هدایت شده از اشعار ناب آیینی
چون به دست تو شده دست الک آلوده
شد نمکدان به عسل جای نمک آلوده
اولین خلق خدا روز ازل خلق تو بود
از ازل تا به ابد ای به فلک آلوده
بال جبریل امین فرش مسیر قدمت
شده با خاک پر شاهپرک آلوده
پرده برداشتهای از رخ خود یوسف عرش
که سماوات شد از خون ملک آلوده
خانهای نیست که در حدّ مقامت باشد
کعبه از شوق شما شد به ترک آلوده
ماندهام سجده به کوی تو کنم یا کعبه
چند وقتیست که دل گشته به شک آلوده
#علی_قدیمی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
[شور]
امام حسین علیهالسلام
از پس پرده بیا رخ بنما
تویی از حال دل من آگاه
حال ما مثل سر گیسوته
قربون زلفت اباعبدالله
زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
من از آن روز که در بند توام آزادم
جز حسین حرف دگر یاد نداد استادم
بر سر بامت میزنم فریاد
من سر زلفتم مده منو بر باد
سر نوکرها به درک شاها
قبله ی عالم سرت سلامت باد
"قربونت برم اباعبدالله"
عکس تو قاب اتاقم آقا
خسته از دست فراقم آقا
من با مردنم تو رو میبینم
بکش و بیا سراغم آقا
در تمنای وصالت همه شهر بنشستند
تیغ عاشق کش خود زود بده در دستم
رأس ما پیش کشی محضر زینب باشد
نذر خون کردم و سر پای غمت بشکستم
میبینه دنیا سرم آواره
منم اونکه خیلی تورو دوست داره
کاشکی عاشورا سرو بشکونم
پا ضریح تو بجای قداره
"قربونت برم اباعبدالله"
╭┅──────-------------------------------------—┅╮
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
╰┅─────-------------------──┅╯
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسین علیهالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹چهل معراج🔹
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا
اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ میمانی
در اوج غربت خود جرعهنوش قرب حق بودی
قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی
سجودی که تو را میبرد تا «قَوسَین أو اَدنی»
سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی
تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد
به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی
عجب حَجّی به جا آوردهای با حلق خونینت
کدامین حج به خود دیدهست هفتاد و دو قربانی
تو دین تازهای آورده بودی با خودت گویا
دوباره تازه میشد خاطرات سنگ و پیشانی
📝 #حسین_علاءالدین
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
کریم شهر علی سفرهدار زهرا بود
جمال حق علی آئينهدار زهرا بود
به دست خالی از این خانه سائلی نرود
که در کنار علی خانهدار زهرا بود
قسم به آن زرهی که همیشه پشت نداشت
میان دست علی ذوالفقار زهرا بود
اگر چه نام علی هم ردیف با نمک است
بر این ملیح زمانه نگار زهرا بود
همه زمین و زمان در طواف روی علیست
مطاف روی علی در مدار زهرا بود
حسن کریم و حسین دستگیر عالمیان
همیشه محور این اعتبار زهرا بود
#قاسم_نعمتی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#شعر_عاشورایی
#کاروان_اسرا
#قصیده
🔹طلوعی دوباره🔹
آن شب که آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
سهم کبوتران حرم، از حرامیان
بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود
در سوگ خیمههای عطش، زار میگریست
مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود
زخمی که تا همیشه به نای رباب بود
از شور نینوایی یک گاهواره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری که همسفر گوشواره بود
::
از کوچههای شبزدهٔ کوفه میگذشت
پیکی روان به جانب دارالاماره بود
از دشت لالهپوش خبرهای تازه داشت
مردی که نعل مرکب او خوننگاره بود
فریاد زد: امیر! در آن گرمگاه خون
آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود
خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمهها،
در معرض هجوم هزاران سواره بود
خورشید سربریده غروبی نمیشناخت
بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود
::
روزی که رفت این خبر شوم تا به شام
چشم فرشتههای خدا پرستاره بود
بانگ اذان بلند نمیشد ز مأذنی
آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود
با ضربهای که حادثه بر طبل مینواخت
فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود
راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»ها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب
میدان پایکوبی هر بادهخواره بود
یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند
گویی که در تدارک عیشی هماره بود!
تعداد زخم گرچه ز هفتاد میگذشت
اما شمار زخم زبان بیشماره بود...
📝 #محمدعلی_مجاهدی
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته
بند میآید زبانم تا به صحنت میرسم
گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته
جنس من جور است کوهی از گناه آوردهام
آبرویم پای اجناس دکّانم ریخته
دورهگردم آبرویم میفروشم میخری؟
پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته
پهن کردم سفرهای از عرش کنج خانهات
روی سنگ صحنهایت خردهنانم ریخته
گوشهای از پنجره فولاد زنجیرم کنی
من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته
مستطیعم حاجیم چون آمدم بیتالرضا
دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته
من نمیبینم تو هر دفعه بغل کردی مرا
عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت
بوی سیب از هر کجایی میتکانم ریخته
در میان صحنهایت عشق من بابالجواد
صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته
هر کسی کربوبلایی گشت مدیون شماست
این حکایت در میان دوستانم ریخته
#قاسم_نعمتی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسن
خواستم سر بگذارم به ضریحت اما
نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما
همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده
پس حرم در حرم از توست حقیقت اما
خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد
حرمِ محترمت، از روی غربت اما
مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن
هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما
خواستی باز غریب همه عالم باشی
پس غریبِ همه عالم شده نامت اما
ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد
نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما
هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند
خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما
همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر
کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما
در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند
ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما
کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل
سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما
وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو
که تلافی شده هر حمله به ضربت اما
خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی
که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما
خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود
زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما
در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و
کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما…
محمود ژوليده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
از پیمبر یا خدا درباره حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس
معنی مرد خدا را نیمهشب از نخلها
معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس
هیچ دیواری نمیشد مانع راه علی
از شکاف کعبه و دروازه خیبر بپرس
نه فرار از جنگ هرگز در مرام شیر نیست
قصّه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس
در دل تاریخ آوای سلونی زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس
گاه برتر میشود یک نوکر از صد پادشاه
این تناقض علّتی دارد که از قنبر بپرس
در جهنّم با علی یا در بهشت بیعلی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس
جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟
ما نمیفهمیم این را از علی اکبر بپرس
#مجتبی_خورسندی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسن
مادر ز بس برای غمت گریه کرده ام
عمری برای عمر کمت گریه کرده ام
موی سپید و روی شکسته است حاصلم
از بس که بی صدا ز غمت گریه کرده ام
داغِ جوانی اَت کَبِدم را مذاب کرد
با خونِ دل بر آن عظمت گریه کرده ام
مانند شمع این جگر خسته آب شد
با لخته لخته بر اَلَمت گریه کرده ام
سِرّم به کس نگفتم و با خویش سوختم
یعنی به غنچۀ حرمت گریه کرده ام
ای پهلوی شکستۀ تو حامی علی
بر دندۀ قلم قلمت گریه کرده ام
کردی برای دین علی سینه ات سپر
مادر! بر این همه کَرمت گریه کرده ام
گفتی قسم به جان علی یاری اَش کنم
عمری برای این قَسَمت گریه کرده ام
ظلمی که بر تو شد به کسی در جهان نشد
تنها ، به این همه سِتَمَت گریه کرده ام
مادر قسم بجان تو من کشتۀ توأم
خون در عزای محترمت گریه کرده ام
تیغ مغیره راز جوانمرگیِ تو بود
بازو شکسته ! بر وَرَمت گریه کرده ام
ضرب غلاف و سیلی و میخ و لگد چه کرد؟!
یاس علی به پیچ و خَمت گریه گرده ام
با آن شتاب رفتی و برگشتنت ولی...
آهسته شد ، به هر قدمت گریه کرده ام
از کوچه تا هنوز عصای تو مانده ام
از بس برای قدّ خمت گریه کرده ام
زینب هنوز چادر خاکی به سر کند
عمری به سایۀ عَلَمت گریه کرده ام
بهتر که من بخاک بقیع فانی ات شوم
یعنی به غربت حرمت گریه کرده ام
محمود ژولیده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمزمه ختم پدر
مجالس ختم و ترحیم ، خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------------
مگه یادم میره مهر و صفای خونه بودی
مگه یادم میره تو پدری نمونه بودی
مگه یادم میره اسطورۂ زمونه بودی
مگه یادم میره که توگل گلخانۂ بودی
---------------------------------
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
................................
مگه یادم میره اون لحظه های خوب با هم
مگه یادم میره عطر نفس هایت توی عالم
مگه یادم میره حمایتت رو همه هر دم
مگه یادم میره عشق و صفای تو دمادم
.............ّ..ّّّ............
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
ّ..............ّ.....................
مگه یادم میره گل بوسه های عاشقونه
مگه یادم میره رو دست تو زدم جونه
تو بودی کوهی از عشق و صفا توی زمونه
حالا در سوگ تو عزیز تو داره می خونه
................................
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
---------------------------
چه سخت بود لحظه ی جدایی از تو بابا جونم
ندیدی که غمین و داغدار از تو می خونم
کفن تن تو بود و این دل غرقه به خونم
تو رفتی توی خاک ای پدرم ای مهربونم
...................
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
..................
مگه یادم میره محبت رو تو دلها کاشتی
مگه یادم میره حب حسین تو سینه داشتی
یه عمری نوکری اهل بیت و فخر می گذاشتی
مگه یادم میره تو روضه ها تو تاب نداشتی
..................
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
دعای ماه#صفر
🔴 اگر کسى بخواهد ازنحوست و گرفتاری وبلاهاى نازله این ماه، محفوظ بماند، چنانکه محدّث فیض و غیر او فرمودند، هر روز ده مرتبه این دعارا بخواند:
🔷 یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
📚 مفاتیح الجنان
اشعار ناب آیینی:
پشت کردم به خدا غیر تو بر هر چه که هست
سنگ عشق تو زدم بر سر و بتخانه شکست
یک سفر آمدم و شهر نجف را دیدم
بعد از آن بود که عاشق شدم و بادهپرست
شهره گشتم به جهان خرقه عبدم دادند
زیر ایوان نجف بغض گلویم که شکست
زلف ما را در میخانه ببندید فقط
از کفش رفت کسی که در این خانه نبست
مرد خیبرشکنی و اسدالله علی
زین سبب بود که زینب سر درس تو نشست
آمدم باز به دور تو بگردم بروم
آمدم باز به میخانه و سجاده به دست
#علی_حسنی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
من برای روضه ات چشمان «تر» می آورم
از نفس می افتم و خون جگر می آورم
در میان گریه قلبم را به آتش میکشم
آه را با اشک هایِ شعله ور می آورم
هست جُرمَم معصیت! مُجرم زیاده خواه نیست
شرمسارم! حاجتم را مختصر می آورم
حضرتِ سنگِ صبورِ من حلالم کن اگر
غصه هایم را برایت بیشتر می آورم
بی خبر از حالِ دنیایم...به هر کس میرسم-
-از «تو» و لطف مدام ِ «تو» خبر می آورم
من به جز «تو» هیچکس را که ندارم یاحسین(ع)
بی پناهم رو به درگاهت اگر می آورم
از زمینگیری خلاصم کن! شهادت لازمم
حسرتِ پرواز دارم... بال و پر می آورم
من به کارِ دیگران کاری ندارم در جنون
من برایت عاقبت یکروز «سر» می آورم!
#مرضیه_عاطفی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست ارباب خودش دوخته بر قامت تو
خلعت نوکری خویش برایت زائر
بیسبب نیست خدا هم به شما مینازد
حضرت فاطمه کردهست دعایت زائر
هر سلام تو جهان در تب و تاب است
با لرزش آهنگ صدایت زائر
کاش در صحن علمدار به یادت آرند
ما را به میان گریههایت زائر
آهسته قدم بزن خدا میداند
جا مانده دلی به زیر پایت زائر
این ذکر حسینحسین مرا خواهد کشت
مستانه بخوان جان به فدایت زائر
#ناشناس
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما بادهنوش جام گوهربار مادریم
هر شب دخیل چادر زهرای اطهریم
سیرابمان نکرده شراب و می طهور ما تشنگان قطرهای از حوض کوثریم
از این جهت که مادر ما آسمانی است
ما از تمام اهل سما دلرباتریم
با یک نگاه فاطمه پرواز میکنیم
از برکت تـوسلتان ما کبوتریم
صحن و سرای فاطمه در قلب شیعه است
در سینهام ببین که بنا کردهام حریم
این جملههای ابتر ما یک اشاره است
ما به مقـام اصلـی تو پی نمیبریم
زهرا برای راه ولایت شهید شد
پس ما همه فدایی فرمان رهبریم
#حبیب_باقرزاده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند