#طنز
♻️رانندگے مقام معظم رهبرے!!!!
🎤محافظ آقا(مقام معظم رهبرے) تعریف میڪرد؛
میگفت رفته بودیم مناطق جنگے برای بازدید...
توےمسیر خلوت آقا گفتن اگه امڪان داره بگذارید ڪمے هم من رانندگےڪنم😌
من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگے
ڪردند.🚌
میگفت بعد چند ڪیلومتر رسیدیم به یڪ دژبانے ڪه یڪ سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد.😃
زنگ زد مرڪزشون گفت:
قربان یه شخصیت اومده اینجا...
از مرڪز گفتن ڪه ڪدوم شخصیت؟ !!
گفت نمیدونم ڪیه اما خیلے آدم مهمےهست خیلیییے
گفتن:چه شخصیت مهمے هست ڪه نمیدونے ڪیه؟؟؟
سرباز گفت:نمیدونم؛ولےگویا ڪه آدم خیلے مهمیه ڪه حضرت آقا رانندشه!!😂😂😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعے بیان ڪردند و گفتند ڪه ببینید میشه لطیفه اے رو گفت بدون اینڪه به قومے توهین شود☺️
"برگرفته از خاطرات مقام معظم رهبرےمجله لثارات الحسین علیه السلام"
@yousof_e_moghavemat
حمید آقا بیشتر با دستش بعد از نماز تسبیحات میگفت و انگشتاش رو فشار میداد وقتی این ازشون میپرسیدم که چرا ؟؟؟ میگفتن بندهای انگشتام رو فشار میدم تا یادشون بمونه و اون دنیا برام گواهی بدن که با این دست ذکر خدا رو گفتم.
🌷
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌷
#سالروز_شهادت
راوی: همسر بزرگوار شهید
🌷
@yousof_e_moghavemat
یه گوشی پیشرفته داشتیم اما استفاده نمی کردیم.
می گفت اینها زمینه فساد داره♨️ و کافیه یک لحظه پات بلغزه بری جاهایی که نباید.😓🚷
هر وقت می خواستیم بریم مسافرت برای عکس گرفتن خانوادگی استفاده می کردیم.
معتقد بود هر کسی که بخواهد از این گوشی ها استفاده کنه اول باید ببینه جنبه داره یا نه
شهید مهدی فاضی خانی🌹
#تلنگر_به_خودم
🌷
@yousof_e_moghavemat
سمت راست:
#شهید_سیدرحمان_هاشمی
سمت چپ:
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم عقد اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت...
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و...
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
@yousof_e_moghavemat
#طنز
⭕ الاغی که خر نبود!
#گردان_قاطره_ریزی
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.
↩ چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
↩ اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.
😂😁😄😝😃😃😆😀🤣
@yousof_e_moghavemat
#چراغ_راه ۴۰
🌺 بخشی از صحبت های شهید ادواردو آنیلی در سفر به مشهد:
"در ایتالیا شهری بود که به عنوانِ مرکزی مذهبی شناخته میشد، کسانی که مخالفِ آن مکان مذهبی بودند، کوشیدند با پدید آوردنِ تفریحگاههای بسیار پیرامونِ شهر ، چهرهی شهر را دگرگون کنند. شما مراقب باشید که مشهد را تنها با نام امام رضا علیه السلام بشناسند."
#شهیدادواردوآنیلی #تلنگر #مشهد #امام_رضا #تهاجم_فرهنگی #وصیتنامه
@yousof_e_moghavemat