eitaa logo
آموزش آسان لغات قرآنی (یُسریٰ)
4.5هزار دنبال‌کننده
149 عکس
80 ویدیو
2 فایل
﷽ وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَىٰ ✨ اين كانال جهت يادگيرى آسان و ريشه اى لغات قرآنى و به خاطرسپارى طولانى مدت و همیشگی آنها طراحى شده است الهم عجّل لولیّک الفرج✨ یُسرے http://yusra.ir :آدرس سایت @yosrapv : ارتباط بامدیرکانال
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ز م ل ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: زمال معنای اصلی این ریشه، لِنگه (در مقابل جفت) هست و فعل این ریشه نیز به معنای لِنگه ی کسی یا چیزی بودن، با لنگه ی خود همراه شدن، لَنگیدن، لُنگ بستن و....است. 🔸به لباس تکی و فرد، مثل طاق یا لُنگ، که شخص به دور خود می بندد یا می پیچد، زِمال می گویند (زِمال بر وزن فِعال مثل لِباس، رِدا و دِثار) ‌√ زِمال، به لُنگی شتر، لفافه و توشه دان نیز گفته می شود. 🔸زَمیل، بر وزن فَعیل، صفت مشبه است. 👤به لنگه یا همتای کسی مثل همکار و همکلاسی و همسفر و رفیق و... زَمیل گفته می شود (مثل دو لنگه ی خورجین که با همند👥) 🔸به لنگه بار یا نیم جوال و حمل پشت، زِمْل گفته می شود 🌀 برای به خاطر سپردن بهتر این ریشه می توانیم از واژه "زنبیل" یا "زمبیل" استفاده کنیم که لنگه بار همراه انسان است. 🔸تَزمیل (بر وزن تفعیل) به پیچیدن چیزی در جامه و پنهان کردن آن گفته می شود 🔸تَزَمُّل، مصدر از باب تفعّل بوده به معنای جامه یا زِمال به خود پیچیدن است که اسم فاعلی آن می شود > مُزَّمِّل، یعنی کسی که زمال به خود می پیچد، که در اصل مُتَزَمِّل بوده که تاء به زا عوض شده و در آن ادغام شده است. مُتَزَمِّل ⇦ مُزَّمِّلُ √ مُزَّمِّل، همچنین به کنایه، در مورد کسی به کار می رود که در کارش کاهلی و کوتاهی کند( جامه خواب به خود بپیچد و در بسترِ خواب باشد، یا در کارش بلنگد) 🔰 مُزَّمِّل، یکی از القاب رسول اکرم ﷺ است یعنی «جامه به خود پیچیده» که در قرآن کریم با این عنوان مورد خطاب خداوند قرار گرفته و امر به ترک بستر و قیامِ لِلّه شده است. 💫 با توجه به اینکه یکی از معانی زمل، بار و حمل هست، در بعضی منابع، از «مزَّمِّل» تعبیر به بار رسالت شده که بر دوش پیامبرﷺ بوده است. و حالا می پردازیم به مثال قرآنی این ریشه: 🔺مُزَّمِّل: جامه به خود پیچیده 🌿مثال: يَـٰٓأَيُّهَا ٱلْمُزَّمِّلُ: هان اى جامه به خود پيچيده! 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به دو ریشه [ ع ص ی ] و [ ع ص و ]صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: عصا 1️⃣ ریشه [ع ص ی] اصل معنای این ریشه، سختی یا عدم انعطاف پذیری و خم نشدن چیزی است و چون برای فرمان بردن از کسی، معمولا سر را به نشانه تأیید و تسلیم فرود آورده و خم میکنند، و نیز برای بردن باری، بدن را کمی خم کرده آن را بر پشت می گذارند، سر خم نکردن یا زیر بار نرفتن را نشانه نافرمانی دانسته، در نتیجه معنای دیگر این ریشه، سرکشی و نافرمانی است. 🔸معصیت، اسم مصدر از این ریشه بوده به معنای نافرمانی و سرپیچی است (درمقابل اطاعت و تبعیت کردن) به گناه نیز معصیت گفته می شود چون نافرمانی از امر و نهی الهی است. 🔸عِصیان، نیز اسم مصدر از این ریشه بوده به معنای نافرمانی کردن است. 🔸عاصٍ یا عاصِی، اسم فاعل از این ریشه بوده به معنای نافرمان، طاغی و گنهکار است. 🔸عَصِیّ، بر وزن فَعیل، صفت مشبه از این ریشه بوده به معنای نافرمان است. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺عَصیٰ: نافرمانی کردن، مخالفت، عصیان کردن 🌿مثال: فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ: پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود 🌿مثال: فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ: پس هر كس كه از من پيروى كند از من است و هر كس فرمان من نبرد، تو آمرزنده و مهربانى 🌿مثال: قَالَ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ صَابِرًا وَلَآ أَعْصِي لَكَ أَمْرًا: گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شكيبا خواهى يافت، و هيچ فرمانى را از تو مخالفت نخواهم كرد 🌿مثال: قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارًا: نوح گفت: اى پروردگار من، آنها فرمان من نبردند، و از كسى پيروى كردند كه مال و فرزندش جز به زيانش نيفزود 🌿مثال:أَلَّا تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي: كه از من پيروى نكنى‌؟ آيا امر مرا نافرمانى كردى‌؟ 🔺عصیان: نافرمانی 🌿مثال: وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ ٱلْإِيمَٰنَ وَزَيَّنَهُۥ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ ٱلْكُفْرَ وَٱلْفُسُوقَ وَٱلْعِصْيَانَ: ولى خدا ايمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلتان بياراست و كفر و فسق و عصيان را در نظرتان مكروه گردانيد 🔺مَعْصِیَت: نافرمانی و گناه، جمع آن می شود >>> مَعاصی 🌿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَنَٰجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَٰجَوْاْ بِٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَمَعْصِيَتِ ٱلرَّسُولِ: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر با يكديگر نجوا مى‌كنيد، در باب گناه و دشمنى و نافرمانى از پيامبر نجوا مكنيد 🔺عَصِیّ: نافرمان، عاصی 🌿مثال: يَـٰٓأَبَتِ لَا تَعْبُدِ ٱلشَّيْطَٰنَۖ إِنَّ ٱلشَّيْطَٰنَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيࣰّا: اى پدر! شيطان را پرستش مكن، كه شيطان نسبت به خداوند رحمان، نافرمان بود 🌿مثال: وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيࣰّا: و به پدر و مادرش نيكوكار بود و سركش و نافرمان نبود 2️⃣ ریشه [ع ص و] معنای این ریشه عصا یا چوبدستی است و فعل این ریشه نیز در رابطه با عصا هست. این وسیله چون سخت و غیر قابل انعطاف بوده و در مقابل فشار، خم نمی شود، از آن بیشتر به عنوان تکیه گاه و کمک استفاده می شود. کاربردهای دیگر آن، زدن بر سر چیزی و دفع خطر از خود ( به عنوان سلاح) و یا تکاندن برگ گیاهان و...است. بعدها این وسیله به عنوان نماد قدرت و نیرومندی به کار رفت و به همین دلیل پادشاهان و فرمانروایان معمولا عصایی به دست می گیرند. 💫 نکته: «عصی» و «عصو» ارتباط اشتقاقی داشته و اختلاط معنایی دارند. چون کسی که از فرمان اطاعت نمی کند مثل عصا سرسخت بوده خم نمی شود و یا از فرمان سر پیچی می کند(مثل سر عصا که پیچیده است) و یا به مخالفت در برابر کسی یا جریانی می ایستد و قد عَلَم می کند. √اصطلاح ‌"عصا قورت داده" به کسی گفته می شود که منعطف نباشد و نسبت به دیگران سخت گیری کند، یا کسی که با گردن کشیده و شق و رق راه برود. √در بعضی منابع، اصل معنای عصیان را منع به وسیله عصا دانسته اند. 🔸عَصا، در اصل عَصَو بوده و تثنیه ی آن عَصْوان و جمع آن عِصِیّ است. عَصایَة، نیز به معنی چوبدستی و عصا است 🔹عصا به اجتماع و ائتلاف، و گروه مسلمانان هم گفته می شود( یعنی گروهی که سرسخت و به هم پیوسته بوده و تحت تاثیر دیگران قرار نمی گیرند) ⚡️تذکر: عَصِیّ، به معنای عصیان کننده و عِصِیّ، جمع عصا، به معنای عصاها است. و حالا می پردازیم به مثال قرآنی این ریشه: 🔺عَصا: چوبدستی، جمع آن می شود >>> عِصِیّ 🌿مثال: فَأَلْقَوْاْ حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُواْ بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ ٱلْغَٰلِبُونَ: پس ريسمان‌ها و عصاهاى خود را افكندند و گفتند به عزت فرعون كه ما غالبيم 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ع ص ب ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: عصب معنای اصلی این ریشه، پیچیدن و تاباندن و محکم کردن است و هر نوع پیوند و بستن را عَصْب گفته اند. فعل این ریشه در مورد رشتن و تافتن پنبه نیز به کار می رود. √ عَصْب، به گیاه پیچک نیز گفته می شود. 🔸عَصَب، اسم از این ریشه بوده به ساختمان های رشته ای یا نواری شکل محکم با الیاف در هم تنیده گفته می شود. √ عَصَب (nerve) به طور خاص، نام تارهای پیچیده عصبی است که از مغز و نخاع خارج می شوند، و جمع آن می شود >>> اعصاب. ↯ عصبی یا عصبانی 😖 یعنی در هم پیچیده √ در زبان عربی، به ساختار طنابی شکل محکم در بدن، اعم از رگ و رشته عصبی و تاندون و رباط، عَصَب اطلاق می شود که در زبان پارسی به آن پِی می گویند و عبارت «رگ و پی» یا «رگ و ریشه» اشاره به این رشته های محکم دارد. 🔸مَعْصوب، اسم مفعولی از این ریشه بوده به معنای بسته شده و پیچیده شده است. 🔸عِصابَة، به دستار و عمامه ای که به سر می پیچند، یا بند و نوار که به دور چیزی می پیچند و گِرد می کنند، گفته می شود. عِصابة در مورد دسته، باند و گروه نیز به کار می رود. 🔸تعصُّب، مصدر از باب تفعّل بوده به معنای سر سختی در عقیده است. 🔸اِعْتصاب، مصدر از باب اِفتعال بوده به معنای گرد هم آمدن یا بستن محل کار است. 🔸عُصْبَة، به جماعتی به هم پیوسته و متحد و نیرومند گفته می شود که با هم ارتباط محکمی داشته، یکدیگر را پشتیبانی می کنند. ‌√عُصْبَة، در فقه، معمولا به پسران و خویشان مذکر از جانب پدر گفته می شود. 🔸عَصیب، بر وزن فَعیل، صفت مشبه بوده یعنی در هم پیچیده و سخت؛ و از آنجا که حوادث سخت و ناراحت کننده، هم خود، پیچیده بوده و هم انسان را در هم می پیچند، به این نام نامیده می شوند. ‌√ یوم عصیب، یعنی روزی که آنقدر در اثر هجوم بلا شدید شده که گره هایش باز شدنی نیست و مانند کلافِ سر در گم، پیچیده و بسته شده است. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺عُصْبَة: گروه متحد و نیرومند، جماعتی به هم پیوسته، دسته و گروه 🌿مثال: إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ: آن گاه كه گفتند: يوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب‌تر از ما هستند، حال آنكه ما خود گروهى نيرومنديم 🌿مثال: إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ: همانا كسانى كه آن دروغ بزرگ را (در ميان) آوردند، گروهى از خود شما بودند 🔺عَصیب: سخت و شدید 🌿مثال: وَقَالَ هَٰذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ: و گفت: امروز روز سختى است 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir
به نام خدا سلام امروزمی خواهیم راجع به ریشه [ع د و] صحبت کنیم و کلیدواژه ما عبارتست از: تعدّی معنای اصلی این ریشه تجاوز کردن به حقوق دیگران است. 🔸عَدْوْ، عُدُوّ، عُدْوان و عَداوَت مصدر از این ریشه بوده به معنای تجاوز و دشمنی هستند. 🔸به دویدنِ با سرعت نیز عَدْوْ می گویند چون راه رفتنِ سریع، خارج شدن ازجریانِ عادی حرکت است و می تواند باعث مزاحمت و تجاوز به حقوق دیگران شود (مثل تنه زدن یا کنار زدن دیگران) و نیز در هنگام جنگ، سواران به سرعت در پیشاپیش سپاه می دوند، از این رو به اسبان جنگی🐎 نیز عادیات می گویند و به هر دونده، عاد گفته می شود. ★مشابه این مفهوم درزبان فارسی پا را از گلیم خود درازتر کردن یا بیرون گذاشتن است★ 🔸عادی یا عادٍ اسم فاعلی از این ریشه بوده (عادِوٌ⇦عادِیٌ⇦عادِیْنْ⇦ عادِن⇦عادٍ) به معنای تجاوز کننده یا دونده است و جمع آن می شود عادون و عادیات. عادِیَة مونث آن بوده جمع آن می شود عادِیات. 🔸عاد که نام قوم حضرت هود(ع) است در بیشتر منابع از ریشه [ع و د ] ذکر شده که اسم جمع بوده معنای لغوی آن عادتها یا مردم است ولی می تواند اسم فاعلی از ریشه [عدو] نیز باشد(عادٍ) 🔸عَدُوّ بر وزن فَعول صفت مشبه از این ریشه بوده (عَدوو⇦عَدُوّ) به معنای بدخواه و دشمن است. عدوّ در زبان فارسی بدون تشدید «و» به کار می رود⇦عَدُو 🔸عُدْوَة به کنارو جانب گفته می شود چون کنارهر چیزی حد و مرز آن با چیز دیگر بوده عبور از آن، تجاوز به دیگری شمرده می شودمثل سرحدّات یا مرزها که محل استقرار نیروهای نظامی وحمله به دشمن است و یا کنار دریا که محل تمام شدن آب و شروع خشکی است و گاهی آب از این نقطه به ساحل دست اندازی می کند. عُدْوَة به جای بلند و مکان دور(دور دست)و کناره دره و رودخانه نیز گفته می شود. 🔸اِعْتِداء مصدر از باب افتعال بوده اسم فاعلی آن می شود: مُعْتَد (مُعْتَدِو⇦مُعْتَدِی⇦مُعْتَدٍ) به معنای متجاوز 🔸تَعَدّی مصدر از باب تفعّل بوده (تَعَدُّی⇦تَعَدِّی) به معنای تجاوز کردن یا دست درازی کردن به حقوق دیگران است. 🔸مُعاداة مصدر از باب مفاعله بوده (مُعادِوِة⇦مُعاداة) به معنی دشمنی کردن است. وحالامی پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺عَدا: تجاوزکردن 🌿مثال:وَ قُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُواْفِي ٱلسَّبْتِ: و به ايشان گفتيم (ازحکم) روز شنبه تعدّی نكنيد 🔺عَدُوّ:دشمن، جمع آن می شود اَعْداء 🌿مثال:إِنَّ ٱلشَّيْطَٰنَ كَانَ لِلْإِنسَٰنِ عَدُوّاً مُّبِينًا: به راستى كه شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است 🌿مثال:وَٱللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَآئِكُمْ: و خدا به دشمنان شما داناتر است. 🔺عُدْوان:دشمنی آشکار، تجاوز 🌿مثال: وَ مَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَٰنًاوَ ظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا:و هركس از روى تجاوز و ستم چنين كند بزودى او را درآتشى وارد خواهيم ساخت 🔺عَداوَة:دشمنی 🌿مثال: وَلَا تَسْتَوِي ٱلْحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدْفَعْ بِٱلَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَٰوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ: هرگز نيكى و بدى يكسان نيست بدى را با نيكى دفع كن ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است 🔺عَدْو: ستم و تجاوز 🌿مثال: وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدْوَۢا بِغَيْرِ عِلْمٍ: و معبودانى را كه كافران به جاى خدا مى‌پرستند دشنام ندهيد كه آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد 🔺مُعاداة: دشمنی کردن 🌿مثال: عَسَى ٱللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ ٱلَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً: اميد است خدا ميان شما و كسانى از مشركين كه با شما دشمنى كردند پيوند محبّت برقرار كند 🔺اِعْتِداء: تجاوزکردن 🔺مُعْتَد: متجاوز، جمع آن می شود مُعْتَدین 🌿مثال: وَقَٰتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يُقَٰتِلُونَكُمْ وَلَاتَعْتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ: و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌جنگند بجنگيد ولى از حدّ تجاوز نكنيدكه خداوند تجاوزكاران را دوست ندارد. 🔺تعدّی: تجاوز 🌿مثال: وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ:و هركه از حدود الهی تجاوز كند يقيناً به خودش ستم ورزيده است 🔺عاد:قوم عاد 🌿مثال:كَذَّبَتْ عَادٌ ٱلْمُرْسَلِينَ:قوم عاد پيامبران را تكذيب كردند 🔺عادٍ: متجاوز، جمع آن می شود عادون 🌿مثال: فَمَنِ ٱبْتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْعَادُونَ: پس كسانى كه جز اين را طلب كنند اينان همان تجاوزگرانند 🔺عُدْوَة: کنار بیابان و دره 🌿مثال: إِذْ أَنتُم بِٱلْعُدْوَةِ ٱلدُّنْيَا وَهُم بِٱلْعُدْوَةِ ٱلْقُصْوَىٰ: آن‌گاه كه شما در کناره نزديك‌تر بوديد و آنها درکناره دورتر 🔺عادِیَة: دونده، اسب تیزپا، جمع آن می شود عادِیات 🌿مثال: وَٱلْعَٰدِيَٰتِ ضَبْحًا:سوگندبه (اسبان) دونده كه نفسشان به شماره افتاد
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به سه ریشه [ع ط ف] و [ع ت و] و [ع ت ل] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: انعطاف این ریشه ها در رابطه با نرمی و انعطاف پذیری [عطف] یا سختی و خشکی و انعطاف ناپذیری [ع ت و] و [ع ت ل] هستند. ریشه [عتو] بیشتر خشکی و برگشت ناپذیری را نشان می دهد مثل گیاهی که خشک شده و امیدی به سبز شدن آن نیست و ریشه [عتل] بیشتر سختی را می رساند مثل گرز آهنی. و حالا هر کدام از ریشه ها را به تفصیل بررسی می کنیم: 1️⃣ [ع ط ف] معنای اصلی این ریشه، مایل شدن یا خم شدن و برگشتن چیزی به یک سمت است مثل خم شدن شاخه یا تا کردن بالش و دو تایی شدن آن. و چون انسان به پهلوی خود مایل می شود و بر می گردد و پهلو انحنا دارد، این ریشه، به کنار و جانب و پهلو هم گفته می شود. عَطْف، اسم از این ریشه بوده به معنای خمیدگی، انحراف، کناره، جانب و بغل هست. حرف عطف، جمله را به جمله قبلی بر می گرداند یا متصل می کند. نقطه عطف، نقطه تغییر جهت خمیدگی در یک منحنی است. عطف، به فنر نرم که قابلیت برگشت دارد و سیم نرمِ خم شو نیز گفته می شود. به قبا و عبای تا شده عِطاف گفته می شود. به شمشیر نیز، عِطاف می گویند چون انحنا دارد اِنعطاف، مصدر از باب انفعال بوده به معنای نرمی و خم شدن است. این ریشه همچنین به معنای مایل شدن و توجه کردن به دیگران و نرمی و مهربانی است. عطوفت، مصدر از این ریشه بوده به معنای دلسوزی و رقّت قلب و متأثر شدن از ناراحتی دیگران است. عَطوف و عَطیف، بر وزن فَعول و فَعیل، صفت مشبه از این ریشه هستند. زن عَطیف، به زن نرم خویِ مطیع و فرمانبر، بدون کِبْر و نخوت گفته می شود. عاطِفَة یا عاطِفَت، اسم مصدر از این ریشه بوده به معنای مهر و محبت است. انسان عاطفی، یعنی انسان حساس و دل نازک و زود متاثر شونده. عاطِف، اسم فاعلی از این ریشه بوده به معنای دلسوز و مهربان است و مؤنث آن می شود عاطِفِه. عاطفه نامی برای دختران است به معنای مهربانی کننده یا مهر و محبت. 💫نکته: فعل این ریشه اگر همراه با حرف اضافه «عَن» به کار رود به معنای روگرداندن از چیزی و اعراض از آنست. 🔰 این ریشه در قرآن به صورت کلمه [عِطف] به معنای کنار و جانب و همراه با کلمه ثانی از ریشه [ثنو] به کار رفته که این ریشه نیز مانند عطف به معنی برگرداندن یا پیچاندن است و ثانی یعنی برگرداننده؛ و معنای آیه برگرداندن جانب خود از حق است. و حالا می پردازیم به مثال قرآنی این ریشه: 🔺عِطْف: کناره، جانب 🌿مثال:ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللهِ: جانبش را می گرداند تا مردم را از راه خدا گمراه سازد
2️⃣ [ع ت و] معنای اصلی این ریشه، مبالغه در سختی و خشکی و انعطاف ناپذیری است. این ریشه در مورد افرادی که شخصیت خشک و سخت داشته به طوریکه حرف در آنها اثر نمی کند و به اصطلاح تربیت ناپذیر و اصلاح ناپذیر هستند به کار می رود، مثل گیاهی که خشک شده و امیدی به سبز شدن آن نیست. از این نمونه می توان به افراد مغرور، متکبر، لجوج، یک دنده و کله شق و.. اشاره کرد. این افراد چون از رنج دیگران متاثر نمی شوند، بیرحم و سنگدل بوده و به دیگران ستم می کنند (جبّار و ستمگر) # بر عکسِ فرد با عاطفه که دل رحم و دلسوز و مهربان است # این ریشه همچنین در مورد افرادی که در برابر فرمان الهی سر خم نمی کنند و به اصطلاح سرکش بوده و از فرمان سر پیچی می کنند به کار می رود ( شبیه عصیان ) 🔸عاتٍ اسم فاعلی از این ریشه بوده( عاتِو ⇦ عاتِی ⇦عاتٍ) به معنای سرکش و جبّار و متکبّر است و مؤنث آن می شود >>> عاتِیَة عاتیه به باد تند و سرکش (طوفان) نیز گفته می شود که بر هر چه بوزد آن را خشک می کند. عاتیه همچنین نامی برای دختران بوده به معنای سرکش و سرسخت است. 🔸عُتُوّ، مصدر بر وزن فُعول بوده به معنای سرکشی و طغیان است. 🔸عِتِیّ، نیز مصدر بر وزن فُعول است که در آن حرف «و» تبدیل به «ی» و حرکت ضمه به کسره تبدیل شده است. 💫 نکته: «واو» و «یاء» هر دو از حروف علّه بوده قابل تبدیل به یکدیگرند. مصدر عِتِیّ در مورد فرد پیر و فرتوت نیز به کار می رود، چون در پیری نیز بدن خشک شده و پشت دو تا می شود و فرد نمی تواند کمر خود را راست کند و نیز وجود انسان خشک شده و نمی تواند قوای از دست رفته را باز آورد و یا فرزندی بیاورد. 🔸عَتِیّ، بر وزن فَعیل، صفت مشبه بوده به معنای سرکش و متکبّر و سالخورده است. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺عَتَوَ: سرکشی کردن 🔺عُتُوّ: سرکشی، طغیان 🌿مثال: لَقَدِ ٱسْتَكْبَرُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوّاً کَبیراً: آنها تكبّر ورزيدند و طغيان بزرگى كردند 🔺عَاتِیَة: سرکش و طغیان گر 🌿مثال: وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُواْ بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ: و اما قوم عاد با تندبادى بسيار سرد و سرکش نابود شدند 🔺عِتِیّ: پیری و فرتوتی، سرکشی و طغیان 🌿مثال: وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ ٱلْكِبَرِ عِتِيّاً: و خود نيز از پيرى به حد فرتوتى رسيده‌ام‌ 🌿مثال: ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى ٱلرَّحْمَٰنِ عِتِيࣰّا: آن گاه از هر گروه كسانى را كه در برابر خداى رحمان بيشتر سركشى كرده‌اند جدا مى‌كنيم
3️⃣ [ع ت ل] معنای اصلی این ریشه، غلظت و شدت و سختی در مقابل عطوفت و نرمی است. به دیلم و عمود آهنی و عصای ضخیم و سنگ درشت به خاطر سختی آنها، عَتَلَة گفته می شود. فعل این ریشه نیز به معنای انجام دادن کاری با شدت و اِعمال خشونت است، مثل به قهر کشیدن یا سخت هل دادن و به زور گرفتن چیزی و بر دوش گرفتن چیز سنگین ... و در فارسی به آن اُشْتُلُم می گویند که به معنای تندی و غلبه و به زور گرفتن چیزی است. عُتُلّ، صفت مشبه از این ریشه بوده به مرد درشتِ خشن و بد رفتار و بد زبان که به سمت بدی می شتابد، گفته می شود. عتل همچنین به انسان پرخور و بخیل و سیری ناپذیر که هر چیزی را به طرف خود می کشد و همه چیز را برای خود می خواهد، گفته می شود. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺عُتُل: درشت خوی، سخت گوی، سخت آزار 🌿مثال:عُتُلِّۭ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ: خشن و بدخو به علاوه بی اصل و نسب است 🔺عَتَلَ: به سختی کشیدن 🌿مثال:خُذُوهُ فَٱعْتِلُوهُ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلْجَحِيمِ: او را بگيرید و به زور و قهر به وسط جهنم بکشید 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ث ن ی ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: ثانیه معنای اصلی این ریشه، ضمیمه کردن واحدی به واحدی دیگر یا برگرداندن چیزی روی چیز دیگر و دو تا کردن آنست. از معانی دیگر این ریشه، خم کردن، پیچیدن، جفت کردن، دوباره و تکرار است. ریشه [ثنی] از جهت برگرداندن چیزی روی چیز دیگر با ریشه [عطف] نیز شباهت و تداخل معنایی دارد. √ریشه [
عطف
] بیشتر به قابلیت برگرداندن و خم شدن اشاره دارد. √ریشه [ثنی] بیشتر به جنبه دو تایی بودن اشاره دارد. 🔸اِثْنان یا اِثْنَین 2️⃣ از اعداد بوده به معنی دو ✌️ یا جفت 👥 است و مونث آن می شود اِثنتان و اِثنتین. اِثنا عشر یعنی دوازده 2️⃣1️⃣ (اِثنان + عشر ⇦ اثنا عشر) 🔸ثانی، اسم فاعلی از این ریشه بوده به معنای برگرداننده، دوتا کننده، دوم یا دومین است؛ معنای دیگر آن همتا و نظیر و جفت است (مثل چیزی که دو تا شده) و مؤنث آن می شود > ثانِیَة. 🔸ثانیه، واحد اصلی اندازه گیری زمان 🕑 هست به معنای دَم گَرد یا لحظه گَرد. √در اکثر ساعت‌های پاندول دار، پاندول هر یک ثانیه، یک بار حرکات رفت و برگشتی دارد (۲ حرکت) 🔸ثِنْیْ، یعنی دوتایی، دو لایی، چین خوردگی و خمیدگی و جمع آن می شود ‌>>> اَثْناء
اَثْناء
، به معنی هنگام و حین نیز به کار رفته است. در این اثناء، یعنی در این بین؛ و به بازه زمانی بین دو نقطه اشاره دارد. 🔸ثانوی یا ثانویه یعنی منسوب به ثانی یا دوم. 🔸ثَنَویّت، یعنی دوگانه پرستی و اعتقاد داشتن به دو مبدأ خیر ➕ و شر➖ 🔸مَثْنیٰ، بر وزن مَفْعَل ( مَثْنَی ⇦ مَثْنیٰ) مصدر از این ریشه بوده به معنای دوتایی یا دو دو است و جمع آن می شود > مَثانی. 💫نکته: وزن مَفْعَل در باب اعداد، دلالت بر تکرار ماده دارد. 🔸مَثْنِیّ، اسم مفعول از این ریشه بوده ( مَثْنُوی ⇦ مَثْنِیّ) به معنای دو تا شده و معطوف است، و مونث آن می شود > مَثْنِیّة و جمع آن می شود> مَثانی. ✨ پس، مَثانی به معنی دو تایی ها یا عطف شونده ها است. 🔰 منظور از سَبعاً مِنَ المثانی، در قرآن کریم، سوره حمد است، زیرا هفت آیه دارد. تمام قرآن وسوره های آن نیز، مَثانی خوانده می شوند، چون قرآن، آیاتی مکرر داشته و در اوقات مختلف تکرار می شود و تمام آیاتش، یکدیگر را توضیح داده و با هم ارتباط دارند و لذا به یکدیگر عطف میشوند و با هم انعطاف و سازش دارند، به علاوه در قرآن مدح و ثنای پروردگار آمده است. 🔸مثنوی، یعنی منسوب به مَثْنیٰ. مثنوی قالبی از شعر است که در آن هر بیت، دارای قافیه‌ای جداگانه است و به همین دلیل به آن مثنوی (دو تا یی) گفته می‌شود. 🔸ثَنْیَة یا ثَنِیَّة، چیزی است که دو بار تکرار می شود و جمع آن می شود ثَنایا یعنی چهار تا. ثَنایا به چهار دندان پیشین هم گفته می شود (دو تا از بالا و دو تا از پایین) 🤓 🔸ثَناء، اسم از این ریشه بوده به معنای ستایش و تحسین و سپاس و درود و دعاست، چون در مدح هم، صفاتِ نیک، به یکدیگر عطف می شوند و نیز خلصتهای نیکوی یک شخص دائما بر شمرده و تکرار می شوند. 🔸تَثنیه، مصدر از باب تَفعیل یا تَفْعَله بوده یعنی دوتا کردن، دوباره یا مکرر کردن. 🔸مُثَنّیٰ، اسم مفعولی از باب تَفعیل یا تَفعله بوده به معنای دو تا شده است و به اسمی گفته می شود که علامت تثنیه داشته باشد. 🔸اِستثناء، مصدر از باب استفعال بوده به معنای جدا کردن چیزی از حکم کلی است و چون عطف به حکم کلی میشود، از این ریشه استفاده شده است. 🔰این باب در قرآن کریم، به صورت «لا یَسْتَثْنون» در داستان صاحبان باغی آمده که می خواستند محصول آن را جمع کرده و چیزی به فقرا ندهند و مراد از آن طبق تفاسیر: ✔️ ۱- انشاالله نگفتن و کار را منوط به اراده خدا نکردن بوده یعنی: قسم خوردند که حتما محصول را بچینند و استثنا نکردند و نگفتند اگر خدا بخواهد. ✔️۲- منظور این بوده که حق فقرا را خارج نکردند. 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
⤵️ و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺ثَنی: برگرداندن، دو تا کردن، پیچیدن و خم کردن 🌿مثال: أَلَآ إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُواْ مِنْهُۚ: آگاه باشيد كه آنها سینه هایشان را برمی گردانند تا خود را از او (شنيدن قرآن) پنهان بدارند 🔺ثانی: دوم، جفت، دو تاکننده، برگرداننده، پیچیده، روی گرداننده، منحرف کننده 🌿مثال: ثَانِيَ عِطْفِهِۦ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱلله: جانب ( پهلو یا گردن) را به تكبر به يك سو مى‌پيچاند تا مردم را از راه خدا گمراه سازد 🔺اِثْنَین، اِثنان: دو (مذکر) 🔺اِثْنَتَیْن، اِثْنَتان: دو (مونث) 🌿مثال: ٱثْنَانِ ذَوَا عَدْلࣲ مِّنكُمْ: دو عادل از هم كيشان خود 🌿مثال:ثَانِيَ ٱثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي ٱلْغَارِ: در حالى كه او دومین از دو تن بود همان موقعى كه در غار بودند 🌿مثال: قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا ٱثْنَتَيْنِ: مى‌گويند پروردگارا! دو بار ما را ميراندى و دو بار زنده كردى 🔺اِثْنا عَشَرَ، اِثْنَتَی عَشْرَةَ: دوازده (برای مذکر و مونث) 🌿مثال: إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثْنَا عَشَرَ شَهْرًا: بدرستى كه عدد ماهها نزد خداوند دوازده ماه است 🌿مثال: وَقَطَّعْنَٰهُمُ ٱثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا: و ما بنى اسرائيل را به دوازده قبيله، تقسيم كرديم 🔺مَثْنیٰ: دو تایی، دو دو، دو تا دو تا، جمع آن می شود ‌>>> مَثانی 🌿مثال: قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَٰدَىٰ: بگو: من شما را فقط به يك حقيقت اندرز مى‌دهم [و آن] اينكه دو تا دو تا و يك يك براى خدا قيام كنيد 🌿مثال: وَلَقَدْ ءَاتَيْنَٰكَ سَبْعًا مِّنَ ٱلْمَثَانِي وَٱلْقُرْءَانَ ٱلْعَظِيمَ: و به راستى كه هفت آيه از مثانى [يعنى سورۀ حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا كرديم 🌿مثال: ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ ٱلْحَدِيثِ كِتَبًا مُّتَشَٰبِهًا مَّثَانِيَ: خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه آیاتش شبیه و مربوط و به يكديگر منعطف است 🔺اِستثناء: استثنا کردن، جدا کردن، خارج کردن، انشاالله گفتن 🌿مثال: وَلَا يَسْتَثْنُونَ: و هیچ کس را از آن استثنا نکنند 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir
به نام خدا سلام امروز می خواهیم راجع به دو ریشه متضاد [ ر ط ب ] و ‌[ ی ب س ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: رطوبت و یبوست ❇️ معنای ریشه [رطب] تری و نمناکی است. 🔸رطوبت، یعنی تری؛ و مرطوب یعنی تر. 🔸رُطَب، به خرمای تر و تازه و رسیده گفته می شود. ❇️ معنای ریشه [یبس] خشکی است؛ یَبَس همچنین به چیزی که تر بوده و بعد خشک شده باشد، گفته می شود. 🔸یبوست، اسم مصدر بوده به معنای خشکی است. 🔸یَبْس و یُبْس و یَبَس، اسم مصدر و صفت بوده به معنای خشکی یا خشک هستند. √ یُبْس، در گویش فارسی، در نقش صفت به کار رفته به معنای خشکْ مزاج است و به آدم گوشتْ تلخ و گوشه گیر گفته می شود. 🔸یابِس، اسم فاعلی و صفت بوده به معنای خشک و خشکی کننده است. √ یابِس همچنین به فرد بی خیر و برکت گفته می شود ( به اصطلاح آبی از دستش نمی چکه) 🔰 منظور از رَطْب و یابِس، در قرآن کریم، کنایه از همه موجودات است و آیه مربوطه، اشاره به عَلّام الغیوب بودن خداوند و علم به همه اشیا دارد. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه: 🔺رُطَب: خرمای تر و تازه 🌿مثال: وَهُزِّيٓ إِلَيْكِ بِجِذْعِ ٱلنَّخْلَةِ تُسَٰقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيࣰّا: تنه درخت را سوى خود تكان بده كه خرماى تازه بر تو بيفكند 🔺رَطْب: تر و تازه 🔺یَبَس: خشک 🌿مثال:فَٱضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي ٱلْبَحْرِ يَبَسًا: و براى آنان راهى خشك در دريا بگشا 🔺یابِس: خشک، جمع آن می شود > یابِسات 🌿مثال: وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٍ مُّبِينٍ: و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است 🌿مثال: وَسَبْعَ سُنْبُلَٰتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَٰتٍ: و هفت خوشه سبز و بقیه خشک 🔺عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/yosra_Quran 🔺مشاهده از سایت 👇🏻 http://yusra.ir