ صَائِرُونَ، إِلَى حُكْمِكَ، وَ أَمُورُهُمْ آئِلَةٌ إِلَى أَمْرِكَ، لَمْ يَهِنْ عَلَى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُكَ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُكَ، حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُول.
☀️ب. روایت شده است که امام سجاد ع به مناسبتی فرمودند:
خدایا! منزهی تو! چقدر بردباری و شأن تو عظیم است؛ و از بردباریت است که به بندگانت مهلت دادی، تا جایی که گمان کردند از آنان غافل شدهای؛ و اینا همگی بر قضای تو غالب نشود و حکم تو را رد نکند، تدبیرت تو آن گونه است که میخواهی و تو بدان از من داناتری.
📚الهداية الكبرى، ص227
وَ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْقُمِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْبُرْسِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ، عن زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ:
... سُبْحَانَكَ مَا أَحْلَمَكَ، وَ أَعْظَمَ شَأْنَكَ، وَ مِنْ حِلْمِكَ أَنَّكَ أَمْهَلْتَ عِبَادَكَ حَتَّى ظَنُّوا أَنَّكَ أَغْفَلْتَهُمْ وَ هَذَا كُلُّهُ لَا يُغَالِبُ قَضَاءَكَ وَ لَا يَرُدُّ حُكْمَكَ، تَدْبِيرُكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي.
@yekaye
☀️۳) در فرازی از یکی از زیارتنامههایی که با سندهای متعدد از امام صادق ع برای زیارت امام حسین ع تعلیم داده است آمده است:
... خدایا لعنت کن کسانی که نعمتت را به کفر تبدیل کردند! منزهی تو ای بردبار از آنچه ظالمان در زمین انجام میدهند و برتر و متعالی هستی ای عظیم؛ جرم عظیم را از بندگانت میبینی و بر آنان عجله نمی کنی، پس تو متعالی هستی ای کریم؛ تو شاهدی هستی که هیچگاه غایب نیست و خودت آگاهی بدانچه که بر سر برگزیدگان و دوستانت آمده از امری که آسمان و زمین تحملش را نداشتند و اگر می خواستی از آ»ها انتقام میگرفتی؛ ولیکن صاحب لحظات هستی و مهلت دادهای به کسانی که بر تو و بر پیامبرت و دوستت جرأت ورزیدند پس آنان را در زمین خود سکنی دادی و با نعمت خود غذا دادی تا زمانی که آنان بدان برسند و وقتی که کارشان بدان ختم شوم؛ تا عملی را که مقدر کردی و زمانی که تعیین کردی به اتمام رسانند تا جاودانهشان کنی در آن ایستگاه و توقیفگاه و آتش جهنم و آب جوشان و آب چرکین و بدبو و سوزاندن و غل و زنجیرها و بندها و مایعات چرکین و زقوم و صدید همراه با ماندنی طولانی در روزگارانی آتشین و در گودال سقری که نه بای میگذارد و نه رها میکند و در آب جوشان و جهنم.
📚كامل الزيارات، ص240-241؛
📚تهذيب الأحكام، ج6، ص64 ؛
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص386
حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَسْكَرِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع:
... اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَكَ كُفْراً سُبْحَانَكَ يَا حَلِيمُ «عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» فِي الْأَرْضِ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ يَا عَظِيمُ، تَرَى عَظِيمَ الْجُرْمِ مِنْ عِبَادِكَ فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ، تَعَالَيْتَ يَا كَرِيمُ؛ أَنْتَ شَاهِدٌ غَيْرُ غَائِبٍ وَ عَالِمٌ بِمَا أُوتِيَ إِلَى أَهْلِ صِفْوَتِكَ وَ أَحِبَّائِكَ مِنَ الْأَمْرِ الَّذِي لَا تَحْمِلُهُ سَمَاءٌ وَ لَا أَرْضٌ وَ لَوْ شِئْتَ لَانْتَقَمْتَ مِنْهُمْ؛ وَ لَكِنَّكَ ذُو أَنَاةٍ وَ قَدْ أَمْهَلْتَ الَّذِينَ اجْتَرَءُوا عَلَيْكَ وَ عَلَى رَسُولِكَ وَ حَبِيبِكَ فَأَسْكَنْتَهُمْ أَرْضَكَ وَ غَذَوْتَهُمْ بِنِعْمَتِكَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ وَ وَقْتٍ هُمْ صَائِرُونَ إِلَيْهِ لِيَسْتَكْمِلُوا الْعَمَلَ الَّذِي قَدَّرْتَ وَ الْأَجَلَ الَّذِي أَجَّلْتَ لِتُخَلِّدَهُمْ فِي مَحَطٍّ وَ وَثَاقٍ وَ نَارِ جَهَنَّمَ وَ حَمِيمٍ وَ غَسَّاقٍ وَ الضَّرِيعِ وَ الْإِحْرَاقِ وَ الْأَغْلَالِ وَ الْأَوْثَاقِ وَ غِسْلِينٍ وَ زَقُّومٍ وَ صَدِيدٍ مَعَ طُولِ الْمُقَامِ فِي أَيَّامِ لَظًى وَ فِي سَقَرَ الَّتِي لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ وَ فِي الْحَمِيمِ وَ الْجَحِيم.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
.
4️⃣ «فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً»
درباره مقصود از تعبیر «أَمْهِلْهُمْ»:
🌴الف. اکثریت قریب به اتفاق مفسران و مترجمان، تعبیر «أَمْهِلْهُمْ» را فعل امر دانستهاند که تأکید مجددی بر «مَهِّلِ الْكافِرينَ» است؛
و در مورد اینکه لفظش تغییر کرده (از باب تفعیل به باب افعال رفته)، حداکثر توضیحی دادهاند مانند اینکه:
🌿الف.۱. چون تکرار جالب نیست، برای اینکه هم تأکید حاصل شود و هم از تکرار عین تعبیر اجتناب شود از باب تفعیل به باب افعال برد؛ و با توجه به اینکه «رویدا» هم باز همان معنای مهلت بده دارد، این بار اصل ماده را هم تغییر داد؛یعنی سه بار تأکید کرد در عین حال برای این سه بار تأکید از سه لفظ استفاده کرد (ابن جنی، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص716 ؛ التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص327 ).
🌿الف.۲. باب تفعیل دلالت بر تدریج دارد و باب افعال دلالت بر دفعی بودن؛ و اینکه ابتدا از باب تفعیل استفاده کرد که ظهور در تدریج دارد و سپس به باب افعال- که دلالت بر دفعی بودن دارد- برد و آن را با «رویدا» مقید کرد، دلالتی آشکار بر لطف [خداوند] دارد (الميزان، ج20، ص261 ).
🌿الف.۳. ...
🌴ب. معدودی از آنها دومی را صیغه متکلم دانستهاند که چون در پاسخ به «مَهِّل» آمده مجزوم شده است، یعنی خدا به پیامرش میفرماید تو مهلت بده تا من هم مهلت اندکی به آنها بدهم؛ و چنین ترجمه کردهاند:
🌱«زمان ده كافران را اندكى، تا بينى كه چه كنم با هر يكى». (تفسير نسفى، ج2، ص115۳)
🌱«پس مهلت ده كافران را، مهلت ميدهم ايشان را مهلتدادنى». (ترجمه صفیعلیشاه، تفسیر صفی، ص۸۲۰)
🌱«پس مهلت ده كافران را، مهلت ميدهم ايشان را تا وقت كيفر». (ترجمه مصباحزاده، ص59۱)
🌴ج. ...
@yekaye
#طارق_۱۷
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
.
5️⃣ «فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً»
در آیات قبل فرمود:«إِنَّهُمْ يَكيدُونَ كَيْداً؛ وَ أَكِيدُ كَيْداً: اینان چارهای میاندیشند و من هم چارهای کنم.» با حرف «ف» که هم دلالت بر بلافاصله بودن دارد و هم دلالت بر تفریع، میفرماید به این کافران مهلت بده؛ و دوباره تأکید میکند که مهلتی بده مهلتی اندک.
یعنی اگر چارهاندیشی مرا قبول دارید، وقتی با کید دشمن مواجه شدید دستپاچه نشوید و فکر نکنید که همین الان باید کار را یکسره کنید. خیر، عجله نکنید و تدبیر خدواند را جدی بگیرید (مجمع البيان، ج10، ص716 )
و با سه واژه (مَهِّل، أَمْهِلْ، رُوَيْداً) تأکید کرد که به آنها مهلتی بدهید.
البته بار دوم و سومش میتواند به معنای «من مهلتی میدهم» باشد (توضیح در تدبر۴)، که اگر چنین باشد چهبسا میحواهد بفرماید در برخورد با دشمن، نه خود عجله كنيد و نه از خدا عجله بخواهيد (تفسير نور، ج10، ص446)، شما به کافران مهلتی بدهید، تا من هم مهلتی اندک به آنان بدهم؛ اما خیالتان راحت باشد که این مهلت اندک خواهد بود و حتما به کید من گرفتار خواهند شد،
به هریک از سه معنایی که در تدبر ۳ از آیه قبل گفته شد (به سزای کیدشان خواهند رسید؛ یا شما را در برابر کید آنان یاری و پیروز میکنم؛ یا کید آنان اساسا درون کید من و برای تحقق اهداف من رقم میخورد).
@yekaye
#طارق_۱۷
یک آیه در روز
. ۱۱۶۲) 📖 فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 📖 ترجمه پس آن کافران را مهلت ده، کمی مهلتش
.
6️⃣ «فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً»
تعبیر «رُوَيْداً» به معنای همان مهلت دادن است که در اینجا اغلب مفسران این تأکید را به معنای «اندک» دانستهاند (مثلا ابن عباس و قتاده و سدی، به نقل الدر المنثور، ج6، ص337 ).
مقصود از این زمان اندک چیست؟
🌴الف. تأکیدی بر مهلت دادن است که چون دو بار از ماده «مهل» آورد این بار از ماده دیگری استفاده کرد (ر.ک: تدبر ۴.الف.۱)
🌴ب. میخواهد بفرماید مقدار مهلت به دشمن، به قدرى نباشد كه فرصت را از شما بگيرد (تفسير نور، ج10، ص446)
🌴ج. مقصود قتل و ذلتی است که در همین دنیا دامنگیر آنها خواهد شد، که به طور خاص میتواند اشاره باشد به جنگ بدر (مجمع البيان، ج10، ص716 ) از این جهت که این آیه مکی است، و آنجا اجازه جهاد نداشتند ولی اندکی بعد مسلمانان به مدینه رفتند اجازه جهاد پیدا کردند؛ که شاید برخی که گفتهاند این آیه توسط آیه «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» (توبه/۵) نسخ شده (الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج21، ص12 ) همین مورد نظرشان بوده است.
🌴د. مرادش زمان ظهور امام زمان ع است که خداوند انتقام تمام مومنان را از کافران میگیرد (حدیث۱) و جهان از شرک و کفر پاک میشود.
🌴ه. مقصود آخرت است که آنها به سزای اعمالشان خواهند رسید؛ و از آنجا که چیزی است که در آینده به صورت قطعی رخ میدهد پس زمانی اندک است (مجمع البيان، ج10، ص716 )؛ و شاید از این باب باشد که آخرت بر آنها احاطه دارد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ» (توبه/۴۹)، «يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين» (عنکبوت/۵۴)؛ و لذا این مهلت صرفا همین مهلت زندگی دنیویشان است که خود را از عذاب آخرت دور میبینند، چنانکه در موارد دیگر هم فرمود که کفار است که آخرت را دور میبینند وگرنه ما آن را نزدیک میبینیم «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيدا؛ وَ نَراهُ قَريبا» (معارج/۶-۷).
@yekaye
#طارق_۱۷