اشعارناب،ترحیم خوانی:
#شهادت_حضرت_رسول_اکرم
#دهه_آخر_صفر
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
#محمد_علی_بیابانی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رسول_اکرم
#دهه_آخر_صفر
یاعلی بنشین کنارم، یاریِ آلام کن
سینۀ سنگین من را با حسین آرام کن
غصه ها دارم به سینه، دردها دارم به دل
با حسن تسکین دلم را زین همه آلام کن
دخترم را بعدِ من داغِ فراوان میرسد
یاریِ تنها طرفدارت در این ایام کن
محسنت را میکشند و همسرت را میزنند
صبر کن، با تیغِ صبرت نصرتِ اسلام کن
ریسمان بستند بر دستت اگر نامردمان
خویش را با غربت و مظلومیت همگام کن
چونکه دیدی، دشمنان صحبت ز بیعت میکنند
با قیامِ فاطمه اسلام را اکرام کن
چون که دیدی، فاطمه صحبت ز نفرین میکند
قلب او را با فَرازی از اَذان آرام کن
چونکه دیدی، دینِ حق باقی بماند با سکوت
زود بر خانه نشینیِ خودت اقدام کن
آری از روز غدیر این نقشه ها مشهود بود
لیک با تدبیر، اهل فتنه را ناکام کن
غیرِ زهرا و یتیمانم نداری هیچ یار
بعد از این، پرهیز حتی از همه اَقوام کن
برخی از اصحاب، بر من تهمتِ هذیان زنند
بعدها با خطبه اَت، تبیینِ این اِبهام کن
ناریان را از کنار بسترِ من دور ساز
نوریان را همنشینِ من در این فرجام کن
روح و ریحان مرا بنشان کنارم یاعلی
با شمیمِ او مرا سوی جنان اعزام کن
عَن قَریب اهل نفاق، آتش به بیتت میکِشند
لاجرَم یاسِ کبودت را برون از دام کن
میرود این شعله ها تا خیمه های کربلا
گریه از حالا برای غارتِ ایتام کن
میزند بر نیزه ها، رأس حسینم را سنان
تا ابد لعنت بر آن جلادِ خون آشام کن
عصمتم را معجر از سر میبرد کوفیِ پَست
اشکِ خون بر زینبم جاری ز داغِ شام کن
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مناجات_با_امام_زمان
#وداع_ماه_صفر
گرچه چشمان مرا اشک غمت پر می کند
تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می کند
می رسد آن روز که نان شب هجر تو را
رونق بازارت ای خورشید! آجر می کند
درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه
قلبمان را بیشتر غرق تاثر می کند
چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این
جای خالی دو ماهه روضه را پر می کند
آنچه دردم را تسلا می دهد این است که
مادرت از این عزاداران تشکر می کند
در روایت دیده ام روز قیامت فاطمه
اشک های روضه را می گیرد و در می کند
باز آقای خراسان است که پایان ماه
از عزاداران پذیرایی درخور می کند
#محمد_علی_بیابانی
#صلوات 👉
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
دوباره شهر مدینه بوی جنان آمد
نوید روشنی از هفت آسمان آمد
فضای شهر که از عطرِ گل معطر شد
ز نسل پاک حسن عالَمی منور شد
به چند واسطه، اَنوار ظاهری تابید
ز سبط مجتبوی نور باقری تابید
قدم به خاک جهان زد گُلی خدایی بو
محدثِ علوی، یارِ مصطفایی بو
بنازم آنکه ز حکمت، رساند امدادش
به علم و حلم و صبوری، شبیهِ اجدادش
کسی که نور ولایت ز صورتش پیداست
کسی که در ره اهدافِ فاطمی شیداست
کسی که از پَرِ قنداق، عاشق علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است
اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت
کنون مدیحه ی عبدالعظیم باید گفت
مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر
چنانکه مُلکِ ری اَش کربلاست تا محشر
خدا وکیلی از آندم، که تازه مهمان شد
به لطفِ هادی دین، چلچراغ ایران شد
چه ناب رهبرمان، وصف میکند او را
ری است قبله ی تهران و اوست قبله نما
وجودِ اوست، که شد مُلکِ ری به قم پیوند
همانکه مکتب اسلام، زد از او لبخند
همانکه عرضه ی دینش رَهی مجرب شد
به محضرِ سه امام، آیتی مقرب شد
همانکه از شهِ دین، شیعه را پیام آورد
بما ز سوی امامِ رضا سلام آورد
همانکه درسِ امامِ جواد را خوانده
به نزد هادیِ دین اعتقاد را خوانده
حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم
پیامِ کرب و بلا را گرفته از مظلوم
□ □ □
شبیهِ هادی دین، درد و داغ و هجران دید
به دوره ی متوکل، هزار هرمان دید
در آن زمان که حرم، شاهدِ تخاصم بود
به چشمِ خویش نظاره گرِ تهاجم بود
حریم کرب و بلا ردِ پای عدوان شد
سه بار شخم زدند و بخاک یکسان شد
به امرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
ولی حسین، خودش از عطش ز تاب افتاد
نبود عبدالعظیم آنزمان که در گودال
تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال
اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران
ولی ندید تنش را بزیرِ نیزه ، نهان
ندید حنجره اَش را، یهود نیزه زدند
چه نیزه ها به دهانی که جرعه جرعه زدند
ندید دخت علی، راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه ز رگهای پاره میگیرد
ندید رختِ اسیری به جسمِ ناموسش
و ماند اینهمه روضه، همیشه کابوسش
به ذکر دائمِ یا منتقم که عادت کرد
ز غصه بر تنِ خود جامه شهادت کرد
هنوز مجلسِ روضه بپاست در حرمش
دعا و ذکر و مناجات، فیضی از کرَمش
شاعر: #محمود_ژولیده
.
🔹
میخواست هرچه از تو خدایت، همان شدی
عاشق شدی، شهید شدی، جاودان شدی
باید بخوانمت، ششمین فرد پنج تن
کبریترین عقیلۀ این خاندان شدی
صبر تو را چگونه بلا سر بیاورد؟
زینب تو قبل خلق شدن امتحان شدی
دلشادی از شهادت عون و محمدت
از اینکه چون حسین، تو هم بیجوان شدی
وقت وداع و بوسۀ آخر چه بر تو رفت؟
آرام جان که رفت، تو هم نیمهجان شدی
آیینهدار و قافلهسالار و بیقرار
بعد از حسین، یکتنه یک کاروان شدی
بار امانت است که بر دوش میکشی
بیهوده نیست اینکه چنین قدکمان شدی
جان را چه قابل است، که بی هیچ وحشتی
صد بار پیشمرگِ امام زمان شدی
سوزاند کوفه را رجز جانگداز تو
وقتی که لب گشودی و آتشفشان شدی
در خطبۀ تو شقشقیه شعله میکشید
دیدند کوفیان که امیر بیان شدی
از تو نداشت پاسخ دندانشکنتری
تنها جواب سرکشی خیزران شدی
منزل به منزل آمدی و هیچکس ندید
در خود شکستی از غم و زهرانشان شدی
در شام، بهتر است نمانیم و بگذریم
باید نگفت اینکه کجا میهمان شدی
شهری که چشم بود سراپای مردمش
آنجا شهید طعنه و زخم زبان شدی
بزم شراب و سکر یزید و یزیدیان
دیدی فریب معرکه را و بر آن شدی،
تا بشکنی غرور هُبلهای لات را
آنجا تبر به دوش، خلیل زمان شدی
باید گلوی مرثیهها را فشرد و گفت
کی بیقرار و مضطرب و ناتوان شدی؟
بیشک شدهست چوبۀ محمل به سر زنان
آنجا که نوحه کردی و مرثیهخوان شدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
این روز ها که روضه میسّر نمی شود
بی روضه ، روزگارِ دلم سر نمی شود
دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی
بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود
خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد
چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود*
این قول بهجت(ره)است که حتی نمازِ شب
با گریه برحسین (ع) برابر نمی شود**
ای روضه خوان،بخوان و مرا کربلا ببر
حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود
سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا
قلبم حریف روضه اکبر(ع) نمی شود
افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون
با جسم چاک چاک ، که باور نمی شود
......................................
زبانحال امام حسین (ع) کنار پیکر علی اکبر(ع)
حرفی بزن قرارِ دلم ، نورِ دیده ام
چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام
تاب و توان و صبر و قرارم تمام شد
ای آرزوی پرپرِ در خون تپیده ام
افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون
ای جان من ، به آخر عمرم رسیده ام
کف میزنند دور و برم قاتلانِ تو
من خونجگرترین پدرِ داغدیده ام
دارد خدا فقط خبر از حال و روز من
دست از جهان و جان و جوانم کشیده ام
.
🔹
ای شهادت ای تمام آرزو
مرغ دل باز از تو دارد گفتگو
از عروج رفتگان شرمنده ام
بیمناک از غفلت آینده ام
❣﷽❣
🎆#زمزمه_حضرت_معصومه_س
اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید
احترامی که به این دختر زهرا کردید
اهل قم خیر ببینید پناهم دادید
با سلام و صلوات آمده راهم دادید
همه گفتید به هم عمه سادات آمد
گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد
اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید
غیر زنها همه از محمل من دور شدید
اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید
تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید
اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید
دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید
اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید
طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید
اهل قم خیر ببینید مراقب بود
تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید
اهل قم خیر ببینید خدایی مردید
چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید
اهل قم خیر ببینید محبت کردید
کوچه را وقت ورودم همه خلوت کردید
اهل قم خیر ببینید که همت دارید
سر ناموس خدا این همه غیرت دارید
شاد کردید شما قلب رضا را به خدا
همچو زینب سر بازار نبردید مرا
اینکه با گریه معصومه مدارا کردید
همه جبران غم زینب کبری کردید
بعد از آن خستگی راه توانم دادید
بهترین نقطه این شهر مکانم دادید
به خدا حق مرا خوب رعایت کردید
روز و شب از من بیمار عیادت کردید
زحمتی بود اگر غرق ملالم نکنید
من دگر رفتنی هستم ،حلالم بکنید
غربت و درد و غم و غصه هماهنگ شده
بهر بابای غریبم دلم تنگ شده
بعد مرگم اگر از کوی رضا میگذرید
کمی از خاک مزارم به خراسان ببرید
تا که در قبر شود یار من و همسخنم
نامه اش را بگذارید درون کفنم
اهل قم اجر شماها همگی با زهرا
وقت تشییع بگویید فقط یا زهرا
مادرم فاطمه شب دفن شد و یار نداشت
به جز از هفت نفر او که عزادار نداشت
نیمه ی شب چه غریبانه و مظلومانه
بدن مادر ما رفت برون از خانه
لرزه ها بود که بر عرش برین می افتاد
پی تابوت علی هی به زمین می افتاد
(#حسین_میرزایی)
🎆🎇🎆🎇🎆🎇
ای رئوفه که در تمام سفر
در امام رئوف گُم بودی
هیجده روز بیشتر نشده
میهمان دیار قم بودی
آری حق داشتی مریضه شوی
یا شهیده شوی به زهر ستم
معجر اما ندیده ای، غارت
نشدی تو اسیر شهر ستم
داغ دیدی به روی داغ اما
یاد زینب ز خاطر تو نرفت
هیجده کشته دادی اما باز
سرِ نیزه برادر تو نرفت
در مدینه اگر چه، ای بانو
همه جا با برادرت بودی
همسفر تا به قتلگاه آیا
شاهد قتل سَرورت بودی
قسمتت تل زینبیه نشد
و ندیدی هجوم نامردان
زیر شمشیرها امامت را
که ندیدی تو پاره پاره دهان
تو ندیدی سه شعبه بر قلبش
لحظۀ آخرِ برادر را
تو ندیدی، بریده ، ای خواهر
از قفایش سر برادر را
تو ندیدی میان گودالی
که رضا زیر سم اسب رود
تو ندیدی امام معصومت
طعمۀ گرگهای کوفه شود
تو اسیری نرفته ای بانو
تو نرفتی خرابه با حرَمت
تازه موسی بن خزرج آمد و گفت:
همۀ خانه های ما حرمت
در قم آیا در آستان ورود
هیچ جا سنگ بر سرت بارید
از سرِ بامهایشان آیا
شعله بر روی چادرت بارید
هیچ آیا شبیه کوفه و شام
نان و خرما به تو تعارف شد
بُردنَت مجلس شراب اصلاً
سیلی آیا به تو تعارف شد
وای از درد غربت زینب
اینهمه غربتِ تماشایی
همه را دید و عاقبت هم گفت:
من ندیدم به غیر زیبایی
(#محمود_ژولیده)
🎆🎇🎆🎇🎆
گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود
خوب شد پرده های محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه ی تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست
کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
می رسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت
معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه ی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه ی تو
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
(#حسن_لطفی )
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
#امام_زمان_عج
همیشه زمزمه ی کربلا کند مهدی
هماره گریه ی صبح و مسا کند مهدی
همینکه تکیه به کعبه زند، پس از تکبیر
تمام اهل جهان را صَلا کند مهدی
" اَنابنُ فاطمه" میگوید و " انابنُ حسین"
به عهد خویش همانا وفا کند مهدی
هَلا هَلا همه ی طالبین خون حسین!
همه بگوش! شما را صدا کند مهدی
قسم بخون حبیب خدا ، باذن الله
که حق خون خدا را ادا کند مهدی
بجان مادر پهلو شکسته اَش سوگند
قیامتی به مدینه بپا کند مهدی
جواب سیلی اعداست، سیلی محکم
چو یک اشاره، به دو بی حیا کند مهدی
چنان بصورت آنان زند بدست خدا
که کائنات بگوید: چِها کند مهدی
ز غاصبان بستاند حقوقِ زهرا را
ز اَغنيا ،فقرا را جدا کند مهدی
چنان ز اَهلِ جفا انتقام گیرد که...
دلِ نفوس، برون از عزا کند مهدی
به تیغ حیدری اش، خون خصم میریزد
به آل بوسفیان حمله ها کند مهدی
سلاح جبهه ی مستکبرین شود نابود
به جبهه ی ضعفا اعتنا کند مهدی
همینکه دولت زهرائیان دهد تشکیل
حکومت علوی را بنا کند مهدی
عدالتِ علوی را سراسری سازد
به جدِّ خویش علی، اقتدا کند مهدی
هم از یهود کُشَد، هم ز خیلِ آلِ سعود
مُسامحه به ستمگر، کجا کند مهدی
يمن! بمان که تو پیروزِ صحنه ی جنگی
عراق و سوریه را بی بلا کند مهدی
دگر کلیدِ حرم را به شیعه بسپارد
سفر بسوی دیارِ رضا کند مهدی
همه هُموم و غُموم از قلوب بِزداید
قلوب را به خودش مبتلا کند مهدی
عقول کامل از او میشود به صبح ظهور
عموم را همه دور از خطا کند مهدی
به همتش همه احکام میشود احياء
حلال را ز حرام انقضا کند مهدی
نه ظلم میشود آنروز بر کسی هرگز
نه رحم بر سپهِ اَشقیا کند مهدی
جهان شود همه روشنتر از صَلاتِ ظهر
چو زلف در شبِ تیره رها کند مهدی
برای پای رکابش همه مهیائیم
بدان امید که ما را سوا کند مهدی
هنوز روز دفاع از حرم، به امر ولی است
مدافعانِ حرم را ندا کند مهدی
هنوز یاد شهیدان ما چراغ رَه است
بخاطر شهدا یاد ما کند مهدی
#محمود_ژولیده ✍
#ام_البنین
#ابا_الفضل
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_علمدار_کربلا
من گرد راه حضرت زهرا نمی شوم
هرگز به جای ام ابیها نمی شوم
او دختر پیمبر و همتای حیدر است
من جز کنیز دختر زهرا نمی شوم
هر خدمتی کنم به یتیمان فاطمه
مادر برای زینب کبری نمی شوم
چون بوسه می زنم به قدم های زینبین
بی اذن زینب از قدمش پا نمی شوم
او روح امتحان شده ی قبل خلقت است
بی امتحان عشق که حورا نمی شوم
ضربه نخورده ام که کنم سینه را سپر
دیوار و در ندیده مهیّا نمی شوم
دین را ز پشت در نفس تازه می دمید
صاحب نفس نگشته مسیحا نمی شوم
بی پهلوی شکسته نگردم امین وحی
سیلی نخورده سرور زنها نمی شوم
آقا بیا و نام مرا فاطمه مخوان
با اسم گل شبیه مسمّا نمی شوم
وقتی حسن به صوت حزین ناله می کند
بنشینم از فغان و ز جا پا نمی شوم
دیگر توان زمزمه از دست می دهم
وقتی حرف هق هق مولا نمی شوم
اشک حسین اوج گرفتاری من است
مرهم برای این همه غم ها نمی شوم
عباس من غلام عزیزان فاطمه ست
بی دست او که حامی طاها نمی شوم
این دست ها به درد علم می خورد حسین
هرچند یار بازوی زهرا نمی شوم
این با ادب ترین پسرم نذر کوثر است
من بی شهید علقمه معنا نمی شوم
تا کربلا فدا ندهم جان نمی دهم
بی چشم تیر خورده من احیا نمی شوم
از بس حدیث عشق تو لبریز شد حسین
من بیش از این حریف پسرها نمی شوم
دیگر مرا خطاب به ام البنین نکن
بعد از حسین مادر سقا نمی شوم
مثل رباب کنج بقیع خیمه می زنم
سایه نشین گنبد خضرا نمی شوم
من با فرات قهرم و شاکی ز علقمه
دیگر انیس ساحل دریا نمی شوم
باور نمی کنم که حسینم شهید شد
بعد از حسین ساکن دنیا نمی شوم
#محمود_ژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
✍ #محمود_ژولیده
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
✍ #محمود_ژولیده
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❣﷽❣
💠#زمزمه_امام_حسن_ع
⏺#دوبیتی_امام_حسن_ع
🔳#محمود_ژولیده
در میانِ داغِ سوزانِ حسین
ای عزادارِ عزیزِ فاطمه
قلب زهرا را بیا خوشنود کن
گاه کن نام حسن را زمزمه
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
هر چه داریم از حسن داریم ما
بی حسن، کِی از حسین آید سخن
گوشِ دل بسپار بر راسُ الحسین
زیرِ لب پیوسته گوید یاحسن
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
کربلا را مجتبی بنیان نهاد
خود به غربت برد تا آخر پناه
از زمانِ کوچه با خود عهد کرد
تا بگیرد صبرِ زینب را گواه
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
کیست گوید از مقام مجتبی
مجتبی یعنی همه صبر و شکیب
زینتِ عرشِ خدا نام حسن
گر چه باشد او در این دنیا غریب
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
ما نمیبینیم اما این غریب
بقعه ای دارد فرازِ آسمان
در حریمش بهر تکریمِ حسن
مینهد جبریل سر بر آستان
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
یک حرم دارد ز کعبه خوبتر
در زمین نه، در قلوبِ اولیاست
دُرّ و یاقوت و زُمردهای سبز
زینتِ گلدسته های مجتباست
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
در دل هر مرد و زن دارد رواق
با شبستانی بنام قاسمش
هست بابُ القاسمش در سینه ها
مرغِ دل هر روز باشد عازمش
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
مُضجعی در قلبها دارد حسن
هر کسی را در حریمش راه نیست
دردمندان و غریبان زائرش
هر که گردد زائرش، گمراه نیست
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
سبزیِ رویش، ز شرم مادر است
زانکه شد نیلی ز سیلی روی او
چون در آن کوچه نشد کاری کند
دید جای پنجه تا ابروی او
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
بر دلش از نوجوانی زخم داشت
بس گرفت از چهره ی نیلی اثر
در همه عالم بگَردی، بی گمان
نیست مانند حسن پاره جگر
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
پاره های قلب او در طشت ریخت
دید زینب طشت را غرقِ بلا
وای از آنروزی که در بزم شراب
روبرو گردید با طشت طلا
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
بدتر از روز حسن، روز حسین
خیزران بود و لب و دندان او
ای زبانم لال، از جام شراب
ریخت دشمن بر لبِ عطشان او
.⏹⏹⏹⏹⏹⏹
تمام تیرها بر پیکرش خورد
یکی از تیر ها بر حنجرش خورد
یکی برسینه و بازو و پهلو
تمامش را به عشق مادرش خورد
⏹⏹⏹⏹⏹⏹
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#اول_صفر_ورود_به_شام
#ترکیب_بند
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند
#محمود_ژولیده
#شام_بلا #دروازه_ساعات
.
اشعار ناب آیینی:
.
#مناجات
#شب_جمعه
#امام_حسین
شب جمعه است صدایت نکنم پس چکنم
جان و سر را بفدایت نکنم پس چکنم
با حسینِ تو مناجات، شود زیباتر
در دلِ روضه نوایت نکنم پس چکنم
او سرش رفت به نیزه، بدنش عریان شد
من سری هدیه برایت نکنم پس چکنم
عاقبت خاک مرا کرب و بلا خواهی کرد
سینه را کرب و بلایت نکنم پس چکنم
مادری گفت شب جمعه، میان گودال
گریه بر راس جدایت نکنم پس چکنم
خواهری گریه کنان با بدنِ بی سر گفت
شکرِ درگاهِ خدایت نکنم پس چکنم
دختری ضجه زنان گفت که از کعب نی و
غربتِ عمه شکایت نکنم پس چکنم
با تنِ پاره ی بی پیرهنی، وقتِ وداع
از دلی خسته روایت نکنم پس چکنم
همه بر ناقه سوارند بجز دختِ علی
یااَخا فکرِ دعایت نکنم پس چکنم
بانکِ تکبیر ز رگهای بریده برخاست
از رگِ پاره حکایت نکنم پس چکنم
محرمان نقشِ زمین، خنده نامحرم سخت
اینچنین شرحِ جنایت نکنم پس چکنم
تازیانه زدنِ شمرِ لعین جای خودش
زین بلا ناله به غایت نکنم پس چکنم
گفت مضروبه ی گودال بزیرِ ضربات
از یتیمِ تو حمایت نکنم پس چکنم
#محمود_ژولیده ✍
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
الآن کجای جاده ای عزیزم
سواره یا پیاده ای عزیزم
کجای این مشایه ای عزیزم
تو گرما یا تو سایه ای عزیزم
خوش به حال همون عراقی
که هستی امشب مهمونش
برا پذیرایی از تو داره
مایه میزاره از جونش
الآن کجا رسیدی
الان کدوم عمودی
اون سیدِ تو موکب
شاید خود تو بودی
****
معتقدم حقیقت ظهورت
پس اومدم به نیت ظهورت
تو این مسیریم همه تا ظهورت
فاصله خیلی کمه تا ظهورت
زائر اینجا حتی قدمهاش
ثواب صدتا حج داره
وقتی پاشو به جای پای
امام عصرش میزاره
عجب قیامتی شد
چه روز محشریه
این جمعیت سپاه
امام عسکریه
****
دونه به دونه موکبا رو گشتم
پی نشونیت همه جا رو گشتم
نجف تموم کوچه ها رو گشتم
تموم شهر کربلا رو گشتم
چه بزرگایی که چهل شب
میان تو صحنت میشینن
تو عزای بنی طویرج
تو رو یه عده میبینن
این موکبا علم شد
با علم ابالفضل
میبینیمت ایشاالله
تو حرم ابالفضل
🔻زمینه
▪️مداحی جدید
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#اربعین 1403
#نماهنگ جدید الآن کدوم عمودی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#شور_امام_حسین
#خستم_از_دنیا
#بند_اول
خستم از دنیا و خستم از این روزای درموندگی
سخته نشه حرفاتو حتی به رفیقای خوبت بگی
صبرم حدی داره خستم از نامردی زندگی
من از همه دل کندم دلتنگم واسه روزای بچگی
یاد اون روزا میخوام من بزنم صدا حسین
از ته دل بگم چقد دوست دارم بابا حسین
پدری کردی واسه منه بیچاره
اونکه با تو باشه دیگه چی کم داره
دل به دل راه داره اینه اعتقادم
من دوسش دارم پس آقام دوسم داره
ابا عبدالله جانم ابا عبدالله
#بند_دوم
میخوام مثل اون روزا با تو درد دل کنم بابا حسین
خواستن بیفتم از پا اما گرفت دستم رو تنها حسین
حرفامو نشنیدن به حالم خندیدن الا حسین
دلگرمی این زمین افتاده بوده هر وقت هر جا حسین
گفتم توی مشکلات من جای دعا حسین
سریع به داد من رسید دست گرم بابا حسین
سایه ی لطفت عمری رو سرم بوده
کی شبیه تو عادتش کرم بوده
کاش بشه وقت مرگم بگم آقا جان
نذر غم تو چشمای ترم بوده
ابا عبدالله جانم ابا عبدالله
#حسین_رئوفی_فرد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#واحد_امام_زمان
#واحد_مهدوی
.
قرار دل بیشکبیم سلام
امام زمان غریبم سلام
میدونمصدامو داریمیشنوی
حبیبم سلام
سلامم به غمهای بی انتهات
بهخونگریههای رَوون از چشات
تو مظلومتری از حسین شهید
بمیرم برات
پریشونحال و غمگینی
پای روضه که میشینی
ماها میشنویم امّا تو
مُصیبتهارو میبینی
کِی میشه گمشدهی خیمهنشینم؟
بین این گریهکُنا تورو ببینم؟
قدّ یک لحظه کنار تو بشینم
یاصاحبالزمان آجرک الله
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
دلیل قبولیِ اعمال من
تو دلواپسی واسه احوال من
رسیده چقدر خیر تو دائماً
به امثال من
تو داری هوای دل زار مو
جلو میبری با دُعات کارمو
تو نورانی کردی با یادت خودت
شب تارمو
دوسِت دارم بی اندازه
غمت دنیـامو میسازه
بَدم امّا خاطر جمعم
که آغوشت واسم بازه
امیدم اینه یه روز تورو ببیبنم
تا زخاک پای تو بوسه بچینم
به همین امید تو روضه ها میشینم
یاصاحبالزمان آجرک الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ شاعر: #محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
شهادت#پیامبر_اعظم_صل_الله😢
پیامبرعاشق امیرالمومنین علی ع است
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
بوی علی شفای غم و درد مصطفاست
ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت
سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت:
هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت
هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب
ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت
محراب را چو غیرِ علی دید در نماز
او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت
محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس
آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت
چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه
زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت
آغوش می گشود برای دو نور عین
از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت
با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای
امّا نگاه زینب کبری نکات داشت
تا آخرین نفس نگران حسین بود
گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت
در روزهای آخر عمرش ، بقیع را
آگاه از مصائب بعد از وفات داشت
تازه غم و مصائب زهرا شروع شد
آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت
فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه
زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت
تو بازوی علی و علی بازوی خداست
از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت
شاعر: #محمود_ژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
من گدای سر کویت هستم
عاشق دیدنِ رویت هستم
تو که از حال دلم آگاهی
عاشقان را تو چراغ راهی
دیگر این خانه مرا تنگ بود
ماندن اینجا بخدا ننگ بود
دوستانم همه از دستم رفت
دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم چکنم
زندگی داده فریبم چکنم
من زمین خورده ی عشقت هستم
عشقم این است بگیری دستم
چکنم بی شهدا بی یارم
نگران است دل ای دلدارم
□ □ □ا
یادِ ایام پر از نور بخیر
یاد مجنون و شب هور بخیر
یاد آوارگیِ در صحرا
رمز یا فاطمه و یا زهرا
من و ایام شلمچه به به
جان نثاران حلبچه به به
ای همه یاد شما دلخوشی ام
از شما تا به خدا دلخوشی ام
زندگی را به شما مدیونم
شهدای عرفه، ممنونم
آمدم معرفتی کسب کنم
از شما یک صفتی کسب کنم
دیده ام بندگی از حاج قاسم
من و شرمندگی از حاج قاسم
این همه دیدم و بنده نشدم
پیر گردیدم و بنده نشدم
تا امام و شهدا را دارم
مطمئنم که خدا را دارم
یارب از عبد بدَت دست بگیر
از دلم هر چه گناهست بگیر
تو مرا روح عبادت برسان
در ره خود به شهادت برسان
باز در راه هدایت مددی
به علمدار ولایت مددی
خود بخون شهدا پاکم کن
کربلایی کن و در خاکم کن
□ □ □ ا
این من و این مددِ خون خدا
روضه ی قافله ی کرب و بلا
دل ارباب غمین شد ای وای
خواهری ناقه نشین شد ای وای
حاجیِ کرب و بلا راهی شد
چه گریزی، چه خدا خواهی شد
دانی این حج به کجا ختم شود
غارت خاتمِ او حتم شود
بر تنِ خسته کمی تاب دهند
گوسفندی چو کُشَند آب دهند
مانده در حکمتِ این بابم آه
ذبح شد تشنه لب اربابم آه
چونکه این باب به پایان برسد
حج ارباب به پایان برسد
#محمود_ژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7