🌹باسلام محضر عزیزان
میرود قافلهی عمر، چهها میماند..؟
هرکه غفلت کند از قافله جا میماند
شیشهی عمر چه زیباست ولی حساس است
که به رویش اثرِ لکه و "ها" میماند
باید از شیشهی خود لکه زدایی بکنی
خوب و بد در پسِ این شیشه بجا میماند
هرکه نیکی کند و دست کسی را گیرد
دستِ او یکسره در دستِ خدا میماند
هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
آخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
23.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«حاج قاسم کجایی؟»😭😭😭
#به_وقت_دلتنگی
#مرد_میدان_مرد_عمل
#سوریه_شهدای_مقاومت
#مدافعان_حرم
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
🥀@yousefi_ravi 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🎞 عرق خوری که جام شراب را کنار گذاشت📛
🌿 به فطرت الهی خویش بازگشت . . . پای در میدان جهاد با نفس و دشمن بیرونی نهاد ... و سرانجام شربت شهادت را نوشید🕊🕊
⚪️ او از لذت زودگذر و چندروزه دنیا گذشت و به عیش مدام و ابدی در جوار حق تعالی دست یافت
۱۷ آذر -- سالروز شهادت شاهرخ ضرغام
🌱طوبی له و حسن مآب🌱
💠 به گفته عارف بالله، آیت الله حق شناس: آیت الله بروجردی ها حساب کتاب دارند، ولی شهدا بی حساب و کتاب هستند.
✍پ.ن: یعنی رهبر شیعه و مرجع تقلید در روز محشر، مورد بازخواست قرار می گیرد، ولی شهید، بدون حساب و کتاب، وارد بهشت می شود ... حتی آن شراب خوار توبه کرده!! ... که در میدان جنگ در خون خویش غلتید
🌴 ... و خداوند بدی های ایشان را به خوبی ها و گناهان آنها را به طاعات و عبادات تبدیل می کند (آیه ۷۰ -- سوره فرقان)
☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
هرگز خدا را
به خاطر بهشت،
پرستش نکردند!
آنها رضایت خدا را
میخواستند،
نه بهشت را...
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
قرار بود بعد از پايان دوره در كشور امريكا، مصاحبه نهايی را يك ژنرال امريكايی با من انجام دهد. تمام تلاش های اين دو سال، بستگی به همين مصاحبه داشت. وقتی وارد اتاق او شدم، از من پرسش هايی كرد و من پاسخ دادم. بعد از چند دقيقه، فردی وارد اتاق شد و ژنرال با او رفت و من بايد در اتاق منتظر او می ماندم. به ساعتم نگاه كردم، وقت نماز ظهر بود. با خودم گفتم، كاش در اين جا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم! از طرفی ممكن بود نماز خواندن من در آنجا باعث دردسر شود، ولی با خودم گفتم هر چه بادا باد هيچ كاری مهم تر از #نماز نيست. در گوشه ای از اتاق روزنامه ای پهن كردم و مشغول نماز شدم. در همين لحظه ژنرال وارد اتاق شد، ولی من با توكل بر خدا نماز را ادامه دادم. نماز كه تمام شد، از ژنرال عذرخواهی كردم و درباره نماز برای او توضيح دادم. او هم لبخندی زد و پرونده ام را امضا كرد و پايان دوره ام را تبريك گفت. آن روز موفقيت خود را در توجه كردن به نماز اول وقت، آن هم در شرايط حساسی مثل آنجا ديدم».
#شهید_عباس_بابایی
#درس_اخلاق
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
سلام دوستان،
داستانی که بنام
(سرزمین زیبای من)
بارگذاری خواهد شد براساس واقعیت می باشد. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان که در استرالیا برده بوده و بگونهای به ایران می آید مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است.
مقدمه نویسنده:
داستان سرزمین زیبای من و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت می باشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته ... و نقشی جز روایتگری آنها ندارم ...با تشکر و احترام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوناییکه میخوان امیدوارتر بشن؛ این صحبت آقا رو ببینن و گوش کنن
🎥عاقبت انقلاب اسلامی ایران از زبان آیت الله خامنه ای
🔹این پیشبینی حقیقتا حکیمانه است. چقدر با قاطعیت میفرمایند: "بنده میدانم"
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
✌️@yousefi_ravi 👈
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
سلام دوستان، داستانی که بنام (سرزمین زیبای من) بارگذاری خواهد شد براساس واقعیت می باشد. نویسنده شخص
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼
🌱 سرزمین زیبای من
👨🌾کوین پسر بومی استرالیا
قسمت 1⃣ سرزمین زیبای من
🏖بومی سیاه استرالیا ... موجودی که ارزش آن از سگ کمتر است ... موجودی که تا پنجاه سال پیش ... در قانون استرالیا ... انسان محسوب نمی شد ...
درهیچ سرشماری، نامی از او نمی بردند ... مهم نبود که هستی ... نام و سن تو چیست ... نامت فقط برای این بود که اربابت بتواند تو را با آن صدا کند ... شاید هم روزی ... ارباب سفیدت خواست تو را بکشد ... نامت را جایی ثبت نمی کردند ... مبادا حتی برای خط زدنش ... زحمت بلند کردن یک قلم را تحمل کنند ... سرزمین زیبای من ...
سال 1967 ... پس از برگزاری یک رفراندوم بزرگ ... قانون ... بومی ها را به عنوان یک انسان پذیرفت ... ده سال طول کشید تا علیه تبعیض نژادی قانون تصویب شد ... و سال 1990 ... قانون اجازه استفاده از خدمات بهداشتی - پزشکی و تحصیل را به بومی ها داده شد ... هر چند ... تمام این قوانین فقط در کتاب قانون ثبت گردید ...
برابری و عدالت ... و حق انسان بودن ... رویایی بیشتر باقی نماند ... اما جرقه های معجزه، در زندگی سیاه من زده شد ... زندگی یک بومی سیاه استرالیایی ...
سال 1990 ... من یه بچه شش ساله بودم ... و مثل تمام اعضای خانواده ... توی مزرعه کار می کردم ... با اینکه سنی نداشتم ... اما دست ها و زانوهای من همیشه از کار زیاد و زمین خوردن، زخم بود ...
آب و غذای چندانی به ما نمی دادند ... توی اون هوای گرم... گاهی از پوست های سیاه ما بخار بلند می شد ... از شدت گرما، خشک می شد و می سوخت ... و من پا به پای خانواده و سایر کارگرها کار می کردم ...
اگر چه طبق قانون، باید حقوق ما با سفید پوست ها برابر داده می شد ... اما حقوق همه ما روی هم، کفاف زندگی ساده بردگی ما رو نمی داد ...
اون شب، مادرم کمی سیب زمینی با گیاه هایی که از کنار جاده کنده بود پخت ...
برای خوردن شام آماده می شدیم که پدرم از در وارد شد ... برق خاصی توی چشم هاش می درخشید ... برقی که هنوز اون رو به خاطر دارم ... با شادی و وجد تمام به ما نگاه کرد ...
- بث ... باورت نمیشه الان چی شنیدم ... طبق قانون، بچه ها از این به بعد می تونن درس بخونن ...
مادرم با بی حوصلگی و خستگی ... ودر حالی که زیر لب غرغر می کرد به کارش ادامه داد ... .
- فکر کردم چه اتفاقی افتاده ... حالا نه که توی این بیست و چند سال ... چیزی عوض شده ... من و تو، هنوز مثل سگ، سیاهیم ... هزار قانون دیگه هم بزارن هرگز شرایط عوض نمیشه ...
چشم های پدرم هنوز می درخشید ... با اون چشم ها به ما خیره شده بود ...
نه بث ... این بار دیگه نه ... این بار دیگه نه...
👈ادامه دارد
🌳https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
Part28_خار و میخک.mp3
11.13M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر شهید یحیی سنوار دبیر و فرمانده جنبش حماس
ترجمه اسماء خواجه زاده
تولید ایران صدا
با صدای حسن همایی
قسمت 8⃣2⃣
#رمان #مقاومت #فلسطین
🇵🇸https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید ✌️