eitaa logo
🌺یــــوســــف زهـــــرا(س) 🌺
813 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💢امام زمان شناسی💢 ✨نشانه های ظهور✨ ✉️دلنوشته مهدوی✉️ 🔷ختم صلوات🔶 💖دعای عهد💖 🔆سخنرانی استاد رائفی پور🔆 📚 داستان های امام زمان عج 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍عابس، اهل قبیله بنی شاکر از قبیله بنی همدان، از مشاهیر کوفه و از خاصان امام علی (ع) بود و در ، از ناحیه پیشانی زخمی شد که اثر و نشانه آن زخم برای همیشه بر پیشانی او ماندگار شد. گفته‌ اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است. ◀️هنگامیکه ، در اجتماع شیعیان کوفه، نامه امام حسین (ع) را قرائت نمود؛ ، نخستین کسی بود که پس از قرائت نامه امام، به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به مسلم گفت: «من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیتشان چیست و از جانب آنها نمیدهم. به خدا قسم! از چیزی که درباره آن تصمیم گرفته‌ ام، سخن میگویم. هنگامیکه دعوت کنید، می پذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم، تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم». ✨✨ 👈پس از بیعت شمار زیادی از مردم کوفه، مسلم، نامه ‌ای به امام نوشته و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد. این نامه را توسط «عابس بن ابی شبیب» و «قیس بن مسهر صیداوی»، به سوی امام ارسال داشت. عابس بن ابی شبیب به همراه غلامش «شوذب»، جهت تحویل نامه به امام، به سمت مکه حرکت نمود و در مکه خدمت امام رسیده و نامه را تحویل داد. پس از رساندن نامه، عابس با امام و کاروانش همراه شد و از مکه تا کربلا امام (ع) را همراهی نمود. ✨✨ ◀️روز عاشورا، عابس رو به غلام خود، کرد و گفت: «میخواهی چه کنی؟» شوذب گفت: «در کنار تو از فرزند رسول خدا (ص) دفاع میکنم.» عابس گفت: «غیر از این از تو انتظار نمیرفت؛ اگر امروز از تو عزیزتر کسی را داشتم، او را پیش از خود به میدان میفرستادم که امروز آخرین فرصت عمل است و فردا روز حساب است و عمل به کار نیاید.» 🌷عابس، پس از شهادت غلامش، (شوذب)، نزد امام آمد و خطاب به آن حضرت فرمود: «یا اباعبدالله! به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد، دور کنم حتماً چنین میکردم.» سپس گفت: «سلام بر تو‌ای اباعبدالله، من گواهی میدهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت می‌ یابم» و پس از کسب اجازه از امام (ع) راهی میدان جنگ گردید. 🔥ربیع بن تمیم همدانی، که یکی از حاضرین در صحنه کربلا و از اعوان و انصار عمربن سعد بود، میگوید: «چون دیدم عابس به سوی میدان می‌ آید او را شناختم؛ من نبرد او را در جنگها دیده بودم و میدانستم که او از شجاع ‌ترین مردم است؛ پس به سپاه عمربن سعد گفتم: «این شخص شیر شیران است، این فرزند شبیب است، مبادا کسی به جنگ او برود» پس عابس مکرر فریاد میزد و مبارز میطلبید و کسی جرأت نمیکرد به میدان او برود. هنگامیکه عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمی ‌آید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه ابن سعد را بهم ریخت. به فرمان 🔥عمربن سعد او را سنگباران کردند. ربیع بن تمیم میگوید: «به خدا سوگند! او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره، او را به شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست میشد و هر یک از آنان با هم منازعه میکردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا اینکه عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، به خدا قسم یک نفر نمیتوانست این مرد را کشته باشد.» 🥀پیکر بی سر عابس را امام حسین (ع) به خیمه مخصوص شهدا منتقل کرد؛ که بعد از واقعه عاشورا، توسط به خاک سپرده شد. عابس نیز از جمله اصحاب و یارانی است که نام او در «زیارت رجبیه» امام حسین (ع) و «زیارت ناحیه مقدسه» مورد خطاب امام (ع) قرار گرفته است. او در این زیارات اینگونه مورد سلام و تحیت امام قرار گرفته است: «السّلام علی عابس بن شبیب الشّاکری؛ سلام بر عابس پسر شبیب شاکری.» 🕊✨ 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927