eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 2⃣ «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ ....» حركت در مسير انجام وظيفه، همراه با توكّل به خدا، سبب تبديل مشكلات به آسانى مى شود. 📚 (تفسير نور، ج1، ص654) @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 3⃣ «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ» آنکه از دشمن نترسید و بر خدا توکل کرد هم به «نعمتی» از خدا رسید و هم به «فضلی». فرق این دو چیست؟ و چرا نفرمود «نعمة و فضل من الله»؟ 🔖 (نکاتی در بحث از آیه 171، جلسه842، تدبر4 مطرح شد http://yekaye.ir/ale-imran-3-171/) علاوه بر آنها این موارد هم قابل ذکر است: 🍃الف. نعمت به ازای عملشان است؛ و فضل، اضافه‌ای است که خداوند از رحمت خود بدانها می‌دهد: یعنی چه‌بسا می‌خواهد بیان کند که ایستادگی، از هرکسی که سر بزند، مومن باشد یا غیرمومن، یک ثمره‌ای حتما برایش دارد (نعمت)؛ اما اگر کسی که ایستادگی می‌کند مومن باشد، علاوه بر ثمره طبیعیِ ایستادگی، به رحمت اضافه‌ای هم از جانب خداوند دسترسی پیدا می‌کند. (فضل) 🍃ب. مقصود از نعمت ثابت‌قدم ماندن آنان در ایمان و اطاعت از خداست؛ و مقصود از فضل، آن سود و غنایمی که به دست آوردند. 📚(زجاج، به نقل از مجمع البیان، ج2، ص889) 🍃ج. ... @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 4⃣ «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ» درباره چرایی نکره آوردن دو کلمه نعمت و فضل در بحث از آیه 171، جلسه842، تدبر3 نکاتی مطرح شد که مجددا تکرار نمی‌کنیم: http://yekaye.ir/ale-imran-3-171/. @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 5⃣ «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» ثمره توکل مومنان و نترسیدنشان از دشمن سه چیز شد: 🔹مواجه شدن با نعمتی از جانب خدا؛ و 🔹 چیزی اضافه بر آن نعمت؛ و 🔹 نرسیدن گزندی. یعنی هم خوبی‌ها به تمامه به آنها رسید و هم بدی‌ای به آنان نرسید. یعنی همه چیز کاملا بر وفق مراد تمام شد. @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 6⃣ «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ؛ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» چه بسيار كسانى كه در راه خدا، به استقبال خطر رفته و سالم برگشته‌اند. 📚 (تفسير نور، ج1، ص654) در واقع، اگر مومنان در راه خداوند در برابر دشمنان دین ایستادگی کنند و از کثرت دشمن نترسند، دشمن هیچ آسیبی بدانها نمی‌تواند وارد کند. 🌐تطبیق بر روز🌐 امروزه در شرایط سخت تحریم اقتصادی بسر می‌بریم. با این حال، برخی افراد، همانند رهبر عزیز انقلاب، که قرآن را باور دارند، دائما نغمه امید سر می‌دهند❗️ بسیاری از افراد، از این اطمینان خاطر ایشان در تعجبند و برخی هم اینها را ظاهرسازی قلمداد می‌کنند و خود با دیدن اجتماع دشمنان علیه ما، ساز ناامیدی کوک می‌کنند و از ضرورت تسلیم سخن می‌گویند‼️ 🤔مساله شاید فقط در یک نکته است: کسی که قرآن را باور داشته باشد و از آنچه در تاریخ اسلام گذشته مطلع باشد می‌داند که استقامت در برابر سختی‌ها حتما به پیروزی و غلبه بر دشمن خواهد انجامید. اینان که خداوند در این آیه از آنان یاد کرده، واقعا بر خدا توکل نموده و در برابر دشمن ایستادگی کردند و واقعا گزندی بدانان نرسید؛ 💢آیا اگر ما چنین باشیم، جای تردید است که گزندی به ما نخواهد رسید؟ @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 7⃣ «قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ؛ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ» غالبا این عبارت «و خشنودی خداوند را پیروی کردند» را اشاره به آن دانسته‌اند که آنان به دستور پیامبر ص عمل کردند و علی‌رغم اینکه عده‌ای آنان را می‌ترساندند و می‌خواستند منصرفشان کننند، به دنبال دشمن رهسپار شدند. 📚(مجمع البیان، ج2، ص889) با این توضیح، علی القاعده باید این عبارت بعد از جمله «نعم الوکیل» و قبل از «فانقلبوا» می‌آمد (یعنی آنان گفتند خدا برای ما کافی است و از رضایت خدا پیروی کردند، پس به نعمت و فضل خدا دست یافتند). چرا آن را بعد آورده است؟ 🍃الف. این جمله در مقام ستایش و سپاس از کار آنهاست 📚(المیزان، ج4، ص65)؛ یعنی پس از اینکه می‌گوید خداوند به وعده‌اش در مورد آنان وفا کرد و به آنان گزندی نرسید، ادامه می‌دهد: و آفرین بر آنان که از خشنودی خدا پیروی کردند و به فضل عظیم رسیدند. 🍃ب. این جمله چه‌بسا در مقام تعلیل جملات قبل است؛‌یعنی علت اینکه آنان به نعمت و فضل خدا رسیدند و گزندی به آنان نرسید این بود که از خشنودی و رضایت خداوند پیروی کردند. 🍃ج. شاید اشاره است به «مقام رضوان» که از همه نعمتهای بهشتی برتر است (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر؛ توبه/72) یعنی دارد تفضل اضافه‌ای را برمی‌شمرد و می‌فرماید آنان هم به نعمت و فضل خدا رسیدند، هم گزندی به آنان نرسید؛ و هم اینکه دنبال مقام رضوان خدا بودند و با عبارت بعدی (که خداوند صاحب فضلی عظیم است) می‌خواهد بفهماند که علاوه بر آن نعمت و فضل اولیه، به این فضل عظیم هم رسیدند. 🍃د. ... @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 8⃣ «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ» کسی که دنبال رضایت خداوند باشد، هرچقدر هم مسیرش با سختی‌های ظاهری توام باشد و همگان او را از عاقبت کارش بترسانند، حتما به فضل و نعمت خدا می‌رسد و هیچ گزندی به او نخواهد رسید. 🔖 حدیث6 https://eitaa.com/yekaye/3378 @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 9⃣ « الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ؛ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ» به نظر می‌رسد عبارت «وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ: خداوند دارای تفضلی عظیم است» دلیلی باشد برای تک تک اقداماتی و حالاتی که در این دو آیه درباره این مومنان گذشت: 🔹چرا وقتی مردم به آنها گفتند: همانا مردم علیه شما گرد آمده‌اند؛ پس، از آنان بترسید؛ آنان نترسیدند؟ 🔸چون می‌دانستند که خداوند دارای تفضلی عظیم است و هرقدر هم دشمن بزرگ باشد در مقابل فضل خدا کاری از پیش نمی‌برد. 🔹چرا به لحاظ ایمان فزونی یافتند؟ 🔸چون می‌دانستند که خداوند دارای تفضلی عظیم است و اگر آنان در سختی بیافتند خداوند نه معادل آن، بلکه چند برابر آن آنان را یاری می‌رساند و به آنان پاداش می‌دهد. 🔹چرا گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو کارگزاری است؟ 🔸چون می‌دانستند که خداوند دارای تفضلی عظیم است و برای انجام هر کاری بتنهایی کافی است. 🔹چرا به نعمتی از خداوند و فضلی [ از جانب او] بازگشتند؟ 🔸چون خداوند دارای تفضلی عظیم است و وقتی کسی بر او تکیه کند بیش از آنچه او انجام داده به او برمی‌گرداند. 🔹چرا هیچ گزندی بدیشان نرسید؟ 🔸چون خداوند دارای تفضلی عظیم است و هرکه را بخواهد حفظ کند بتمامه می‌تواند حفظ کند. 🔹چرا آنان خشنودی خداوند را پیروی کردند؟ 🔸چون می‌دانستند که خداوند دارای تفضلی عظیم است و اگر کسی رضایت خدا را به دست آورد، خداوند با تفضلی عظیم برایش جبران می‌کند. @Yekaye
یک آیه در روز
845) 📖 فانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ
. 🔟 «الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ؛ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ» 📜حکایت📜 سید بن طاووس می‌گوید حکایتی را ابن باقلانی (عالِم علم نحو) از سید موید الدین عبدالملک نقل کرده است که وی گفته است: من مریض بودم و بناگاه دیدم امیرالمومنین در کنارم حاضر شد و گویی از هوا فرود آمد. خواستم از او تقاضا کنم دعایی برای مریضی‌ام بکند؛ اما به جای آن تقاضای شفا کردم. حضرت دستی بر بازوی راستم کشید و فرمود: سه بار این [آیات] را تکرار کن تا خداوند به واسطه آنها تو را حفظ کند. بگو: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ: به خداوند پناه می‌برم از شیطان رانده شده؛ «کسانی که مردم به آنها گفتند: همانا مردم علیه شما گرد آمده‌اند؛ پس، از آنان بترسید! پس، به لحاظ ایمان فزونی یافتند و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو کارگزاری است.» (آل عمران/173) أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ: به خداوند پناه می‌برم از شیطان رانده شده؛ و كار خود را به خدا مىسپارم، که همانا خداوند به [حال] بندگان بيناست.» (غافر/44) أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: به خداوند پناه می‌برم از شیطان رانده شده؛ هر رحمتى را كه خداوند براى مردم بگشايد هرگز آن را بازدارندهاى نيست، و هر چه را بازدارد هرگز آن را پس از او گشايندهاى نباشد، و اوست شکست‌ناپذیر حكيم. (فاطر/2) هنگامی که آیه اول را گفتی، خداوند متعال فرمود « فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ: پس به نعمتی از خداوند و فضلی [ از جانب او] بازگشتند، در حالی که هیچ گزندی بدیشان نرسیده بود» (آل عمران/174) و هنگامی که گفتی «كار خود را به خدا مىسپارم ...» خداوند متعال فرمود: « فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ: پس خداوند او را از آسيب مکرهاى آنها نگه داشت و عذابى سخت فرعونيان را فرا گرفت.» (غافر/45) و هنگامی که گفتی «هر رحمتى را كه خداوند بگشايد ...» این ایمان تام و تمام است. و امیرالمومنین این گونه تفسیر کرد. 📚مهج الدعوات، (سید بن طاوس) ص97 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ 📖 💢ترجمه جز این نیست که آن شیطان است که پیروانش را می‌ترساند؛ پس، از آنان نترسید و از من بترسید اگر که مومن بوده‌اید. سوره آل‌عمران (3) آیه 175 1397/8/18 جمعه 1 ربیع الاول 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يخَوِّفُ تَخافُوهُمْ خافُونِ ▪️ماده «خوف» در اصل دلالت بر ترس و بیم (فزع) دارد. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص230) به تعبیر دیگر، ▫️«خوف» عبارت است از اینکه شخص به خاطر یک نشانه محتمل ویا قطعی ، انتظار مواجهه با یک امر ناخوشایند را داشته باشد؛ همان گونه که امید و طمع، عبارت است از اینکه به خاطر یک نشانه محتمل ویا قطعی، شخص انتظار رسیدن به یک امر خوشایند را داشته باشد؛ و نقطه مقابل خوف، «امن» است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) و آیاتی نظیر «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْف» (نساء/83) ، «لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» (نور/55) ، «لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنينَ» (قصص/31) ، «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) ، شاهدی است بر اینکه «خوف» در مقابل «امن» است 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص145) ▪️از شواهدی که نشان می‌دهد که کلمه ترس همواره با یک نوع شناخت همراه است [ولو ممکن است شناخت ناصواب باشد] عبارت «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما ...» (اگر از جدایی و اختلاف زن و شوهر می‌ترسید، ...؛ نساء/35) است که حتی گفته شده که «خفتم» در اینجا به معنای «عرفتم: دانستید» می باشد؛ یعنی اگر به خاطر اطلاع از حال و روز آنها می ترسید که چنین شود ...» 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ▪️ماده «خوف» در حالت عادی متعدی است (ترسیدن همواره، ترس از چیزی است) ▫️خواه این مفعول ذکر شود (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما، نساء/35؛ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ، مائده/28؛ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَ، نساء/34) ▫️یا در تقدیر باشد (فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً، بقره/239؛ لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى، طه/68؛ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ، بقره/38) که این حذف مفعول، یا برای دلالت بر اطلاق است [یعنی می‌خواهد هر امر ترس‌آوری را شامل شود] و یا اگر امر خاصی مورد نظر بوده، واضح است و اقتضای کلام حذف آن بوده است. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▪️این ماده وقتی به باب تفعیل می‌رود، به دو مفعول متعدی می‌شود («تخویف» یعنی ترساندن کسی از کسی [یا از چیزی]) «ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ» (زمر/16) که مقصود از ترساندن از خدا، تاکید بر خویشتنداری و حفظ خود از عذاب خداوند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ویا به تعبیر دیگر، ترساندن از این است که خداوند بخواهد به اقتضای عدالتش با ما رفتار کند و ما را به خاطر گناهانمان مواخذه نماید. 📚(مطهری، ده گفتار، گفتار «تقوی») و در اینجا نیز ممکن است دو مفعول در کلام ذکر شود و ممکن است یکی (إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ؛ آل عمران/175) یا هر دو (وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً؛ اسراء/59) در تقدیر باشد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▪️و وقتی به باب «تفعّل» می رود (أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ؛ نمل/47) ▫️برخی گفته‌اند به اقتضای این باب، دلالت بر مطاوعه و پذیرش خوف (استقرار حالت ترس در درون شخص) می‌کند 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▫️ولی بسیاری از اهل لغت تاکید کرده‌اند که «تخوّف» در زبان عربی به صورت متعدی و به معنای «کاستن و نقص وارد کردن بر کسی که مایه ترس او شود» به کار می‌رود 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص230) ▫️و برخی هم آن را به معنای «ظهور خوف در شخص» دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303). ▪️«خیفة» بر وزن «فعلة» دلالت بر «حالت» می‌کند؛ و مقصود از آن، حالت و وضعیتی است که ترس بر شخص مستولی شده است: «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى؛ قُلْنا لا تَخَفْ»([طه/67) و گاه این کلمه در همان معنای مصدری (به معنای «خوف: ترس) به کار می‌رود «وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ» (رعد/13) «تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ» (روم/28) و در این گونه موارد هم برخی تذکر داده‌اند که وجه استعمال «خیفة» به جای «خوف» این است که خداوند می‌خواهد اشاره کند که این ترس، به صورت یک حالتی درآمده که از آنان جدا نمی‌شود. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ویا اینکه به نوع حاصی از ترس اشاره می‌کند (چرا که وزن فعله، دلالت بر نوع خاص بودن دارد) 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) 📿ماده «خوف» و مشتقات آن جمعا 124 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
🔶تفاوت ماده «خوف» و مواد مشابه در زبان عربی ▪️ماده «خوف» در زبان عربی با موادی مانند «خشی» (خشیت) ، «حذر» ، «رهب» (رهبت) ، «فزع» ، «هلع» (هلوع)، «وحش» (وحشت) ، «هول» ، و «نذر» (انذار) نزدیک است اما تفاوت ظریفی بین اینها هست: 🔸در مورد تفاوتش با «خشیت» در بحث از آیه قبل نیز اشاره شد که برخی «خشیت» را خوفی دانسته‌اند که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد، 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۸۳) ▫️اما دیگران با توجه به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه مانند «فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً» (کهف/۸۰) «تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/۲۴) «ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ منکم» (نساء/۲۵) «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» (اسراء/۳۱) و «خَشْيَةَ الْإِنْفاق» (اسراء/۱۰۰) با این تحلیل مخالفت کرده، و گفته‌اند که معنای این ماده «مراقبت و محافظت کردنی است که همراه با خوف باشد» و به لحاظ معنایی به ماده «خشع» نزدیک است (خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه؛ حشر/۲۱) 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۶۴-۶۵) 🔖جلسه 728 http://yekaye.ir/al-fater-35-28/ 🔸در تفاوتش با «حذر» گفته‌اند که اگرچه در هر دو انتظار رسیدن امر ناخوشایند در کار است، اما در «حذر» اینکه شخص برای در امان ماندن از امر ناخوشایند تدبیری بیندیشد و خود را حفظ و دفع خطر کند لحاظ شده، اما خوف لزوما چنین نیست. 📚(الفروق في اللغة، ص235-236؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص145) 🔸در تفاوتش با «رهبت» گفته‌اند «رهبت« خوفی است که ادامه‌دار و مستمر باشد؛ و از این روست که به «راهب» راهب گویند. 📚 (الفروق في اللغة، ص236؛ التحقيق، ج3، ص145) و از علی بن عیسی نقل شده که وی بر این باور است که «خوف» در جایی است که نسبت به ضرر یا خطر محتمل علم قطعی در کار نباشد، ولی «رهبت» در ▫️جایی است که علم قطعی به خطر و ضرر پیش رو در کار باشد. 📚(الفروق في اللغة، ص236) 🔸در تفاوتش با «فزع» گفته‌اند که «فزع» امر ترسناکی است که ناگهانی سر برسد و انسان یکدفعه با آن مواجه شود 📚(الفروق في اللغة، ص236؛ التحقيق، ج3، ص145) 🔸در تفاوتش با «هلع» (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً؛ معارج/19) ▫️برخی گفته‌اند که «هلع» از مراتب «جزع» (إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً؛ معارج/20) و «فزع» است 📚(التحقيق، ج3، ص145) ▫️اما برخی آن را وضعیتی بدتر از «جزع» دانسته‌اند؛ یعنی آن کم‌طاقتی‌ای که موجب می‌شود انسان در شرایط سختی جزع و فزع کند و در شرایط راحتی، دچار غرور و تکبر گردد، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً؛ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً؛ وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً» (معارج/19-21) 📚(الفروق في اللغة، ص237) 🔸در تفاوتش با «هول» (= هراس) گفته‌اند که «هول» ترسیدن از چیزی است که شخص نداند که آن امر ترسناکی چگونه ممکن است بلایی بر سر وی بیاورد، چنانکه می‌گویند «هول و هراس شب» یا «هول و هراس دریا». 📚(الفروق في اللغة، ص238) 🔸در تفاوتش با «وجل» گفته‌اند که در کلمه «وجل» یک اضطراب و تشویش و عدم اطمینان مورد تاکید است؛ و فعل «وجل» لازم است در حالی که فعل مربوط به ماده «خوف» متعدی است. 📚(الفروق في اللغة، ص238) 🔸در تفاوتش با «وحش» (وحشت) گفته‌اند که «وحشت» در مقابل «انس» است در حالی که «خوف» در مقابل «امن» است 📚(التحقيق، ج3، ص145) در واقع، «وحشت» نه هر گونه ترسی، بلکه ترسی است که ناشی از نامانوس بودن و احساس غریبی و تنهایی کردن است. 🔸در تفاوتش با «نذر» (انذار) هم قبلا بیان شد که عموما «انذار» را اخص از «ترساندن» (تخویف) دانسته‌اند؛ ▫️ برخی گفته‌اند ترساندنی است از طریق سخن انجام می‌شود 📚(التحقيق، ج۱۲، ص۷۵)؛ ▫️وبرخی توضیح داده‌اند که ترساندنی است که موضع ترس، و چرایی ترسناک بودن را برای مخاطب آشکار می‌کند و ناشی از نوعی احسان و خیرخواهی از جانب انذاردهنده است و هرچه آن امری که سزاوار ترسیدن است عظیم‌تر باشد، این احسان بیشتر است. 📚(الفروق في اللغة، ص۲۳۷) 🔖جلسه 723 http://yekaye.ir/al-fater-35-23/ @Yekaye
📖اختلاف قرائت 🔹يخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ ▪️این عبارت در قرائات مشهور به همین صورت «يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ» قرائت شده است؛ اما: ▪️در قرائت ابن مسعود، ابن عباس، عکرمه و عطاء به صورت «يُخَوِّفُکُم أَوْلِياءَهُ: شما را از اولیای خود می‌ترساند» است؛ ▪️در روایت ابی‌ّ بن کعب و نخعی، به صورت «يُخَوِّفُکُم بِأَوْلِياءِهِ» قرائت شده که به لجاظ معنایی شبیه حالت فوق است و این «ب» را می‌توان باء ‌زائده دانست که «اولیاء» در همان نقش معنایی مفعول دوم باشد؛ و می‌توان باء‌سببیت دانست که معنایش چیزی بوده شبیه اینکه «یخوفکم الشر باولیائه: شما را به وسیله اولیای خود از گزندهایی که قرار است به شما برسد می‌ترساند» ▪️و در روایت سمین از همین دو نفر، به صورت «يُخَوِّفُ بِأَوْلِياءِهِ» (شبیه روایت مشهور،‌ که فقط حرف «ب» اضافه دارد) روایت شده است. ▪️و در روایت ابوعمرو دانی و نخعی از ابن‌عباس به صورت «يُخَوِّفُکُم أَوْلِياءُهُ: اولیای شیطان هستند که شما را می‌ترسانند» نیز روایت شده است. 📚(البحر المحيط، ج3، ص440 ؛ معجم القرائات، ج1، ص625) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امام سجاد ع در فرازی از دعای 25 صحیفه سجادیه می‌فرمایند: خدایا ... و مرا و فرزندانم را از شیطان رانده شده پناه بده؛ که همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی فرمودی و به پاداش آنچه بدان امر کردی مشتاق کردی و از عقابش بیم دادی؛ و برای ما دشمنی قرار دادی که دامهای کیدش را برای ما گسترده، او را نسبت به ما تسلطی بخشیدی که ما را نسبت به او چنان تسلطی ندادی: او را در سینه ما جای دادی و همچون خون در ما جاری ساختی، به طوری که اگر غافل شویم او غافل نشود و اگر فراموش کنیم او فراموش نکند، ما را از عقابت غافل می‌کند و ما را از غیر تو می‌ترساند ... خدایا، پس سلطه او بر ما را به سلطنت خویش درهم شکن تا اینکه با کثرت دعای به درگاه تو، او از دسترسی به ما حبس شود و ما درحالی که از کید او در عصمت قرار گرفتاه باشیم صبح کنیم ... 📚الصحيفة السجادية، (دعاء25: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ) ... وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، فَإِنَّكَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَيْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِي ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ، وَ جَعَلْتَ لَنَا عَدُوّاً يَكِيدُنَا، سَلَّطْتَهُ مِنَّا عَلَى مَا لَمْ تُسَلِّطْنَا عَلَيْهِ مِنْهُ، أَسْكَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجْرَيْتَهُ مَجَارِيَ دِمَائِنَا، لَا يَغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا، وَ لَا يَنْسَى إِنْ نَسِينَا، يُؤْمِنُنَا عِقَابَكَ، وَ يُخَوِّفُنَا بِغَيْرِكَ ... اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِكَ حَتَّى تَحْبِسَهُ عَنَّا بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ فَنُصْبِحَ مِنْ كَيْدِهِ فِي الْمَعْصُومِينَ بِكَ... @Yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است: مومن همواره بین دو ترس است: [ترس از] گناهی که سپری شده و نمی‌داند که خداوند در مورد آن چه خواهد کرد؛ و [ترس از] عمری که باقی مانده و نمی‌داند که چه امر هلاکت‌باری را ممکن است در آن کسب کند؛ پس صبح نمی‌کند مگر اینکه ترسان است؛ و چیزی جز این ترس او را اصلاح نکند. الكافي، ج2، ص71 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِكِ فَهُوَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ
. 1⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» آن شیطان است که پیروانش را می‌ترساند؛ کسی که مومن باشد در مسیر زندگی خویش از هیچ چیز نمی‌ترسد جز از خداوند؛ که ترس از خداوند هم در حقیقت ترس از این است که انسان نتواند وظیفه خود را درست انجام دهد. 📜حکایت📜 امام خمینی در سخنرانی‌ ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ در مسجد اعظم قم چنین گفت: اگر من خدای نخواسته، یک‌وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‌کند که یک حرفی بزنم، می‌زنم و دنبالش راه می‌افتم و از هیچ چیز نمی‌ترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسیده‌ام. آن روز هم که می‌بردندم، آنها می‌ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‌دادم که نترسید! آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبسهای طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می‌ترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایی ندارد. خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگی راحت ماست؛ از این کثافتکاریها بیرون می‌رویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص می‌شویم. آقای ما فرموده: «واللهِ، لَابْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدْیِ امِّه‌» (نهج‌البلاغه، خطبه5 : سوگند به خدا، علاقه پسر ابوطالب به مرگ، بیشتر است از علاقه طفل به پستان مادرش.) خوب ایشان فرموده‌اند، ما البته نمی‌توانیم همچو دعوی‌ها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم. ما اگر از مرگ بترسیم، معنایش این است که ماوراءالطبیعه قبول نیست. 📚صحیفه امام خمینی، ج۱، ص۲۹۳ http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=1&tid=178 @Yekaye
یک آیه در روز
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ
. 2⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ» شیطان نه فقط مومنان را می‌ترساند؛ بلکه قبل از مومنان، دوستداران خودش را هم می‌ترساند؛ 🤔و با این ترساندن و وعده‌های دروغ دادن است که می‌تواند بر آنها سوار شود؛ چنانکه در جای دیگر فرمود: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاء: شیطان به شما وعده فقیر شدن می‌دهد و شما را به فحشاء وادار می‌کند» (بقره/268) @Yekaye
یک آیه در روز
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ
. 3⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ» مقصود از این عبارت «يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ» چیست؟ 🍃الف. از آنجا که فعل «یخوّف» از افعالی است که دو مفعول می‌گیرند (کسی را از چیزی ترساندن) علی‌القاعده یکی از مفعولهایش محذوف (در تقدیر) است، و آن محذوف می تواند مفعول دوم باشد؛ یعنی شیطان دوستان خود، یعنی منافقان و بیماردلان و سست‌عنصران را، که در میان مسلمانان حضور دارند، 🌱الف.1. از لشکر دشمن، 🌱الف.2. از صدماتی که در همراهی با مسلمانان ممکن است متوجه آنان شود، 🌱الف.3. از .... می‌ترساند. 📚(مجمع‌البیان، ج2، ص890؛ البحر المحیط، ج3، ص440) 🍃ب. آن محذوف می تواند مفعول دوم باشد؛ یعنی منظور از این عبارت، «يُخَوِّفُکم أَوْلِياءَهُ» بوده باشد [چنانکه در برخی از قرائات غیرمشهور چنین هم قرائت شده است] یعنی شما را از دوستداران خود می‌ترساند 📚(زجاج، ابوعلی فارسی و ...؛ به نقل از مجمع‌البیان، ج2، ص890)؛ که در این صورت، این مطلب، تعبیر دیگری است از مضمونی که در آیه 173 گذشت که: «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ: همانا مردم علیه شما جمع شده‌اند؛ پس، از آنان بترسید!» 📚(البحر المحیط، ج3، ص440) 🍃ج. می‌توان جمله را همانند حالت الف تحلیل کرد با این تفاوت که چه‌بسا مرجع ضمیر «ه» در «أَوْلِياءَهُ»، نه شیطان، بلکه خداوند باشد؛ یعنی شیطان «اولیاءه المومنین: اولیای مومن خدا» را می‌ترساند؛ به تعبیر ساده‌تر، مقصود این است که «شیطان مومنان را از کافران می‌ترساند». 📚(ابن‌عباس، مجاهد، قتاده، به نقل از مجمع‌البیان، ج2، ص890) 🍃د. می‌تواند «يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ» در معنای «يُخَوِّفُ بأَوْلِيائِهِ» باشد، یعنی حرف جر حذف شده و اصطلاحاً منصوب به نزع خافض باشد (شبیه «لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً» که به معنای «لينذركم ببأسٍ شديدٍ» است)؛ یعنی شیطان با دوستان خود [شما را] می‌ترساند 📚(مجمع‌البیان، ج2، ص890؛ البحر المحیط، ج3، ص440) که معنایش بسیار شبیه حالت قبل می‌شود؛ و چنانکه اشاره شد در برخی از قرائات غیرمشهور این گونه هم قرائت شده است. 🍃ه. ... @Yekaye
یک آیه در روز
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ
. 4⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ» ظاهرا این آیه اشاره است به آیه 173 که فرمود ««الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ: کسانی که مردم بدانان گفتند همانا مردم علیه شما جمع شده‌اند؛ پس، از آنان بترسید!» اگر چنین باشد، 🤔این آیه از مواردی است که کلمه «شیطان» را در مورد انسانها به کار برده است؛ و این مطلب در قرآن نمونه‌های دیگری هم دارد که معروفترینش این است: «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (ناس/4-6) 📚(المیزان، ج4، ص65) @Yekaye
یک آیه در روز
846) 📖 إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ
. 5⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ» مقصود از «هم» در این آیه (که نباید از آنها ترسید) کیست؟ 🍃الف. همان «ناس» اول در آیه 173 (الَّذينَ قالَ لَهُمُ «النَّاسُ» إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ)، یعنی از آن مردمی که می‌خواهند شما را بترسانند و اینجا نیز آنان را به عنوان شیطان معرفی کرد، نترسید. 📚(المیزان، ج4، ص65) 🍃ب. «ناس» دوم در آیه 173 (الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ «النَّاسَ» قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ)، یعنی از مردمی که علیه شما جمع شده‌اند نترسید. 📚(البحر المحیط، ج3، ص440) 🍃ج. همان «اولیاؤه» است در معنایی که اولیاؤه را مفعول اول بگیریم؛‌یعنی شیطان شما را از دوستانش (کفار) می‌ترساند؛ پس شما از دوستان شیطان نترسید. 📚(البحر المحیط، ج3، ص440) 🍃د. ... @Yekaye