eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃زمین در آغوش آسمان آرام می‌گیرد آنگاه که در انتهای افق، به یکدیگر می‌رسند🙃 . 🍃به رسم ،گاهی هدیه ای به امانت در آغوش زمین جای می‌گیرد تا چراغی شود برای و در نهایت این آسمان است که امانت خود را باز پس می‌گیرد! از آن امانت هاست!🌹 . 🍃در زمستان ۱۳۶۶ زمین را گرم کرد🙂 در درس عشقبازی آموخت😍. راهی شد تا ثابت کند هیچگاه در تاریخ، _علیه‌السلام تنها نخواهد ماند. فدایی شد و جاودان در تاریخ❣ . 🍃جریانِ خون به ناحق ریخته اش در شریان زمین، نبض تپنده ایست برای ، برای اثبات از باطل. . 🍃گذشتن از برای او،سخت بود اما جاذبه ای که از آسمان اورا به بالا می‌کشید قدرتمند تر از است! . 🍃سهم محمدهادی از پدر، سنگِ مزاریست که مأمن تنهایی اوست و سهم زمین از محمود، نگاهیست که هیچگاه خاموش نمی‌شود.🌹 . 🍃در انتهای افق، آنجا که زمین در آغوش آسمان آرام می گیرد، پس از بیست و چند سال آسمان امانتش را تحویل گرفت... . مردادماهِ ۹۵، به وقت پرواز محمود❣ . 🕊 . ✍نویسنده : زهراقائمی . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ مرداد ۱۳۹۵.حماء سوریه 🥀مزار شهید: کرج @yousof_e_moghavemat
رهبر انقلاب: انقلابیگری با زبان نیست، باعمل است/ کمک مومنانه به هم نوعان از مصادیق انقلابیگری است رهبر معظم انقلاب: 🔹پارسال در اوّلِ سالِ ۹۸ در سیل خوزستان، شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس هر دو کف میدان حضور داشتند و این دو طرفِ مرز را به هم وصل کردند؛ یعنی شهید ابومهدی موجب شد که امکانات و وسایلی که در خوزستان لازم بود، اینها را از آن طرف مرز، از داخل عراق، از بصره و بقیّه‌ی جاها بیاورند داخل کشور که کمک بسیار بزرگی بود. خود این حضور این دو عزیز، دو ستاره‌ی برجسته‌ی میدان مجاهدت، موجب شد که کسان زیادی، هم در این طرف، هم در آن طرف، به اینها نگاه کنند و وارد بشوند. البتّه در آن قضایا مردم ما امتحان خوبی دادند؛ هم در خوزستان، هم در بقیّه‌ی جاها، از همه جا واقعاً شتافتند و کار کردند. @yousof_e_moghavemat
. ☘سید آرام و شوخ طبع بود. وقتی به خواستگاری آمد، برادرم گفت: خیلی خوش اخلاق و شوخ طبعه. ناراحت نباش که چون هشت سال از تو بزرگتر است، نتوانید با هم بسازید. 💖 مهربان بود. عادت هم داشت که تا من نمی آمدم سر سفره بنشینم، دست به غذا نمی زد. می گفت: خانم شما اول بفرمایید بنشینید بعد با هم می خوریم. 🍲دخترهای روستا آشپزی شان خوب است من هم دستپختم خوب بود؛ ولی سید اصلا برایش غذا مهم نبود اگر بد یا دیر می شد، اصلا به رویم نمی آورد. اینقدر بی تفاوت و عادی خودش را نشان می داد که من ناراحت نشوم. 🔹هیچ وقت به کاری اجبارم نکرد. تمام کارهایش را خودش انجام می داد و حتی لباس هایش را خودش می شست نمی گذاشت من دست بزنم. ⚡اصلا هیچ وقت به من دستور نمی داد اگر چیزی می خواست با حالت سؤالی مطرح می کرد مثلا می گفت: امکان دارد یک لیوان آب برایم بیاوری؟ 🌡خیلی مراقب من بود. یک بار که مریض شده بودم، تا صبح در کنارم حضور داشت. بی ریا بود ده سال طلبه بود؛ ولی سختش بود لباس روحانیت را بپوشد. می گفت: مسئولیت دارد خودش را قابل لباس پیامبر نمی دانست. خیلی مراقب رفتارش بود؛ چون می گفت: من در مقابل این لباس مسئولم، باید احترامش را حفظ کنم. 📿 نمی گذاشت نمازهایش را من ببینم می رفت در یک اتاق دیگر که اتفاقا خیلی هم گرم بود، در را می بست و نماز می خواند خیلی هم نمازهایش طولانی بود. 🌷 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازتاب فناوری منحصر به فرد سپاه پاسداران در شبکه arirang کره جنوبی: موشک‌هایی که از قعر زمین به آسمان شلیک شدند! @yousof_e_moghavemat
هیهات! بدون تو کامل نمیشود؛ صفوف نماز گزاران فتح قدس... @yousof_e_moghavemat
آن که مـــرادش تویی از همه جویاتر است وان که در این جستجو است از همه پویاتر است گر همه صورتگــران صورت زیبا کشند صورت زیبای تو از همه زیباتــر است فروغی بسطامی 🌹🌷🥀 به ترتیب از سمت راست @yousof_e_moghavemat
. ☘ آنچه را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری از گناه بود. او به هیچ وجه گرد گناه نمی‌چرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده می‌شد سریع موضوع را عوض می‌کرد.  💢 هر وقت هم می‌دید که بچه‌ها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب می‌گفت : صلوات بفرست و یا به هر طریقی بحث رو عوض می‌کرد. هیچ گاه از کسی بد نمی‌گفت ، مگر به قصد اصلاح کردن. @yousof_e_moghavemat
✍وارد غذاخوری شدم. به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. @yousof_e_moghavemat
لبخنـد ؛ میانِ غم حقیقت دارد این قصه‌ی سرخ واقعیت دارد @yousof_e_moghavemat
"دعای هفتم صحیفه سجادیه" 🍃خدایا در حق ما استجابت بفرما🤲 @yousof_e_moghavemat
حیران شده در عمقِ خیالاتِ تواَم در صفحهٔ عاشقانه ها، ماتِ تواَم این روزهٔ دوری‌اَت پُر از سوزم کرد بیش از همه تشنهٔ ملاقات‌ِ تواَم ... @yousof_e_moghavemat