💔عاشق امام زمان ارواحنا له الفداء هستی؟
🕊این کانال ویژه ی مهدوی با مطالب ناب مذهبی رو از دست نده👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3471376384C12b23ccf45
🍃دستمال سفیدی که از طرف شهید هادی به یک دختر آرایشکرده داده شد 👇کانال عفاف
http://eitaa.com/joinchat/2353987596Caf1aa2f66e
🌐 اسپری های دیروز، شبکه های مجازی امروزند؛ با این تفاوت که با اسپری روی دیوار شعار می نوشتیم و قصدمان انقلاب در کشور بود ولی امروز باید هدفمان انقلاب جهانی باشد.
فرزند زمانه ات باش!
#دهه_فجر مبارک باد
#انقلاب
@yousof_e_moghavemat
#مطلب
کانال کمیل قدمگاه خانم حضرت زهرا سلام الله علیها🌹
✨تقريباً مهمات ما تمام شده بود.
🌟ابراهيم هادی بچه های بی رمق کانال را در گوشه ای جمع کرد و برايشان صحبت كرد:
🌟بچه ها غصه نخوريد، حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد، اگر همه هم شهيد شويم، تنها نيستيم.
🌟مطمئن باشيد مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها می آيد و به ما سر می زند.
✨بغض بچه ها ترکيد. صدای هق هق شان هم هی کانال را پر کرده بود. به پهنای صورت اشک می ريختند.
🌟ابراهيم ادامه داد: غصه نخوريد. اگر در غربت هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نمی گذارد.
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹
@yousof_e_moghavemat
🌺🌸
🌸
🌹"شهید ابراهیم حسامی" ﺩﺭ 💌ﮔﯿﻼﻧﻐﺮﺏ ﭘﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺯﺍﻧﻮ 💌ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ﺑﻄﻮﺭے ﮐﻪ ﺣﺘﯽ 💌ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮعے 💌ﺭا ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎهی ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ بہ ﻣﻨﻄﻘﻪ 💌ﺑﺮﮔﺸﺖ؛ ﺑﺰﺭﮒ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﻘﺪﺍﺩ 💌ﻟﺸﮑﺮ 27 ﺑﻮﺩ؛ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﯾڪ ﭘﺎ ﺩﺭ 💌ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﺮﮐﺖ کرﺩ 💌ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻏﺮﺏ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎے ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺎﻻ مے ﺁﻣﺪ.
💌او ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ کہ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ 💌ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻭ ﺷﻬﺎﻣﺘﺶ 💌ﻧﻘﻞ ﻣﯿڪﻨﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﯾکی ﺍﺯ 💌ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ آن ﻋﮑﺲ ﺩﻗﺎیقے 💌ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ے 💌ﺟﻔﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﻗﺎﯾقے? 💌ﺑﻌﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻤﯿﻦ 💌ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .
🥀
#شهید_ابراهیم_حسامی
@yousof_e_moghavemat
💠 #حاج_احمد_متوسلیان:
ما با ایمانمان میجنگیم؛ جندالله با ایمانش میجنگد نه با تجهیزات
@yousof_e_moghavemat
💠 سردار رشید اسلام #سید_محمد_تقی_رضوی مسول ستادمرکزی پشتیبانی ومهندسی جنگ جهادوقائم مقام مهندسی رزمی قرارگاه خاتم الانبیا(ص)
🌷 شهادت بر اثر اصابت ترکش خمپاره در عملیات کربلای 10- ارتفاعات غرب کشور
@yousof_e_moghavemat
دل من بیاد جانان
زجهان خبر ندارد
سرمن بغیرمستی هنری دیگر ندارد..
#فیض_کاشانی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@yousof_e_moghavemat
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
روزی که مصطفی به خواستگاری من آمد مادرم به او گفت :
این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :
(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.))
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت :
((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))
از کتاب نیمه ی پنهان ماه...شهید چمران
#شهید_مصطفی_چمران
@yousof_e_moghavemat