ادامه پاسخ به شبهه #زدن_زنان_در_قرآن
❇️ب. قبلا بیان شد که نظام خانواده با شرکتها و سازمانهای اجتماعی تفاوت دارد.
💢خانواده بنایش بر وحدت و پیوند روحها و کنار گذاشتن من و توست؛ در حالی که شرکتهای اجتماعی بنایشان بر رسیدن به نفع مشترک است. 💢
از این رو، روابط بین افراد خانواده و حتی ظلمی که درون خانواده رخ میدهد ماهیتش متفاوت با روابط افراد یک شرکت و ظلم در آنجاست.
شاید مساله را از حیث روابط والدین و فرزندان ببینیم واضحتر شود:
بله،
رئیس یک سازمان حق تنبیه بدنی کارمندانش را ندارد؛
اما والدین حق تنبیه فرزندانشان را – البته به عنوان آخرین اقدام- دارند.
🤔چرا؟
چون اگر تنبیهی انجام میدهند هیچ شائبه منفعتطلبی ندارد؛ بلکه اساساً فرزندشان را جزءی از وجود خود میبینند.
بله، در تاریخ بودهاند والدینی که در حق فرزندانشان ظلم کردهاند اما این ظلم، از جنس ظلمهای اجتماعی (که ریشه دارد در منفعتطلبی و دیگری را برای خود فدا کردن) نیست؛ بلکه چون علاقه والدین به فرزندان زیاد است، این ظلم از جنس ظلم انسان به خویش است، که از سر جهالت رخ میدهد.
احتیاج والدین به فرزند، اصلا شبیه احتیاج کارفرما به کارگر ویا ارباب به نوکر نیست؛
بلکه خود فرزند، مورد احتیاج والدین است؛ یعنی خود این فرزند و سعادت این فرزند را جزئی از سعادت خود میبیند؛به خود او نیاز دارد نه به همکاری او. از این رو، خود طبیعت جلوی ظلم منفعتطلبانه والدین به فرزندان را گرفته است؛
🤔و ظلمی که مثلا یک پدر به فرزند خود میکند از نوع ظلمی است که به خودش میکند؛
همان گونه که انسانها بر اثر جهالت به خود ظلم میکنند، به فرزندشان هم ظلم میکنند؛ اما ظلم همراه با علاقه و دوستی.
👈در مورد زوجین هم همینطور.
علاقه انسان به همسرش صرفا یک علاقه جنسی و رفع نیاز جنسی نیست؛ ازدواج یک همکاری به صورت شرکت برای رفع نیازهای طرفین نیست؛ بلکه ازدواج واقعا پیوند دو روح است؛یگانگیای در کار است، حتی گاه بالاتر از یگانگی والدین و فرزندان؛ به همین جهت است که انسان همان گونه که از خوردن و لباس پوشیدن خودش لذت میبرد، از خوردن و پوشیدن همسرش لذت میبرد.
💢سعادت مرد صرفا در این نیست که زن در اختیارش باشد؛ بلکه در این است که زنش هم سعادتمند و سالم و شاداب باشد. زنی که شاداب و سعادتمند نباشد نمیتواند او را سعادتمند کند.
💢 ناراحتی زن و فرزند، مثل ناراحتی کارگر برای کارفرما نیست که به خوشی وی لطمه نزند به همین ترتیب، زدن یکی از زوجین دیگری را، اصلا از جنس زدن رئیس کارمند خودش را نیست،
⭕️و بهترین شاهدش هم اینکه امروزه اینکه زنی شوهرش را بزند، در اذهان اغلب مردم، معنای ظلمی از جنس منفعتطلبی نمیدهد؛ بلکه ظلمی از جنس نفهمی است (از این رو، مردم چنین زنی را نه «ظالم» و «خودخواه»، بلکه «بیمعرفت» و یا «بیشعور» میخوانند.)
📚(اقتباس از نظام خانوادگی اسلام، ص58-63؛ و یادداشتهای استاد مطهری، ج5، ص204)
❇️ج. از همین روست که هیچ شرکتی از آن جهت که یک شرکت است قداست ندارد و به هم زدن یک شرکت هیچ قبح دینی و اخلاقی ندارد؛ اما خانواده یک پیوند مقدس است و طلاق یک حلال مبغوض است.
و اسلام میخواهد مشاجرات خانوادگی حتیالامکان به بیرون از خانواده کشیده نشود.
یک رئیس اگر از کارمندش ناراضی باشد میتواند وی را اخراج کند. آیا ما همین توصیه را در مورد خانواده میپذیریم؟
در واقع، بحث بر سر این است که مدیریت خانواده به دلایلی که در تدبرهای قبل گذشت به دست مرد داده شده است.
📛یکبار است که مرد مصالح خانوادگی را رعایت نمیکند و درصدد به هم زدن برمیآید (نشوز مرد) که کار طبیعتا به دادگاه و ... میکشد.
⛔️اما اگر زن سر ناسازگاری گذاشت چه باید کرد؟
اسلام میگوید مرد، که مدیر خانواده است سعی کند مساله را درون خانواده حل کند.
🔹در گام اول با مواجههای خیرخواهانه به موعظه بپردازد.
🔹در گام دوم ناراحتی خود را به لحاظ عاطفی نشان دهد و کاری کند که زن شدت ناراحتی وی را بفهمد: در مهمترین موقعیتی که زنان خود را جذاب میدانند و با جذابیت خود شوهرشان را رام خود میکنند، به وی بیاعتنایی کند❗️
🔹اگر این هم نشد چطور؟
آیا بلافاصله سراغ طلاق برود؟
آیا مشکلات داخلی خانواده را نزد این و آن بازگو کند؟
یا در همان فضای خانوادگی، که ماهیتش با فضای سازمانی متفاوت است، مراحله بالاتری از تنبیه را عملی کند.
آیا خود کنار کشیدن در بستر نوعی تنبیه نیست؟
اسلام این مرحله بالاتر را هم در اختیار شوهر به عنوان مدیر خانواده گذاشته است تا بلکه مشکلات خانوادگی درون خانواده حل شود.
🔹بله، اگر با همین حل نشد، آنگاه است که در مرحله بعد نوبت به حَکَمین و وساطت ریشسفیدانِ فامیل (و باز هم نه دادگاه عمومی) میرسد و بعد از اینهاست که اسلام گزینه جدایی را مطرح میکند.
@yekaye