eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من خادمه در خانه شاه ولایم جارو کش صحن و سرای مرتضایم من امدم اینجا نه از بهر عزیزی من آمدم در خانه حیدر کنیزی خدمتگزار کودکان مه جبینم من مادر عباسم و ام البنینم در چشم خود بحری ز خون اشک دارم من خاطری بد از فرات و مشک دارم غم نیست گر عباس را در خون کشیدند یا اینکه با شمشیر دستش را بریدند چشمش اگر زخمی است این تاوان عشق است در جنت فردوس او مهمان عشق است گر جسم او در علقمه شد پاره پاره شادم که زهرا کرده ماهم را نظاره تنها غمم اینست او آبی نیاوُرد با رفتنش امید را از خیمه ها برد تا هست این دنیا و من زنده هستم از مادر اصغر بسی شرمنده هستم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5884119811293711936.mp3
1.13M
. از غم کرب و بلا یه عمره که در محنم مادر خون جگر شهید لب تشنه منم کشتن عباس منو برای یک جرعه آب روضه ی کرب و بلا داره منو میده عذاب شنیدم از مخدرات؛میون نهر علقمه سر عزیز من شده ؛ فدا عزیز فاطمه (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین) تا شنیدم که شده جدا دو دست پسرم کار من گریه شده داره میسوزه جگرم روضه ی مشک و علم دلیل اشکای منه روضه ی دست قلم شروع غم‌های منه غم غریبیه حسین ؛ رسونده جونمو به لب دمای آخری تنم ؛ داره میسوزه بین تب (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین) بین اون نهر فرات کشیدن عباس منو سر عباس منو به روی نیزه زدنو غصه شد همدم من کشته منو این همه غم بعد داغ پسرم قد حسینم شده خم شنیدم از سکینه که ؛ میون اون شلوغیا می خندیدن به غربت ؛ حسین یه عده بی حیا (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین)
352.2K
. بر همه حبل المتینی گل مولایی۲ فاطمه ام بنینی گل مولایی۲ بعد زهرا به علی یار وفادار تویی بر عزیزان علی مونس و غمخوار تویی شیرزن مادر عباس علمدار تویی با ولایت همنشینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی با فداکاری و ایثار تو قدر تو رفیع روز محشر تویی چون فاطمه بر شیعه شفیع زینت شهر مدینه مرقد تو به بقیع بنده ی حی مبینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی تار و پود تو شد از نور ولا آکنده جود و ایثار و وفاداری ز تو شرمنده از تو با چار شهید تو شده دین زنده شیرزن حامی دینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی بعد زهرا و علی عطر و بویت زهرایی است با علی شیر خدا گفت و گویت زهرایی است همدم زینبی و خلق و خویت زهرایی است بر علی یار و معینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی از مزار تو وزد بر دل و جان عطر یاس پسر ارشد تو باب حوایج عباس بر حسین ریخته ای اشک بصر چون الماس بر حسینت دلغمینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی بر تو و چار گلت فخر نماید زینب یاد عباس و حسینت شده ای جان بر لب دل هر شیعه ز داغ تو بسوزد امشب آیت حق الیقینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی داد عباس تو در راه برادر دستش در ره دین خدا داد تمام هستش همه خوبان جهان تا ابد پا بستش نور حق ماه زمینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی درس ایثار تو از فاطمه آموخته ای در دل از داغ حسین آتشی افروخته ای تا دم آخر عمر بهر حسین سوخته ای در وفا تو بهترینی گل مولایی فاطمه ام بنینی گل مولایی .کربلایی ابوالفضل سپهر
شور؛ فدای حسین.mp3
3.12M
علیهاالسلام علیه‌السلام خطاب به حضرت اباالفضل(علیه‌السلام) تو سردار کربلایی پرچمدار عاشورایی حسین امیر و تویی یارِش حسین امام و تویی مأموم صل اللهُ عَلَی العَطشان صلَّ اللهُ عَلَی المظلوم سینه سپر نکنی، الّا برای حسین هستت فدای حسین، دستت فدای حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو لب‌تشنه، تو دریایی تو سقای خیمه‌هایی تو مرتضای حسینی و حسین پیمبر عاشوراست نذاری خسته و تنها شه تا وقتی پرچم تو بالاست بارون بباره چشات، وقت عزای حسین اشکت فدای حسین، مشکت فدای حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌تو دل‌ها غوغا می‌شه‌ چشم خیمه دریا می‌شه تو نیستی و خواهرت زینب رخت اسیری تنش کرده فدا سرت اگه آبی نیست همه می‌خوان عمو برگرده دشمن می‌خنده چرا، با گریه‌های حسین اونجاست که حتی شده، چشمت فدای حسین شاعر و نغمه‌پرداز:
شور؛ رفع الله راية العباس.mp3
2.17M
علیهاالسلام علیه‌السلام همه گره‌ها وا می‌شه با، یاد اباالفضل گرهی اگه تو کارته، نادِ اباالفضل تو قاضی الحاجاتی دریایی از خیراتی آقام اباالفضل صاحب جود و کراماتی کاشف غم و بَلیّاتی آقام اباالفضل يه نگاهت درمون درداس رفع الله راية العباس ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو مقام اخلاص و وفا، اهل یقینه ثمرۀ عمر حضرت ام البنینه دل به امامش داده از بند نفس آزاده آقام اباالفضل برای جهاد آماده عالمی به پاش افتاده آقام اباالفضل یا ابن حیدر تویی خیر الناس رفع الله راية العباس ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روز قيامت تا كه مياد، حيدر كرار برا شفاعت رو دستشه، دست علمدار دارم با تو ميثاقى الا يا ايها الساقى آقام اباالفضل شافع همۀ عشاقی همه فانی و تو باقی آقام اباالفضل روز محشر ذكر نوكرهاس رفع الله راية العباس شاعر و نغمه‌پرداز:
|⇦•صبح و شب راهی بازار.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ༻↷↭↶༺┄═∞ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۞﴾﷽﴿۞ ‌( هیئت هفتگی هیئت خادمین بقیة اللَّه) ⚫️مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین⚫️ ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤قاری قرآن: کربلایی حسن عرب زاده ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤حدیث کساء: کربلایی احمد تهامی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤بانوای: کربلایی حامد نکویی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤و مجریگری: کربلایی علیرضا ظهیر صادقی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🕖زمان و مکان: سه شنبه ۵ دی هم زمان با نماز مغرب و عشاء تکیه حضرت ابوالفضل _ مهدی آباد «سرآسیاب» ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🔹لینک کانال روبیکا، هیئت خادمین بقیة اللَّه            https://rubika.ir/khademin_baghiatalah ...................................... 🔹لینک کانال ایتا هیئت خادمین بقیة الله: https://eitaa.com/dkitla ...................................... 🔹لینک پیج صدا برداری هیئت خادمین بقیة الله: https://rubika.ir/heiat_khadmin_biqiyt_allah ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ {هیئت خادمین بقیة اللَّه}
اشک می ریزد که شاید عقده هایش واشود روضه می خواند دوباره مجلسی برپاشود این همان بانوی والاییست که روزیش شد مادر سلطان عشق و زینب کبری شود تاکه مولا خواستگاری کرد از او با خویش گفت شک ندارم بهترازاین شوهری پیدا شود بارهاشد نیمه شب ها رفت با زینب بقیع خوش بحالش روزی اش شد زائر زهرا شود با ادب بودن درِ این خانه بی پاسخ نماند قسمت این فاطمه شد مادر سقا شود با اباالفضلش دمادم صحبتش این بود که او بزرگش کرده تا که نوکر آقا شود با همان قدخمیده با همان چشم ضعیف هرکجا میخواست پیش پای زینب پا شود لحظه ای کافیست تا چشمش بیافتد به رباب اشک می ریزد به قدری که زمین دریا شود حرف از شش ماهه و تیر و گلوی او نزن قامتی دیگر ندارد تا که از غم تا شود چارقبری که کشیده چارگوشش پرچم است پس بگو شش گوشه ای راهم بکش زیبا شود کی توانی گفت قبر ماه را کوچک بکش وای اگر که راز قد ماه او افشا شود چشم او افتاده به فرزند عباسش ولی فکر این راهم نمی کرده که بی بابا شود این پسرجای پدر گشته عصای دست او وقت مغرب شد دگر از خاک باید پا شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی به علی مونس وهم خانه وهمسرباشی قسمت این بود که در زندگی مشترکت به عزیزان دل فاطمه مادر باشی آفرین برتو که هنگام ورودت گفتی آمدی خادمه خانه کوثرباشی قسمت این بود که در بین تمامی زنان توفقط صاحب یک ماه وسه اخترباشی قمرت یک نفره لشگر انصارخداست پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی خاک این خانه تو را قبله حاجات کند متعجب نشو گر شافع محشرباشی غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد سعی کن مرهم زخم دل دخترباشی این یتیمان همه به واژه در حساس اند نکند در بزنند و تو پس در باشی چار تا بچه این خانه همه مادری اند نکند تب بکنی گوشه بستر باشی سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم وحسن فاطمه دور وبر این شه بی سرباشی سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل یاراین سوخته دل تادم آخرباشی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا چشم روی نیزه ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از درد غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه ماند مادر مادر دعا کن منتقم دیگر بیاید چون او گره از اَبروی زهرا گشاید صحن و سرایی در بقیع بر پا نماید پایان هر روضه دعا کردیم شاید ما کاشف الکرب امام خویش گردیم دار و ندار خویش نذر یار گردیم وحید محمدی: ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست هر بار بی قراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر زهرا... سکوت کرد آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه قلبت میان غربت یک ماجرا شکست پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت وقت هجوم تیغ به شیر خدا شکست ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست وقتی حسین رانده شد از شهر مادریش باید نوشت حرمت آل عبا شکست مهدی نظری: ای که از عشق علی پیرو الله شدی مطمئن باش که بی فاطمه گمراه شدی نوکر شیرخدا باش و ببین شاه شدی خوش بحال تو اگر عابر این راه شدی شعر من در پی خود دیده تر می جوید گوش کن ام بنین باپسرش می گوید: بازوانت چقدر مثل پدر می ماند روی نورانی تو مثل قمر می ماند لعل لبهای تو شیرین چو شکر می ماند صورتت کعبه و خالت چو حجر می ماند وارث غیرت مولای زمینی پسرم سند مادری ام بنینی پسرم اینقدر آه نکش ناله نزن گریه نکن هرچه دیدی الم و درد و محن گریه نکن با زمین خوردن و افتادن من گریه نکن حداقل جلوی چشم حسن گریه نکن چونکه در کودکی ازدست کسی رنجیده وسط کوچه ای افتادن مادر دیده قسمتم شد در این خانه کنیزی پسرم با کنیزیست رسیدم به عزیزی پسرم من نبودم قدحی اشک نریزی پسرم گوش واکن که بگویم به تو چیزی پسرم بنگر تاب و قرار دل بی تابت را این حسین است ببین صورت اربابت را این کبوتر همه جا بر پر خود حساس است نوکرش باش که بر نوکر خود حساس است پسر فاطمه بر خواهر خود حساس است بیشتر از همه بر مادر خود حساس است پیش او شانه به مویت نزدم گریه نکن یا اگر بوسه به رویت نزدم گریه نکن پیش این غمزده باید که رعایت بکنم پیش او از تو نباید که حمایت بکنم پیش او کم به تو شاید که محبت بکنم گرنشد در بر او بوسه نثارت بکنم نشو دلگیر از این قصه نکن مأیوسم در عوض نیمه شب انقدر تو را می بوسم بین این مردم بد ذات هوادارش باش سپرش باش و نگهبان و نگهدارش باش توامان نامه نگیر از کسی و یارش باش علمش را که به تو داد علمدارش باش سعی کن باهمه نیروت علم را بردار غیرت مادری ات را به تماشا بگذار کربلا می روی و مونس آنها هستی یک تنه ارتش با غیرت آقا هستی گوش کن تو سپر عترت زهرا هستی پس رکاب قدم زینب کبری هستی حرفم این است که همواره مؤدب باشی بیشتر دور و برحضرت زینب باشی می شوی یک تنه سرلشگر و سقای حرم میشوی مایه آرامش دل های حرم پسرم شاهرگت را بده در پای حرم نگذاری که بیایند تماشای حرم نگذاری که غمی قسمت زینب باشد یاکه چشمی به قد و قامت زینب باشد کودکان تشنه که باشند خودت سقایی تشنه باشد علی اصغر بشود غوغایی مایه راحتی و دلخوشی آنهایی مطمئند که با مشکِ پری می آیی گرچه از سوز عطش پیکر تو غرق تب است قطره ای آب نخور اصغرشان تشنه لب است مشک بردار که خشکیدن لبها حتمی ست عجله کن تو که پاییدن دریا حتمی ست موقع آمدنت حمله اعدا حتمی ست تیربارن شدن چشم تو آنجا حتمی ست جای باران پسرم تیر سویت می ریزد مشک اگر پاره شود آبرویت می ریزد ماه دنیایی و مهتاب به تو وابسته ست ساقی خیمه ای و آب به تو وابسته ست دل دردانه بی تاب به تو وابسته ست تو علمداری و ارباب به تو وابسته ست تو که برخاک بیافتی سپرش می شکند علم تو که بیافتد کمرش می شکند گرچه ازلشگر بی شرم بلا می بینی در سیاهی زمین نور خدا می بینی گرچه از نیزه و شمشیر جفا می بینی در عوض گل پسرم فاطمه را می بینی پسرم ازمن دلخسته سلامی برسان جای من چادر خاکی شده اش را بتکان عباس شد ستاره دنباله دار تو تا کربلا رسید، و در کربلا شکست یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میراث ؛ شعرخوانی سیدحمیدرضا برقعی در ستایش حضرت ابوطالب شعر آیینی > شعر جوان کد خبر : ۵۰۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۴ پ عقیق برای استفاده ذاکرین منتشر می کند اشعار ویژه وفات حضرت ام البنین (س) به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین (س) ، عقیق جدیدترین اشعار شعرای آیینی کشور برای این مناسبت را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند: سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین (س) ، عقیق جدیدترین اشعار شعرای آیینی کشور برای این مناسبت را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند: ئ علی انسانی: گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال از عباس تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود به لرزه بود از او پشت هفت‌پشت ستم یل تو یک‌تنه یک تن نبود، لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود مهدی رحیمی: خانمی که تا خود خورشید قامت داشته در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته مادر باب الحوائج بوده و با این حساب دامن او را گرفته هر که حاجت داشته می رسد از والدین اخلاق فرزندان ولی این زن از اول به فرزندش شباهت داشته اول از عباس او اذن حرم را خواسته هر کسی در کربلا قصد زیارت داشته با کلام نافذش در روضه ها حاضر شده در زمین کربلا هر چند غیبت داشته تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژه ها صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته فاطمیه رفته و آماده ی رفتن شده بسکه بر زهرای مرضیه محبت داشته بعد زهرا آمده پس بعد زهرا می رود اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته دانه پاشیده برای کفتران قبر او در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته تا ابد شرمنده ی عباس شد چون قبر او بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته قاسم نعمتی: تو شاهکار عشق بازی در زمینی تو دست پنهان خدا در آستینی اُمُّ الادب ، اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینی دلگرمی و وصف امیرالمونینی در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده قرص قمر میر عرب تعظیم کرده مانند نور آمدی تابیدی و بعد با دست زهرا مورد تأییدی و بعد خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم من آمدم دستان زینب را ببوسم دیدی چگونه گریه کن ها گریه کردند غمدیده ها با یاد زهرا گریه کردند مانند یک ... گریه کردند یا فاطمه می گفت هر جا گریه کردند آن روز تنها خواهش قلبت همین شد یا فاطمه تبدیل بر ام البنین شد شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد اما کلامی باعث خون جگر شد زخم زبان ها بر دل تو نیش تر شد گفتند با تو بعد ازین کم میگذارد بر این یتیمان دیگر او کاری ندارد اما دهان یاوه گویان را تو بستی پای قرار خویش با زهرا نشستی دیدن از جام رضای یار مستی چون رشته ی فرزند و مادر را گسستی گفتی اگرچه بین تان خیلی عزیزم در خانه عباسم غلام و من کنیزم زینب تو را با نور ایمان آشنا کرد با یک نظر دلداده ی آل عبا کرد برآتش عشقش تو رب الفدا کرد آن قدر پیشت صحبت کرببلا کرد تا اینکه شاخ و برگ هایت پر ثمر شد دار و ندارت چهار فرزند پسر شد کم کم پسرهای تو بال و پَر گرفتند دور و بَرَت را مثل یک لشگر گرفتند درس شجاعت از خود حیدر گرفتند بوی امیر فاتح خیبر گرفتند گوییم از اوصاف عظیم تو همین حد زینب پس از زهرا تو را مادر صدا کرد ای وای از روزی که قلبت را شکستند حجاج زهرا بار بیت الله بستند دیدی همه سرها گرفته روی دستند با چه شکوهی روی محمل ها نشستند بر زانوی عباس زینب پاگذارد شُکر خدا که محمل او پرده دارد اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت با دیدن یک صحنه ای چشم تو تر گشت از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت بالاترین روضه همین در عالمین است از راه آمد زینب اما بی حسین است فریاد زد اُمُّ البنین گیسو سپیدم مادرنبودی عصر عاشورا چه دیدم از خیمه تا گودال با زحمت دویدم با دست خود از پهلویش نیزه کشیدم اُمُّ البنین تاج سرم را سَر بریدند پیراهنش را از تَنَش بیرون کشیدند مادر نبودی پس گوش کن از این خبرها از داغ عباس تو خم گشته کمرها واشد به روی من نگاه اهل نظرها چادر به سر دارد دویدن دردسرها عباس رفت و آبروی خواهرش رفت دعوا شد و چادر ز روی خواهرت رفت اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت ضرب عمودی آمد و مویش بهم ریخت تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت عباس نامردی عمود آهنین خورد بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد دروازه ی کوفه قیامت ساختم من بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من