☀️3) دعایی از امام رضا ع روایت شده است برای کسی که کسی را امین میشمرد اما مورد خیانت واقع میشود و در برابر احسان با کفران مواجه میشود.
شروع دعا چنین است:
خدایا ! من در کتاب راست و درستت یافتم که حضرت ابراهیمِ خلیل علیهالسلام را ستودی هنگامی که با تو در مورد کسانی که کفران کرده بودند مجادله کرد و فرمودی «شروع کرد به مجادله با ما در مورد قوم لوط؛ همان ابراهیم بردبار و مناجاتی و توبهکار بود» (هود/74-75) و یافتم که پیامبرت حضرت محمد ص که سید المرسلین است را بازداشتی از اینکه با تو در مورد خیانتپیشگان گناهکار بحث کند و فرمودی «و مجادله مکن از برای کسانی که در حق خویش خیانت میکنند که همانا خداوند کسی که خیانتکار گناهکار باشد را دوست نمیدارد» (نساء/107) پس اینجا بود که دریافتم که [گناه] خیانت و نفاق نزد تو عظیمتر است از کفران و شقاق؛ ...
📚المجتنى من الدعاء المجتبى (سید بن طاووس)، ص15
رَوَيْنَاهُ فِي كِتَابِ الدُّعَاءِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الرِّضَا ع قَالَ: ...
وَ دُعَاءُ مَنِ اؤْتُمِنَ فَخَانَ وَ قَابِلِ الْإِحْسَانِ بِالْكُفْرَانِ:
اللَّهُمَّ إِنِّي وَجَدْتُ فِي كِتَابِكَ الصَّادِقِ أَنَّكَ مَدَحْتَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلَكَ عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا جَادَلَكَ عَنِ الْكَافِرِينَ فِي قَوْلِكَ جَلَّ جَلَالُكَ «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» وَ وَجَدْتُكَ قَدْ مَنَعْتَ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ أَنْ يُجَادِلَكَ فِي الْخَائِنِينَ الْآثِمِينَ فَقُلْتَ لَهُ جَلَّ جَلَالُكَ وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً فَعَرَفْتُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ الْخِيَانَةَ وَ النِّفَاقَ أَعْظَمُ عِنْدَكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاق ...
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
1⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
مقصد اصلی این فرشتگان - چنانکه در آیه 70 گذشت – قوم لوط بود.
با این حال،
قرآن کریم به جای اینکه مستقیم سراغ داستان قوم لوط برود، با این طول و تفصیل درباره ورود فرشتگان خدا بر حضرت ابراهیم ع و پذیرایی وی از آنان و نگران شدن از برخوردار آنان و بشارتی که برای حضرت ابراهیم ع آوردند و واکنشی که زن حضرت ابراهیم ع نشان داد و گفتگویی که بین او و فرشتگان درگرفت و سپس واکنشی که حضرت ابراهیم ع به ماموریت اصلی فرشتگان الهی (عذاب قوم لوط) نشان داد، پرداخت.
چرا؟
ا🤔ا
ا🤔ا
ا🤔ا
چه بسا میخواهد بفهماند که خداوند بین مومن (مرد باشد یا زن، پیامبر اولواالعزم باشد یا خانهدار، ...) با غیرمومن چه اندازه فرق می گذارد❗️
از طرفی باکی ندارد که شهرهایی را ویران کند و از طرف دیگر تحمل لحظهای نگرانی مومن را ندارد و حتی پاسخگویی به دغدغههای یک مومن درباب عذابی که بر غیرمومنان میفرستاد، نیز برایش اهمیت دارد‼️
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
🌐خداوند انسان را آفرید بدین جهت که وی با ایمان و عمل خود تا مقام خلیفةاللهی بالا رود و از فرشتگان هم برتر شود (بقره/30-32). از این جهت بود که بنیآدم را کرامت بخشید و بر اغلب مخلوقات خویش برتری داد (اسراء/70) .
واضح است که منشأ این برتری، آن حقیقت عظیمی است که خداوند از آن به «روح» تعبیر کرده و زمانی فرشتگان خویش را امر به سجده بر آدم کرد که روح را در کالبد آدم دمید. (حجر/29؛ ص/27).
💢به تعبیر دیگر،
اگر انسان صرفاً موجودی همچون سایر موجودات طبیعی و حیوانات - که افق وجودیِ آنها در افقِ خاک و عناصر مادی است - قلمداد شود، ارزش و کرامت ویژهای ندارد؛
⛔️و ابلیس هم وقتی بر آدم سجده نکرد، دلیلش را این قرار داد که من به موجودی که از همین عناصر مادیِ موجود در خاک و آب (گِل) آفریدی سجده نمیکنم (حجر/33 ؛ اسراء/61 ) و اشکال سخن او این بود که آدم را بدون «دمیده شدن روح در او» در نظر گرفت؛ و اگر واقعا آدم همان بود که او می گفت، حق داشت؛ چرا که اگر همانند سایر موجودات عالم طبیعت، صرفاً از عناصر خاک و آب آفریده شده باشد، چه برتریای بر دیگران خواهد داشت؟
🔺اینها نشان میدهد که انسان، از آن جهت که انسان است، کرامت دارد؛
اما تعبیر «از آن جهت که انسان است» معنایش این نیست که «از آن جهت که پوست و گوشت و استخوان دارد»، یا «از این جهت که شهوت و میل دارد»، یا ... .
🤔بلکه «از آن جهت که انسان است» یعنی از همان جهتی که او را بر سایر موجودات کرامت بخشیده، یعنی از جهت ظرفیت خاص الهیای که در او نهاده شده است.
بدین جهت است که:
🔺از طرفی، اگر کسی (مانند حضرت ابراهیم ع و همسرش) در مسیر الهی قرار گرفت، بزرگترین فرشتگان الهی با آنان همنشین میشوند و در پیشگاه عظمت آنان زانو میزنند؛ و وجود حتی یک فرد از این گونه انسانهای واقعا انسان، در میان جماعت انساننما کافی است که – مادامی که او در میان آنهاست - عذابی بر آنان نازل نشود و کسی مثل حضرت ابراهیم ع به خود حق بدهد که با خدا درباره عذاب نکردن آنان محاجه کند
🔖 (حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873)؛
🔻و از طرف دیگر، وقتی این انسان با غوطهور شدن در شهوات و رذایل و به بهانه آزادی، به «انسانیت و کرامت خویش» پشت پا زد، گرفتار شدنِ فوج فوج آنان به قهر و غضب الهی، و نابودی و هلاکتِ خیل عظیم آنها، ذرهای اهمیت ندارد.
پس،
از این جمله که «انسان از آن جهت که انسان است کرامت و حقوق ویژهای دارد» منطقا فقط حقوق متعالی و خاص انسان نتیجه میشود، نه اجازه انجام هرگونه عمل حیوانی و شهوانی❗️
🤔 و عجیب اینجاست که مدافعان #همجنسگرایی برای دفاع از این عمل شهوانی، به اینکه «تمام انسانها از حقوق و کرامت انساني برابر برخوردارند» (#آرش_نراقی ، مقاله قرآن و مسأله حقوق اقليتهاي جنسي) تمسک میکنند‼️
آری،
انسانها «از آن جهت که انساناند» حقوق و کرامت برابر دارند؛
نه «از آن جهت که شهوت دارند و شبیه حیواناند».
🤔اگر صرف برخورداری از #شهوت و برخورداری از #آزادی (= توان إعمال شهوت به دلخواه) معیار کرامت بود، همه حیوانات هم با انسانها برابر بودند و هیچ انسانی بر هیچ حیوانی برتری نداشت و دیگر سخن از #حقوق_بشر به عنوان یک حق ویژه، که به #کرامت_انسان برگردد بیمعنا بود.
🚫اینجاست که باید گفت دفاع از #حق_همجنسگرایی به بهانه #حقوق_بشر و #کرامت_انسان، مصداق بارز «بر سر شاخه نشستن و بن بریدن» است.🚫
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
2⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
هنگامی که ترس ابراهیم زایل شد ... بحث و جدال درباره قوم لوط را آغاز کرد.
پس،
🍃الف. آرامش روحى، زمينه توجّه به همنوعان است.
📚(تفسير نور، ج4، ص94)
🍃ب. به هنگام هيجان، موضعگيرى نكنيم.
📚(تفسير نور، ج4، ص94)
🍃ج. کسی که دچار ترس شده باشد، اولویت اول خودش است، نه دیگران.
🍃 د. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
3⃣ «فَلَمَّا ... جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
هنگامی که ... به ابراهیم بشارتی داده شد، بحث و جدال درباره قوم لوط را آغاز کرد.
پس:
🍃الف. بشارت به نعمت، ما را از سرنوشت ديگران غافل نسازد.
📚 (تفسير نور، ج4، ص94)
🍃ب. انبيا به فكر افراد زير دست خود هستند.
📚 (تفسير نور، ج4، ص94)
💠نکته #روانشناختی
🍃ج. وقتی به کسی بشارت و امتیازی میدهند، میفهمد که مورد توجه است، پس درخواستهای جدید مطرح میکند.
🍃د. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
4⃣ «... إِبْراهيمَ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
محبت به انسانهای دیگر – حتی اگر گناهکار باشند – در پیامبران الهی بقدری زیاد است، که پیامبر اولوالعزمی همچون حضرت ابراهیم ع با فرشتگان خدا - بلکه با خود خدا (چون ضمیر «نا: ما» به کار برد) – بحث میکند که عذاب را از آنها عقب بیندازد!
البته واضح است که دغدغه ایشان برای به عقب انداختن عذاب، به هیچ عنوان به معنای توجیه ویا دفاع از عمل بیشرمانه آنان نیست؛
بهترین شاهدش هم اینکه در روایات، این مجادله به این صورت ذکر شده که حضرت ابراهیم احتمال وجود تعدادی مومن در میان آن قوم را میدهد و به خاطر وجود آنهاست که از خدا میخواهد عذاب را از آن قوم بردارد (که شبیه این در تورات هم آمده: سفر پیدایش، فصل 18 ) یعنی بهانه وی، وجود برخی افراد مومن – یعنی کسانی که اهل این کار نیستند - در آن جامعه است.
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
5⃣ «... إِبْراهيمَ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
تنها به فكر قوم و طايفه خويش نباشيم.
📚(تفسير نور، ج4، ص94)
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
6⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
چرا با اینکه حضرت ابراهیم ع درباره قوم لوط با فرشتگا ن– و نه با خود خداوند – بحث و جدل کرد، خداوند تعبیر «یجادلنا: با ما مجادله میکند» به کار برد؟
🍃الف. چون مخالفت با انجام ماموریت عدهای، مخالفت با آن که آنان را به ماموریت فرستاده محسوب میشود؛ و آنان مامور از طرف خداوند بودند.
🍃ب. فرشتگان مظهر اراده و فعل خداوندند؛ پس بحث و جدال با آنها مصداق بحث و جدال با خداوند است.
💠نکته #عرفانی
تعبیر این آیه مویدی است بر مضمون روایت معروف «قرب نوافل»، که در آن خداوند میفرماید بندهای که در مسیر خدا پیش رود به حدی میرسد که خداوند چشم و گوش و دست او میشود
📚(علل الشرائع، ج1، ص12)
و نیز مویدی است بر روایاتی که امیرالمومنین ع (ویا هریک از چهارده معصوم ع) را دست خدا، وجه خدا و ... معرفی میکنند.
📚(بصائر الدرجات، ج1، ص61-66)
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
7⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
مصداق این بحث و جدالی که حضرت ابراهیم ع کرد چه بود؟
🍃الف. محور اصلی مجادله، بحث بر سر برداشتن عذاب از قوم لوط بوده است؛
و این مطلبی است که نهتنها در
🔺روایات شیعه
🔖(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873) و
🔺نقلهای اهل سنت از صحابه و تابعین
📚(مثلا ابنعباس و سعید بن جبیر و قتاده، به نقل از الدر المنثور ، ج3، ص342؛ و یا حذیفه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص185)
آمده، بلکه شبیه این داستان
🔺در تورات هم آمده است
📚(سفر پیدایش، فصل18)
🔺و اغلب مفسران شیعه و سنی نیز همین نظر را ترجیح دادهاند
📚(مثلا: مجمع البيان، ج5، ص275؛ الميزان، ج10، ص326؛ البحر المحيط، ج6، ص185)
🍃ب. منظور از مجادله، پرسش و پاسخهایی است که حضرت ابراهیم ع درباره عذاب آنان میپرسید مانند اینکه چه چیزی موجب شده که عذاب استیصال به سراغ آنان بیاید؛ یا اینکه آیا واقعا قصد عذاب دارید یا صرفا برای تهدید و ترساندن آنها سراغشان میروید؛ یا اینکه چگونه همه آنان را یکجا هلاک میکنید و مومنان را چگونه نجات میدهید؛ در واقع چون پرسشهای فراوانی کرد تعبیر «مجادله» برایش به کار برده شد.
📚(جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص275)
🍃ج. شايد مجادله حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سوره عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مىكنيد درحالى كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما به احوال آنان شناخت كامل داريم و لوط و يارانش را نجات مىدهيم.
📚 (تفسير نور، ج4، ص94)
🍃د. ...
@Yekaye
🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴
همه از خداییم و به سوی او بازمی گردیم.
رحلت عالم ربانی حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی را به عموم مسلمانان بویژه متعلمان علی سبیل النجاة تسلیت عرض می کنم.
@souzanchi
862) 📖 إنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ 📖
💢ترجمه
بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تضرعپیشه و بازگشتکننده بوده است.
سوره هود (11) آیه 75
1397/10/4
17 ربیعالثانی 1440
@Yekaye
🔹حَليم
قبلا بیان شد که
▪️درباره اینکه اصل ماده «حلم» بر چه چیزی دلالت دارد بین اهل لغت اختلاف است.
▫️ابن فارس بر این باور است که این ماده حداقل بر سه معنای کاملا متباین و بیربط به هم دلالت دارد:
(۱) بردباری و نقطه مقابل عجله؛
(۲) حالت سوراخ و فاسد شدن پوست که توسط موریانه و سایر حشرات رخ میدهد؛ و
(۳) دیدن چیزی در خواب؛
و این ماده را از بهترین شواهدی دانست که نمیتوان همه معانیاش را بهم برگرداند؛
▫️هرچند برخی معنای اصلی این ماده را خویشتنداری و کنترل هیجانات معرفی کرده و به نحو تکلفآمیزی کوشیدهاند همه معانی مذکور را به این معنا برگردانند.
▪️در هر صورت، بحثی نیست که «حِلْم» به معنای خویشتنداری و کنترل هیجانات است و جمع آن «أَحْلَام» میباشد، و «حلیم» صفت مشبهه است به معنای کسی که بسیار بردبار است و صفتی است که هم در مورد انسان (إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ، هود/۷۵؛ فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ، صافات/۱۰۱) و هم در مورد خداوند به کار رفته است، به همراه اوصافی دیگر (غَفُورٌ حَلِيمٌ، … غَنِيٌّ حَلِيمٌ، … عَلِيمٌ حَلِيمٌ، … شَكُورٌ حَلِيمٌ)
▪️معنای «حلم» به «صبر» بسیار نزدیک است و برخی در تفاوت این دو گفتهاند که «حلم» مهلت دادن حکیمانه در عذاب کردن و مواخذه کردن کسی است که مستحق عقوبت است و از این رو، نقطه مقابل آن «سفاهت» است که نوعی عجلهورزی غیرحکیمانه است؛ اما «صبر» بازداشتن خویش است از افتادن در ناملایمات یا اظهار بیتابی کردن؛ و از این روست که در مورد خداوند تعبیر «حلیم» به کار میرود اما تعبیر «صابر» خیر؛ که اگر این توضیح را قبول کنیم، حق با کسانی است که اصل ماده «حلم» را نقطه مقابل عجله میدانستند؛ و مفهوم «خویشتنداری» را لازمه آن، و نه جزء آن، برمیشمردند.
🔖جلسه 741 http://yekaye.ir/al-fater-35-41/
@Yekaye
🔹أَوَّاه
▪️کلماتی مانند «آه» و سایر اسماء صوتی الفاظیاند که از دهان شخص شخص غمگین به مناسبت غم و اندوهی که در آن گرفتار آمده خارج میشود و به اقتضای حال او تلفظها و حروف مختلفی به کار گرفته میشود. در زبان عربی از این کلمات با اشتقاق انتزاعی فعلی ساخته شده است که الان بر وزن «أوه» میباشد؛ و از این رو، این ماده صرفاً بر بیان حالت غم و اندوه دلالت دارد
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص199)
▪️در واقع، وقتی کسی که آه میکشد، میگویند «تأوَّهَ»؛ و در گویشهای عربی تلفظهای مختلفی دارد به صورتهای «آوَّهْ» ، «أوَّهْ» ، «أَوَّهْ» ، «آوَهْ» ، «أوِّهْ» ، «أَوْهِ» ، «آهِ» ، «آوِ» و «أَوّتَاه» بیان میشود.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص163)
و از ابوالعباس (احمد بن یحیی ثعلب) نقل شده که عرب وقتی کسی کارش را کفایت کند «إِيهاً میگوید؛ وقتی فریبش دهند «وَيْهاً» و وقتی دچار تعجب شود «وَاهاً» میگوید
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101)
▪️بدین ترتیب، «أَوَّاه» به کسی میگویند که زیاد آه میکشد و از این کلمه برای اشاره به کسی که در حرکات و سکنات خویش خشیت از خدا را ابراز میدارد استفاده میشود
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101)
📿از این ماده تنها همین کلمه، و آن هم دو بار، و هر دوبار در توصیف حضرت ابراهیم ع به کار رفته است.
(مورد دیگر: إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ حَليمٌ؛ توبه/114)
@Yekaye
🔹مُنيب
درباره ماده «نوب»
▪️ابن فارس میگوید که در اصل بر عادت کردن و انس گرفتن با محلی و برگشتن بدان دلالت دارد، چنانکه به زنبور «النّوب» گفته میشود از این جهت که دائما به کندویش برمیگردد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص367)
در واقع، ابنفارس دو عنصر را در معنای این ماده دخالت میدهد:
🔸یکی به جایی انس گرفتن و عادت کردن؛ و
🔸دوم برگشتن؛
اما برخی از اهل لغت، تنها عنصر اول و برخی تنها عنصر دوم را در اصل معنای این ماده دخیل دانستهاند:
▪️برخی اصل معنای این ماده را رجوع پیاپی (رجوع بعد از رجوع) دانسته و علاوه بر اینکه کاربرد آن در مورد زنبور را شاهد بر مدعای خود دانستهاند، وجه تسمیه «نائبة» (بلای بزرگی که یکدفعه بر سر انسان فرو میآید) این دانستهاند که حادثهای است که اقتضایش این است که دوباره برگردد؛ و «إنابة» به درگاه خداوند متعال هم رجوع با توبه و اخلاص به اوست
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص827)
▫️و البته دیگران هم در تفاوت «رجوع» با «إنابه» گفتهاند که انابه اخص از رجوع است و صرفا ناظر به برگشت به طاعت است و «مُنیب» بار مدحآمیز دارد؛ از این رو، برای کسی که به انجام گناه برگردد به کار نمیرود.
📚(الفروق في اللغة، ص300)
▪️در مقابل،مرحوم مصطفوی اصل این ماده را ناظر به نزول اختیاری و عامدانه در محلی دانسته، و مفاهیمی همچون رجوع و انس گرفتن و روی آوردن و توبه را از آثار این معنا قلمداد کرده است.
▫️از نظر ایشان، وجه تسمیه «نائبه» این است که عامدانه از جانب خداوند نازل میشود و برگشتن به محل قبلی نیز امری است که عامدانه انجام میگردد؛ اما استمرار و تکرار، نه ناظر به اصل این ماده، بلکه ناظر به صیغههای مفاعله (مناوبة) و تفاعل (تناوب) است.
▫️«إنابه» هم چون به باب افعال رفته، متعدی شده و به منزله آن است که کسی خویش را در جایگاه خاصی فرود آورد، و «مُنیب» هم کسی است که خود را در مسیر سلوک الی الله قرار داده است، همانند «توکیل» که شخص دیگری را به جای خویش میگمارد؛ و علت اینکه «أنابه» با حرف «الی» میآید و «توکل» با حرف «علی» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ؛ هود/88)، این است که در «انابه» شخص خود را درون مسیری قرار میدهد که او را به سوی خدا میبرد و برای اشاره به این غایت «الی»میآید اما در توکل مفهوم اعتماد و تکیه کردن پررنگتر است و از این رو «علی» میآید
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص298-299)
📿این ماده در قرآن کریم جمعاً 18 بار، و البته تنها در باب افعال، (هم به صورت فعل [أناب] و هم به صورت اسم فاعل [منیب] به کار رفته است.]
@Yekaye
🔹لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ
به لحاظ ترکیب نحوی،
▪️«لام» لام مزحلقه است (که برای تاکید میآید)؛
▪️«حلیم» خبرِ إنّ است؛
▪️اما «أَوَّاهٌ» را میتوان دو گونه تحلیل کرد:
🔸خبر دوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرعپیشه بود؛
🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرعپیشه بود؛
▪️«مُنيبٌ» را چند گونه میتوان تحلیل کرد:
🔸خبر سوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرعپیشه بود و بازگشتکننده بود؛
🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرعپیشه و بردباری بازگشتکننده بود؛
🔸صفت برای «أواه»
- که در این صورت:
▫️اگر «أواه» خبر دوم باشد، چنین میشود: ابراهیم بردبار بود و تضرعپیشهای بازگشتکننده؛
▫️اگر «أواه» صفت باشد، نقشِ «منیب»، میتواند:
🔻صفتِ فقط برای «أواه» باشد: ابراهیم «بردباری تضرعپیشه»، آن هم «تضرعپیشهای بازگشتکننده» بود؛
🔻صفتِ «أواه» باشد مطلقا: ابراهیم بردبارِ تضرعپیشهی بازگشتکننده بود.
🔻صفت برای ترکیبِ «حلیم أواه» باشد: ابراهیم «بردبارِ تضرعپیشه»ی بازگشتکننده بود.
✳️شیرینیِ این عبارت این است که در آن واحد ظرفیت تمامی این معانی را دارد، و با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست که همگی مد نظر بوده باشد، بویژه که هریک نکته ظریفی را میرساند که دیگری فاقد آن است.
@Yekaye
☀️1) الف. از امام باقر ع و نیز جداگانه از امام صادق ع روایت شده است که
در تفسیر آیه «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» [و در واقع، در توضیح کلمه «أوّاه» فرمودند: یعنی دَعّاء (کسی که بسیار اهل دعا و راز و نیاز است).
📚تفسير العياشي، ج2، ص154؛ الكافي، ج2، ص466 ؛ دعائم الإسلام، ج1، ص166
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» قَالَ دَعَّاء
عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع و أبي عبد الله ع مثله
☀️ ب. از امام باقر ع روایت شده است:
«أوّاه» کسی است که در پیشگاه خداوند تضرع نماید، در نمازش و هنگامی که در زمینی خالی از سکنه باشد و در خلوت.
📚تفسير القمي، ج1، ص306
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ
الْأَوَّاهُ الْمُتَضَرِّعُ إِلَى اللَّهِ فِي صَلَاتِهِ- وَ إِذَا خَلَا فِي قَفْرَةٍ فِي [مِنَ] الْأَرْضِ وَ فِي الْخَلَوَاتِ.
@Yekaye
☀️2) روایتی از امام صادق ع درباره این داستان در قرآن قبلا در بحث از آیات 69 و 70 همین سوره گذشت.
🔖https://eitaa.com/yekaye/3781
در ادامه آن روایت آمده است:
خداوند متعال فرمود: «پس هنگامی که «رَوع» از ابراهیم برفت» یعنی ترس از او زایل شد «و او را بشارت آمد» یعنی به اسحاق؛ «شروع کرد به مجادله با ما درباره قوم لوط» (هود/74) یعنی آنچه بین او و جبرئیل گذشت،
و خداوند متعال میفرماید: «بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری «أوّاه» و «منیب» بوده است» (هود/75) یعنی مومن در دعا، و روی آورنده به عبادت پروردگارش.
در این هنگام بود که به ابراهیم ع فرمود: «ای ابراهیم، از این مطلب صرف نظر کن که همانا دستور پروردگارت آمده است» یعنی عذابش؛ «و همانا آنان به گونهایاند که بدانها خواهد رسید عذابی غیر مردود» (هود/76) یعنی عذاب از آنها برنمیگردد.
و در این هنگام بود که ابراهیم ع فرمود: ای فرشتگان پروردگارم و ای فرستادگان او «بروید آن گونه که ماموریت یافتهاید» (حجر/65)
📚تحفة الإخوان (خطی)، ص48؛ به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص317
قال الإمام جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام):
قال الله تعالى: «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ»، أي الخوف «وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى» يعني بإسحاق «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ» يعني ما جرى بينه و بين جبرئيل، يقول الله تعالى: «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» يعني هو مؤمن في الدعاء، مقبل على عبادة ربه؛ قال فعند ذلك قال لإبراهيم: «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ» يعني عذابه «وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ» أي غير مصروف. قال: فعند ذلك قال إبراهيم (عليه السلام): يا ملائكة ربي و رسله، «امضوا حيث تؤمرون».
✅بقیه این حدیث ان شاء الله در بحث از آیه 77 خواهد آمد.
@Yekaye
☀️
3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابنمسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:
ابنمسعود! بر تو باد سکینه و وقار؛ و بکوش که راحتگیر و نرمخو و باعفت و تسلیمِ [حق و حقیقت] و پرهیزگار و پاکسرشت و نیکوکار و پاک و بیآلایش و صادق و خالص و سلیم و صحیح و تیزفهم و صالح و صبور و شکور و مومن و خویشتندار و عابد و زاهد و رحیم و عالِم و فقیه باشی، که خداوند متعال میفرماید:
«بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تضرعپیشه و بازگشتکننده بوده است». (هود/75) و
«و بندگان رحمان كسانىاند كه بر زمين با فروتنى راه مىروند، و چون نادانان آنها را طرف خطاب قرار دهند آنها سلام گويند. و آنان كه شب را در برابر پروردگارشان در حالى كه سجده كننده و ايستادهاند به روز مىآورند.» (فرقان/63-64) و
«و به مردم نیکو سخن بگویید» (بقره/83) و
«و آناناند كه گواهى دروغ نمىدهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند. و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند؛ و آنان كه مىگويند: پروردگارا، براى ما از همسران و فرزندانمان روشنى ديدگان عطا كن و ما را بر تقواپیشگان پيشوا گردان؛ اينانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند، غرفه [هاى بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد؛ در آنجا، جاودانه خواهند ماند. چه خوش قرارگاه و اقامتگاهى!» (فرقان/72-76)
«به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند، و آنان كه از بيهوده رويگردانند، و آنان كه زكات مىپردازند، و كسانى كه نگهدارنده شهوات خويشاند.، مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آوردهاند، كه در اين صورت مورد سرزنش نيستند. پس هر كه فراتر از اين جُويد، آنان از حد درگذرندگانند. و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايتكنندهاند، و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مىنمايند، آنانند كه ميراث برانند، همانان كه بهشت برین را به ارث مىبرند و در آنجا جاودان مىمانند.» (مومنون/1-11)
«و آنان در بهشتهایی گرامیداشته میشوند» (معارج/35)
«مؤمنان تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكّل مىكنند؛ همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند. آنان هستند كه حقّاً مؤمنند، براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.» (انفال/2-4)
📚مكارم الأخلاق، ص456
@Yekaye
👇متن حدیث 👇
متن حدیث فوق
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَزَالُونَ فِيهَا مَا عِشْتُمْ فَأَحْدِثُوا لِلَّهِ شُكْراً فَإِنِّي قَرَأْتُ كِتَابَ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ عَلَيَّ وَ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلِي فَمَا وَجَدْتُ مَنْ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلَّا الصَّابِرُون ...
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ كُنْ سَهْلًا لَيِّناً عَفِيفاً مُسْلِماً تَقِيّاً نَقِيّاً بَارّاً طَاهِراً مُطَهَّراً صَادِقاً خَالِصاً سَلِيماً صَحِيحاً لَبِيباً صَالِحاً صَبُوراً شَكُوراً مُؤْمِناً وَرِعاً عَابِداً زَاهِداً رَحِيماً عَالِماً فَقِيهاً يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً» (فرقان/63-64) «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره/83) «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/72-76) وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» (مومنون/1-11) وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» (معارج/35) وَ قَالَ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» إِلَى قَوْلِهِ «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم» (انفال/2-4)
📚مكارم الأخلاق، ص456
@Yekaye
یک آیه در روز
862) 📖 إنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ 📖 💢ترجمه بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تض
.
1⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ؛ إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ»
حضرت ابراهیم ع با فرشتگان خداوند در ایفای ماموریت الهیشان مجادله میکند؛ اما خداوند او را با اوصافی همچون بردباری، اهل آن و ناله و مناجات و تضرع به درگاه خداوند بودن و رجوع دائمی به خدا میستاید.
اما
🤔چرا این سه صفت؟
🤔و چرا او را مدح کرد؟
💢شاید اگر این را ضمیمه کنیم به آیه دیگری که به مومنان میفرماید که اگر واقعا به خدا و روز آخرت ایمان دارید در اجرای مجازات زناکاران دچار رأفت و سستی نشوید، (الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر؛ نور/2) بهتر بتوانیم به پاسخ این سوال برسیم.
در واقع،
از آنجا که در مومن، و بلکه از زمره برترین مومنان بودن حضرت ابراهیم ع تردیدی نیست،
معلوم میشود که این مجادله حضرت ابراهیم ع با خدا،
🔻نه از سر دلسوزیهای احساساتی بوده
🔻نه از سر مخالفت با خداوند
🔻و نه تردید در رحمانیت و رحیمیت خداوند؛
بلکه
🔺 «بردباری» را از آن جهت ذکر کرد که نشان دهد تقاضای حضرت ابراهیم ع تأخیر انداختن عذاب آنان بوده، نه مطلقاً عذاب نشدن آنان؛
📚(المیزان، ج10، ص326)
(در نکات ادبی بیان شد که «حِلم» مهلت دادن و عجله نکردن در مجازات است)
🔺و «أوّاه» را ذکر کرد که تذکر دهد که او بارها به درگاه خداوند از گمراهی گمراهان ناله میکرد
📚(المیزان، ج10، ص327)
🔺 ویا از این جهت که بفرماید خودش دائما اهل تضرع به درگاه خداوند بود و به هیچوجه این نبود که بخواهد بر خدا خرده بگیرد و در برابر خدا، برای خود، شأنیتی قائل باشد و بخواهد دلسوزی عاطفیِ خود را معیار نقض حکم خدا قرار دهد؛
🔺و «منیب» را ذکر کرد که بگوید که بارها به خداوند برای نجات یافتن آنان [از آن عمل زشتشان] مراجعه کرده بود
📚 (المیزان، ج10، ص327)
ویا چهبسا نشان دهد که او چون خود اهل انابه و توبه بود (و با توجه به عصمت وی، علیالقاعده معنای انابه او این است که برای کوچکترین کاری که احتمال میداد نکند حق عبودیت را بجا نیاورده باشد، به استغفار و توبه میپرداخته) احتمال میداد که آنان هم انابه کنند و از مسیر انحرافیشان برگردند.
به تعبیر دیگر،
🔹این تعابیر بخوبی نشان میدهد که محاجه حضرت ابراهیم ع برای عذاب نشدن قوم لوط، به هیچ عنوان مصداق دفاع گناهکاران در گناهشان [یعنی عادی دانستن #همجنسگرایی و دفاع از #همجنسگرایان از آن جهت که به #اقدامات_همجنسگرایانه روی میآورند] ، نبوده است❗️
📚(المیزان، ج10، ص326)
@Yekaye