جعفر پلنگ و غذای حضرتی
آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن:
زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش.
نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄
تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه
گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم.
جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم.
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم.
ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد!
آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔
وقتی نا امید شدم و خواستمبه خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😞 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢
که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند
پیش شما اومدم😕
حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😭یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
مردی نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد و گفت:
زنی دارم که هر گاه وارد [خانه] میشوم ، به استقبالم میآید و هر گاه از [خانه] خارج میشوم، بدرقهام میکند، و هر گاه مرا اندوهگین میبیند، میگوید: چرا اندوهگینی؟ اگر غم روزیات را میخوری، غیر تو (یعنی خداوند) آن را برایت ضمانت کرده است و اگر غم آخرتت را داری، پس خداوند بر اندوهت بیفزاید.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند کارگرانی دارد و این زن یکی از کارگران اوست. برای او نصف پاداش شهید در نظر گرفته شده است.
📔 وسائل الشیعة، ج20،ص42
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
1_3394896170.mp3
3.24M
♨️ملاقات با حضرت عزرائیل
پیشنهاد ویژه دانلود💫
#استاد_عالی
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
#شهیدانه:
یهو میومد میگفت: "چرا شماها بیکارید؟!"
میگفتیم: "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!" میگفت: "نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر! .. همینطور که نشستی، هر کاری که میکنی ذکر هم بگو".. وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود ..
#شهید_قاسم_سلیمانی
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
محبوب ترین کار نزد خداوند
✍در نگاه پیامبر اکرم (ص) نماز اول وقت، محبوب ترین کار نزد خداوند است.حضرت می فرمودند: «هرگاه نماز در وقتش خوانده شود، به طرف آسمان بالا رود، درحالتی که همچو نور می درخشد و درهای آسمان برای آن نماز باز شود تا اینکه به عرش برسد. سپس برای نمازگزار شفاعت می کند و می گوید خدا حافظ تو باشد، آن گونه که در توجه و حفظ من کوشیدی.»
📚صدوق، خصال، ج۱، ص ۷۸
📚ديلمى، ارشاد القلوب، ج ۱، ص۱۹۰
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
1_3265649935.mp3
3.03M
♨️علت گناه کردن بنده در محضر خدا
#آیتالله_فاطمی_نیا
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
آرامش چیست؟!
نگاه به گذشته و شکر خدا🍂
نگاه به آینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایتان سرشار از بوی خدا.🍂🌸
#خدایا_دوستت_دارم
#التماس_دعا_برای_ظهور
در کانال یک جرعه بندگی همراه ما باشید
👇
🇮🇷@yekgorehbandegi
هدایت شده از مباحث استاد شجاعی
3166566574.mp3
4.54M
#نماز_سکوی_پرواز ۴۱
نماز؛ يه رابطه عاشقانه است؛
بین کسی که نیاز محضه....با کسی که بی نیاز مطلقه!
هر چی بیشتر نیازت رو بفهمی
و دستاتو بالا بگیری...
پیمانه ات رو بیشتر پر می کنند.
#استاد_شجاعی 🎤
🇮🇷@yekgorehbandegi2