eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
285 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔶 و قُلْ رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لي‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصير 📎 ترجمه: و بگو: پروردگارا! مرا [ در هر کار و شغلی ] به نیکی وارد کن و به نیکی بیرون آور و برایم از نزد خود نیرویی یاری دهنده قرار ده آیه 80 سوره اسراء @yousof_e_moghavemat
نـجـم الـمـقـاومـت🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ❇️ سید حسن نصرالله: یک شخصیت جامع بود. یعنی احساس ما این نبود که تنها با یک ژنرال متخصص در زمینه‌ی نظامی جلسه می‌گذاریم، بلکه مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را هم عمیقا و کاملا می‌فهمید. @yousof_e_moghavemat
یک عکس دیدنی از در حال ریختن چای🍮 @yousof_e_moghavemat
بعدازظهر جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲ پیست پرواز🚁 هوانیروز در سه راهی فتح آغاز روند انتقال گردان های «مالک» و «حبیب» به جزایر جنوبی مجنون🍃 نفر ایستاده کنار هلی کوپتر 🚁☝️؛ در حال مذاکره با خلبان لیدر دستۀ پروازی هوانیروز منبع کپشن کتاب باشکوه شراره های خورشید📒 @yousof_e_moghavemat
🔹خاطره ای از عملیات بیت المقدس درعملیات بیت‌المقدس، دو «احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکه‌‌های بی‌سیم مرتب شنیده می‌شد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشکر محمد رسول‌الله(ص) و «احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماس‌های بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندهان و رزمندگان از لهجه‌های آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالب‌تر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحله‌ی دوم عملیات که بچه‌های لشکرمحمد رسول الله(ص) در دژ شمالی خرمشهر با لشکر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند و کارشان به اسیر دادن و اسیر گرفتن هم کشیده شده بود و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت می‌کرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان این‌گونه تماس می‌گرفت: — احمَد احمَد احمَد؛ احمِد او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه تهرانی می‌گفت اما اسم خودش را با لهجه نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ ‌‌‌تر بیان می‌کرد، به این ترتیب فرماندهان که صدای او را از بی‌سیم می‌شنیدند می زدند زیر خنده😊 @yousof_e_moghavemat
🤲 ❤️ سلام بر تو ای پرچم برافراشته و دانش سرریز و فریادرس و رحمت گسترده و وعدهٔ بی‌دروغ 📚 زیارت 📱 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌹روایتی کمتر گفته شده و خواندنی درباره سردار سلیمانی ✍️متن یادداشت خدابخش داودی نصر به این شرح است: «شرایط خاص جنگ و حساسیت و ظرافت مقوله مهندسی رزمی باعث شد تا این وظیفه خطیر و سنگین به جهادگران جهاد سازندگی سپرده شود و بدین ترتیب جهاد سازندگی به عنوان ضلع سوم جنگ در کنار ارتش و سپاه قرار گرفت. با سپردن این وظیفه مهم خیلی زود سازمان دوم جهاد سازندگی در قالب ۵ قرارگاه و ۴۵ گردان مهندسی رزمی استانی شکل گرفت و گردانهای مهندسی رزمی استان ها گردان مهندسی رزمی ۱۷ نبی اکرم جهاد سازندگی استان با ۳ گروهان فعالیت عملیاتی خود را در طول جبهه های نبرد از شنال غرب تا جنوب آغاز کرد. با تصمیم فرماندهان عالی نظامی پشتیبانی مهندسی رزمی و ایجاد استحکامات نظامی لشکرهای عملیاتی سپاه پاسداران به گردان های جهاد سازندگی محول شد. کار و تلاش بی نظیر جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس همانند سازندگی روستاها تا جایی پیش رفت که امام راحل با نام با مسمای سنگرسازان بی سنگر جهادگران را مورد تفقد قرار دادند. در میان سال های دفاع مقدس سال ۱۳۶۵ برای جهادگران استان ایلام معنا و مفهوم دیگری دارد، سالی که در تیرماه آن عملیات پیروز کربلای یک به وقوع پیوست. در این سال به فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی سریع مهران ، فرماندهان نظامی تصمیم به اجرای عملیات گرفتند و عملیات کربلای یک را طراحی و گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی ایلام را به عنوان پشتیبان لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار بی نظیر جبهه ها حاج قاسم سلیمانی تعیین شد. سخت ترین و حساس ترین محور عملیات یعنی ارتفاعات ارتفاعات و تپه های قلاویزان با قوی ترین دژها و استحکامات دشمن برای این لشکر در نظر گرفته شد.اجرای عملیات و به ویژه فعالیت های مهندسی رزمی بر روی ارتفاعات کار بسیار سخت و پیچیده ای است، خاکریزها نمی توانستند خیلی طویل باشند، بالاجبار بایستی به صورت متوالی و منقطع ایجاد می شدند. از طرفی سرعت عمل رزمندگان شجاع لشکر ۴۱ و استقرار کوتاه مدت آن درپشت خاکریزها تلاش گردان ما را مضاعف کرده بود. دفاع در ورای خاکریزها و روحیه شهادت طلبی و رویارویی مستقیم با تانک ها و نفربرهای دشمن از ویژگی های رزمندگان این لشکر بود. از نکات دیدنی و حماسی این عملیات رویارویی مستقیم افراد آر. پی. جی زن با ادوات نظامی دشمن در نقاط هموار بود که منجر به خلق صحنه هایی زیبا می شد. در یک طرف ایثار و شهادت و در طرف دیگر عقب نشینی ذلیلانه و هلاکت به خوبی قابل مشاهده اما در عین حال وصف ناشدنی بود. استحکامات دشمن یکی پس از دیگری در هم شکسته شد و در مدت زمانی کمتر از زمان پیش بینی شده در عملیات کربلای ۱، مهران مظلوم از چنگال دژخیمان بعثی آزاد شد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت و با این فرموده امام راحل (ره) که "مهران را هم خدا آزاد کرد" خستگی از تن و جان رزمندگان زدوده شد. فتح مهران به عنوان یک افتخار جاودان برای حاج قاسم سلیمانی و لشکر پیروزش ثبت شد و افتخار همراهی و همرزمی گردان ۱۷ نبی اکرم (ص) با آن سردار تمام نشدنی و لشکر کم نظیرش نیز برای ما به یادگار ماند، باشد که روز جزا مورد شفاعت آن مرد پاکباخته و صالح قرار گیریم.» @yousof_e_moghavemat
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 شقی ترین آدمای زمین... ترور این روزا زیاد شده. . . ـ کاش حداقل یکیمون اسلحه برمی داشت. ـ لازم نیست. به شوخی گفتم: حاجی، حالا که اجازه نمی دین اسلحه برداریم، لااقل یه جایی نگه دارین پیاده شم. یه قرار فوری دارم، باید بهش برسم. برگشت زل زد توی چشم هام. ـ من که نمی ترسم طوریم بشه. . . شما اگه می ترسین، اسلحه بردارین. اگر هم دوست دارین، پیاده بشین. . . من از خدا خواسته م به دست شقی ترین آدمای روی زمین شهید بشم، اسرائیلی ها. می دونم که قبول می کنه. با الهام از متن "من دیگه برنمیگردم"عباس برقی از کتاب میخواهم با تو باشم به کوشش:علی اکبری صفحه 107 @yousof_e_moghavemat
💠🍃💠🍃💠 روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته سنگی روی پای احمد انداخت، بااینکه عمدی نبود معذرت‌خواهی نکرد و چهره حق به جانب گرفت و طلبکار شد، احمد نزدیک آن جوان شد و گفت: اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش. من که حسابی از کار احمد متعجب شده بودم به او اعتراض کردم، احمد به من نگاهی کرد و گفت: این برادر من است و یک روزی می‌رسد که همه ی ما زیر یک پرچم قرار میگیریم و آن روز به خاطر این اختلاف بیهوده چه جوابی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدهم؟ بعد حدیث امام علی علیه السلام را گفت که می فرماید: بدترین توشه برای آخرت، ستم بر بندگان خداست. @yousof_e_moghavemat
فرهاد دو فرزند داشت اقا محمد و فاطمه خانم که دخترش شش ماه بعداز شهادت پدر بدنیا امدن... 🌸فرهاد ای داشت، عزم بسیار برای شهادت داشت. اخلاقش طوری نبود که در مورد کارهایش با کسی صحبت کند، بدون ریا کارهارو انجام میداد طوری که کسی نفهمه، در اموری که گیر میفتادم بنده را نصیحت می کرد.خیلی مهربان ,بسیارصبور وباگذشت بود ، اصلا اهل غیبت نبودن هروقت هم جایی غیبت میشد یا بحث رو باصلوات عوض میکرد یا جمع رو ترک میکرد... سوریه تل قرین، اهل استان گیلان 🌷مزار شهید: گلزار شهدای لنگرود گیلان ۹ اسفند ۹۳ ساعت ۱۵ اصابت تیر مستقیم @yousof_e_moghavemat