eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
✍امام زمان علیه السلام : هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال. 📚کمال الدین، ج۲، ص۵۲۰ @yousof_e_moghavemat
#خاطرات_شهدا #شهید_مهدی_زین_الدین🌹 شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. 🌹 @yousof_e_moghavemat
🔸 سردار دلیر #احمدمتوسلیان با پای ترکش خورده در جمع بسیجیان 🔶سال ۶۱ عملیات ‌بیت‌المقدس جاده اهواز به خرمشهر #حاج_احمد_متوسليان @yousof_e_moghavemat
#لاله‌های_آسمونی 🔹بچه هایی که قرار است شهید بشونداز چند روز قبل حرکات و رفتارشان طور دیگری می شود ، البته طوری نیست که من بتوانم تفسیرش کنم ، یعنی قابل بیان نیست بلکه باید با اینها برخورد کرد، باید اینها را دید و عوالم شان را درک کرد . 🔸یکی از همین افراد برادر عزیزمان مهدی خندان بود که من از سه روز قبل تر احساس کردم این برادرمان به انتهای خط رسیده و موعد پروازش نزدیک است، حالاتش، حالات دیگری بود ، چشمهایش اکثراً اشک آلود بود و بیشتر با خدای خودش راز و نیاز می کرد. 🔹وقتی داشتیم می رفتیم عملیات من به وضوح شادابی و نشاط را در چهره مهدی می دیدم . شب حمله، شبی مهتابی بود و وقتی نور مهتاب به چهره مهدی می افتاد نور از سیمای او ساطع می شد . من سه سال با مهدی بودم اما هیچ وقت چهره اش را آن طور نورانی ندیده بودم ، دقیقاً چهره اش توصیفی بود که استاد مطهری شهید داشت «نشاط شهید ، نشاط زنده است.» 🔸وقتی درگیری شروع شد چیزی که اصلاً برای مهدی معنا نداشت ترس و واهمه از دشمن بود. درگیر و دار درگیری وقتی به مهدی نگاه می کردیم پنداری تمام وقت او را با نور پوشانده بود . وقتی هم که درگیری شروع شد تنها چیزی که برای او اهمیت نداشت ترس بود . او با رشادت و شجاعتی عجیب رجز می خواند و بچه ها را به سمت دشمن هدایت می کرد و ... ✍به روایت فرماندهٔ‌گردان‌ مقدادابن‌اسود(علی‌‌جزمانی) #شهید_مهدی_خندان🌷 در تصویر مشخص شده است @yousof_e_moghavemat
۱۰ سال در انتظار جنازه اصغرم بودم... اصغر من ۵ سال در جبهه ماند تا اینکه آخرین بار در #شب_یلدا خواهرش او را به خانه شان میهمان دعوت کرد؛ اصغر دانه های هندوانه را با حالت خاصی مثل گلوله پرتاب می کرد و خوش حال بود... دامادم گفت: اصغر حال دیگری دارد، اجازه ندهید بار دیگر به #جبهه برگردد. اصغر فردای آن شب رفت و دیگر برنگشت و ۱۰ سال منتظر جنازه اش نشستم تا جنازه ی او را در بیست و یکم ماه رمضان آوردند.... . #سردار_شهید_اصغر_قصاب_عبدالهی #لشکرآسمانی۳۱عاشورا #هلال_لشکر @yousof_e_moghavemat
راوی :همسر شهید🕊 برای همه سؤال شده بود که چه طور حاجی با این‌که همیشه در خط مقدم جبهه است و جلوی گلوله دشمن، حتی یک خراش کوچک هم برنمی‌دارد. تا آن‌جا که من یادم می‌آید فقط در عملیات «والفجر چهار» بود که یک ناخنشان پرید. یک روز من به شوخی این مطلب را به حاجی گفتم. خندید. گفت: ‌«اسارت و جانبازی، ایمان زیادی می‌خواهد که من آن را در خودم نمی‌بینم. برای همین از خدا خواسته‌ام شهادت را نصیبم کند؛ آن‌هم فقط روزی که جزو اولیائش پذیرفته شده باشم.» بیشتر نیمه‌شب می‌آمد و سپیده صبح می‌رفت. همیشه، با وجودی که خستگی از سر و رویش می‌بارید، سعی می‌کرد در کارهای عقب افتاده خانه کمکم کند. #شهید_محمد_ابراهیم_همت درتصویر نفر اول از سمت راست هستند @yousof_e_moghavemat
#قاب_ماندگار همون دو سه خطِ اولِ صفحه یِ صد و چهلمِ کتابِ " نور جهان " که نوشته بود: " بازتاب آسمان در مردمک دیدگان سبب پدید آمدن نگاه ها می‌شود " |راست می‌گفت| ... @yousof_e_moghavemat
🌸یلدای همه شهدایی..... 🌸ان شااالله🌸 @yousof_e_moghavemat
بدون تو عاشق یلدا شدن که کار سختی نیست بی‌ تو هر شب، زمستان و اینجا پر از سرماست... #یلدای‌_مهدوی @yousof_e_moghavemat
تمرین کنترل نگاهامون با دستورالعمل نعم الرفیق #ترک_نگاه_حرام @yousof_e_moghavemat
با خندہ ات، #انار تَرَڪ میخورد بخند دل ما تنگ همین لبخند است ... #شب_یلدا @yousof_e_moghavemat
#شب_یلدا در فاصله 100 متری عراقی‌ها #شهید_کاوه درتصویر نفر سوم از سمت راست هستند @yousof_e_moghavemat