eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
718 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به یاد شب سوم دی ماه ۱۳۶۵ شبی‌ که غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب های سرد و خروشان اروند زدند و آسمانی شدند 🌷شادی روح شهدا صلوات 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼 🌱 سرزمین زیبای من 👨‍🌾کوین پسر بومی استرالیا ق
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼 🌱 سرزمین زیبای من 👨‍🌾کوین پسر بومی استرالیا قسمت 8⃣1⃣ تکه‌های استخوان ⛪️ روز دادگاه، هیجان غیر قابل وصفی داشتم ... اونقدر که به زحمت می تونستم برای چند دقیقه یه جا بشینم ... از یه طرف هم، برخورد افراد با من طوری بود که به این فشار اضافه می شد ... انگار همه شون مدام تکرار می کردن ... تو یه سیاه بومی هستی ... شکستت قطعیه ... به مدارک دل خوش نکن ... رفتم به صورت آب زدم ... چند تا نفس عمیق کشیدم و برگشتم ... داشتم به راهروی ورودی دادگاه نزدیک می شدم که ... یه صدایی رو کاملا واضح شنیدم ... - شاید بهتر بود یه وکیل سفید می گرفتیم ... این اصلا از پس کار برمیاد؟ ... بعید می دونم کسی به حرفش توجه کنه... فکر می کنی برای عقب کشیدن و عوض کردن وکیل دیر شده باشه؟ ... این؟ ... وکیل سفید؟ ... نفسم بند اومد ... حس کردم یه چیزی توی وجودم شکست ... حس عجیبی داشتم ... اونها بدون من، حتی نتونسته بودن تا اینجا پیش بیان ... اون وقت ..." این اصلا از پس کار برمیاد؟ " ... " این؟ " ... باورم نمی شد چنین حرف هایی رو داشتم می شنیدم ... هیچ کسی جز من سیاه ... حاضر نشده بود با اون مبلغ ناچیز از حق اونها دفاع کنه اما حالا ... این جواب خیرخواهی و انسان دوستی من بود ... به سرعت برق، تمام لطف های اندکی رو که سفیدها در حقم کرده بودن از جلوی چشم هام رد شد ... حس سگی رو داشتم که از روی ترحم ... هر بار یه تیکه استخوان جلوش انداخته باشن ... انسان دوستی؟ ... حتی موکل های من به چشم انسان ... و کسی که توانایی داره و قابل اعتماده ... بهم نگاه نمی کردن ... لحظات سخت و وحشتناکی بود ... پشت به دیوار ایستادم و بهش تکیه دادم ... مغزم از کنترل خارج شده بود ... نمی تونستم افکاری رو که از ذهنم عبور می کرد، کنترل کنم ... تمام زجرهایی رو که از روز اول مدرسه تجربه کرده بودم ... دستی رو که توی 19سالگی از دست داده بودم ... هنوز درد داشت و حتی نمی تونستم برای شستن صورتم ازش استفاده کنم ... مرگ ناعادلانه خواهرم ... همه به سمتم هجوم آورده بود ... دیگه حسم، حس آزادی طلبی و مبارزه برای عدالت نبود ... حسم، مبارزه برای دفاع از حق انسان های مظلوم ... که کسی صداشون رو نمی شنید؛ نبود ... حسی که من رو به سمت وکالت کشیده بود ... حالا داشت به تنفر از دنیای سفید تبدیل می شد ... حس انسایت که در قلبم می مرد ... وارد راهروی دادگاه شدم ... اما نه برای دفاع از انسان های سفید ... باید پرونده رو برای اثبات برتری خودم پیروز می شدم ... باید به همه اونها ثابت می کردم که من با وجود همه تبعیض ها و دشمنی ها ... قدرت پیروزی و برتری رو دارم ... دیگه نه برای انسانیت ... که انسانیتی وجود نداشت... نه برای دفاع از اون دو تا سفید ... که با بی چشم و رویی دستم رو گاز گرفته بودن ... باید به خاطر دنیای بومی های سیاه و کسب برتری پیروز می شدم ... جلسه دادگاه شروع شد ... موضوع پرونده به حدی ساده بود که به راحتی می شد حتی توی یک یا دو جلسه تمومش کرد ... اما تا من می خواستم صحبت کنم، وکیل خوانده توی حرفم می پرید یا مرتب فریاد می زد ... اعتراض دارم آقای قاضی ... و با جمله وارده ... دهان من بسته می شد ... موکل هام به کل امیدشون رو از دست داده بودن ... و مدام با ناراحتی و عصبانیت، زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... یاس و شکست توی صورت شون موج می زد ... 👈 ادامه دارد 🌳https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
بار اولم بود که مجروح می‌‌شدم و زیاد بی‌‌تابی می‌‌کردم. یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت: «چیه، چه خبره؟ تو که چیزیت نشده بابا! تو الان باید به دیگران هم روحیه بدهی، ‌آن وقت داری گریه می‌‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! ببین بغل دستی‌‌ات سر نداره و هیچی هم نمی‌‌گه.» این را که گفت بی‌‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود. بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمی‌‌داد، کلّی خندیدم. 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
هدایت شده از طنز جبهه
35-tarkeshhaye_velghard.mp3_95326.mp3
694.5K
کتاب صوتی " ترکش های ولگرد" اثر داوود امیریان (داستان های طنز😁 دفاع مقدس) با صدای (رضا رهگذر) قسمت. سی و سوم 🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا علیه السلام: إنَّ اللّه‏َ عز و جل ... أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ ولِلوالدَينِ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّه؛ بى‌ترديد ، خداوند عز و جل . . . انسان را به سپاس‏گزارى از خدا و پدر و مادر، فرمان داده است. پس كسى كه سپاس‏گذارِ (قدرشناسِ) پدر و مادرش نباشد، از خدا سپاس‏گزارى نكرده است. عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج ۱، ص ۲۵۸، ح ۱۳ 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
عملیات کربلای چهار ساعت ۱۰ و نیم شب سوم دی سال ۱۳۶۵ با رمز یا محمد رسول‌الله (ص) نیرو‌های غواص خط‌شکن وارد عمل شده و اکثرا موفق شدند خط دفاعی دشمن که داری ۹ لایه موانع از جمله سیم خاردار، خورشیدی، مین، آب لجن، سلاح‌های تیربار پدافند هوایی و دژ‌های مستحکم را درهم بشکنند و بعضا تا خط سه دشمن هم پیشروی کنند، اما عراق که از قبل متوجه عملیات سالانه ما شده بود با وارد کردند هواپیما‌های بمب افکن و پرتاپ گلوله‌های منور و به کارگیری سلاح‌های پدافند هوایی کالیبر درشت مانع عبور فوج دوم نیرو‌های رزمنده گردان‌های پیاده ما شده و باعث شدند نتوانیم فوج دوم را وارد خط دفاعی آن‌ها کنیم. و فرماندهان با توجه به اینکه این عملیات لو رفته است عملیات را به عملیات فریب تبدیل کردند ودر موقعی که بعث عراق در اوج شادمانی پیروزی بود ایران عملیات پیروزمند کربلای ۵ را در شلمچه شروع کرد. 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 🌴@yousefi_ravi 👈
Narimani-Golchin Shab 13 Ta 18 Ramzan1395-001_1203077243631305148.mp3
9.54M
🌹به یاد شهدای غواص شهیدانی که با دست بسته اومدن تا دستگیری کنن 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید 🥀
شهید رضا قنبری آزرم ســوم خرداد ،۱۳۴۰ در شهرستان همدان به دنيا آمد. پدرش غالمحسين ) نام داشــت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. راننده بود. از ســوي بسيج در جبهه حضور يافت. چهــارم دي ،۱۳۶۵ بعنوان غواص درجزیره ام الرصاص اروندرود عملیات کربلای ۴ به شــهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه باقي ماند و پس از تفحص وی را در گلزار شهدای باغ بهشت همدان به خاك سپردند. بخشی از وصیت نامه شهید: در پشت جبهه امداد كنيم و تبليغات كنيم تا فرياد حق را به گوش مسلمانان مظلوم برسانيم و در اين راه بطور حتم پيروزى با ما است زيرا خداوند فرموده : ان تنصرالله ينصركم و يثبت اقدامكم . برادرش ستار نيز در عملیات والفجر هشت ۱۳۶۴ شهيد شده است. 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید 🥀
18.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 آلبومی دیدنی و خاطره برانگیز از عکسهای زیبای غواصان خط شکن در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج با نوحه ای بسیار شنیدنی و بیادماندنی 🎙در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون یاد شقایقهای سرخ خفته در خون یاد دو کوهه یاد مهران یاد کارون یاد شهیدانی که حق را برگزیدند با رمز یا زهرا حماسه آفریدند رفتند یاران  ، چابک سواران آن گل ازاران ، آن غمگساران رفتند یاران ، چابک سواران همراه آنان ، پیر جماران هان ای شهیدان با خدا شبها چه گفتید جان علی با حضرت زهرا چه گفتید... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🌹لازم به ذکر است تعداد زیادی از این عزیزان در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج به درجه والای شهادت نائل آمده اند. 🌺 روحشان شاد و یادشان گرامی 🇮🇷 سوم دیماه سالروز عملیات خونین گرامی باد 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید 🥀🥀🥀🥀🥀
می‌گفت: از این که یکی پیامم رو دیر سین بزنه و ببینه، بدم میاد... گفتم: پس چطور توقع داری وقتی آخر وقت نماز می‌خوانی، خدا خوشش بیاد❗️ @yousefi_ravi
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای مقتل یاران ما، ای نهر خیّن ای قصه گوی کربلای چهارِ بیّن با ما بگو از راز آن شبهای خونین با ما بگو از نغمه ی لبهای خونین ۴ 🌴 السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🥀@yousefi_ravi🥀