eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها چرا نشسته ، مگر گریه می كند؟ چون شمع شعله ور به نظر گریه می كند از مردم مدینه شنیدم كه روزها می آید و زداغ پسر گریه می كند بالای چار صورت قبری كه ساخته با دیده های سرخ جگر گریه می كند با ذكر جانگداز حسینم غریب بود دائم زند به سینه و سر گریه می كند از سوز روضه خواندن این مادر شهید هر عابری میان گذر گریه می كند گاهی دلش برای علی تنگ می شود گاهی برای روضه ی در گریه می كند بغض نگاه باد صبا گفت با دلم دیگر غروب شد، چقدر گریه می كند!! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای به سپهر عاطفه بی قرین ستاره ی مدینه ، ام البنین قدرتو در جهان نبوده معلوم قبر تو در جوار چار معصوم فاطمه دوم مرتضایی مادر دیگری به مجتبایی تو کیستی که با غم و زمزمه پای نهی به خانه فاطمه تو کیستی که با همه عزیزی گفته ای آمدم کنم کنیزی تو دیده ای که خانه ای سوخته دخترکی چشم به در دوخته محض دل تازه گلان حزین نام تو فاطمه ! شد امّ البنین تا که نگویند حسینش چه شد مدینه بین الحرمینش چه شد رهی که از قبر تو تا فاطمه ست مدینه ، بین الحرمین همه ست دامن عطر تو گل یاس داشت جعفر و عبدالله و عباس داشت تو آسمان و قمرش ابا الفضل تو مهر مادر ، پسرش ابا الفضل تو دیده بودی که علی بی عدد بوسه به دستان ابا الفضل زد آه نبودی تو که در علقمه تیر و کمان بود به دست همه ! نمک به زخم جگرت می زدند تیر به چشم پسرت می زدند ساقی از دست شد و مست شد ماه بنی هاشم بی دست شد هر چه بگویند تو هم مادری سخت ، غم از سینه خود می بری فاطمه آمد که تشکر کند در عوضت دل زغمش پر کند غصه نیامدست در بند تو در سفر چهار فرزند تو آه چرا کرده صدایت بشیر ؟ از کجا خبر داشت برایت بشیر ؟ داغ جوانان تو در گفته کرد؟ غم حسین خاطرت آشفته کرد ؟ آه نگویم که حسینت چه شد فاطمه جان نور دوعینت چه شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای به سپهر عاطفه بی قرین ستاره ی مدینه ، ام البنین قدرتو در جهان نبوده معلوم قبر تو در جوار چار معصوم فاطمه دوم مرتضایی مادر دیگری به مجتبایی تو کیستی که با غم و زمزمه پای نهی به خانه فاطمه تو کیستی که با همه عزیزی گفته ای آمدم کنم کنیزی تو دیده ای که خانه ای سوخته دخترکی چشم به در دوخته محض دل تازه گلان حزین نام تو فاطمه ! شد امّ البنین تا که نگویند حسینش چه شد مدینه بین الحرمینش چه شد رهی که از قبر تو تا فاطمه ست مدینه ، بین الحرمین همه ست دامن عطر تو گل یاس داشت جعفر و عبدالله و عباس داشت تو آسمان و قمرش ابا الفضل تو مهر مادر ، پسرش ابا الفضل تو دیده بودی که علی بی عدد بوسه به دستان ابا الفضل زد آه نبودی تو که در علقمه تیر و کمان بود به دست همه ! نمک به زخم جگرت می زدند تیر به چشم پسرت می زدند ساقی از دست شد و مست شد ماه بنی هاشم بی دست شد هر چه بگویند تو هم مادری سخت ، غم از سینه خود می بری فاطمه آمد که تشکر کند در عوضت دل زغمش پر کند غصه نیامدست در بند تو در سفر چهار فرزند تو آه چرا کرده صدایت بشیر ؟ از کجا خبر داشت برایت بشیر ؟ داغ جوانان تو در گفته کرد؟ غم حسین خاطرت آشفته کرد ؟ آه نگویم که حسینت چه شد فاطمه جان نور دوعینت چه شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رسالتت نه فقط صاحب پسر شدن است تو را کنار علی شأنِ همسفر شدن است بزرگ مادرِ ماهِ همیشه کامل عشق! هنوز نور تو در حال بیشتر شدن است محبتت رقمی در دل علی دارد که رو به آینه در حال ضربدر شدن است رسیدن تو به وصل علی به ما آموخت مهم تر از همه از جانبش نظر شدن است حسودهای مدینه تو را نمی فهمند و قلب تیره سزاوار شعله ور شدن است تمام می شود این غم همین که برگردی فرشته مشکلش از بابت بشر شدن است تو آن ضمیر بلندی که راز عرفانت نتیجه ی گذر از مرز خون جگر شدن است سکوت کن که ادب یادداشت بردارد سخن بگو که حیا فکر بارور شدن است که عشق در تو نه با مهر مادری یکسوست نه فارغ از غم هفتاد و یک نفر شدن است دو دست خویش به جای تو داده فرزندت وگرنه میل تو هم بر شکسته پر شدن است حسین تا که نماند به روی نیزه غریب سفارشت به پسرها بدون سر شدن است خیال مرثیه سازم به روضه می کشدم ولی تمایلم امشب به برحذر شدن است به زخمتان دم رفتن نمک نمی پاشم بشیرم و همه سعیم به خوش خبر شدن است خیال مرثیه ساز مرا ببخش ای سرو کبوترست و به دنبال نامه بر شدن است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گریه کن مراثی تو کائنات شد اشک طهور دیده ات آب حیات شد خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد تا از تو خواستم بنویسم دوات شد این شهر را ادامه دهی آب می برد بانو بقیع از رشحاتت فرات شد ای روضه خوان ممتدِ از صبح تا غروب قدری نفس بگیر که وقت صلات شد وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاك فردا خبر رسید که آنجا قنات شد *** او ماند و دختران یتیمی که مانده اند ام البنین بی پسر ام البنات شد آری پسر قمر به شب مؤمنین شد و مادر ستاره ی سحر مؤمنات شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امام عاشقان را همنشینم كنیز فاطمه اُمّ البنینم به باغ عاشقان نیلوفرم من یتیمان علی را مادرم من پس از زهرا علی را خانه دارم به پای عشق او سر می سپارم مرا نَبْوَد به جز این فخر دیگر كه خوانده زینبم یك عمر مادر اگر در باغ قلبم یاس دارم یلی چون حضرت عباس دارم هر آن چه زینبم می داد یادم به فرزندم همان تعلیم دادم ادب را داشت از خود پاس، مردم مدینه بود و یك عباس، مردم دلم خوش بود عباسم جوان است رُخش چون ماه و ابرویش كمان است دلم خوش بود مولا را غلام است غلام زینب من با مرام است گذشت و كربلا آمد پدیدار امیدم بود هر جا در پی یار چو اختر در كنار ماه می رفت به دنبال امامش راه می رفت ولی افسوس یاس من خزان شد قد سرو بهار من كمان شد شنیدم تیغ زد بوسه به دستش شنیدم بست پیكان چشم مستش اگر بی دست بود اما توانش عمود آهنین بگرفت جانش شنیدم دستش از پیكر جدا شد فدای روی شاه كربلا شد الا تنها امیدم نا امیدم خدا را شكر، كردی رو سپیدم چه كردی ای دو عالم بی قرارت كه جایم فاطمه آمد كنارت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادر احساس آب است حضرت ام البنین صاحب الماس ناب و گنج او هست بهترین او دبیر مکتب علم علیست پرورانده در برش نخبه تر از نخبه یقیین گفت کنیزم ، فاطمه تنها یکیست تو بنامم مادر اولاد خود مولا همین با وفا ،حجب و حیا ، مهر و ادب در صفات نیک و احسن او هماره از ترین مرثیه خواند برای شاه ابناءِِ خودش آب گردد از نوای حزن او قلب زمین صورتی از چهار قبر خاکی است در پیش او خوانَد او روضه برای تک یل خود چه غمین گوید او اهل حرم در انظار آب بود بین نخلستان گرفته خصم بی رحمش کمین مشک بر شانه به یاد التهاب کودکان روضه از اینجا به بعد گردد حزین ناگهان افتاد چیزی روی خاک دست عباس است ز یسار و یمین این یکی آتش زند بر قلبهای مستمع ناگهان آمد فرود بر فرق عمود آهنین خوانَد او از این به بعد را اینچنین بوده ام ام بنین اما شدم من بی بنین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد چهار بار دلت کوه شد، به لرزه درآمد تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونی مسافر تو نیامد مسافری اگر آمد چهار مرتبه شن زارهای ظهر، تنت را گریستند و تو را داغ های مستمر آمد چنان گریسته ای روزهای خستگی ات را که تکّه تکّه ی خاک بقیع نوحه گر آمد از آن گلایه ی تلخت به گوش علقمه بانو! هر آنچه رود از آن لحظه سر به زیرتر آمد چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودی چهار بار تو بودیّ و اسب بی پسر آمد تو کوه بودی و از پشتِ شانه های بلندت چهار مرتبه خورشید سر بریده برآمد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در عشق اهل بیت كه فانی ترین شدی خود قبله ی قبیله ی اهل یقین شدی ای معنی نجابت و ای مظهر حیا بانوی خانه ی شه خانه نشین شدی با نیّت كنیزی اطفال فاطمه اُمّ الوفا، عروس ابوالمؤمنین شدی از عطر مهربانی و عشق و صفای تو بیت "علی" شبیه بهشت برین شدی آورده ای پسر كه شود یاور حسین تنها تویی، تویی، تو كه اُمّ البنین شدی حور و ملك به منصب تو رشك می برند در بین مادر شهدا بهترین شدی راهی ست از مزار تو تا منتهای عرش با تو بقیع فخر تمام زمین شدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من خادمه در خانه شاه ولایم جارو کش صحن و سرای مرتضایم من امدم اینجا نه از بهر عزیزی من آمدم در خانه حیدر کنیزی خدمتگزار کودکان مه جبینم من مادر عباسم و ام البنینم در چشم خود بحری ز خون اشک دارم من خاطری بد از فرات و مشک دارم غم نیست گر عباس را در خون کشیدند یا اینکه با شمشیر دستش را بریدند چشمش اگر زخمی است این تاوان عشق است در جنت فردوس او مهمان عشق است گر جسم او در علقمه شد پاره پاره شادم که زهرا کرده ماهم را نظاره تنها غمم اینست او آبی نیاوُرد با رفتنش امید را از خیمه ها برد تا هست این دنیا و من زنده هستم از مادر اصغر بسی شرمنده هستم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5884119811293711936.mp3
1.13M
. از غم کرب و بلا یه عمره که در محنم مادر خون جگر شهید لب تشنه منم کشتن عباس منو برای یک جرعه آب روضه ی کرب و بلا داره منو میده عذاب شنیدم از مخدرات؛میون نهر علقمه سر عزیز من شده ؛ فدا عزیز فاطمه (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین) تا شنیدم که شده جدا دو دست پسرم کار من گریه شده داره میسوزه جگرم روضه ی مشک و علم دلیل اشکای منه روضه ی دست قلم شروع غم‌های منه غم غریبیه حسین ؛ رسونده جونمو به لب دمای آخری تنم ؛ داره میسوزه بین تب (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین) بین اون نهر فرات کشیدن عباس منو سر عباس منو به روی نیزه زدنو غصه شد همدم من کشته منو این همه غم بعد داغ پسرم قد حسینم شده خم شنیدم از سکینه که ؛ میون اون شلوغیا می خندیدن به غربت ؛ حسین یه عده بی حیا (شدم یه عمره دل غمین نگید به من ام البنین)