🔸امام کاظم علیه السلام خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت معصومه سلام الله علیها : فداها ابوها
💐💐جشن بزرگ جان پدر بمناسبت میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار می گردد
🔻زمان : جمعه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۶:۳۰
🔻مکان : گلزار شهدا در کنار مضجع مطهر جان فدا
#ستاد_مردمی_بزرگداشت_روز_دختر
خادمه اهل بیت 🌺:
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم
یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم
مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز
تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم
کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین
مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم
کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس
از روی بام پریشان فراقت بشوم
کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا
ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم
رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر
متحول شده از فیض وصالت بشوم
مثل حر توبه ی من را بپذیر آقاجان
تا رها از قفس و بند اسارت بشوم
گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی
من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم
وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس
پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم
قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت
زیر بار مِحنت خوش قد و قامت بشوم
مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد
با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم
یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب
عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم
سر من باشد و دامان تو ، چون جون سیاه
بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم
گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب
من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم
حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر
من بقربان سر نیزه سوارت بشوم
بشکند گردنم اما نرسد روزی که
لکه ی ننگ شما باشم و بارت بشوم
#یدالله_شهریاری
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مناجات_با_امام_حسین
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین
که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین
خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق
بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
به لطف بند تعلق شده غلام حسین
چقدر حال جهان مرا عوض کرده
شده است گریه به کام من و به نام حسین
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد
به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین
🔸شاعر:
#عاطفه_سادات_موسوی
#امام_حسین_ع_شهادت؛ #شب_جمعه
هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم
من تمام عمر دنبال صدای مادرم
میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنهات؟
کو سرت، کو حنجرت، کو یاورت، کو دخترم؟
بشکند دست کسی که دستْ بر مویت زده
گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم
مثل من پیشانیات با تیزی سنگی شکست
درد میگیرد کنار تو دوباره پیکرم
پیش چشمانم تو را با حوصله سر میبرند
پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم
✍
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#روح_الله_پیدایی
کم نکن سایه ی لطفت ز سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم بخرم آقاجان
آنقَدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصه ی تو بی خبرم آقاجان
یک قدم محض رضای تو نشد بردارم
اصلا انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعی ام اما حیف
غافل از ناله و اشک سحرم آقاجان
پروبالم شده زخمی به زمین افتادم
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناه دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم پشت درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهی ام کن دم ایوان حرم آقاجان
بعد مشهد سفر کرببلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
در شب اول قبرم به شما محتاجم
گر نیایی بخدا در خطرم آقاجان
ذاکران امام حسین
#حضرت_معصومه_س_مدح
خانهای که سایهاش موسیابن جعفر میشود
خوشبحال آنکه در این خانه دختر میشود
از زیارت نامهات پیداست بیش از آن ، رضا
از مقاماتت بگوید خلق کافر میشود
از سفارشهای آقایم رضا فهمیدهام
خوشبحال هرکه با تو او برادر میشود
باورش سخت است اما باورِ ما هست که..
زائرت با زائرِ زهرا برابر میشود
میشود امابیها هرکه نامش فاطمه است
دختر این خانه هم یک روز مادر میشود
در مقام زائرانت دیدهام این شأن را
هرکه از قم میرود مشهد کبوتر میشود
تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی
سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر میشود
میشود مرمر ولی نه ، چند وقتی بگذرد
زیر پای زائران یک تکه گوهر میشود
دانشآموز آمدند و عاقبت مرجع شدند
سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر میشود
هر کویری که تو را فهمید میگردد بهشت
هر بهشتی که به تو دل داد قمصر میشود
گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهرری
خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر میشود
شاعر: #حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#مخمس_ترکیب
تو مجموعهی لطف و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی
چهگویمکههستی؟چهگویمچههایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی
تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی
تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی
تو در دورهی خویش خیرالنّسایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تویی راحت جان موسی بن جعفر
تویی روح و ریحان موسی بن جعفر
تویی یاس بُستان موسی بن جعفر
تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو عَذراترین مریم اهل بیتی
تو در هر دمی همدم اهل بیتی
در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی
تو تندیس آن چارده مُقتدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
هُمای بهشتی و عرش آشیانی
که در عُشّ دین صاحب آستانی
تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی
بهشت خداوند در خاک مایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو مانند کلثوم، زینب ترینی
خدیجه وقار اَستی و بیقرینی
وفادار مانند اُمّ البنینی
تو منظومه ی جمع معصومه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته
((فداها ابوها))برای تو گفته
به مدحت ولیّ خُدای تو گفته
که در حشر تو شافع شیعه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
در اطراف صحنت غُباریم بانو
به درگاه تان خاکساریم بانو
به لطفت در این شهر داریم بانو
عجب کاظمینی؛عجب کربلایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی
تو همشیرهی شخصِ شَمس الشّموسی
درِ خانه ات از پی خاکبوسی
رسیدند صدها چو شیخ بهایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
از این در چو بُردیم فیض دوچندان
طمعکار گشتیم ما مستمندان
به اقرار ما فرقهی دردمندان
تو با درد هر بینوا، آشنایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
اگرچه در این خاک کم غم ندیدم
در این شوره زار آب زمزم ندیدم
به من درد دادند و مرهم ندیدم
ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
به این خسته حال مجاور نظر کن
تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن
به من هم به عنوان زائر نظر کن
تو رُخصت دهی۰ میشوم نینوایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
شاعر: #محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
ای جمالت بهار، معصومه
کرمت ماندگار ، معصومه
یادگار امام هفتـــــــــــم ما
ای رضا را قرار، معصومه
صلوات خدا به روح شما
بی حد و بی شمار، معصومه
نذر ایل و تبار تو جانِ
هر چه ایل و تبار، معصومه
ابر رحمت همان دو دست شماست
من کویرم ببار ، معصومه
خواهری مثل زینب و تو ندید
دیدۀ روزگار، معصومه
تا گدای کریمه هستم من
همۀ عمر بیمه هستم من
قلب عالم پر از تلاطم شد
لب دنیا پر از تبسم شد
عشق موسی بن جعفر است اینکه
نور چشم امام هشتم شد
قلب ما رفت تا درون حرم
بین امواج جمعیت گم شد
بابهای حریم او یک یک
باب حاجات کل مردم شد
قبلۀ دل همیشه مشهد بود
قبله چرخید وقبله ها قم شد
در جوارش کسی نشد آقا
غیر از آنکه گدای خانم شد
حق او کن ادا تو با صلوات
یک نه صد نه هزار تا صلوات
ماه زیبا و انورش دادند
هر چه از خوب، بهترش دادند
پسری خوب داشت مثل رضا
مثل معصومه دخترش دادند
یاد زهرا دوباره غوغا کرد
تا به موسی بن جعفرش دادند
شد تداعی ولادت زینب
تا به دست برادرش دادند
هر که آمد ولادتش به حرم
از حرم تا حرم پرش دادند
یِکُم ماه تا به یازدهم
یک دهه مِی ز کوثرش دادند
هر که در بند بانوی دو سراست
دوستدارش خود امام رضاست
نور عشق است نور ایمان است
قدر و شأنش هنوز پنهان است
از حرم تا حرم در این ایام
غرق نور است ریسه بندان است
مشهد و قم دو بال کشور ماست
عالم از این دو بال حیران است
چشم سلطان همیشه سمت قم و
چشم بی بی سوی خراسان است
تا قیامت به عصمتش سوگند
بانوی یکه تاز ایران است
این هم از دولت کریمۀ اوست
قندِ چایِ بهشت سوهان است
پیش خالق چه حرمتی دارد
به کرامت چه شهرتی دارد
ساقی امشب چه ناب پرکرده
کاسه را بی حساب پر کرده
به شراب طهور مهمانیم
جانمان را شراب پر کرده
حرمش را زنورِ مِهرِ رخش
روز و شب آفتاب پر کرده
چه همه با صفاست ، خادم او
حوضها را ز آب پر کرده
حرمش را به یمن میلادش
بوی عطر و گلاب پر کرده
خوش به حال کسی که جمع کند
حرمش را ثواب پر کرده
اهل بیتند همچو منظومه
ماهِ منظومه است معصومه
مرتضی رنگ و فاطمه سیماست
قطره ای از کرامتش دریاست
شهر قم ، حوزه های علمیه
با تمسک به نام او برپاست
هر رواقش بهشت موعود است
این حرم نیست جنت الاعلاست
این حرم تا خدا خدا باشد
در زمین پایگاه عرش خداست
زائر قبر او به شهر قم
زائر قبر حضرت زهراست
عمه معصومـۀ امام زمان
عمۀ هر چه شیعه در دنیاست
می رسد این پیام از هر سو
السلام علیکِ یا بانو
شاعر: #مهدی_مقیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
برگدای خانه اش معصومه، عصمت میدهد
دستِ زائرهای خود برگ شفاعت میدهد
برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت میدهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست
زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست
سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته
شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست
مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند
با تکان چادرش کافر مسلمان می کند
دست او باز است و زینب وار، احسان می کند
خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند
از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد
رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است
هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد
سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعله ها افروخته
گریه های بی صدا را از کسی آموخته
خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
در یتیمی احترامش را نگه می داشتند
دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد
مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد
سینهی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد
بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد
شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس
نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواری های او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد
صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی داغ برادر دیده است
سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
می رسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام»
چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند
عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند
کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند
دورِ ناقه چشمهای بی طهارت مانده اند
خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند
بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند
بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است
گیسوی آقام دست آن و این افتاده است
بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد
بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد
باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد
بارها با نیزه دار مست او درگیر شد
داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن
کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن
شاعر: #قاسم_نعمتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی:
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
عالم حریم حرمت آل پیمبر است
کلِّ فلک همان فدک آل کوثر است
چیزی ندارد این دو جهان غیر فاطمه
دنیا چو گوی، در کفِ دستان حیدر است
ما غیرِ خیرِ فاطمه خیری ندیده ایم
هر نعمتی که هست سرِ خوان مادر است
آری به حرمت حرم ثامن الحجج
ایران حریم حضرت موسی بن جعفر است
اصلاً قسم به حضرت معصومه و رضا
این مملکت هدیّۀ زهرای اطهر است
مکه مدینه سامره کرب و بلا نجف
تا کاظمین یکسره با قم برابر است
بالاترین زمان که پس از روز مادر است
معصومه شاهد است، همین روز دختر است
آمد چه دختری که چو زینب کند قیام
جان برادر است و رضا جان خواهر است
از مشهدِ شَهَنشَه و شیرازِ شاچراغ
تا قم حریم این دو سه خواهر برادر است
شوق زیارت و حرم و آب و دانه ام
یعنی که من کبوتر این آستانه ام
ای مرقد تو قبلۀ عالم تو را سلام
ای امتدادِ سورۀ مریم تو را سلام
ای جانشین زینب و زهرا به حلم و صبر
جام طهور کوثر و زمزم تو را سلام
ای پارۀ تنِ همۀ آل مصطفی
وی بضعۀ نبیِّ مکرّم تو را سلام
ای بارگاه قدسیِ تو آشیانه ای…
بر بهترین سلالۀ خاتم تو را سلام
آئینه دارِ معرفةُ الفاطمه تویی
ای رازدارِ خلقتِ آدم تو را سلام
باید تو را عقیلۀ دوّم صدا کنیم
عِلم لدُن تُوراست مسلّم، تو را سلام
یک نَخ ز چادر تو همان حبل محکم است
ای بر عفاف،رشتۀ محکم تو را سلام
نیکان تو را ملیکۀ اسلام خوانده اند
ای وصف تو ز نَیّرِ أعظم تو را سلام
شد بارگاهِ قدسیِ تو کلبۀ مَلَک
آید ز هر فرشته دمادم تو را سلام
عشق رضا و شوق حریمت،دو بالِ عشق
با این دو بال،نیست در عالم زوالِ عشق
ما را اگر به کشور تو بار داده اند
یعنی به ما خزائنِ أسرار داده اند
بعد از ولای فاطمه و زینب و حسین
بر زینبِ رضاست که این کار داده اند
تو خود نشانِ سلسلۀ این أمانتی
یعنی تو را ولایتِ ابرار داده اند
وقتی حدیث میکنی از جدِّ اکرمت
بر تو کلامِ فاطمه انگار داده اند
موسی سِرِشتی و گُلِ موسی بن جعفری
دین را نمک به کام تو بسیار داده اند
هستی فقیه و مجتهده در علومِ دهر
بر تو عجیب بینشِ بیدار داده اند
پا جای پای حجّتِ سرمد گذاشتی
با تو به ما بشارت و إنذار داده اند
طی کرده ای چه ناب مسیرِ امام را
زیبات، نامِ قافله سالار داده اند
میخواستی که زائر کوی رضا شوی
بعد از عروج، رخصت دیدار داده اند
حالا دفاع از حَرمت تا هنوز هست
صحن و رواق محترمت تا هنوز هست
تو در تمام مُلک و مَلک تا نداشتی
آنگونه خِلقتی که تو همتا نداشتی
روحِ مجرّدِ تو همان نور فاطمه ست
نوری که جز به صُلبِ علی جا نداشتی
وقتی شدی تو خانه بدوشِ امام خویش
جز انفجارِ نور تمنّا نداشتی
در مقطعی که نهضتِ تو انقلاب کرد
غیر از خدا تو هیچ کسی را نداشتی
روح خدا به مکتب تو رُشد کرده است
غیر کلامِ حق، یَدِ بَیضا نداشتی
در نوجوانی اَت به فِقاهت رسیده ای
در پُرسشی نبود، که فتوا نداشتی
شد حوزه های علمیه از عِلم تو علَم
ای عالمه که عِلم ز دنیا نداشتی
شأن و مقامِ شامخِ تو همچو زینب است
با آنکه عمرِ زینب کبری نداشتی
آنچه مصائب است چشیدی ولی یقین
بر نیزه رأس زادۀ زهرا نداشتی
از ساوه تا به قم به شما مرحبا رسید
از کوفه تا به شام به زینب جفا رسید
شاعر: #محمود_ژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_معصومه_س_مدح
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود
خوش به حال خانهی خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بُریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_معصومه_س_مدح
این زن که خاک قم به وجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
تکرار آفرینش افلاک بر زمین
تکرار آفرینش عرش مصوّر است
این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب
بر خاک مینشیند و از خاک برتر است
دست سخاوتش پر از آمال دوستان
چشم محبتش به غریبان مضطر است
همشیرۀ شقایق و همراز رازقی
با آفتاب مشرقی عشق خواهر است
این زن که از نیایش او مست عالماند
معصومه است مریم آل پیمبر است
شاعر: #پروانه_نجاتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
خادمه اهل بیت 🌺:
#مناجات_امام_زمان
بی تاب و بی صبر و قرارم در فراقت
این است حال و روزگارم در فراقت
یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان
هم با منی ، هم غصه دارم در فراقت
هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم
شد روضه ها دار و ندارم در فراقت
یاد سه ساله دختری که گفت : بابا
رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت
بابا منی که دست تو زیر سرم بود
برخاکها سر می گذارم در فراقت
بابا بیا باخود ببر جامانده ات را
من كه دگر طاقت ندارم در فراقت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#روضه
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم
بعد تو ریخته شد خاکِ یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
چند روزی است که از حال دلم بیخبری
چند روزی است که از حالِ سرت بیخبرم
شانهی سعد شده جای سر دخترِ تو
جای آغوش تو ای کوهترین مرد حرم
مو ندارد به سر و سوخته گیسویی که
میرسیدهاست زمانی قدِ آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتری از شهر برایت بخرم
کفترِ جلدِسرِ دوشِ عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گرچه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجرِ سوختهای هست ببندم به سرم
آبرو بود که از کاخ ستم میبردم
با همین اسلحه این چشمِ ترم
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن ببرم
که در این قافله با تاولِ پا دردسرم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#زمزمه
#شب_سوم_محرم_۱۴۰۱
دست خودم نبود یه دفعه پیر شدم
از خواب که پاشدم دیدم اسیر شدم
دست خودم که نیست، خرابه حالِ من
بچههاشون بابا، عمه را میزنند
دست میندازن منو میگن میریم برات
گوشواره میخریم
دست میندازن منو دست میزنن بابا
همش به روسریم
دست میندازن منو میون بازار
دست میندازن منو توی خرابه
میگن آروم بازی کنید تو کوچه
بابای این دختر رو نیزه خوابه
چشاتو وا کن و دخترت رو ببین
تو صورتم بابا مادرت رو ببین
دیگه نمیشه که مشکل رو حل کنی
دستی نداری تو منو بغل کنی
دست تو که نبود دستم شکسته از
دستِ یهود شده
یه جوری ضربه زده که حتی دستای
خودش کبود شده
دستم نمیرسید بابا تا نیزه
زد نیزهدار رو دست من با نیزه
دست کدومشون تو رو کبود کرد
دستهای خیزرون بوده یا نیزه؟
حسین آه آه
ذاکران امام حسین
#حضرت_معصومه_س_مدح
از خیابان إرم رد میشود ابيات من
میرود شعرم زیارت با همه حاجاتِ من
با سلامی این حرم را بوسه باران میکند
باز هم با عاشقی طی میشود ساعاتِ من
هر چه با ایوان آیینه صمیمی تر شدم
بیشتر شد شوقِ من! تکثیر شد لذّاتِ من
دارد از زهرا(س) نشان! دلداده اش هستم که هست
عمهٔ سادات نامش؛ فاطمه ساداتِ من
دلبخواهش میشوم هر روز نذر مادرش
کم شود کاهی اگر از کوهِ ایراداتِ من
خواندمش بی بی کریمه تا که دستم پُر شود
تا بگردانَد کرَم را جزو خُلقیاتِ من
خواهر شاه خراسان عشق اجداد من است
دوستش دارند حتی تک تکِ امواتِ من
آرزو دارم بخوانم این زیارتنامه را
آنچنان با معرفت که دل بماند ماتِ من
إذن از موسی بن جعفر(ع) از ازل دارم اگر
هست نذر حضرت معصومه(س) احساساتِ من!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
هدایت شده از مرتضی یزدانی
سلام و عرض ادب
حرکت کاروان پیاده در روز شهادت رئیس مذهب تشیع حضرت صادق علیه السلام
شهرستان زرند