امام_علی_علیه_السلام :
🔹 ـ في الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ :كَثرَةُ الطَّعامِ تُميتُ القَلبَ ، كَما تُميتُ كَثرَةُ الماءِ الزَّرعَ .
🔸 ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ :غذاى زياد ، دل را مى ميراند ، چنان كه آب زياد ، زراعت را مى ميراند .
📚 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ٢٠ ص ٣٢٥ ح ٧٢٣
🌈 @yekjore_marefat
🎌امام علی (ع)🎌
🎀جانهای خود را از چرک و شهوات پاک کنید تا به درجات بلند دست یابید.🎀
غررالحکم:۶۰۲📚
🌈 @yekjore_marefat
🔆بیایید "با خدا" زندگی کنیم، نه اینکه گاهی به او سر بزنیم...!!!
🔆تا با کسی "زندگی" نکنی نمیتوانی او را بشناسی و با او "انس" بگیری....
🔆 اگر مدتی "شب و روز با کسی زندگی کنی" به او "انس" خواهی گرفت..
اگر با خدا انس پیدا کنی، شدیدا به او علاقمند میشوی..!!!
خدا تنها انیسی است که مأنوس خود را هرگز تنها نمیگذارد.
استاد پناهیان
🌈 @yekjore_marefat
☀️
✨ زندگی کردن را باید
از لبخند صادقانه کودک آموخت؛
✨هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛
✨ای کاش ما هم مثل او
به خدایم ایمان داشتیم
🌈 @yekjore_marefat
🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
♦️میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند:
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید
وقتی شعرش را شنید گفت:من پدر این درویش را در میآورم.
زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت:من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی.
از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد
گفت:من از راه دور آمدهام و گرسنهام درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت:زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!
پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:درویش! این چی بود كه سوختم؟
درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد،
گفت:حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی.
🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃
🌈 @yekjore_marefat
🔶🔸
🔸
🔶امام علي (ع)
🍀در مورد غربت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید : صاحب اين امر، آواره، رانده، تك و تنهاست.»🍀
📚كمال الدين، ج 1، ص 563
🔸
🔶🔸
🌈 @yekjore_marefat
💠هر وقت دلت گرفت با طعنه ها..
🔸قرآن رو بازکن و سوره {مطففین}
آیات ۲۹ تا ۳۴ را نگاه کن :
🔸آنان که آنروز به تو میخندند فردا
گریانند و تو خندان
🔸پس سرت رو بالا بگیر 😌✌
🌋 @yekjore_marefat
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ🍃🍃
ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ می کنم!🎄
ﺍﮔﺮ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ💧
ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ می کنم!🌊
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ👨👨👧👧
ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ می کنم🙏
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ...❤✨❤
شب خوش
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌋 @yekjore_marefat
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌸میگن با هرکسی دوست بشویم
🌸شکل و فرم آن را میگیریم
🌸فکرش را بکنید
🌸اگر با خدا دوست بشوید
🌸چه زیبا شکل 💞 میگیرید
🌸خدا را براتون آرزو دارم
روزتون بخیر
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌈 @yekjore_marefat
🔔ترس از خدا در فزونی نعمت ها
#نهج_البلاغه
🌺اى فرزند آدم! هنگامى که مى بینى پروردگارت نعمت هایش را پى درپى بر تو مى فرستد در حالى که تو معصیت او را مى کنى از او بترس.
#حکمت۲۵
🌋 @yekjore_marefat
🔺🍂🔻🍂🔺
🔺🍂🔻
🔹زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد
بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند
همسایه اش از این شایعه به شدت صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد
بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده
و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت
تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند
مرد حکیم به او گفت :
به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را
در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن
آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور
آن زن رفت ولی 5 تا پر بیشتر پیدا نکرد
مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود
ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند
آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد
ولی جبران کامل آن غیر ممکن است
پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری
🌈 @yekjore_marefat