eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 💣 ○ ☆ ♡ 🔰 پس از انجام آخرین هماهنگی ها، همه چیز برای شروع مرحله پنجم آماده شد. گردان ها سرحال و قبراق پشت خاکریزها منتظر دریافت دستور برای یورش به سوی مواضع دشمن شدند. بدین ترتیب، درگیری زودهنگام در ساعت ۲۱:۳۰ آغاز شد و دشمن از این حرکت نیروهای خودی هوشیار شد. با شکستن پی در پی خاکریزهای دشمن، در این مرحله از عملیات، تیپ ۵۰ زرهی لشکر ۱۲ دشمن توسط گردانهای ۲۷ منهدم شد. ✔ 🏷 همزمان با پیشروی گردانهای عملیاتی، ۶ تیم مهندسی کار احداث خاکریز تامینی در جناح راست منطقه عملیاتی لشکر فتح سپاه را ادامه دادند. مثلثی دوم توسط علی زاهدی؛ فرمانده تیپ ۱۴ امام حسین علیه السلام و نیروهایش فتح شد و آنها در پی تصرف مثلثی سوم حرکت کردند. یکی از مهمترین اتفاقات ناگوار این مرحله از عملیات، عدم امکان الحاق بین تیپ ۱۴ امام حسین (ع) و تیپ ۸ نجف اشرف می باشد که پیش بینی ها را به هم ریخت و وضعیت منطقه نبرد را عوض کرد. ▫️ 🚩 🚩 در این مرحله از عملیات، فرمانده دلاور گردان انصارالرسول (ص)؛ در آن تاریکی شب هدف تک تیرانداز خبیث دشمن قرار می گیرد و مظلومانه به می‌رسد. گردانهای ۲۷ به سمت انتهای مثلث سوم می‌روند تا آنجا پدافند کنند و با هماهنگی جعفر جهروتی زاده، خاکریز تامینی به عمل آید. ↘️ ↔️ 📸 صاحب عکس فوق: سردار دلاور و سلحشور سپاه اسلام، فرمانده از 💕🌸 @yousof_e_moghavemat
📌 🔅آگاه باشید؛ او (حضرت مهدی) تمامی دِژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. 📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در درباره امام زمان @yousof_e_moghavemat
💥 💣 ☆♡☆ ┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄ ☆♡☆ 💠 مهم ترین اتفاق ناگواری که نباید اتفاق می افتاد و افتاد، این بود که خاکریز تامینی جناح راست به جای اینکه به مثلث سوم برسد به مثلث چهارم رسیده بود. تا ساعت ۳:۳۰ روز پنج شنبه ۷ مرداد ۶۱ همه گردانهای به استثنای گردان حمزه، خودشان را به نزدیکی خاکریز تامینی رساندند و پشت آن مستقر شدند. ساعتی قبل از طلوع آفتاب به خط مقدم عزیمت کرد و با دیدن اوضاع وخیم مهندسی رزمی و همچنین استقرار ناامن گردان عمّار پشت کانال آب و اجرای آتش تانک‌های عراقی از پشت سر، تدبیر هوشمندانه به خرج داده و به محسن کاظمینی دستور داد تا خاکریز تامینی را دو جداره کند تا گردانها هم از مقابل و هم از پشت سر در امان بمانند و به پدافند خود بپردازند. ✔ 🔰 صبح روز عملیات یعنی ۷ مرداد ۱۳۶۱، رخنه تانک های T-72 دشمن و اجرای پاتک هایشان از بین مثلث سوم و چهارم (به علت عدم الحاق تیپ ۱۴ و تیپ ۲۷) به منطقه نیروهای ایرانی آغاز شد. از مجموع ۱۲۰ تانک تیپ زرهی دشمن، ۴۰ تا بیشتر باقی نمانده بود. به دستور فرماندهان قرارگاه مرکزی کربلا و در پی آن ابلاغ فرماندهی لشکر فتح یعنی و همچنین با توجه به مشکل پیش آمده (رسیدن خاکریز تامینی به انتهای مثلث چهارم و ایجاد فاصله زیاد بین تیپ ۱۴ و تیپ ۸) مامور پُرکردن این فاصله شد. با توجه به فقدان تجربه، مأموریت شکار کردن چهل دستگاه تانک عراقی به شکست انجامید و نیروها با دادن چندین تلفات برگشتند. 🏷 🌸 @yousof_e_moghavemat
🎧 🎤 🚩 💕 ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی خبرانند کان را که خبر شد، خبری باز نیامد... 🌹 ⚘ 📷 برترین دوران . 🦋 💐 کاظم جان...❤ 🏷 🌸 @yousof_e_moghavemat
✨مردم لبنان از آن دسته مردمانی هستند که برای امتحانهای سخت الهی انتخاب شدند و خداهم قطعاً آنهارا کمک خواهد کرد. @yousof_e_moghavemat
همرزم شهید نوری: توی روستایس به اسم حمیمه مستقر بودیم.👨👨👨 ڪارما،پشتیبانی از نیروهای پیاده حزب الله بود.باید یه ۲۰ -۱۰ کیلومتری عقب تر آماده می بودیم تا در صورت لزوم وارد عمل بشیم.🥊 به ما گفتند برید و تو منطقه ای به اسم T2 بمونید..یه منطقه ای کنار پالایشگاه بود. من و و حسین راه افتادیم. مسیر رو بلد نبودیم و داشتیم پشت سر ماشین شهید نظری حرکت میکردیم.🚗🚙 البته اون موقع شهید نظری صداش نمیکردیم..یهو تو مسیر یه جعبه مهمات دیدیم..فشنگ کلاش بود. گفتم بابڪ بابڪ نگه دار. یه جعبه فشنگ اونجا افتاده.. گف ولش کن بابا حتما خالیه.. گفتم نه‌، نگه دار،جعبه پلمبه حیفه، اونجا که بی کاریم..واسه خودمون میریم تیر اندازی..هیچی نباشه ۱۰۰۰تا گلوله هست.. بابک گف دیگه ازش رد شدیم ولش کن. گفتم خب برگرد. گفت ماشین اقای نظری رو گم میکنیم. گفتم اخه تو این بیابون که فقط همین جاده هست،مسیر رو گم نمیکنیم. خب یه ذره بیشتر گاز میدی..🚀🚀 بابک تاکید داشت که اون جعبه خالیه.. خلاصه اینکه نگه نداشت و رفتیم.. اون شب با بقیه بچه ها دور اتیش نشسته بودیم..🔥🔥🔥 راننده آماده و پشتیبانی اومد بهمون اضافه شد. داشت میگفت:‌ امروز موقعی که اومدم اینجا متوجه شدم یه جعبه فشنگ کلاش گم شده..احتمالا وسط راه افتاده. یه لحظه من و بابک چشم تو چشم شدیم، بابک یه لبخندی زد.😄😄 اون لحظه دلم میخواست خودم شهیدش کنم. بعد من بهش گفتم الان چیڪارت کنم؟ گف ببین یه بار حرف فرمانده رو گوش ندادما.ولی از دست دادن هزار تا فشنگ چیزی نبود بشه باهاش کنار اومد. @yousof_e_moghavemat
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند : من احبک کان مع النبيين فی درجتهم یوم القيامة، و من مات و هو یبغضک فلا یبالی یهودیا أو نصرانيا، کسی که تو را دوست داشته باشد در قیامت با پیامبران و در درجه ی آنها است، و آن کس که بمیرد و با تو دشمن باشد مهم نیست یهودی بمیرد یا نصرانی. 📚عيون الأخبارالرضاص220 📚بحارالأنوار،ج27،ص79 تصویر:✒️مرصاد @yousof_e_moghavemat
🌸عید غدیر 🌿...عید غدیر که می‌شد خیلی‌ها عزا می‌گرفتند. لابد می‌پرسید چرا؟ به همین سادگی که چند نفر از بچه‌ها با فرماندهی فریبرز با هم قرار می‌گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ... البته کار که به همین جا ختم نمی‌شد. ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیم چند نفر دارند دنبال یکی از برادرها می‌دوند. می‌گفتند: وایسا سید علی کاریت نداریم! و او مرتب قسم می‌خورد که من سید نیستم، ولم کنید. تا بالاخره می‌گرفتندش و می‌پریدند به سر و کله‌اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می‌کردند. 🌿...بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح، پول، مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس، همه را می‌گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می‌آوردند ... جالب اینجاست که به قدری فریبرز و نیروهایش جدی می‌گفتند؛ سید که خود طرف هم بعد که ولش می‌کردند، شک می‌کرد و می‌گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، گاهی اوقات کسی هم پا پیش می‌گذاشت و ضمانتش را می‌کرد و قول می‌داد که طرف وقتی آمد تو چادر، عیدی بچه‌ها یادش را فراموش نکند؛ حتی اگر یک کمپوت گیلاس باشد و سرانجام برای اینکه از دست اینها راحت شود، طرف کمپوت را می‌داد و غر می‌زد که عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم ...؟ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 بعضیام هستن بجا اینکہ بگن من دلم میخواد، من دوست دارم ! میگن : خدا دلش میخواد ... خدا دلش نمیخواد ... خدا دوست داره اینجوری ... اینجوری خدا دوست نداره ها ..! - اینا دقیقا همون کساییَن که خدا میشہ خریدارشون، میشن شهید مثل @yousof_e_moghavemat
🏷 آوینی 🍂گردش‌خون‌در رگ‌هاۍزندگۍ شيريـــن‌استـــ؛ اماريختن‌آن‌در پاۍمحبوب‌ شيريـــن‌تراستـــ؛ ونگوشيريـــن‌تر، بگو"بسياربسيارشيريــــــن‌تر" @yousof_e_moghavemat
💫🌷💫🌷💫 برای رسیدن به پله ای که "شهید " بر آن ایستاده است ، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت ، ... @yousof_e_moghavemat