eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۳) الف. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: هماانا خداوند امتم را برایم در گِل ممثّل [= مجسم] فرمود و اسامی آنان را به من آموخت همان گونه که «به آدم اسماء، همگی‌شان را تعلیم داد» (بقره/۳۰)؛ ‌پس «اصحاب رایات» (= پرچمداران) بر من گذشتند و من برای علی ع و شیعه استغفار کردم ... 📚الكافي، ج‏1، ص443-444؛ 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص83 و ۸۶؛ 📚تفسير فرات الكوفي، ص393؛ 📚الخصال، ج‏2، ص563؛ 📚الأمالي (للمفيد)، ص126؛ 📚الأمالي (للطوسي)، ص649 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: إِنَّ اللَّهَ مَثَّلَ لِي‏ أُمَّتِي فِي الطِّينِ وَ عَلَّمَنِي أَسْمَاءَهُمْ كَمَا عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها فَمَرَّ بِي أَصْحَابُ الرَّايَاتِ فَاسْتَغْفَرْتُ لِعَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ ... . ☀️ب. از امام صادق ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: ای علی! هماانا خداوند امتم برایم در گِل ممثّل [= مجسم] شد به طوری که کوچک و بزرگشان را دیدم، در حالی که روح‌هایی بودند پیش از اینکه جسمها آفریده شود؛ و من بر تو و شیعیانت عبور کردم و برایتان استغفار نمودم ... 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص84؛ 📚فضائل الشيعة (صدوق)، ص32 ؛ 📚إرشاد القلوب (للديلمي)، ج‏2، ص293 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَا عَلِيُّ لَقَدْ مُثِّلَتْ لِي أُمَّتِي فِي الطِّينِ حَتَّى رَأَيْتُ صَغِيرَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ أَرْوَاحاً قَبْلَ أَنْ يخلق [تُخْلَقَ‏] الْأَجْسَادُ وَ إِنِّي مَرَرْتُ بِكَ وَ بِشِيعَتِكَ فَاسْتَغْفَرْتُ لَكُمْ ... @yekaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده كه فرمودند: همانا برای خداوند آفريده‌اى از رحمت او وجود دارد كه آنها را از نور و رحمتش و از رحمتش براى رحمتش آفريده است. پس آنها چشم بینای خداوند، گوش شنواى او، زبان او که به اذن او در ميان مخلوقات گویاست، و مورد اعتماد خداوند بر آن‌چه نازل شده – اعم از عذر، هشدار و حجّت - هستند. پس به وسيلۀ آنها، گناهان را نابود و گرفتارى‌ها را دفع مى‌كند و به وسیله آنها رحمت خود را فرود می‌آورد، و با آنان مرده را زنده می‌كند و با آنان زنده را مى‌ميراند و به سویله آنان خلق خود را مورد آزمايش قرار مى‌دهد و به وسيلۀ آنها قضا و دستورات خود را در ميان خلق برقرار مى‌سازد. عرض كردم: فداى شما شوم! آنها چه كسانى‌اند؟ فرمودند:آنها اوصیاء [جانشیان پیامبر ص] مى‌باشند. 📚التوحيد (للصدوق)، ص167؛ 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص62؛ 📚الإمامة و التبصرة من الحيرة (صدوق)، ص132 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ فَبِهِمْ يَمْحُو السَّيِّئَاتِ وَ بِهِمْ يَدْفَعُ الضَّيْمَ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الرَّحْمَةَ وَ بِهِمْ يُحْيِي مَيِّتاً وَ بِهِمْ يُمِيتُ حَيّاً وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّتَهُ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: الْأَوْصِيَاءُ. @yekaye
☀️۵) الف. اسماعیل هاشمی می‌گوید: از عملكرد خانواده‌ام در سبك شمردن دين شكايت به امام صادق عليه السّلام بردم؛ فرمودند: اى اسماعيل! از اين مطلب در خانواده‌ات تعجب نکن! زيرا خداوند تبارك و تعالى براى هر خاندانى حجّتى را قرار داده كه در روز قیامت با او حجت را بر آن خاندان تمام می‌‌کند و به ايشان می‌فرمايد: آيا فلانى را در ميان خود نديديد؟ و آيا رفتار درست او را در ميان خود مشاهده نكرديد؟ آيا نمازش را در ميان خود نديديد؟ آيا دين‌داريش را در ميان خود نديديد؟ پس چرا به او اقتدا نكرديد؟ و او حجّتی باشد علیه آنها در روز قيامت. ☀️ب. معاویه بن عمار می‌گوید: امام صادق ع فرمود: همانا شخصی از شما در محله‌ای زندگی می‌کند تا خداوند عز و جل روز قیامت با وی حجت را بر همسایگان او تمام کند و به آنان گفته شود: آیا فلانی در بین شما نبود؟ آیا سخنش را نشنیدید؟ آیا گریه‌های شبانه‌اش را ندیدید؟ پس وی حجتی علیه آنان باشد. 📚الكافی، ج‏8، ص84 ☀️الف. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیمَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْهَاشِمِی عَنْ أَبِیهِ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنْ أَهْلِ بَیتِی مِنِ‏ اسْتِخْفَافِهِمْ بِالدِّینِ فَقَالَ: یا إِسْمَاعِیلُ! لَا تُنْكِرْ ذَلِكَ مِنْ أَهْلِ بَیتِكَ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِكُلِّ أَهْلِ بَیتٍ حُجَّةً یحْتَجُّ بِهَا عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ فِی الْقِیامَةِ؛ فَیقَالُ لَهُمْ: أَ لَمْ تَرَوْا فُلَاناً فِیكُمْ؟ أَ لَمْ تَرَوْا هَدْیهُ فِیكُمْ؟ أَ لَمْ تَرَوْا صَلَاتَهُ فِیكُمْ؟ أَ لَمْ تَرَوْا دِینَهُ؟ فَهَلَّا اقْتَدَیتُمْ بِهِ؟! فَیكُونُ حُجَّةً عَلَیهِمْ فِی الْقِیامَةِ. ☀️ب. عنه عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثَیمٍ النَّخَّاسِ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ: إِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَیكُونُ فِی الْمَحَلَّةِ، فَیحْتَجُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ عَلَى جِیرَانِهِ [بِهِ‏]؛ فَیقَالُ لَهُمْ: أَ لَمْ یكُنْ فُلَانٌ بَینَكُمْ؟ أَ لَمْ تَسْمَعُوا كَلَامَهُ؟ أَ لَمْ تَسْمَعُوا بُكَاءَهُ فِی اللَّیلِ؟ فَیكُونُ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَیهِمْ. @yekaye
ب. لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتم
☀️۶) سعد بن عبدالله قمی، در تشرفی که خدمت امام حسن عسگری و امام زمان ع داشت، از امام زمان ع سوالاتی می‌پرسد که اصل حکایت آن دیدار در جلسه۴۰۸، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-11/ و فراز دیگری از آن ذیل تدبر ۵ از جلسه ۴۲۵ https://yekaye.ir/al-ahzab-33-6/ گذشت. در فرازی از این سوال و جواب آمده است: عرض كردم: به من خبر ده اى مولاى من که چرا مردم نمی‌توانند خودشان برای خودشان امام اختیار کنند؟ فرمود: امام مصلح برگزینند، یا امام مفسد؟ گفتم: امام مصلح. فرمود: آیا امكان ندارد كه برگزیدۀ آنها مفسد باشد؛ با توجه به اینکه كسى از درون دیگرى كه صلاح است و یا فساد مطّلع نیست؟ گفتم:آرى امكان دارد. فرمود: علّت همین است و براى تو دلیل دیگرى بیاورم كه عقلت کاملا تسلیم شود: بگو ببینم رسولان الهى كه خداوند متعال آنها را برگزیده و بر آنها كتاب فرو فرستاده و آنها را به وحى و عصمت مؤید ساخته تا پیشوایان امّتها باشند و از آنها بر برگزیدن شایسته‌ترند چگونه‌اند؟ مثل حضرت موسى و حضرت عیسى علیهما السّلام، آیا ممكن است با اینکه عقلشان بیشتر و علمشان كامل‌ترست، وقتی تصمیم به انتخاب بگیرند، انتخابشان بر منافق افتد در حالی که گمان می‌کنند وی مومن است؟ گفتم: خیر. فرمود: این حضرت موسى كلیم الله است كه علی‌رغم وفور عقل و كمال علم و نزول وحى بر او، از اعیان قوم و بزرگان لشكر خود براى میقات پروردگارش هفتاد تن را برگزید، از کسانی که در ایمان و اخلاص آنها هیچ گونه شك و تردیدى نداشت؛ امّا منافقین را برگزیده بود؛ خداوند متعال مى‌فرماید: «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا: و موسی هفتاد نفر از قومش را برای میقات با ما برگزید» (اعراف/۱۵۵) تا آنجا که فرمود «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا اینکه خداوند را آشکارا به ما نشان دهی؛‌پس به خاطر ظلمشان آنان را صاعقه گرفت» (بقره/۵۵)‌؛ و چون مى‌بینیم كه انتخاب کردن حتی از جانب کسی که خداوند وی را به نبوت برگزیده عملا به جای اینکه به اصلح تعلق بگیرد به افسد تعلق گرفت در حالى كه خودش مى‌پنداشت آن اصلح است، مى‌فهمیم انتخاب کردن سزاوار نیست مگر برای كسى است كه بر آنچه در سینه‌ها و ضمایر افراد است آگاه باشد و تغییر و تحولات باطن افراد در محضر او رخ دهد و اینکه برگزیدن مهاجرین و انصار-جایى كه برگزیدۀ پیامبران به جاى افراد صالح افراد فاسد باشند- هیچ ارزشی ندارد. 📚كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص۴۵۴-۴۶۵ (فراز مربوط به بحث در ص461-462)؛ 📚دلائل الإمامة، ص514-515؛ 📚الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص464 @yekaye سند و متن حدیث: https://eitaa.com/yekaye/9494
سند و متن حدیث ۶ ☀️حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَاتِمٍ النَّوْفَلِی الْمَعْرُوفُ بِالْكِرْمَانِی قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عِیسَى الْوَشَّاءُ الْبَغْدَادِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرٍ الْقُمِّی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَحْرِ بْنِ سَهْلٍ الشَّیبَانِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَسْرُورٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّی قَالَ: كُنْتُ امْرَأً لَهِجاً بِجَمْعِ الْكُتُبِ الْمُشْتَمِلَةِ عَلَى غَوَامِضِ الْعُلُومِ وَ دَقَائِقِهَا ... إِلَى أَنْ بُلِیتُ بِأَشَدِّ النَّوَاصِبِ مُنَازَعَةً وَ أَطْوَلِهِمْ مُخَاصَمَةً ... فَصَدَرْتُ عَنْهُ مُزْوَرّاً قَدِ انْتَفَخَتْ أَحْشَائِی مِنَ الْغَضَبِ وَ تَقَطَّعَ كَبِدِی مِنَ الْكَرْبِ وَ كُنْتُ قَدِ اتَّخَذْتُ طُومَاراً وَ أَثْبَتُّ فِیهِ نَیفاً وَ أَرْبَعِینَ مَسْأَلَةً مِنْ صِعَابِ الْمَسَائِلِ لَمْ أَجِدْ لَهَا مُجِیباً عَلَى‏أَنْ أَسْأَلَ عَنْهَا خَبِیرَ أَهْلِ بَلَدِی أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ صَاحِبَ مَوْلَانَا أَبِی مُحَمَّدٍ ع فَارْتَحَلْتُ خَلْفَهُ وَ قَدْ كَانَ خَرَجَ قَاصِداً نَحْوَ مَوْلَانَا بِسُرَّ مَنْ رَأَى ... فَوَرَدْنَا سُرَّ مَنْ رَأَى فَانْتَهَینَا مِنْهَا إِلَى بَابِ سَیدِنَا فَاسْتَأْذَنَّا فَخَرَجَ عَلَینَا الْإِذْنُ بِالدُّخُولِ عَلَیهِ... فَلَمَّا انْصَرَفَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ لِیأْتِیهُ بِالثَّوْبِ نَظَرَ إِلَی مَوْلَانَا أَبُو مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ‏: مَا جَاءَ بِكَ یا سَعْدُ؟ فَقُلْتُ: شَوَّقَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَلَى لِقَاءِ مَوْلَانَا. قَالَ: وَ الْمَسَائِلُ الَّتِی أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْهَا؟! قُلْتُ: عَلَى حَالِهَا یا مَوْلَای. قَالَ: فَسَلْ قُرَّةَ عَینِی! وَ أَوْمَأَ إِلَى الْغُلَامِ. فَقَالَ لِی الْغُلَامُ: سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ مِنْهَا. فَقُلْتُ لَه‏:... قُلْتُ: فَأَخْبِرْنِی یا مَوْلَای عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِی تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِیارِ إِمَامٍ لِأَنْفُسِهِمْ؟ قَالَ: مُصْلِحٍ أَوْ مُفْسِدٍ؟ قُلْتُ: مُصْلِحٍ. قَالَ: فَهَلْ یجُوزُ أَنْ تَقَعَ خِیرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا یعْلَمَ أَحَدٌ مَا یخْطُرُ بِبَالِ غَیرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ: بَلَى. قَالَ: فَهِی الْعِلَّةُ وَ أُورِدُهَا لَكَ بِبُرْهَانٍ ینْقَادُ لَهُ عَقْلُك‏؛ أَخْبِرْنِی عَنِ الرُّسُلِ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى وَ أَنْزَلَ عَلَیهِمُ الْكِتَابَ وَ أَیدَهُمْ بِالْوَحْی وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ وَ أَهْدَى إِلَى‏ الِاخْتِیارِ مِنْهُمْ مِثْلُ مُوسَى وَ عِیسَى ع هَلْ یجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ كَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذَا هَمَّا بِالاخْتِیارِ أَنْ یقَعَ خِیرَتُهُمَا عَلَى الْمُنَافِقِ وَ هُمَا یظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ: لَا. فَقَالَ: هَذَا مُوسَى كَلِیمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ كَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْی عَلَیهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْیانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْكَرِهِ لِمِیقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِینَ رَجُلًا مِمَّنْ لَا یشُكُّ فِی إِیمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَتْ خِیرَتُهُ عَلَى الْمُنَافِقِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا» إِلَى قَوْلِهِ «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِیارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَى الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ یظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ، عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِیارَ إِلَّا لِمَنْ یعْلَمُ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ مَا تَكِنُّ الضَّمَائِرُ وَ تَتَصَرَّفُ عَلَیهِ السَّرَائِرُ؛ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِیارِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِیرَةِ الْأَنْبِیاءِ عَلَى ذَوِی الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ. 📚كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص۴۵۴-۴۶۵ (فراز مربوط به بحث در ص461-462)؛ 📚دلائل الإمامة، ص514-515؛ 📚الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص464 @yekaye
☀️۷) الف. قبل از جریان جنگ احد پیامبر اکرم ص منبر رفتند و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمودند: مردم! من در رؤیای صادقه‌ای دیدم که گویی در زره‌ای محفوظ هستم؛ ‌و دیدم شمشیرم ذوالفقار یک طرفش شکست، و گاوی را دیدم که ذبح شد و دیدم که قوچ جنگی‌ای را دنبال و شکار کردم. مردم گفتند: تأویلش چیست؟ فرمودند: اما آن زره محفوظ، مدینه است، که در آن بمانید! اما آنکه شمشیرم ذوالفقار یک طرفش شکست، مصیبتی است که با شهادت یکی از نزدیکانم بر من وارد می‌شود؛ و گاوی را دیدم که ذبح شد کشتگانی در اصحابم است؛ و قوچ جنگی‌ای* که را دنبال و شکار کردم، یکی از سران دشمن است که به دست ما کشته می‌شود ان شاء الله. سپس فرمودند: شما هم نظر مشورتی‌تان را بگویید. نظر خود رسول الله بویژه با رویای صادقه‌ای که دیده بودند این بود که در شهر بمانند؛ ابتدا هم عبدالله بن أبَیّ [منافق معروف، که قرار بود حاکم مدینه شود و با ورود پیامبر ص به مدینه عملا موقعیتش را از دست داد] شروع به سخن گفتن کرد و نظر پیامبر ص را تایید کرد و با نشان دادن شواهدی تاریخی از جنگهایشان توضیح داد که موقعیت مدینه طوری است که اگر در شهر بمانند و بجنگند علاوه بر اینکه عملا زنان و کودکان هم به نحوی می‌توانند کمک کنند، احتمال پیروزی‌شان خیلی بیشتر است؛ و پیامبر ص و برخی از بزرگان شهر هم سخنان وی را تایید کردند. اما در ادامه جوانان، بویژه آنان که در جنگ بدر نتوانسته بودند شرکت کنند شروع به سخن کردند و ابراز کردند که آماده شهادت در راه خدا هستند؛ و برخی دیگر از بزرگان همچون حمزه و سعد بن عباده و نعمان بن مالک و مالک بن سنان (پدر ابوسعید خدری) و إیاس بن أوس و أنس بن قتاده نیز با تاکید بر اینکه اگر از شهر بیرون نرویم ممکن است دشمن گمان کند که ترسیده ایم و با بیان جملاتی که از شجاعت و روحیه شهادت‌طلبی آنان حکایت داشت، نظر جوانان را تایید کردند. سپس پیامبر نماز عصر را خواندند و به مردم گفتند که بروند و آماده جهاد شوند و خودشان هم رفتند و لباس رزم پوشیدند. بعد از رفتن پیامبر ص بین مردم بحثی درگرفت: ‌سعد بن معاذ و أسید بن حضیر گفتند: رسول الله ص نظری داد ولی شما با او مخالفت کردید؛ و این کار خوبی نبود در حالی که مقدرات از آسمان نازل می‌شود؛ و بهتر است به ایشان بگویید که ما تابع نظر شما هستیم؛ و برخی همچنان بر نظر خودشان اصرار داشتند و در این بحثها بودند که پیامبر ص در حالی که لباس رزم پوشیده بودند بیرون آمدند. افراد دور رسول الله ص جمع شدند و بویژه آنان که بر خروج از شهر اصرار داشتند از اصرارشان ابراز پشیمانی کردند اما رسول الله ص فرمود: من نظرم را گفتم ولی شما مخالفت کردید؛ و هیچ پیامبری را نسزد که وقتی لباس رزم پوشید آن لباس را از تن بیرون آورد مگر اینکه خداوند به نحوی بین او و دشمنانش حکمی صادر کند ... *پی نوشت: عموم مورخان، طلحة بن أبی طلحه را، که اول نفری بود از دشمنان که هل من مبارز گفت و به دست امیرالمومنین کشته شد، «کبش الکتیبة: قوچ جنگی» قریش معرفی کرده‌اند؛ مثلا مغازی (الواقدی)، ج۱، ص۲۲۵-۲۲۶ 📚مغازي (الواقدي م۲۰۷)، ج1، ص209-214 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏14، ص221-226 📚بحار الأنوار، ج‏20، ص123-124 ✅ خداوند فرمود: اگر پیامبر ص از شما فرمان برد به سختی می افتید (حجرات/۷) و این گونه بود که عازم جنگ احد شدند؛ و این ظاهرا تنها جنگی بود که مسلمانان در مرحله‌ای از آن شکست سختی خوردند، عده‌ای موقعیت خود را رها کردند و بسیاری فرار کردند و بسیاری از بزرگانشان همچون حضرت حمزه به شهادت رسیدند و مدینه بعد از این جنگ بشدت داغدار شد. @yekaye متن واقعه👈 https://eitaa.com/yekaye/9496
☀️ متن حدیث۷. الف (گفتگوی پیامبر با اصحاب درباره جنگ احد) ...ظَهَرَ النّبِيّ ص عَلَى الْمِنْبَرِ، فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمّ قَالَ: أَيّهَا النّاسُ، إنّي رَأَيْت فِي مَنَامِي رُؤْيَا، رَأَيْت كَأَنّي فِي دِرْعٍ حَصِينَةٍ، وَرَأَيْت كَأَنّ سَيْفِي ذَا الْفَقَارِ انْقَصَمَ مِنْ عِنْدِ ظُبَتِهِ، وَرَأَيْت بَقَرًا تُذْبَحُ، وَرَأَيْت كَأَنّي مُرْدِفٌ كَبْشًا. فَقَالَ النّاسُ: يَا رَسُولَ اللهِ، فَمَا أَوّلْتهَا؟ قَالَ: أَمّا الدّرْعُ الْحَصِينَةُ فَالْمَدِينَةُ، فَامْكُثُوا فِيهَا، وَأَمّا انْقِصَامُ سَيْفِي مِنْ عِنْدِ ظُبَتِهِ فَمُصِيبَةٌ فِي نَفْسِي، وَأَمّا الْبَقَرُ الْمُذَبّحُ فَقَتْلَى فِي أَصْحَابِي، وَأَمّا مُرْدِفٌ كَبْشًا، فَكَبْشُ الْكَتِيبَةِ نَقْتُلُهُ إنْ شَاءَ الله... وَقَالَ النّبِيّ ص : أَشِيرُوا عَلَيّ! وَرَأَى رَسُولُ اللهِ ص أَلّا يَخْرُجَ مِنْ الْمَدِينَةِ لِهَذِهِ الرّؤْيَا، فَرَسُولُ اللهِ ص يُحِبّ أَنْ يُوَافَقَ عَلَى مِثْلِ مَا رَأَى وَعَلَى مَا عَبّرَ عَلَيْهِ الرّؤْيَا. فَقَامَ عَبْدُ اللهِ بْنُ أُبَيّ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، كُنّا نقاتل فى الجاهليّة فيها، ونجعل النّسَاءَ وَالذّرَارِيّ فِي هَذِهِ الصّيَاصِي، وَنَجْعَلُ مَعَهُمْ الْحِجَارَةَ. وَاَللهِ، لَرُبّمَا مَكَثَ الْوِلْدَانُ شَهْرًا يَنْقُلُونَ الْحِجَارَةَ إعْدَادًا لِعَدُوّنَا، وَنَشْبِكُ الْمَدِينَةَ بِالْبُنْيَانِ فَتَكُونُ كَالْحِصْنِ مِنْ كُلّ نَاحِيَةٍ، وَتَرْمِي الْمَرْأَةُ وَالصّبِيّ مِنْ فَوْقِ الصّيَاصِي وَالْآطَامِ، وَنُقَاتِلُ بِأَسْيَافِنَا فِي السّكَكِ... وَكَانَ رَأْيُ رَسُولِ اللهِ ص مَعَ رَأْيِ ابْنِ أُبَيّ، وَكَانَ ذَلِكَ رَأْيَ الْأَكَابِرِ مِنْ أَصْحَابِ رسول الله ص من الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَ: امكثوا فِي الْمَدِينَةِ، وَاجْعَلُوا النّسَاءَ وَالذّرَارِيّ فِي الْآطَامِ، فَإِنْ دَخَلُوا عَلَيْنَا قَاتَلْنَاهُمْ فِي الْأَزِقّةِ، فَنَحْنُ أَعْلَمُ بِهَا مِنْهُمْ، وَارْمُوا مِنْ فَوْقِ الصّيَاصِي وَالْآطَامِ... فَقَالَ فِتْيَانٌ أَحْدَاثٌ لَمْ يَشْهَدُوا بَدْرًا، وَطَلَبُوا مِنْ رَسُولِ اللهِ ص الْخُرُوجَ إلَى عَدُوّهِمْ، وَرَغِبُوا فِي الشّهَادَةِ، وَأَحَبّوا لِقَاءَ الْعَدُوّ: اُخْرُجْ بِنَا إلَى عَدُوّنَا! وَقَالَ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ السّنّ وَأَهْلِ النّيّةِ، مِنْهُمْ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطّلِبِ، وَسَعْدُ بْنُ عُبَادَةَ، وَالنّعْمَانُ بْنُ مَالِكِ بْنِ ثَعْلَبَةَ، فِي غَيْرِهِمْ مِنْ الْأَوْسِ وَالْخَزْرَجِ: إنّا نَخْشَى يَا رَسُولَ اللهِ أَنْ يَظُنّ عَدُوّنَا أَنّا كَرِهْنَا الْخُرُوجَ إلَيْهِمْ جُبْنًا عَنْ لِقَائِهِمْ، فَيَكُونُ هَذَا جُرْأَةً مِنْهُمْ عَلَيْنَا، وَقَدْ كنت يوم بدر فى ثلاثمائة رَجُلٍ فَظَفّرَك اللهُ عَلَيْهِمْ، وَنَحْنُ الْيَوْمَ بَشَرٌ كثير، وقد كُنّا نَتَمَنّى هَذَا الْيَوْمَ وَنَدْعُو اللهَ بِهِ، فَقَدْ سَاقَهُ اللهُ إلَيْنَا فِي سَاحَتِنَا. وَرَسُولُ اللهِ ص لِمَا يَرَى مِنْ إلْحَاحِهِمْ كَارِهٌ، وَقَدْ لَبِسُوا السّلَاحَ يَخْطِرُونَ بِسُيُوفِهِمْ، يَتَسَامَوْنَ كَأَنّهُمْ الْفُحُولُ... فَدَخَلَ رَسُولُ اللهِ ص بَيْتَهُ، ... فَجَاءَهُمْ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ وَأُسَيْدُ بْنُ حُضَيْرٍ فَقَالَا: قُلْتُمْ لِرَسُولِ اللهِ ص مَا قُلْتُمْ، وَاسْتَكْرَهْتُمُوهُ عَلَى الْخُرُوجِ، وَالْأَمْرُ يَنْزِلُ عَلَيْهِ مِنْ السّمَاءِ، فردّوا الأمر إليه، فما أمركم فافعلوه وَمَا رَأَيْتُمْ لَهُ فِيهِ هَوًى أَوْ رَأْيٌ فَأَطِيعُوهُ. فَبَيْنَا الْقَوْمُ عَلَى ذَلِكَ مِنْ الْأَمْرِ، وَبَعْضُ الْقَوْمِ يَقُولُ: الْقَوْلُ مَا قَالَ سَعْدٌ! وَبَعْضُهُمْ عَلَى الْبَصِيرَةِ عَلَى الشّخُوصِ، وَبَعْضُهُمْ لِلْخُرُوجِ كَارِهٌ، إذْ خَرَجَ رَسُولُ اللهِ ص ، قَدْ لَبِسَ لَأْمَتَهُ ... فَلَمّا خَرَجَ رَسُولُ اللهِ ص نَدِمُوا جَمِيعًا عَلَى مَا صَنَعُوا، وَقَالَ الّذِينَ يُلِحّونَ على رسول الله ص: مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُلِحّ عَلَى رَسُولِ اللهِ فِي أَمْرٍ يَهْوَى خِلَافَهُ. وَنَدّمَهُمْ أَهْلُ الرّأْيِ الّذِينَ كَانُوا يُشِيرُونَ بِالْمُقَامِ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ، مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُخَالِفَك فَاصْنَعْ مَا بَدَا لَك. فَقَالَ: قَدْ دَعَوْتُكُمْ إلَى هَذَا الْحَدِيثِ فَأَبَيْتُمْ، وَلَا يَنْبَغِي لِنَبِيّ إذَا لَبِسَ لَأْمَتَهُ أَنْ يضعها حتى يحكم الله بينه وبين أعدائه. وَكَانَتْ الْأَنْبِيَاءُ قَبْلَهُ إذَا لَبِسَ النّبِيّ لَأْمَتَهُ لَمْ يَضَعْهَا حَتّى يَحْكُمَ اللهُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَعْدَائِهِ. ثُمّ قَالَ رَسُولُ اللهِ ص : اُنْظُرُوا مَا أَمَرْتُكُمْ بِهِ فَاتّبِعُوهُ، امْضُوا عَلَى اسْمِ اللهِ فَلَكُمْ النّصْرُ مَا صَبَرْتُمْ... @yekaye
☀️۷) ب. در منابع اهل سنت نقل شده است که بعد از جنگ احد، وقتی رسول الله ص از تدفین پیکر شهدای احد فارغ شد راهافتادند و به منطقه حره رسیدند؛ آنگاه حضرت در پیش ایستاد و به مسلمانانی که همراهش بودند فرمود به صف بایستید که می‌خواهیم دعایی کنیم؛ جماعت همراه ایشان در دو صف ایستادند؛ و زنان – که تعدادشان ۱۴ نفر بود – صف عقب ایستادند و حضرت چنین دعا کردند: خدایا! حمد یکسره از آن توست؛ خدایا آنچه تو گشایش دهی منقبض‌کننده‌ای برایش نیست؛ آنچه تو عطا فرمایی منع‌کننده‌ای ندارد؛ و آنکه تو گمراه کنی هدایتگری ندارد؛ و آنکه تو هدایت کنی گمراه‌کننده‌ای ندارد؛ و آن را که تو دور کنی نزدیک‌کننده‌ای ندارد؛ و آن را که تو نزدیک کنی، دورکننده‌ای ندارد. خدایا! از تو برکت و رحمت و فضل و عافیتت را درخواست می‌کنم! خدایا! از تو آن نعمت پابرحایی که تغییر نمی‌کند [= از نعمت به نقمت تبدیل نمی‌شود] و هیچ تمامی ندارد می‌خواهم! خدایا! همانا از تو امان می‌خواهم برای آن روز ترسناک؛ و بی‌نیازی برای آن روز گرفتاری؛ خدایا به تو پناه می‌برم از شر آنچه به ما دادی و شر آنچه از ما دریغ داشتی! خدایا ما را در حالی که تسلیم تو هستیم (مسلمان) بمیران! خدایا! ایمان را محبوب ما گردان و آن را در دلهای ما بیارای و کفر و فسوق و عصیان را نزد ما ناپسند گردان و ما را از رشدیافتگان قرار بده! خدایا! این کافران از اهل کتاب که پیامبرت را تکذیب کردند و راه تو را سد می‌کنند عذاب کن و بر آنان خواری و عذابت را نازل فرما! ای خدای حق! آمین. 📚المغازی (الواقدی م۲۰۷) ج1، ص314-۳۱۵؛ 📚مسند أحمد، ج24، ص247 ؛ 📚شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏15، ص41؛ 📚الدر المنثور، ج‏6، ص89-90 ... قَالُوا: فَلَمّا فَرَغَ رسول الله صلى الله علیه و [آله و] سلم من دَفْنِ أَصْحَابِهِ دَعَا بِفَرَسِهِ فَرَكِبَهُ، وَخَرَجَ الْمُسْلِمُونَ حَوْلَهُ عَامّتُهُمْ جَرْحَى، وَلَا مِثْلَ لِبَنِی سَلِمَةَ وَبَنِی عَبْدِ الْأَشْهَلِ، وَمَعَهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ امْرَأَةً، فَلَمّا كَانُوا بِأَصْلِ الْحَرّةِ قَالَ: اصْطَفّوا فَنُثْنِی عَلَى اللهِ! فَاصْطَفّ النّاسُ صَفّینِ خَلْفَهُمْ النّسَاءُ، ثُمّ دَعَا فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ علیه و [آله و] سلم: اللهُمّ، لَك الْحَمْدُ كُلّهُ! اللهُمّ لَا قَابِضَ لِمَا بَسَطْت، وَلَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیت، وَلَا مُعْطِی لِمَا مَنَعْت، وَلَا هَادِی لِمَنْ أَضَلَلْت، وَلَا مُضِلّ لِمَنْ هَدَیت، وَلَا مُقَرّبَ لِمَا بَاعَدْت، وَلَا مُبَاعِدَ لِمَا قَرّبْت! اللهُمّ إنّی أَسْأَلُك مِنْ بَرَكَتِك وَرَحْمَتِك وَفَضْلِك وَعَافِیتِك! اللهُمّ إنّی أَسْأَلُك النّعِیمَ الْمُقِیمَ الّذِی لَا یحُولُ وَلَا یزُولُ! اللهُمّ إنّی أَسْأَلُك الْأَمْنَ یوْمَ الْخَوْفِ وَالْغِنَاءَ یوْمَ الْفَاقَةِ، عَائِذًا بِك اللهُمّ مِنْ شَرّ مَا أَعْطَیتنَا وَشَرّ مَا مَنَعْت مِنّا! اللهُمّ تَوَفّنَا مُسْلِمِینَ! اللهُمّ حَبّبْ إلَینَا الْإِیمَانَ وَزَینْهُ فِی قُلُوبِنَا، وَكَرّهْ إلَینَا الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَاجْعَلْنَا مِنْ الرّاشِدِینَ! اللهُمّ عَذّبْ كَفَرَةَ أَهْلِ الْكِتَابِ الّذِینَ یكَذّبُونَ رَسُولَك وَیصُدّونَ عَنْ سَبِیلِك! اللهُمّ أَنْزِلْ عَلَیهِمْ رِجْسَك وَعَذَابَك! إلَهَ الْحَقّ! آمِینَ! @yekaye
ج. حبب الیکم الایمان: مراد از ایمان
☀️۹) الف. از امام صادق ع در مورد حب و بغض سوال شد که آیا اینها از ایمان است؟ فرمودند: و آیا ایمان جز حب و بغض است؛ سپس این آیه را تلاوت کردند: «خداوند ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دلهایتان بیاراست و کفر و فسوق و عصیان را نزدتان ناپسند نمود؛ آنان‌اند که رشدیافتگان‌اند.» (حجرات/۷) 📚الكافی، ج‏2، ص125؛ 📚المحاسن، ج‏1، ص262 عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ فُضَیلِ بْنِ یسَارٍ قَال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ؟ فَقَالَ: وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ؟ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیةَ «حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ». ☀️ب. و از امیرالمومنین ع روایت شده است: همانا رضایت و خشم است که مردم را گرد هم می‌آورد؛ پس کسی که به امری راضی شد در آن وارد شده و کسی که از چیزی ناراحت و خشمگین بود از آن خارج شده است. 📚المحاسن، ج‏1، ص262 عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَمَةَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص‏: إِنَّمَا یجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السَّخَطُ فَمَنْ رَضِی أَمْراً فَقَدْ دَخَلَ فِیهِ وَ مَنْ سَخِطَهُ فَقَدْ خَرَجَ مِنْهُ‏ . @yekaye
☀️۱۰) از برید بن معاویه و ابراهیم احمری روایت شده است که ما بر امام باقر علیه السّلام در خیمه‌شان در منى وارد شدیم؛ و زیاد أسود هم خدمت ایشان بود. امام علیه السّلام نگاهى به زیاد انداخت كه پاهایش از فرط پیاده‌روی زخمی و ریش‌ریش شده بود؛ و با دلسوزی و ناراحتی فرمودند: چرا پاهایت به این حال و روز افتاده است؟ عرض كرد: فدایت شوم؛ من با شتری نحیف این سفر را پیمودم و لذا بیشتر راه را پیاده آمدم؛ و این نبود مگر به خاطر عشق و محبتی که به شما داشتم. سپس زیاد سر به زیر انداخت و گفت: من گاه تنها که هستم شیطان سراغم می‌آید و گناهان و معاصی گذشته را به یادم می‌آورد و ناامید می‌شوم؛ اما سپس به یاد دوستى و دلباختگی‌ام نسبت به شما و اینکه تکیه‌گاهم شمایید می‌افتم، آنگاه امید نجات در من شکوفا می‌شود و آن غم از وجودم رخت برمی‌بندد. امام باقر علیه السّلام فرمود: مگر دین جز دوستى (و دشمنی) است؛ و این سه آیه را تلاوت فرمود: «حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِی قُلُوبِكُمْ: خداوند ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دلهایتان بیاراست» (حجرات/۷)، «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللَّهُ: اگر شما چنان‌اید که خدا را دوست می‌دارید پس از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد» (آل عمران/۳۱) و «یحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیهِمْ: دوست دارند کسی را که به سوی ایشان هجرت می‌کند» (حشر/۹). سپس امام ع ادامه دادند: مردى نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آمد و عرض كرد: یا رسول اللَّه! نمازگزاران را دوست دارم ولى خودم چندان مقید به نماز نیستم؛ و روزه‌گیران را دوست دارم ولى خودم چندان روزه نمى‏گیرم؛ و صدقه‌دهندگان را دوست دارم اما خودم خیلی صدقه نمی‌دهم. رسول الله صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: تو با كسانى هستى [= همنشین خواهی شد] كه دوستشان دارى؛ و از آن توست آنچه که به دست آوری [= پاداش و بهره‌ات متناسب با عملی است که انجام دهی]. سپس امام علیه السّلام ادامه داد: چه مى‏جویید و چه مى‏خواهید؟ آیا خوش ندارید که وقتی آن فزع آسمانى در رسد، هر گروهى به پناهگاه خود روى آورند و ما به پیامبر پناه آوریم و شما به ما. 📚این حدیث در سه منبع زیر با اندک تفاوتی در عبارات آمده بود؛ که ترجمه فوق با تلفیقی از هر سه انجام شد. الف. الكافی، ج‏8، ص79-80 ب. تفسیر فرات الكوفی، ص430 ج. المحاسن، ج‏1، ص263 @yekaye سند و متن احادیث👈 https://eitaa.com/yekaye/9499