.
❣﷽❣
✔️ #سینه_زنی_حضرت_زینب_س
✔️ #زمزمه #زمینه #شور
✔️ #سبک حسین جان
حسین جان
فراق تو یک سال و نیمه منو بی قرار کرد
تو رفتی و شد سهم من غصه و ماتم و درد
واویلا
حسین جان
برات مجلس روضه و گریه خیلی گرفتم
هنوز یادمه روی ناقه اسیری که رفتم
واویلا
زِ بس طعنه خوردم بُریدم :یامظلوم
فقط ناسزا می شنیدم : یامظلوم
به دنبال راس بریده ت : ای بی کس
توی دشت و صحرا دویدم : یا مظلوم
✔️✔️✔️✔️
حسین جان
جلوی چشامه همون لحظه ی آخر تو
زیر دست و پا غرق خون بود سر و پیکر تو
واویلا
حسین جان
یه عده ارازل توی خیمه ها پا گذاشتن
همونایی که از جنایت اِبایی نداشتن
واویلا
شکستن با سنگا سرم رو : یامظلوم
زدن حلقه دوروبرم رو : یامظلوم
به اشک رباب و سکینه : خندیدن
غریب دیدن اهل حرم رو : یامظلوم
✔️✔️✔️✔️
حسین جان
من اصلا یه لحظه نبودت رو باور نداشتم
برام سخته که بین غربت برادر نداشتم
واویلا
حسین جان
با زخم زبون بُردنم توی هر کوچه بازار
همونایی که کُشتنت دادنم خیلی آزار
واویلا
شروع شد غم و غربت من : یامظلوم
بدون حفظ نشد حرمت من : یامظلوم
ندیدم یکم احترام از : این مُردم
ببین تا شده قامت من : یامظلوم
(#عباس_قلعه)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
🌼اعمال شب پانزدهم رجب🌼
شب نیمه ماه رجب، شب برجسته و برتری است و در آن چند عمل مستحب است:
👈اوّل:غسل کردن.
👈دوّم:شبزندهداری و احیا
👈سوّم:زیارت حضرت سیدالشّهدا
👈چهارم:شش رکعت نماز (سه نماز دورکعتی)درهررکعت حمد+یس+تبارک+توحید
👈پنجم:سی رکعت نماز که در هر رکعت سوره «حَمد» و «ده مرتبه» سوره «توحید» خوانده شود و این نماز را سید ابن طاووس با فضیلت بسیار از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) روایت کرده.
👈ششم:دوازده رکعت نماز، هر دو رکعت با یک سلام و در هر رکعت، هر یک از سورههای «حَمد» و «توحید» و «فَلَق» و «ناس» و «آیتالکرسی» و «قدر» را «چهار مرتبه» بخواند و پس از سلام «چهار مرتبه» بگوید:اللّٰهُ اللّٰهُ رَبِّي لَاأُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً، وَلَا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّاً.خدا خدا، پروردگارا، چیزی را شریک او قرار ندهم و جز او سرپرستی نگیرم.سپس هر دعایى که مىخواهد بخواند.
✳سید بن طاووس این نماز را به این صورت از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده، ولی شیخ در کتاب «مصباح» فرموده: که داود بن سرحان از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده:
👈در شب نیمه رجب دوازده رکعت نماز میخوانی، در هر رکعت بعد از سوره «حمد» یک سوره خوانده و هنگامیکه از نماز فراغت یافتی، هر یک از سورههای «حَمد»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» و «توحید» و «آیتالکرسی» را «چهار مرتبه» قرائت میکنی و پس از آن «چهار مرتبه» میگویی:سُبْحانَ اللّٰهِ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ، وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَاللّٰهُ أَكْبَرُ.منزّه است خدا و سپاس ویژۀ اوست و معبودی جز او نیست و او بزرگتر از آن است که وصف شود.سپس بخوان:اللّٰهُ اللّٰهُ رَبِّي لَاأُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً، وَما شاءَاللّٰهُ، لَاقُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ العَلِيِّ الْعَظِيمِ .خدا خدا، پروردگارا، چیزی را شریک او قرار نمیدهم و هرچه او خواهد میشود، هیچ نیرو و توان نیست جز به خدای بلندمرتبۀ بزرگ.
#ماه_رجب #اعتکاف #امام_زمان
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
3. منم بد منم بد.mp3
1.78M
#مناجات_با_خدا
#حاج_امیر_عباسی
منم بد ، منم بد
تو خوبی ، تو خوبی
منم عبد گنهکار
تو ستّار العُیوبی ...
ببین ، فرصت عمرم
گذشته به تباهی
الهی الهی...
تو و جود و کرامت
من و خواری و غفلت
تو و لطف و عنایت
من وشرم و خجالت
تو و خوبی و رحمت
من و روی ِ سیاهی
الهی الهی...
اگر چه همه ی عُمر
گنه شد هنر من
ولی دست نوازش
کشیدی به سر من
به درمانده اُمید و
به مسکین تو پناهی
الهی الهی...
کجا در ره تقوی
هم آهنگ تو بودم
ز رویت خجل هستم
که من ننگ تو بودم
ولی ناله زدم بر
گل فاطمه(س) گاهی
الهی الهی...
همان که به ره دین
غریبانه فدا شد
سرش از تن پاکش
لب تشنه جدا شد
سؤالم فقط این است
به چه جرم و گناهی
الهی الهی...
شاعر :
#حاج_امیر_عباسی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1. آنکه یک عمر.mp3
4.18M
#مناجات_با_خدا
#حاج_منصور_ارضی
آنکه یک عمر زمین خورده منم
پایبند گُنه خویشتنم
پُر ِ لغو است کلام و سخنم
شده فرسوده ز عصیان بدنم
انَّ الِانسان لَفی خُسر منم
من که در چاهِ هوس افتادم
عمر و فرصت همه از کف دادم
غیر تو کس نکند امدادم
رحم کن بر من و بر ضعف تنم
انَّ الِانسان لَفی خُسر منم
من که از عمر گذشته خجلم
از عقب ماندگی خود کسلم
از هوس ها شده آلوده دلم
هان بر درگه تو داد زنم
انَّ الِانسان لَفی خُسر منم
تا به کی فرصت ماندن دارم
دِین مردم چو به گردن دارم
ترس از لحظه ی مردن دارم
این عیان است ز قبر و کفنم
انَّ الِانسان لَفی خُسر منم
من که خسران زده در دنیایم
غرق حسرت به صف عقبایم
گر نیاید به مدد مولایم
می شود در دل دوزخ وطنم
انَّ الِانسان لَفی خُسر منم
الهی العفو ...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم
خیلی برای بندگی همت ندارم
اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم
چشمی برای دیدن عبرت ندارم
امروز و فردا می کنم هنگام توبه
حالی برای ترک معصیّت ندارم
ارزان خودم را باختم در دار دنیا
اما حواسم نیست من قیمت ندارم
افتادم اما باز دستم را گرفتی
جایی به جز این خانه من عزت ندارم
وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است
چیزی برای خانه ی غربت ندارم
باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است
چشم امیدی جز به این رحمت ندارم
وقتی حسین بن علی را دوست دارم
از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم
شب های جمعه مادری قامت خمیده
هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده
وحید محمدی
برچسبها: شعر مناجاتی, اشعار مناجاتی, شعر مناجات با خدا, گریز روضه قتلگاه,اشعار مناجات با خدا
#مناجات_با_خدا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
زمزمه ی مناجات با خدا
شب های اعتکاف
*چشمانِ پر از اشک و، روی سیه آوردم
بر درگه ِ لطف تو، کوه گنه آوردم
اَستَغفِرُکَ یا رب اَستَغفِرُکَ یا رب...
*ای خالق بی همتا، حیّ ِ صمدِ اعلا
رو بر درت آوردم، با ناله ی یا زهرا، اَستَغفِرُکَ یا رب...
*بر شمع تجلایت، دل گشته چو پروانه
بیچاره کجا دارد، غیر از درِ این خانه اَستَغفِرُکَ یا رب...
*عُمرم همه شد صرف ِ، عصیان و تباهی ها
بر گو چه کنم من با، این نامه سیاهی ها اَستَغفِرُکَ یا رب...
*رو بر تو نمودم با، این دیده ی گریانم
از فرط گناهانم، دلخون و پشیمانم اَستَغفِرُکَ یا رب...
*هر چند سیه رویم، در راهِ ولا هستم
من گریه کنِ داغ ِ، شاهِ شهدا هستم مظلوم حسین جانم...
*بگذر ز گناه ِ من، حقّ شه ِ بی لشگر
آنکه شده در گودال، لب تشنه تنش بی سر مظلوم حسین جانم...
*آقای غریبی که، چون لاله ی پرپر شد
شرح ِ غم ِ هجرانش، سوز دل مادر شد مظلوم حسین جانم...
*آقای غریبی که، در غربت ِ بی پایان
از کرببلا تا شام، خوانده روی نی قرآن مظلوم حسین جانم...
شاعر: عبدخدا
4_5978951310504890075.mp3
2.01M
.
#شور
#زمینه
#حضرت_زینب
برادر زینب
کجایی ای روشنیِ چشم ترِ زینب
بیا رسیده لحظه های آخر زینب برادر زینب
نور دل زینب
شد آخرش داغ غم تو قاتل زینب
سر بریدته هنوز مقابل زینب نور دل زینب
کارم شده گریه با هر بهونه
دل من از مصیبت تو خونه
پیرهن پارهای که از تو مونده
روضه برای خواهرت میخونه
برهنه بود رو خاک بدن تو
به غارت رفت لباس تن تو
اخاالمظلوم حسین غریبم
چی به سرت اومد
خوردی زمین یک لشکری دور و برت اومد
شمشیر و تیر و نیزه ها رو پیکرت اومد چیبهسرت اومد
روی تنت اومد
شمر با خنجرش برای کشتنت اومد
مادرت اون لحظهای که میزدنت اومد میزدنت اومد
یادمه جسم تو به خون کشیدند
با مرکباشون رو تنت دویدند
یادمه که هنوز تشنه بودی
آبت ندادن سرتو بریدند
جلوم چشمم برید و بریدم
تودست شمر سر تو رو دیدم
اخاالمظلوم حسین غریبم
چی به سرم اومد
داغ تو بعد از اینکه روی جگرم اومد
نامحرم از هر طرفی سمت حرم اومد چی به سرم اومد
خیمه به غارت رفت
عدو به سمت حرم تو با جسارت رفت
با دست بسته دختر تو به اسارت رفت
خیمه به غارت رفت
زینب روی ناقه های عریان
گریه می کرد برای تو حسین جان
رقیه پابرهنه رو مغیلان
گریه می کرد برای تو حسین جان
سرت رو نی برابر زینب
تو خوردی سنگ برادر زینب
اخاالمظلوم حسین غریبم...
#عبدالزهرا ✍
#وفات_حضرت_زینب
.
.
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#میرداماد 🎤
آخ
آخ همه رفتند و من،جا ماندم ای دوست
زِ بختِ بد به دنیا ماندم ای دوست
آخ چرا رفتی مرا با خود نبردی
، ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
آی
آخ به یادت، در نوایِ آب آبم
امروز گفت: عبدُ الله،
بیا بسترِ منو زیرِ آفتاب پهن کن،
خانوم جان چرا زیر آفتاب ، گفت آخه
خودم دیدم، بدنِ داداشم سه روز زیرِ آفتاب
آی به یادت، در نوایِ آب آبم
چنان تو زیرِ تیغِ آفتابم
داداش
تو راحت خفته ای در خانه ی قبر
آخ ولی من از غمت خانه خرابم
آی ،لباسِ تو (حس کن دمِ آخرِ)
لباسِ تو، در آغوشم برادر
(دیدند یه چیزی محکم به سینه فشار میده)
آخ لباسِ تو ،در آغوشم برادر
صدایت مانده دَر گوشم برادر
(حسین)
تو ماندی بی کفن ،برخاکِ صحرا
چگونه من کفن پوشم برادر آخ برادر
(اجازه میدید، روز شهادتی روضه بخونم ،
هی کی زجه بلده بزنه ، هرکی ناله داره بسم الله)
(شب آخری دیگه داشت کابوس میدید،
امروز راحت شد از این کابوس یه سال و نیم،
داداش چی دیدم)
آخ منو کابوسِ ،شمشیر و تنِ تو
آخ منو کابوس شمشیر و ،تنِ تو
تماشایِ به غارت رفتنِ تو
تو را برنیزه بردند مانده برای من فقط پیراهنِ تو (حسین)
آی ، آخ امان امان
داداش،سراسرنیزه میبینم به خوابم
داداش،سراسرنیزه میبینم به خوابم
داداش، همین که پلک ،بر هم میگذارم
تو را بر نیزه میبینم
(داداش ، من که اومده بودم ، من که بالا سرت بودم ، خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم، من که اومدمده بودم ، چرا گفتی من بِرَم،چرا گفتی ارجعی الی الفصطاط،چرا نذاشتی من پیشت باشم، عقده شده برام،داداش من برگشتم،نمی دونم تو این فاصله چی شد،یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی بُرده،یه موقعه رسیدم دیدم لباسات دستِ اینو اونه،یه موقعه دیدم انگشت و انگشتر تو بردند،دیدم یه جایِ سالم تو بدنت نذاشتند،لبامو رو رگات گذاشتم،حسین...
روضم هنوز تموم نشده ، روضه خانموم زینب یه گریز داره،
گریزِ روضه ی زینب کجاست، حالا بِهِت میگم، داداش دیر رسیدم،همه رفته بودند،منی که یه عمروقتی سرمو بلند می کردم تو رو میدیدم،
حسرتِ یه بار دیدنت به دلم موند،
داداش ، چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،اما هر چی التماس کردم یه بار
نیزه دار سرت بیاره پاین من سرتو بغل کنم نشد،داداش، سرتم قسمت من نشد،داداش ، اما خدا رو شکر بالاخره سرت قمست یه نفر شد،(ها، از من جلو تری یا بگم،
خدارو شکربالاخره یه نفر به آرزوش رسید،
بابا ، مگه نگفتی بر می گردم،
عمه رو خیلی خسته کردم،
بیا میخوام دورت بگردم
حسین....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
132.8K
نوحه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
اشک عزا ریزد از دیده ی مولا
در ماتم دخترش زینب کبری
واویلا واویلا واویلا واویلا
واویلتا واویلا رفته از دنیا
عزادار کربلا زینب کبری
واویلا واویلا واویلا واویلا
رفته ز دنیا با دلی زار و خسته
نزد زهرا مادر پهلو شکسته
واویلا واویلا واویلا واویلا
راحت شد از گریه و غصه و ناله
راحت شد از ماتم طفل سه ساله
واویلا واویلا واویلا واویلا
خاطرات کربلا پیش رویش بود
حسینم وا حسینا گفتوگویش بود
واویلا واویلا واویلا واویلا
طعنه ی شمر و سنان یادش نرفته
ده کودک و ریسمان یادش نرفته
واویلا واویلا واویلا واویلا
دیده به شام بلا با دو چشم تر
بر روی نیزه سر قاسم و اکبر
واویلا واویلا واویلا واویلا
دیده حسینش به خون دست و پا میزد
مادر خود فاطمه را صدا میزد
واویلا واویلا واویلا واویلا
دیده برادر را بدون کفن بود
بر روی خاک افتاد و عریان بدن بود
واویلا واویلا واویلا واویلا
محمدخرم فر
#مسجدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
جمعه ها یکی یکی رفت و خبر از تو نیومد
این فراق و فاصله چه آتیشی به قلبمون زد
ماهنوز نفهمیدیم که زندگی بی تو تباهه
داشتن امید به هرکسی به جز تو اشتباهه
آخه تنها تویی دوای دردمون آقا
خسته شدیم از این و اون آقا
تو این شلوغیا شدیم گم
فرج الله بدجوری کارمون گره خورده
امید این دلای افسرده
بیا برس به داد مردم
نکنه عمرم کفاف دیدن تو رو نمیده
نکنه بمیرم و بگن که آقاشو ندیده
خیلی بد میشه اگه روی تو رو نبینه چشمام
بده نوکر تورو نبینه بمیره ناکام
بیا اقا توروبحق روضه زینب
دست به دعا میشم برات هرشب
ببین چقدر خالی دستم
یه نگاه کن یاحجت الله علی خلقه
اشکی که تو چشام زده حلقه
یعنی ازاین جدایی خستم
📝خادمه اهل بیت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شعر کودکانه وفات حضرت زینب (س)
مادرم اِی مهرَبان
روشنی بخشِ شَبام
میشه لطفاً تو بِگی
از صِفاتِ خوب بَرام ؟
تا که روشن تر شود
کوله بارِ باوَرام
گفت که بِنشین دخترم
تا شود کارَم تمام
پاسُخَت را می دهم
باشه رو جُفتِ چِشام
مادرم با جان و دل
خوبی ها را هر کدام
یک به یک گفت و نِوِشت
در یکی از دَفتَرام
چون رسیدیم ما به صبر
مادرم با احترام
زیرِ لب با گریه گفت
حضرتِ زینب (س) سلام
مادرم گفت دخترم
صبر یعنی یک کلام
زینبِ کُبریٰ گلم
خواهرِ خوبِ امام
او که در کَرب و بَلا
دیده ظُلمی نا تمام
او که بوده شاهدِ
آن ستم های مُدام
شاهدِ جان دادنِ
هر شهیدِ تشنه کام
شد پرستارِ حرم
در مسیرِ شهرِ شام
زیرِ آن بارونِ سنگ
از زمین و پُشتِ بام
او بِمانْد با بچه ها
شد بَراشان اِلتیام
بانوی صبر و حیا
زینبِ والا مقام
خوانده او در شهرِ شام
خُطبه ای با این پیام
حقْ حسین است و علی (ع)
غیر از این نیست وَالسَّلام
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه_وفات_حضرت_زینب(س)
#شعر_حضرت_زینب(س)
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه