هدایت شده از اشعار ناب آیینی
|⇦•ای روح وریحانم ...
#سرود ویژۀ ولادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام وسردارانِ کربلا اجرا شده به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
ای روح و ریحانم، هم درد و درمانم
جانیم سنه قربان، مولا حسین جانم
مهربونتر از بابامی
حال خوب لحظه هامی
عاشقی با تو قشنگه
تو همونی که میخوامی
ای همه باورم حسین مولا
جان آقا حسین مولا
سایه ی رو سرم حسین مولا
جان آقا حسین مولا
«حسین مولا .....»
سقای آب آور سردار و سرلشکر
جانیم سنه قربان، ای نازنین دلبر
اسوه ی عشق و وفایی
ساقی کرب و بلایی
ذکر ارباب این چنینه
ای علمدارم کجایی
دست مشکل گشا ابوفاضل
جان آقا، ابوفاضل
حیدر کربلا ابوفاضل
جان آقا، ابوفاضل
«ابوفاضل....»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد قمر بنی هاشم و روز جانباز مبارک باد
ماه های مدینه می دانند
دور خورشید می شود گردید
دست و سر را برای عشق و وفا
بذل کرد و به راه حق بخشید
همهی پهلوانی عباس
دست بوس امام برحق بود
درکلاس شجاعت و اخلاص
از همه حيث ناب و مطلق بود
ای فراز تمام غیرت ها
شیر ام البنین امین حسین
تا ابد چون رکاب انگشتر
حافظی بر نگين دین حسین
بعد تو هم وفا سر افراز است
همره نام توست در هیئت
ادبستان عشق میفهمد
که کجایی تو ای علی صولت
دستهای بریده ات امروز
دستگیر همه شجاعان است
از یمن تا کرانه و غزه
ذکر هیهاتتان نمایان است
ای علمدار بیشه ی شیران
نام تو رمز آشنای عبور
با تو هم درک حضرت مهدی
می شود سهل بر کرانهی نور
مزروعی(خاشع )
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
431.4K
❥✦✺⃟🍁࿐ུ═✺⃟🍁࿐ུ
﷽
#نوحه_سینه_زنی
#برای_مجلس_ختم_پدر
#شعربرای_عزای_پدرمادربرادرو...
رفتم زدنیا با قلب خسته
باتن تب دار دلی شکسته
آه از جدائی /داد از جدایی
دنیا ندارد / جانا وفایی
😭😭😭
من در دل خاک چشم انتظارم
بهر عزیزان من بی قرارم
آه از جدایی /داد از جدایی
دنیا ندارد /جانا وفایی
شبهای جمعه تا می توانید
بر روی قبرم قرآن بخوانید
آه از جدایی /دادجدایی
دنیا ندارد /جانا وفایی
راه هست و دشوار من بی قرارم
مال ومنالم نگشته یارم
آه از جدایی,،داداز جدایی
دنیا ندارد،جانا وفایی
✍#شاعر_مداح_سبک_گذار🎤
🎧#استاد_حاج_پیرزاده🖌
#پیشنهاد_دانلود👌
#التماس_دعای_فرج
❥✦✺⃟🍁࿐ུ═✺⃟🍁࿐ུ
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#روضه_ختم_پدر_و_مادر
#کار_بردی_با_فاصله_فوت_شدند
#گریز_حضرت_عباس«ع»
#سوم_هفتم_چهلم_سالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
🔸اینک گوهری است که به دریا نمی دهم
🔸درلحظه وصال حبیبم شود نصیب
🔸آن لحظه را به عمر گورا نمی دهم
🔸عمری بودکه گوشه نشین محبتم
🔸این گوشه رابه وسعت دنیا نمی دهم
🔸درسینه ام جمال علی نقش بسته است
🔸این سینه را به سینه سینا نمی دهم
🔸سرمایه محبتم زهرا دین من
🔸من دین خویش رابه دنیا نمی دهم
🔸به یاد شمع رویت هم چو پروانه می سوزم
🔸تو رفتی من به جایت اندراین کاشانه می سوزم
🔸غم مرگ تو آتش بردلم زد مادر خوبم
🔸من خونین جگر ازداغ تو جانانه می سوزم
🔸مجلس امشب به مناسبت چهلمین روز درگذشت مادری دلسوز برگزار شده خانواده محترم........فرزندان مرحومه شماچهل شبانه روز جای خالی مادررااحساس می کنید به خداقسم هیچ کس جای مادر را برای شما نمی گیردشما درچند سال پیش که بابا را ازدست دادید امید شما به مادربوداما مادر و هم از دست دادید شما ازدونعمت پدر ومادرمحروم شدیدخدا به شما داغ دیدگان صبربده اما شما هروقت دلتنگ پدرو مادر می شدید هرکجا بودید می آمدید ازنزدیک پدر ومادر را ملاقات می کردی ولی حالا باید به عکس پدرومادر باید نگاه کنید یا برید سر قبرشان بنشینید عقده دل راخالی کنیداما مرگ مادر برای دخترها خیلی سخت است به چه خاطر چون روزمادرباشه به یاد مادر است سال نوع باشه به یاد مادر است اما بچه های مرحومه، دخترهای مرحومه که درگوشه ای از مجلس نشسته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزیدتنها خاطره مادر چادر نمازه که یاد دختر نمی ره اما یک مادری من سراغ دارم که به امام علی گفتند یادگاریهای فاطمه را جمع کن تا بچه ها نبیند اما گفتند یادگاری را جمع کنم خون روی در ودیوار را چه کنم
امادلها امده شد بریم مدینه
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است که چون نام فاطمه آید
🔸 برای گریه دل من بهانه می گیرد
دلها بسوزه بر
آن مادری که فرمود علی جان شبانه غسلم بده شبانه کفنم کن شبانه دفنم کن
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭
🔸میگن شبانه بدن زهراش را آرام آرام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
🔸صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ....
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ومادر ازاین مجلس محفل فیض ببرنداما این مادر خیلی ارادت به آقا اباالفضل داشتند دلهاتان را برم کربلا درخونه قمر بنی هاشم درسته دستهایش را کربلا قطع کردند اما دست عالمی را گرفته
🔸فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.
🔸ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.
🔸کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت
🔸خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.
🔸(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.
🔸یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند
داغشو به دل حسین گذاشتند.
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
🖌#مداح_احمد_بهزادی
#التماس_دعا
هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#روضه_ختم_خواهر(2)
#گریز_حضرت_معصومه«س»
#هفتم_کاربردچهلم_وسالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ
#دشتي
🌾گل رنگين کمونم رفتي ازدست
🌾عزيزمهربونوم رفتي ازدست
🌾ندارم طاقت دوريتوخواهر
🌾همه روح وروونم رفتي ازدست
🌾گل سرخوم گل نيلوفرينوم
🌾کجايي خواهرم داغت نبينوم
🌾توکه رفتي چرايادم نکردي
🌾به گل چيدن تودلشادم نکردي
🌾تورفتي جاي تودرخونه خاليست
🌾تورفتي داغه توبردل نشسته
🌾عزيزان گوشه اي غمگين وخسته
🌾نگفتي که عزيزان چشم به راهن
🌾تورفتي وشديم مادل شکسته
🌾الهي هيچکس درزندگاني
🌾نبيندداغه خواهرجواني
🌾مجلس به مناسبت (سوم،هفتم) خواهری مهربان برگزار شده برادران مرحومه شما خواهر از دست دادید امید برادر بعداز پدرومادربه خواهره خدا به شما صبر بده روح این خواهر عزیز از این مجلس ومحفل فیض ببرد
روحش با فاطمه زهرا محشور بشه حالا
🌾روضه برات بخونم نالشو بزنی..
امروز اشک چشمت رو هدیه کن به روح این عزیز خواهر..
🌾میخوام بگم برادران مرحومه شما داغ خواهر دیداما همه آمدند درمجلس خواهرتان شرکت کردند اومدن به شما..تسلیت گفتندشما را...آرام کردند..از روز اول در کنارتان بودند نگذاشتند تنها باشید مرگ خواهر خیلی سخته
حالا که در وصف خواهر خوندم بزار دلتو ببرم کربلا
🍂بزار روضه بخوانم روح این عزیز خواهر ...... شاد بشه ان شاءالله
🍂روضه خواهره میخوام از خواهری برات بخونم که نرسید به داداش
🍂حضرت معصومه به طرف خراسان حرکت کرد که بیاد کنار برادر اما نرسید به داداش
حضرت معصومه شاید ذکر لبش این بوده
خدایا دلم واسه داداش رضا تنگه خدا ، دلم میخواد داداشم رو ببینم اخه من خواهرم طاقت دوری داداشم رو ندارم
🍂کاش یه خواهر دیگری هم نمیرسید کربلا
🍂امان از دل زینب ۲
🍂حضرت معصومه به امام رضا نرسید کاش زینبم با امام حسین نمیومد کربلا
راوی میگه یه وقت دیدم یه خواهری دستا رو روی سر گذاشته بالای گودی قتلگاه میگه وا محمدااا وا علیاا واا اماه ...........
🍂الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#ولادت_حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#مدح_ولادت_حضرت_عباس_ع
#خطبه_بر_بام_کعبه
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
دو ماه از پرده پیدا شد یکی دیشب یکی امشب
دو گل دریک چمن وا شد یکی دیشب یکی امشب
به عزم عترت طاها ز برج عصمت و تقوا
دو اختر محفل آرا شد یکی دیشب یکی امشب
زبحر رحمت و دریای قدرت در مه شعبان
دو گوهر آشکارا شد یکی دیشب یکی امشب
صبا از بوی عطر آمیز گلهای ابوطالب
دوشب مارا طرب زا شد یکی دیشب یکی امشب
از رخ شمس حسین و طلعت ماه بنی هاشم
به عالم در تجلی شد یکی دیشب یکی امشب
خدیو کشور عشق و علمدار و فادارش
پی نهضت هویدا شدیکی دیشب یکی امشب
فضای حجره ام البنین و خانه ی زهرا
ز دو ریحان مصفا شد یکی دیشب یکی امشب
سر و روی دو کودک غرق ناز و بوسه شادی
بدست شیر یکتا شد یکی دیشب یکی امشب
بگو تبریک احمد را که بهریاری قرآن
دو دست از غیب پیدا شد یکی دیشب یکی امشب
دو نوبت طبع شیدایی(مؤید) اندرین شادی
سخن پرداز و گویا شد یکی دیشب یکی امشب
سیدرضامؤید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
✨﷽✨
#شعبان
#موالید
#مناجات
ماه شعبان واعیادش مبارک
┄┅═✼🍃🌼🍃✼═┅┄
مـژده یاران ماه شعبان جلـوه کرد
بار دیگــر ، نو بهـاران جلـوه کرد
فصـل عیــدِ گلشـن پیغمبــر است
رویشِ گلدسته های حیــدر است
ماه شعبان،ماه خوب مصطفـاست
بهرِ عرفان،چشمه سار باصفـاست
در منـاجـاتش دعــا گــل می کـند
دل به صاحبـدل ، توسّــل می کند
تا ببیــند جلــــوهٔ غفـّــار را
استجــابـت های استغفـــار را
بـارش باران رحمـــت بی شمار
می رسـد هر لحظـه از پرودگار
سوم شعبان جهان در شور و شِین
عالَـم آرا می شـود نام حسیــن
در مدینــه شـور بر پا می شــود
او عـزیـزِ عـرش اعــلا می شــود
نام او ، آرام جــان عالَـــم اســت
جان او ، جانِ نبـــیّ خاتم اســت
میــــوهٔ قلــب علــی و فاطمـــه
شــافــع دلهــا به روزِ واهمـــه
از ازل افتــاده شوری از حسین
بر دل و جــان تمــام عالمیـــن
می رســد از راه مـولــودی دگـــر
می درخشد بر زمیـن ، قرص قمـر
روز چـارم ، تازه کن احساس را
تا ببـینــی جلــــوهٔ عبـــاس را
باب حاجات است و دلها سوی او
عالَـمی حیــران و مســتِ روی او
بارگـاهــش بهتــرین دارالشِــفـا
دستهــای پاکِ او مشــکل گـــشا
پهلــــوانِ حیـــدر و ام البــنیــن
مـــاه آل هـاشــمی روی زمیـــن
روز پنجــم نام زیـن العـــابدین
شد دلیــل زینــت عــرش برین
از فروغــش عالَــمــی آبــاد شد
روشــــن از نور رُخِ سجــاد شد
تا برآمــد مــاه رویــش در وجود
مـاه آمــد زیر پایــش در ســجود
نغمه هایش در صحیفه ، بی قرین
زینــت جانهــاسـت زین العـــابدین
روز دیگــر ، که جـوان شــد نام آن
از علــــیِ مرتضــــا دارد نـشــان
روز میـــلاد جــوان حیــدر است
شِبــهِ پیغمبـــر ، علــیِ اکبـر است
سیرت و صورت،خود پیغمبر است
بر جوانان جهــان ، تاج ســر است
شــد مُـــزیّن ، بار دیگـــر با علــــی
گلشــــنِ طاهــا به اَنــوار جلـــــی
دلبـــرِ رعنــــای آلِ هاشــــمی
پـای تا سر ، مرتضـایی ، فاطمـی
نیمــهٔ مَه ، بدرِ ماهــی دیگر است
آخـرین نور از تبــار حیـــدر است
آن شبـی که ماه ، کامل می شود
آسمــان بر خاک ، مایـل می شود
آسمان بر سجده می سایَد سری
روی خــاکِ پــاکِ بیـت عسـکری
عطر نرگــس می رسد از سامرا
عالمی مســت از شمیــمِ آشنـــا
غنچه ها با او تبســـم می کنند
باغ را با او تجســم می کنند
باشد او تابنده تر از مهـــر و ماه
آسمانهــا و زمیـن را تکیــه گــاه
با خـودش دارد نشــانِ انبیـــا
مـعـــدنِ علـــمِ تـمـــامِ اولیـــا
آخــرین سبــطِ نبیِّ اکرم است
منجی کلّ بشــر درعالــم است
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
😭😭😭😭😭
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
صدشکر گدا شدم، تو شاهم هستی
هستم شب و تو صبح پگاهم هستی
با بال تو پرواز کنم تا عرشت
در ظلمت راه، نور ماهم هستی
ای وای ز غفلتم ، به تو بد کردم
هر روزه تو شاهد گناهم هستی
من منتظرت نبودم اما دائم
در خیمه ی خود چشم به راهم هستی
در موقع دیدنت تو را نشناسم
با آن که مقابل نگاهم هستی
آسایش و راحتی تو دردم نیست
اما همه دم فکر ِرفاهم هستی
خود را به تو می سپارم آقا وقتی
آگاه به هر خیر و صلاحم هستی
ناقابلم اما تو قبولم بنما
از لطف بگو جزء سپاهم هستی
من بهر ظهور تو دعا می خوانم
تنها تو امیر ِدادخواهم هستی
در روضه ی علقمه صدایت کردم
بنگر تو قرار سوز آهم هستی
در علقمه ارباب به سقّا فرمود:
برخیز که تو فقط پناهم هستی
تقدیر ِحرم بی تو اسارت باشد
برخیز کفیل خیمه گاهم هستی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🌿#دهه_فجر
🌿#رضا_اسماعیلی
او آمـد و در کویـــر ، باران گل کرد
در خاک وطن ، نهال ایمــان گل کرد
او آمـــــــد و ریشــۀ زمستان خشکید
گلعطــــر خجستــۀ بهــــاران گل کرد
او آمد و با گرسنگان خلوت کـــــــرد
در شهر ، امید و عشق را قسمت کرد
از منبــــر خاک ، مهربان ، بالا رفت
با لهجه ی پا برهنه ها صحبت کــــرد
او آمــــــد و مـــا برادری را دیدیـــــم
درعالــــم خاک ، ســروری را دیدیــم
او آمــــــد وسیب عشق را قسمت کرد
در سایــــه ی دیـن ، برابری را دیدیـم
او آمـــد و زندگـــــی پر از شادی شد
ویرانـــــــــۀ دل ، دوبــــاره آبادی شد
او آمد و فتنـــــــۀ خـــــــزان پرپر شد
ای دل شدگــــــــــان ! بهار آزادی شد
آن مرد ، ز داغ و درد مردم می گفت
از خانۀ لخت و سرد مردم مـــی گفت
او آمـــــده بــــــود تا ورق برگـــــردد
بـــی واهمه از نبــــرد مـردم می گفت
او آمـــــــد و مهر و مـــــاه را فهمیدیم
پـــــــایان شب سیـــــــاه را فهمیدیـــــم
او آمــــــد و زیــــر سایـــه ی دستانش
مـــــا معنـــــــی سرپناه را فهمیدیــــــم
او آمـــــد و حــــال آسمـــــان بهتـر شد
خــــورشید شکفت ، تیرگــــی پرپر شد
از بنــــــــد گسست ، حضـــرت آزادی
دوران حــــــــکومت ستــــم ، آخـر شد
اوآمـــــــد و کوچـــه و خیابـان شد سبز
امیـــد شکفت و عشق و ایمــان شد سبز
او آمـــــد و از وطـــن فراری شد دیــو
در فصل فرشتـــه ، بوی انسان شد سبز
او آمــــــد و چشم آسمـــــان را وا کرد
در فصــل قفس ، پرنـــــده را افشا کرد
آمـــوخت به ما پرندگـــــــی را با شوق
صیــــــاد قـفس اراده را رســــــوا کرد
مــــــردی ز تبار بـــــوذر و سلمان بود
بـــــــر روی لبش تبســـم ایمـــــــان بود
در جامـــــۀ خاک ، روح افلاکی داشت
آمیـــــــــزه ای از فرشتـــه و انسان بود
بــــر روی لبش ، تبسمـــــــــی زیبا بود
درهـــــــای دلش به روی مــردم وا بود
از نام و نشان او اگـــــر مــــی پرسی ؟
او ، روح خدا ، امـــــــام خوبـی ها بود
بـــــــر روی لبش ، ســـــلام آزادی بود
در سینــــــه ی او ، پیـــــــام آزادی بود
او آمـــــــــد و واژۀ قفـــــس را خط زد
او روح خـــــدا ، امــــــــــام آزادی بود
من آمـــــــــــــده ام امیــــــــد را بنویسم
صبحــــــــی که ز ره رسیــد را بنویسم
من آمــــــــــــده ام بــــــه خط عزت نامِ
ایــــــــن ملت رو سپیــــــــــد را بنویسم
برخیـــــــز که نـــــور نــاب را بنویسیم
آیینـــــــــه تـــــــرین کتاب را بنویسیم
بــــــــرخیـز بــــــــه خط روشن آزادی
منظومــــــــه ی انقـــــــلاب را بنویسیم
مـــــــا امت « لا الـــــــــه الا الله » ایم
با قافلــــــــــه ی مُوحــــــــدان همراهیم
هم قبلــــــــه و هـم قبیلــــــــه ی ابراهیم
هم سلسلـــــــه ی امـــــــــام روح اللهیم
ای دل شدگـــان ! مُــــــرید وحدت باشید
در چشــــم وطـــن ، امیـــد وحدت باشید
وقتــــــی ز نفاق ، باب وحدت بسته ست
چـــون روح خــدا ، کلیــــد وحدت باشید