زاینده رود ✅️
#کف_خیابون_۱_۳۳ این از مدیریت و کنترل اون سه نفر! بروند فعلا خوش باشند و خوب بشند تا من برگردم. بچه
#کف_خیابون__۱_۳۴
مسافران پرواز شماره ... از تهران به مقصد اسلام آباد
جهت دریافت کارت پرواز به خروجی دو مراجعه فرمایند!
تا اینو شنیدیم، ۲۳۳ یا همون مطهره گفت: «قربان! اجازه بدید تا دیر نشده برم آماده بشم!»
گفتم: «خواهش میکنم. بفرمایید!»
به قسمت خواهران امنیت پرواز رفت و بعد از حدود پنج دقیقه برگشت.
با چه وضع و تیپی!
با مانتو و روسری معمولی اما کاملا پوشیده و اسلامی، با اندکی آرایش، بسیار اندک. بدون چادر. حیف ...
اینقدر من درگیر مسائل خودم بودم که اصلا رعایت این مسائل امنیتی و عدم جلب توجه و... به ذهنم نمیومد.
اما ۲۳۳ به خوبی و با اشراف کامل این موارد را رعایت کرد و با تیپی ظاهر شد که اصلا کسی فکر مشکوکی به ذهنش خطور نکنه.
خیلی طبیعی سوار هواپیما شدیم. صندلی من و ۲۳۳ کنار هم نبود. اما حواسم بهش بود. در کل مسیر پرواز که حدودا سه ساعت طول کشید، اصلا نخوابید. هیچی به جز آب نخورد. روزنامه ورق میزد، بیرون نگاه میکرد، بقیش هم به قرآن کوچیک جیبی که داشت مشغول بود و قرآن میخوند.
و اما تاجزاده !!
رامین تاجزاده
با تیپ غیر رسمی و حدودا اسپرت به همراه دو تا زن سوار هواپیما شد.
با ردیف های اطراف خودش گاهی حرف میزد و شوخی میکرد، اطرافش همشون زن ها و دخترانی بودند که بوی گند و کثافت انواع لوازم آرایشی و ادکلن های متفاوتشون داشت حالت تهوع به بقیه میداد. اینقدر وضعیت زننده ای داشتند که مونده بودم اینها تو مراسم عروسی و شوهایی که دارند، دیگه با چه تیپ و ظاهری حاضر میشند؟!
هنوز از فرودگاه تهران خارج نشده بودیم که متاسفانه همشون کشف حجاب کردند! حتی بعضیاشون کیف میکاپشون آوردند بیرون و شروع به آرایش کردند! داشتم شاخ در میاوردم که اینقدر وضعشون چندش آور بود که حتی خانم های میهماندار هواپیما دو سه بار بهشون تذکر دادند. بهشون میگفتند حداقل اجازه بدید از آسمان ایران خارج بشیم، بعدش هر کاری دوست دارید انجام بدید!! اما اونا گوششون به این حرفها بدهکار نبود.
جالب اینجا بود که ۲۳۳ بین اون زن ها و دخترها نشسته بود. بدون هیچ گونه هماهنگی و یا برنامه قبلی. بعدا که ازش پرسیدم، گفت: «آنالیزشون چندان دشوار نبود. برای پول درآوردن میرفتند کراچی و لاهور.
دارند میرند برای شو و مدلینگ، اینقدر بعضیاشون شوق و شعف داشتند که خنده ها و حرف های زیادی میزدند و شوخی های عصبی میکردند. از ده نفری که من روی اونها دید داشتم، همون اول شب و قبل از صرف پذیرایی هواپیما، قرص جلوگیری خوردند و حتی به بقیه دوستاشون هم تعارف میکردند! در تمام طول این پرواز، رامین تاجزاده فقط گاهی با بقیه شوخی کرد و بقیه مدت پرواز را مشغول شوخی های رکیک و جسمی با دختر جوان کنار دستش بود! دو نفر از زن ها مدام خواب بودند. احتمال میدم مریض بودند و چندان حالت طبیعی نداشتند و...»
به اسلام آباد رسیدیم. پایتخت پاکستان. برای بار اولم بود که به اونجا میرفتم. شنیده بودم کلا ادارات و دستگاه های امنیتی اونجا چندان اهل همکاری و دلسوزی و... نیستند.
این رو بچه هایی میگفتند که عمده ماموریت اونا به اسلام آباد و دیگر شهرهای پاکستان هست. نمیتونستم خودم رو درگیر کارهای اولیه مربوط به خودمون بکنم. چون تا رسیدیم و وسایلمون را تحویل گرفتیم، دیدم که تاجزاده با زن ها و دخترایی که باهاش بود، به طرف درب خروج رفتند و خیلی شیک و راحت، سوار یکی از مینی باس های توریستی شدند که اصلا برای اونها اومده بود و منتظرشون بود!
کلا از همین استقبال بدو ورودشون فهمیدم که همه چیز براشون از قبل به بهترین نحو برنامه ریزی شده و قرار نیست آب تو دلشون تکون بخوره.
ما هم دو تا ماشین گرفتیم. یعنی من و ۲۳۳ جدا از هم شدیم اما با هم در تماس بودیم. مجبور شدیم فعلا ماشین فرودگاه بگیریم تا بعدا یه فکری به حال ماشین اختصاصی بکنیم. وقتی سوار شدیم و جداگانه تعقیبشون کردیم، ۲۳۳ تماس گرفت و به نکته خوبی اشاره کرد و
گفت:
«قربان! شما فرمودید تعدادشون حدودا ۲۰ نفر هست، اما من چشمی شمردم، بیست نفر نبودند، دقیقا ۲۴ تا زن بود که با خود تاجزاده ۲۵ نفر میشدند!»
یه لحظه تو فکر رفتم.
گفتم: «چیز خاصی ذهنتون را مشغول کرده؟»
گفت: «نمیدونم اما اونجوری که شما گفتید، بچه های اداره تونسته بودند تعداد ۲۰ تا زن را از طریق اون شماره ای که الان یادم نیست اسمش چی بود، رصد کنند و بفهمند که با هم هستند اما الان ۲۴ تا زن شدند. گفتم شاید نکته خاصی داشته باشه!»
فورا پیامی به اداره دادم و ضمن شرح ما وقع، درباره ۴ نفر اضافه هم استعلام کردم.
👈 این آخرین گزارش و ارتباط شهید شاهرودی با اداره بود.😔😔
ادامه دارد ...
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
69ae11a94e11a2d48b72505d67e0c94240541663.pdf
1.23M
متن خطبههای نماز جمعه شهر زایندهرود
🗓 ۲۹ آذر ۱۳۹۸ – ۲۳ ربیع الثانی ۱۴۴۱
به امامت امام جمعہ محترم و مردمے شهر
#حجةالاسلام_صفرزاده_تھرانے
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خطر_در_کمین_است
روز های بحرانی در پیش است /پشت رهبری رو خالی نکنیم
از شیعیانی که هنگام شبهات پشت امامشان را خالی کردند، عبرت بگیریم
حجت الاسلام مسعود عالی
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراحل از بین رفتن حجاب در جامعه
توسط دشمن
#پیشنهاد_دانلود 👌🏻✅
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
گاهی به همدیگه پیامای یهویی "دوستت دارم و حواسم بهت هست"بدید.
نذارید دوست دارمِ خونش پایین بیاد،
بگذارید کیف کنه از وجودتون
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمق بدبختی های بعضیا 😂
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسائل پیچیده؛ راه حل های ساده😄
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
زاینده رود ✅️
#کف_خیابون__۱_۳۴ مسافران پرواز شماره ... از تهران به مقصد اسلام آباد جهت دریافت کارت پرواز به خروج
#کف_خیابون_۱_۳۵
جملات قبل، آخرین جملات نوشتاری و گفتاری شهید شاهرودی بود.
شرمندم که از ذکر نام و نام خانوادگی حقیقی آن شهید بزرگوار بخاطر محدودیت ها و مصالح مهمتر معذورم.
حدود سه روز همه در بی خبری محض به سر میبردند. هیچ اطلاعی از شاهرودی و ۲۳۳ در دست نبوده.
بچه های شاخه شمال شرق برون مرزی به شدت جویای احوال و سرنوشت شاهرودی و ۲۳۳ بودند.
اینقدر همه چیز به هم گره خورده بوده و سریع اتفاق افتاده که فرصت طراحی دقیقتری برای این عملیات از قبل نداشتند. وگرنه چندان سابقه نداشته که به همین راحتی ماموری مفقود بشه و از مامور مکمل و دستیار هم اطلاعی نداشته باشند!
اونطوری که نقل میکنند، روزهای سخت و پر استرسی به بچه های یگان پیاده و یگان طراحی و عملیات و... گذشته بوده. الان که دارم این چیزا را مینویسم، خدا را شکر میکنم که در اون شرایط نبودم وگرنه واقعا نمیدونستم عکس العملم باید چی باشه؟!
تا اینکه ۷۹ ساعت پس از آخرین مکالمه و گزارش شاهرودی، پیامی روی سیستم یکی از بچه های مخابرات اداره از طریق کانال DFG123 خارجی اومده که نوشته بوده:
«ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!»
به محض دریافت این پیام، تیم رمزگشا وارد مرحله میشه. میفهمند که مربوط به کدهای گردان بانوان یگان پیاده است. میفهمند که ۲۳۳ پیام داده. فورا کارشناسشون را میخواهند و جمله را بهش نشون میدهند.
کارشناس گردان بانوان رنگش عوض میشه و با حالت نگرانی میگه:
«این یعنی خطر! چندتا نکته بسیار نگران کننده داره؛
اول اینکه نتونسته با شاهرودی لینک بشه و ارتباطش قطع شده.
دوم اینکه احساس بلاتکلیفی میکنه. سوم اینکه تهدید شده و یا احتمال و احساس تهدید جدی نسبت به جان و موقعیتش داره.
از همش بدتر...
نمیدونم اما امیدوارم حدسم درست نباشه. ولی فکر کنم نسبت به مبدا پیام هم احساس ناامنی میکنه!!!»
واقعا شرایط اسفباری را داشتند تجربه میکردند. خدا نصیب کسی نکنه. تو کشور غریب، بدون سرتیم عملیات. با اهداف نامشخص عملیاتی، بدون اعتماد به کانال های ارتباطی، همه نامه ها و جواز تردد و همه چی دست کسی باشه الان غیبش زده.
از همه اش بدتر این که «زن» باشی!!
از شاهرودی که کلا خبری نبود. وقتی پیامی به کانال فوق الذکر میاد، فقط تا دو ساعت فرصت پاسخگویی دارید وگرنه اون کانال، شخص پیام دهنده را نامعتبر میدونه و مسدودش میکنه. این کارو کردند تا نشه ازش حفره درآورد و محدودیت ارتباطیش سبب امن تر شدنش بشه.
الحمدلله بچه ها به موقع تونسته بودند جوابشو بدند و بتونند لینکشو حفظ کنند. به محض ارتباط با ۲۳۳ ، ازش رمز عبور و کلمه ماموریت میخواند و ۲۳۳ هم جواب درست را ارائه میده و میفهمند که خودشه. کارشناس پیاده را خبر میکنند و براش این بیت را میفرستند:
«نرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که علی خودش بیاید در خانه گدایان!»
حدود ۲۲ تا پیام توسط این بیت بهش میرسونند و کاملا خیالش را از بابت امنیت و واسطه ها و میزان دسترسی و خلاصه چیزایی که لازمش باشه را بهش میرسونند.
الحمدلله هویت ۲۳۳ تایید شد و قرار میذارند که با همون عملیات را ادامه بدهند.
اما...
لا اله الا الله...
پلیس اسلام آباد به سفارت ایران خبر میده که باید برای تشخیص و شناسایی جسدی که پس از چهار روز از آخرین مکالممون با شاهرودی گذشته بوده، به سازمان پزشک قانونی مراجعه کنند. حالا چرا سفارت را خبر کردند و چطور شد و از طریق کدوم دوربین های شهری کشف و ضبط شده بوده و این حرفها بماند. فرصت و ضرورت توضیحش نیست.
اما همین رو بگم که وقتی برای شناسایی میرند، میبینند که خودش نیست. ببخشید اینو میگم، خیلی شرمندم که مجبورید اینارو بخونید، اما اینقدر چهره اش بهم ریخته بود که از طریق چهره نتونسته بودند بشناسنش که کیه؟
توی یکی از رودخانه های متروک حومه اسلام آباد پیداش کرده بودند.
گفتم که:
شهید شاهرودی نبود.
اما پیامی برای ما داشت، بازم میگم. شرمندم که اینو میگم.
شکم این میت را خالی کرده بودند و درون شکمش یک چشم و یک گوش و یک قلب گذاشته بودند!!
از آثارش مشخص بود که وحشیانه اما با برنامه این سه عضو را درون شکم یه میت گذاشته بودند و فرستاده بودند. پس از تطبیق و آزمایشات DNA مشخص شد که اون اعضای جدا شده، متعلق به کسی نیست جز شهید شاهرودی عزیز‼️😔😭
ادامه دارد...
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 sapp.ir/z_rood سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا