𝐲𝐨𝐤𝐢
یه سری مشکلات هستن که حل کردنش و هضم کردنش با خود آدمه وقتی من عزیزی از دست میدم هرچقدر بقیه بیان ب
این میشه که خودم میام حل میکنم موضوع رو و این درد برام رفته رفته کم رنگ تر میشه.
ولی بعد چند سال یهو یه رفتار یا اخلاق بخاطر همون موضوع از دست دادن عزیزم برام پیش میاد
یه پرخاشگری غیر کنترل یه فوبیا یا هر مشکل دیگه که از دست من خارجه و دیگه کنترل شده نیست و من دارم اذیت میشم بابتش
این دیگه چیزیه ک باید برم پیش متخصص اوکی؟
خیلی مریضی ها با دارو های گیاهی یا خوددرمانی حل میشن و این عادیه که نری دکتر.
ولی یهو میبینی یه ویروس تو بدنت مونده و هیچ جوره با هیچ درمان سنتی خوب نمیشه و خب طبیعتا میری پیش متخصص این کار که دکتره.
مثال دیگه بزنم؟
من در کودکی والدینم با قهر کردن منو تنبیه کردن باهام حرف نزدن و بهم محل نذاشتن.
و من بزرگسالی نمیتونم وقتی ناراحتم یا مشکلی دارم بیانش کنم و بزارم اون موضوع با حرف زدن عادی حل بشه و این شده مشکل من و ادمای زندگیم.
این مشکلیه که ریشه تو کودکی من داره و من هر چقدر سعی کنم نمیتونم خودم حل کنم و این جاست که میرم پیش متخصص
و بازم تاکید دارم که اکثر ادما این مشکلات رو دارن.
اکثر ادمایی ک من دیدم تو روابطشون با ادما و حتی روابطش با خودش مشکل داره.
و هیچ وقت این موضوع درمان نشده چون معتقده نیازی نداره
شاید تو فکر میکنی مشکلی نداری
ولی اگر بری از ادمای نزدیکت بپرسی کاملا بهت میگن مشکلت کجاست.
الان بشینی پیش یه دانش اموز یا یه دانشجو میبینی ناخودآگاه پاهاشون ضرب داره یا گوشه ناخوناش پوستش کنده شده و این یعنی اون ادم استرسیه و نیاز داره اون استرس کاهش پیدا کنه.
میتونی توقع داشته باشی خودش حل کنه استرس شدید رو؟
میتونم تا صبح بشینم از مشکلات آدما بهت بگم که خودشون نمیتونن حل کنن وگرنه تاالان حل کرده بودن.
ولی تا وقتی یه سریا گارد دارن نسبت به این موضوع من هرچیم بگم باز میاد حرف خودشو میزنه.