#سیره_عملی_شهید
🔶چرا دونوع غذا؟🔶
💠چند نفر را سرزده به خانه
آورد که فرماندار هم بین
آنها بود.
وقتی سفره را انداختند و
حسین، چشمش به غذاها
افتاد،رفت پیش مادرش و
گفت:
مادرچرا امروز دونوع غذا
درست کردی؟
:آخه مادر ...آقای فرماندار
همراهتونه...
:خب باشد.شمامی بایست
هرچیزی که توی خانه بود
درست می کردی.
@yousof_e_moghavemat
📸 تابستان 1360، اتاق بی سیم سپاه مریوان - از راست: (تقی رستگار مقدم، #احمد_متوسلیان، جواد اکبری، محمدحسن ترابیان، رضا چراغی، ناشناس، عباس کریمی)
مراسم ازدواج محمد جواد اکبری
@yousof_e_moghavemat
#سیره_عملی_شهید
🔶داره من رو می کشه!🔶
♦️یک روز قباد شمس الدینی
پیرمرد۶۸ساله ای که درآن سن
و سال همراه ما شنایاد گرفته
بود و بعدها به شهادت رسید،
نزدمن آمد و باچشمانی گریان
گفت:
حاج احمد داره من رومیکشه...
با تعجب پرسیدم:
چرا...؟
همان طور که اشک میریخت
گفت:
همیشه میخواستم بدانم چه
کسی دستشویی ها رو تمیز
می کنه؟یک شب بیدار موندم
وکشیک کشیدم . وقتی صدای
آبُ ازدستشویی شنیدم آهسته
به طرفشون رفتم. چشمم به
حاج احمد افتاد که با جارو و
شیلنگ آب دستشویی ها رو...
سعی کردم جارو وشلنگ را از
دستش بگیرم ولی ...
بامن درشتی کرد که چرابیدار
موندم، بعد هم قول گرفت که
موضوع رو به کسی نگم.
(برگرفته از وصل خوبان)
@yousof_e_moghavemat
🌹 #دفاع_مقدس 🚩
📸 دوم فروردین ۱۳۶۱ ، اولین روز عملیات غرورآفرین #فتح_المبین .
در تصویر سرداران #شهید حاج حسین همدانی و حاج محمود شهبازی را به وضوح مشاهده می فرمایید.
🔶 حاج محمود شهبازی: جانشین تیپ۲۷ و همچنین فرمانده محور سلمان
🔶 حاج حسین همدانی: جانشین محور سلمان
@yousof_e_moghavemat
شهیدی که عاشق گمنامی بود
"شهید محمد موافق"
فرمانده گردان حضرت مسلم ابن عقیل {علیه السلام}
لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {علیه السلام}
بخشی از وصیتنامه تاریخی شهید:
« دوست ندارم و نمی خواهم جایی یا کوچه ای یا مکانی به اسم من باشد »
شهادت : تیر ۱۳۶۶، عملیات نصر ۴
« گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است
وگرنه همه اجرها در گمنامیست
محکمه خون شهدا
محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند »
شهید سید مرتضی آوینی
مزار شهید محمد موافق
در گلزار شهدای بهشت زهرای{س} تهران
قطعه ۲۹، ردیف ۱، شماره ۱۰
@yousof_e_moghavemat
🔸هرچی که درآمدش بود متعلق به ما بود. یعنی ایشان هیچ وقت بگیر و ببند در زندگی نداشت و میگفت همه درآمدم متعلق به شماست.
🔹البته ایشان یک دفعه هم حتی از دادگستری حقوقی نگرفت و یک ریال هم به خانه نیاورد. میگفت جایز نیست در حالی که این همه مستضعف است، من حقوق دادگستری بگیرم.
🔸یکبار گفتم آقا از فروشگاه دادگستری یک لامپ بیاورید، همان جا گفتند نه هرگز، خدا نکند من چنین کاری بکنم. شما شمع روشن کنید، بنشینید، بهتر از این است که من مال دادگستری را بیاورم.
🔹این قدر پرهیز میکرد ایشان از حلال و حرام، از دروغ و غیبت و غیره. اصلا یک سمبلی بود چه در جامعه، چه در خانه، کوچکترین چیزی ما از ایشان نتوانستیم ببینیم که باعث ناراحتی ما بشود.
#شهید_بهشتی
#درس_اخلاق
@yousof_e_moghavemat
من تماشای تو میکردم
و غافل بودم
از تماشای تو خلقی
به تماشای منند....
این تصویر برای چند روز قبل از شهادت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر
۱۰ سیدالشهداء(ع) است...
فرماندهی که روزهای قبل از #شهادت یک لحظه قرار نداشت...
مدام میگفت: برادرها ما وقت نداریم وقتمان خیلی تنگ است...
خیلی هوس شهادت داشت
میگفت: برادرا #شهید بشیم بریم؛ گردان تخریب رو توی بهشت راه بیندازیم....
پ.ن: فرمانده ما که خیلی دلتنگتیم تو هم دلت برای ما تنگ میشه؟! خوش به حال اون کسی که شهدا دلتنگش میشن....
#روزتان_شهدایی
@yousof_e_moghavemat
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تیزر اولین مصاحبه مطبوعاتی سردار سلیمانی؛ برای اولین بار در ۲۰سال اخیر
📺 سه شنبه ۹ مهرماه ؛ شبکه۱، ساعت۱۹:۳۰، گفتگوی ویژه سایت رهبرانقلاب با سردار سلیمانی
♦️به همراه خاطرات جذاب و تکاندهنده ایشان از فرماندهی در جنگ۳۳روزه
🔺️www.iuvmpress.com
🆔 @yousof_e_moghavemat
🌸 #حاج_احمد_متوسلیان 💎
🔸️
✔
💎 عملیات بیت المقدس بدون آمادگی نیروها شروع شد. یادم هست داشتم از در انرژی اتمی بیرون می آمدم و از هیچ چیز هم اطلاعی نداشتم. نه نیروها اسلحه گرفته بودند و نه امکانات کافی وجود داشت. ساعت پنج بعد از ظهر بود. شاید هم حوالی ساعت شش.
#حاج_احمد را دیدم که به داخل مقر می آید. ماشین را نگه داشت و سلام و علیک کردیم.
گفت: "امشب عملیات است." گفتم: "حاجی..." گفت: "حرف ندارد. شب عملیات است و بروید سریع آماده شوید."
فرصت نداد که حرف بزنم. از همان جا رفتم و مشغول آماده کردن نیروها شدم. هر چقدر که توانستیم امکانات جور کردیم، ولی با همه این ها فرصت آنقدر اندک بود که نتوانستیم خیلی از وسایل و تجهیزات مورد نیازمان را تهیه کنیم. بچه های تخریب برای قطع کردن سیم تله و باز کردن معابر، سیم چین احتیاج داشتند که ما فرصت تهیه آن را نداشتیم.
رفتم سراغ #حاج_احمد .
گفتم: "حاجی ما تعدادی اسلحه می خواهیم، اسلحه کم داریم."
در گردان های عملیاتی هم خیلی از نیروها اسلحه نداشتند. آر پی جی و تیربار که دیگر جای خودش!
#حاج_احمد گفت: "ما هیچ سلاحی نداریم. هرکس اسلحه می خواهد از دشمن بگیرد."
هر کس که برای اسلحه می آمد، #حاج_احمد همین را می گفت و طرف مقابل هم با شنیدن آن بر می گشت و دیگر چیزی نمی گفت. خیلی از نیروها شب عملیات دست خالی وارد شدند و وقتی خط اول دشمن شکست، اسلحه گرفتند و مجهز شدند.
⬅️ ادامه دارد...
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #نبرد_درالوک، خاطرات جذاب و نگفته سردار جعفر جهروتی زاده ⚘
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🆔 @yousof_e_moghavemat
💠🍃💠🍃💠
بسم الله را گفته و نگفته شروع کردم به خوردن حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد هنوز قاشق اول را نخورده رو به عبادیان کرد و پرسید : عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ همینو واقعا؟ جون حاجی ؟
عبادی نگاهش را دزدید و گفت : تن رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند . غذا در گلویم گیر کرد حاجی جون به خدا فردا ظهر بهشون میدیم حاجی همینطور که کنار میکشید گفت : به خدا منم فردا ظهر می خورم
🖊راوی : همرزم شهید
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
تصویر:سمت راست شیخ حسین انصاریان وسمت چپ شهید همت
@yousof_e_moghavemat
#سیره_شهدا🌺