eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
718 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🤍🌺•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حاج‌حسین‌یکتامیگفت: هرگاه‌مایل‌به‌گناه‌بودۍ این‌سہ‌نکته‌روفراموش‌نکن! 😉 -خدامیبینه .. -ملائکہ‌مینویسن .. -درحال‌مرگ‌میان.. مراقب‌اعمالمون‌هستیم!؟ شهدا‌مراقب‌اعمالشون‌بودن..(:💔 تلنگرانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊰•🤍•⊱¦⇢ 🍂@yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عکس دانش‌آموز شهید ۱۳ ساله‌ای که بر دیوار اتاق مقام معظم رهبری نصب شده 🔹شهید محمدرسول رضایی، دانش‌آموز مدرسه امیرکبیر، کم‌سن‌ترین شهید شهرستان اسدآباد همدان 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢سخنگوی نیروهای مسلح یمن: نیروهای مسلح یمن با موشک بالستیک هایپرسونیک اراضی اشغالی را هدف قرار داد 🔹این موشک مافوق صوت در ۱۱ و نیم دقیقه به هدف رسید. بیش از ۲ میلیون صهیونیست برای اولین بار در تاریخ دشمن مجبور به فرار به پناهگاه‌ها شدند. 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره ارسالی #دختری در راهیان نور، اهل کشور کانادا #عــاشــقـانـہ
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره ارسالی در راهیان نور، اهل کشور کانادا (دعــوت نــامـــہ) فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود ... کاش می شد منو همون جا می گذاشتن و برمی گشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... . راهی شلمچه شدیم ... برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ... ته اتوبوس برای خودم دم گرفته بودم ... چادرم رو انداخته بودم توی صورتم ... با شهدا حرف می زدم و گریه می کردم توی همون حال خوابم برد ... . بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم پیچید ... چرا فکر می کنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ... ما دعوتتون کردیم ... پاشو ... نذرت قبول ... . چشم هام رو باز کردم ... هنوز صدا توی گوشم می پیچید ... . اتوبوس ایستاد ... در اتوبوس باز شد ... راوی یکی یکی از پله ها بالا میومد ... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... . اتوبوس راه افتاد ... من رو ندیده بود ... بسم الله الرحمن الرحیم ... به من گفتن ... شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش می کردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود ... بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ... ادامه دارد... 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
کاش می شد بچه ها را جمع کرد سنگر آن روزها را گرم کرد کاش می شد بار دیگر جبهه رفت جنگ عشقی کرد و تیری خورد و رفت 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*اسرائیل پلید جسد یک شهید فلسطینی را تحویل فلسطينها داد و بمبی در داخل این جسد کار گذاشته بود* *در وسط یک تشییع جنازه شلوغ منفجر شد و دهها نفر شهید شدند.* هیچکس در دنیا چنین انسانهای بی رحم وپست فطرتی تا حالا ندیده است❗ الا لعنة الله علی القوم الظالمین من الاولین والآخرین🔺🔺🔺🔺🔺 🏴🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره ارسالی در راهیان نور، اهل کشور کانادا (غــروب شــلـمـچــہ) اتوبوس توی شلمچه ایستاد ... گفت: خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ... از اتوبوس رفت بیرون ... منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمی شد ... . صداش کردم ... " نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار می کنی؟" ... . برگشت سمت من ... با گریه گفتم: " کجایی امیرحسین؟" ... . جا خورده بود ... ناباوری توی چشمهاش موج می زد ... گریه اش گرفته بود ... نفسش در نمی اومد ... . گفت: همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو ... برگشتم کانادا دنبالت ... گفتم به هر قیمتی رضایتت رو می گیرم که بیای ... هیچ جا نبودی ... . اشک می ریخت و این جملات رو تکرار می کرد ... اون روز ... غروب شلمچه ... ما هر دو مهمان شهدا بودیم ... دعوت شده بودیم ... دعوت مون کرده بودن ...که به هم برسیم... و حالا من، محمد حسین را از شهدای شلمچه دارم ... خدا نگهدار . 💥پــایــان 📡@ahmadmashlab1995
کتاب صوتی " موقعیت ننه" اثر رمضانعلی کاوسی " حکایت های طنز دفاع مقدس" تهیه شده در ایران صدا با صدای 😁https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
Part01_موقعیت ننه.mp3
13.69M
📗کتاب صوتی "خاطرات طنز دفاع مقدس" قسمت 1⃣ در این قسمت میشنویم: اشلونک 🌻کی بود کی بود من نبودم 🥀موقعیت ننه 🌾باباکرم 🌷فوتبال🌳 جانباز سبزه 😁https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 امام صادق علیه السلام می فرماید : الْإِيمَانُ لَهُ أَرْكَانٌ أَرْبَعَةٌ اَلتَّوَكُّلُ عَلَى اَللَّهِ وَ تَفْوِيضُ اَلْأَمْرِ إِلَى اَللَّهِ وَ اَلرِّضَا بِقَضَاءِ اَللَّهِ وَ اَلتَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ . 🔸ايمان را چهار ركن است: ١_توكل بر خدا، ٢_واگذاشتن كارها به خدا، ٣_خشنودى به قضاى خدا ۴_و تسليم شدن به امر خدای عز و جل . 📚 اصول کافی (باب الایمان و الکفر) جلد ۲ صفحه ۴۷ 🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇 📡@yousefi_ravi 👈
پدر و پسری که شهید شدند..💔 شهیدان « امیدعلی و ایرج آموخت» پدر و پسری که ماه‌ها در جبهه های دفاع مقدس حضور داشتند و کمتر یکدیگر را می‌دیدند، اما در آخرین فصلی که تصمیم گرفتند باهم و در یک جبهه، به جنگ با دشمنان اسلام بروند، در آغوش هم به شهادت رسیدند..! ▪️نحوه شهادت به نقل از خانواده: پدر آرپی‌جی زن بود و پسرش کمک او و حمل‌کننده مهمات ؛ پسر بر اثر ترکشی که می‌خورد دچار آتش‌سوزی می‌شود (خرج آرپی‌جی) ؛ پدر مشغول خاموش کردن فرزند می‌شود که بر اثر اصابت ترکش و گلوله هر دو مجروح شده و یا به شهادت می‌رسند؛ سپس دشمن منطقه را با بمب شیمیایی مورد هدف قرار می‌دهد ؛ مدتی بعد همان منطقه به دست دشمن میافتد و با حضور دشمنان بر بالای پیکر شهدا اقدام به زدن تیر خلاص بر پیشانی این شهدا می‌نمایند. 🌹 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید