34.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهاردهمین همایش و هم اندیشی (فصلی) مجمع (دائمی) پیشکسوتان و راویان دفاع مقدس (برادر و خواهر) استان همدان ؛
دانشگاه بوعلی سینا همدان
۲۴ دی ماه ۱۴۰۳
🍂 یادش بخیر
حدود بعد از ظهر بود ،
در منطقه علمیاتی والفجر مقدماتی بچه ها ناهار میخوردند. نه فکر کنید سفره رنگین غذایی! نه، تنها تکه نانی و قابلمه ای جمع و جور که جلو "شهید فیروز هاشمی" بود و به بچه ها میداد.
حواسم به او بود.
غدا تمام شده بود و خود لقمه خالی به دهان می برد و وانمود می کرد که غذا میخورد. و این در حالی بود که خودش گرسنه بود ولی دیگران را به خودش ترجیج میداد.
شهدا قبل از شهادت، شخصیت شهدایی پیدا کردند و بعد شهید شدند.
محمدرضا خرم پور
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
💠 #حدیث روز 💠
💎 نهر بهشتی رجب، برای چه کسانی جاریست؟
🔻امام كاظم عليهالسلام:
رَجَبٌ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ يَوما مِن رَجَبٍ سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ
❇️ #رجب، نهرى است در بهشت كه سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است.
هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مىنوشانَد.
📚 من لا يحضره الفقيه: ج ۲، ص ۹۲، ح ۱۸۲۱
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدئو خاطرهای از شهید علی محمد صباغ زاده است، به نقل از حجت الاسلام قرائتی که سبب مسلمان شدن سی نفر مسیحی در برزیل شد.
#شهید_علی_محمدصباغ_زاده
به #نهرخَیِّن بپیوندید 👇
🇮🇷 @yousefi_ravi 👈
هشت سال دفاع مقدس، آزمون بزرگی برای مردم ما بود؛ آزمونی که بی شک ایثارگران جبهه نبرد را برای همیشه روسفید تاریخ کرد.
یک روی ایثار، سال های حضور مجاهدان خدا در میدان های جهاد بود
و روی دیگر آن، خانواده های استوار و فداکاری آن عزیزان بود که خوش درخشیدند. و اینک ماییم و انبوهی از آثار و خاطرات و نامه ها و وصایای ماندگان آن مجاهدان و این خانواده ها. سلام بر شهیدان و بر خانواده های استوار آنان.
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
روایتگری در باغ موزه دفاع مقدس همدان
دانش آموزان دبیرستانی ناحیه یک آموزش و پرورش
راوی محمد یوسفی
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۶ دی ۱۳۵۷لحظات فرار محمدرضا پهلوی از ایران
به گزارش روزنامه فاینشنال تایمز، محمدرضا پهلوی با ۳۵ میلیارد دلار دزدی، در صدر بزرگترین اختلاسگران تاریخ جهان است
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
YEKNET.IR - zamine - vafat hazrate zainab 1402 - karimi.mp3
5.55M
انقدر خستم
انگاری اندازه هزار نفر خستم
منم از ناله و از چشمای تر خستم
بس که میزنم روی سینه و سر خستم
#زمینه🔊
#محمود_کریمی🎙
#شهادت_حضرت_زینب(س)🏴
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید
📡@yousefi_ravi 👈
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼 🌱 سرزمین زیبای من 👨🌾کوین پسر برده بومی استرالیا که ب
🌼بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌼
🌱 سرزمین زیبای من
👨🌾کوین پسر برده بومی استرالیا که به ایران آمد
قسمت 1⃣4⃣ رسم بندگی
😟کار به جایی رسیده بود که تمام کارهای هادی برام جالب شده بود ... و ناخودآگاه داشتم ازش تقلید می کردم ...
تغییر رفتار من شروع شد ... تغییری که باعث شد بچه ها دوباره بیان سمتم و کم کم دورم رو بگیرن ...
اول از همه بچه های افغانستان، من رو پذیرفتن ... هر چند، هنوز نقص زیادی داشتم ... تا اینکه ... آخرین مرز بین ما هم، اون روز شکست ...
هادی کلا آدم خوش خوراکی بود ... اون روز هم دیرتر از همه برای غذا رسید ... غذا هم قرمه سبزی ... وسط روز چیزی خورده بودم و اشتهای چندانی نداشتم ...
هادی در مدتی که من نصف غذام رو بخورم، غذاش تموم شده بود ... یه نگاهی به من که داشتم بساط غذام رو جمع می کردم انداخت ... و در حالی که چشم هاش برق می زد گفت ...
-بقیه اش رو نمی خوری؟ ... سری تکان دادم و گفتم ... نه ... برق چشم هاش بیشتر شد ... 😊من بخورم؟ ...
بدجور تعجب کردم ... مثل برق گرفته ها سری تکان دادم ... اشکالی نداره ولی ...
با خوشحالی ظرف رو برداشت و شروع به خوردن کرد ... من مبهوت 😟بهش نگاه می کردم ...
در گذشته اگر فقط دستم به ظرف غذای یه سفید پوست می خورد ... چنان با من برخورد می کرد که انگار آشغال بهش خورده ... حتی یه بار ... یکی شون برای اعتراض، کل غذاش رو پاشید توی صورتم ...
حالا هادی داشت، ته مونده غذای من رو می خورد ...
حال عجیبی داشتم ... حسی که قابل وصف نبود ... چیزی درون من شکسته شده بود ... از درون می سوختم ... روحم درد می کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین می اومد ...
تمام سال های زندگیم از جلوی چشمم عبور می کرد ... تمام باورهام نسبت به دنیا و انسان هایی که توش زندگی می کردن فروریخته بود ... احساس سرگشتگی عجیبی داشتم ...تمام عمر از درون حس حقارت می کردم ... هر چه این حس و تنفرم از رنگ پوستم بیشتر می شد ... از دنیا و انسان هایی که توی اون زندگی می کردن ... بیشتر متنفر می شدم ...
هر چه این حس حقارت بیشتر می شد ... بیشتر دلم می خواست به همه ثابت کنم ... من از همه شما بهتر و برترم ...
اما به یک باره این حس در من شکست... برای اولین بار ... قلبم به روی خدا باز شد ...برای اولین بار ... حس می کردم منم یک انسانم ...برای اولین بار ... دیگه هیچ رنگی رو حس نمی کردم ... وجودم رنگ خدا گرفته بود ...
یه گوشه خلوت پیدا کردم ... ساعت ها ... بی اختیار گریه😢 می کردم ... از عمق وجودم خدا رو حس کرده بودم ...
شب ... بلند شدم و وضو گرفتم ... در حالی که کنترلی در برابر اشک هام🥲 نداشتم ... به رسم بندگی ... سرم رو پایین انداختم ... و رفتم توی صف نماز ایستادم ... بچه ها همه از دیدن من، جا خوردن ... اون نماز ... اولین نماز من بود ...
برای من، دیگه بندگی، بردگی نبود ... من با قلبم❤️ خدا رو پذیرفتم ...
❤️🩹 قلبی که عمری حس حقارت می کرد ... خدا به اون ارزش بخشیده بود ... اون رو بزرگ کرده بود ... اون رو برابرکرده بود ... و در یک صف قرار داده بود ...حالا دیگه از خم کردن سرم خجالت نمی کشیدم ...
بندگی🧎 و تعظیم کردن ... شرم آور نبود ... من بزرگ شده بودم ... همون طور که هادی در قلب من بزرگ شده بود ...🤲
👈 ادامه دارد
🌳https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میانِ همه دلها میانِ همه دلها
امان از دل زینب
مداح فاطمیون افغانستانی
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید
📡@yousefi_ravi 👈
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴