eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 در جبهه گاهی به این نوع تابلوها برمی‌خوردی که مثلا روی تانک واژگون شده و یا در گِل گیر کرده‌ی دشمن که در برابر رزمندگان ما زمین‌گیر شده بود و ڪارایی خود را از دست داده بود می‌نوشتند : اثرِ ذڪر ؛ اثر اخلاص ؛ اثر دعای امام‌ زمان (عج) ، اثر توسل به اهل ‌بیت ، اثر ذکر یازهرا (س)، اثر دعای پدر و مادر، اثر نماز شبِ حضرت امام ... گاهی هم حدیثی یا آیاتی از قرآن می‌نوشتند که تذکر و تلنگری برای بچه‌ها بود مثل این آیه که ورد زبان رزمنده‌ها بود : "و ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى" که معنی ‌اش می‌شود : تو تیر را نینداختی بلکه خدا انداخت. بچه‌‌ها روی این ایفای منهدم شده‌ی عراقی هم نوشته اند : اثـرِ ذڪر آنها باور داشتند که اگر قرار هست یاری شوند باید به یاری‌کننده توجه کنند ... @yousof_e_moghavemat
(عج) إِنَّ الْإِنْسَانَ؛ لَفِي خُسْرٍ ... یعنی آدم بمیرد و روی ماهت را نبیند ..‌. أینَ صاحِبُنا! وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ... @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا شهید ابومهدی المهندس به زبان فارسی مصاحبه می‌کرد؟ 🔹پاسخ از زبان خود شهید @yousof_e_moghavemat
پاسدار علی بهرامی نژاد همرزم قدیمی حاج قاسم سلیمانی در لشگر ثارالله در مورد شجاعت این شهید به مرصاد گفت : در جبهه ها هر زمانی که صدام پاتک می زدند (پاتک های صدام خیلی سنگین بود) کسی جرات نمی کرد جلو برود به جز حاج قاسم مثل شیر میرفتند جلو یکی دوتا از تانک هایشان را می زدند و تانک های دیگر فرار می کردند آن وقت بچه ها روحیه می گرفتند وجلو می رفتند و هر جا حاج قاسم با لشکر حضور می یافت تن سربازان صدام از ترس می لرزید . همرزم حاج قاسم میگفت : در پادگان اموزشی قدس کرمان بهترین و زرنگ ترین مربی ما بود هر کاری که می بایست به ما آموزش بدهد اول خودش انجام می داد بعد به ما می گفت انجام بدهید او مرد عمل بود. نترس زرنگ وسریع در هر کاری .مثلا ماشین با سرعت زیاد می رفت .در همان حال می رفت زیر ماشین پنهان می شد @yousof_e_moghavemat
💠🌷🕊🌷💠 💠همرزم شهید حاج مرتضی مسیب زاده : 🌷بهش گفتم حاجی عکس بچه تو زدی جلوی چشمت سنگینت میکنه، نمیزاره راحت بپّری ، دلت دنیایی میشه... خندید و گفت : داداش ! عکس نازنین زهرا رو آوردم اینجا که با تمام دلبستگی هام فدایی امام زمانم بشم. منظره ی پشت این شیشه جبهه ایه که حق رو سر میبرّن و باید عشق به ولایت رو ترجیح بدیم به عشق های زمینی. من که هیچ ، دخترم ، عشقم ، زندگیم و همه ی دار و ندارم فداییِ امام زمانم. در نهایت از همان مقرّ فرماندهی اش پرکشید. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ✔ 🌸 ساعت ورود به فرودگاه دمشق: ۲۰:۳۰ به وقت تهران. ✔ استقبال بی نظیر مردم سوریه از ورود (ص) به کشور سوریه. 🔸️ 💠 دولت اسرائیل به محض پخش خبر ورود نیروهای ایرانی به دمشق، تدابیر بی‌سابقه‌ای اتخاذ کرد. در این باره می‌گوید: ✅ "...بلافاصله بعد از ورود اولین هواپیمای حامل نیروهای ما به آنجا، اسرائیل اعلام آتش‌بس یکطرفه کرد و این اولین گام بود برای این‌که دست به عقب‌نشینی تاکتیکی بزند و این امر هم در اینجا پیش آمد که نیروهای وابسته به اسرائیل در خاک لبنان مثل «فالانژیست‌ها» و نیروهای مربوط به سرگرد «سعد حداد» و حتی اسرائیل در برنامه‌ی رادیویی‌شان بخش فارسی دایر کردند و عجیب این‌که بخش فارسی این رادیوها بلافاصله بعد از ورود نیروهای ایرانی، شروع به کار کرد. صهیونیست‌ها و مزدوران‌شان در تبلیغات رادیویی به ما می‌گفتند: شما ایرانی‌ها چرا آتش بیار معرکه شده‌اید؟! شما برای اشغال لبنان آمده‌اید. عجیب این‌که در عرف صهیونیست‌های متجاوز و اشغالگر، ما اشغالگر محسوب می‌شدیم و آنها، اسرائیلی‌ها، حامی مردم..."🤨 @yousof_e_moghavemat
1_340595297.mp3
3.22M
اما نامردا..😢😔 منم یه زمانی مثݪ شما زلال و جاری بودم😢😔 پاڪ بودم😭 کنارتون بودم😭 رفیقتون بودم😭 بابا اگه نبودم😭 نوکرتون که بودم..😭 ... @yousof_e_moghavemat
♦️حسین آقا انسان عجیبی بود. مرد کارهای سخت بود. هر قدر کار سخت تر رضایتش و رغبتش بیشتر بود. آمده بود مرخصی. زمستان بود و برف سنگینی به ارتفاع یک متر باریده بود و تمام کوچه، خیابان، باغ و جنگل را پوشانده بود. باد سردی هم می وزید و بیرون رفتن را سخت می کرد. یک استکان چای دارچین دستش دادم. بعد اورکتش را انداخت روی دوشش و پارو را برداشت و رفت. گفت: زهرا خانم! می روم ببینم اگر راه بسته شده، راه را باز کنم. وقتی برگشت نزدیکی های غروب بود. دستکش ها،کلاه و لباسش برفی و گل آلود بود. می گفت: با چند تا از مردهای محله جاده و کوچه باغ ها را باز کردیم تا عبور و مرور مردم راحت تر شود. این برفی که من می بینم حالا حالاها قصد آب شدن ندارد. ✍️راوی: همسر فرمانده شهید حسین املاکی نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ @yousof_e_moghavemat
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شما هرگز نمى توانيد همه مردم را از اموال خود بهره مند سازيد، پس با آنان با گشاده رويى و خوشرويى تمام برخورد كنيد إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ و حُسْنِ البِشرِ الكافی جلد2 صفحه103 @yousof_e_moghavemat
بیشتر آب بود با کمی گوشت ولی بهش میگفتن آبگوشت 😂 راستی! بخور بخورشون هم خنده دار بود... @yousof_e_moghavemat
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• یکی از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ سرتاپاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره😢؛ اما رفت وضوگرفت☺️ تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور🍚، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت☺️☝️: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم😣. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...😊 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید @yousof_e_moghavemat