eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
Mokalemeh Bisim Haj Ahmad70026.mp3
979.2K
مكالمه بيسيمی منتشر نشده بين شهيد و و شهيد و شهيد در عمليات بيت المقدس«آزاد سازی خرمشهر» (8:07) http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
ساعت 8 صبح روز جمعه 17 اردیبهشت 1361، دژ مرزی کوت سواری - مرحله دوم عملیات الی بیت المقدس، مشغول هدایت نیروها ⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇ http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat  
ساعت 8 صبح روز جمعه 17 اردیبهشت 1361، دژ مرزی کوت سواری - مرحله دوم عملیات الی بیت المقدس، در حال مکالمۀ بی سیم با رحیم صفوی ⬇⬇⬇⬇⬇⤴⤴⬇⬇⬇ http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
بالے دهید بہ وسعتـــ هفتـــــ آسماݧ مـــــرا مݧ هر چہ مے ڪنم بہ نمے رسـم... 📸شهید مدافع حرم صبحتون شهدایی @yousof_e_moghavemat
پیشاپیش فرا رسیدن سالگرد آسمانی شدن رزمندگان مدافع حرم استان مازندران در کربلای خان طومان گرامی باد #روز_بخیر @yousof_e_moghavemat
یک نکته ازین معنی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 باکری دعای زیبایی دارد.......... 🌷(خدایا مارا پاک بپذیر)🌷 http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat پست موقتی
📷 اردیبهشت ۱۳۶۱، در سنگر فرماندهی قرارگاه تاکتیکی نصر ۲ http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
✍ خاطرۀ خواندنی از سردار *علی میرکیانی* گفت:‌ برادر علی شنیده‌ام سر نماز فرار کردی... ⚪️ در مرحله‌ای از عملیات ، منتظر عملیات بودیم. نزدیکی‌های ظهر بود. آفتاب داغی هم روی سرمان می‌زد. آن قدر هوا گرم بود که نشسته بودیم و حال نداشتیم بلند شویم. من جلوی خاکریز نشسته بودم و پشت سرم یکی از بچه‌های بسیج با اسلحه نشسته بود. هواپیماهای عراقی می‌آمدند و رد می‌شدند، او به طرف هواپیما شلیک می‌کرد. چون جلوی او نشسته بودم، تیری که می‌زد، خیلی مرا اذیت می‌کرد.😣😏 بالاخره صدایم در آمد و به آن بسیجی گفتم: «جان مادرت نزن، تو را قرآن نزن، آخه چی رو تو می‌زنی؟! اون می‌رود با ما چه کار دارد بعد هم با این اسلحه که نمی‌شود کاری کرد». یکی دوبار این کار را کرد. آخر سر به او گفتم: «رادارهای دشمن محل ما را نشان می‌دهد؛ نکن این کارو».😡😐😬 سر ظهر شد؛ وضو گرفتم و نماز اقامه شد؛ قنوت گرفته بودم؛ یکی از رزمنده‌ها هم پیش من نماز می‌خواند؛ یک‌دفعه دیدم سیل جمعیت در بیابان به سمت ما می‌دوند و می‌گویند: «فرار کنید، فرار کنید، خوشه‌ای، خوشه‌ای» . زیر چشمی نگاه کردم و دیدم یک چیزهایی از آسمان به پایین می‌آید؛ من هم نماز را رها کردم و پا به فرار گذاشتم.🏃♂🏃♂🚶♂🏃♂ بعد از عملیات در دارخوین نشسته بودیم؛ بچه‌های خودی بودیم.  که به همراه حاج احمد به اسارت رژیم صهیونیستی درآمدند ـ هم پیش نشسته بود؛ یک‌دفعه به من گفت: «برادر علی، شنیدم که سر نماز فرار کردی!»😏 یکه خوردم که چه کسی گفته. دیدم تقی می‌خندد.😀😆 گفتم: «برادر ، حفظ جان واجب است!» گفت: « حضرت امیر(ع) سر نماز تیر را از پایش درآوردند، متوجه نشد، آن وقت تو نماز را رها کردی؟!» 😊 گفتم: «برادر ، آن موقع می‌خواستند تیر را از پای ایشان درآوردند اما تازه می‌خواستند به پای من تیر بزنند».😁😁 / فارس نیوز / http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 ایستاده از راست - نفر دوم - : علی میرکیانی ... اصفهان http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 نشسته از چپ: نفر سوم *علی میر کیانی* در کنار http://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
کار کـردن تو مملکت امام زمان (عج) رو عشقه! هر جا لازم باشه حاضرم کار ڪنم ، چہ فرمانـدهی در جنگ، چہ کارگری در کارخانه... #سردار_شهید_رضا_شکری_پور ققنوس و آتش ص ۷۵ #شبتان_خدایی @yousof_e_moghavemat
#جهاد_ادامه_دارد. شـ‌هـدا.... هنـوز پشتـــــ خاڪریز منتـظر لبیـڪ اند...✨ #شھید_محمدرضا_عسکری_فر #روزتان_شهدایی @yousof_e_moghavemat