eitaa logo
زاینده رود ✅️
2.3هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
13.3هزار ویدیو
101 فایل
🌿 به نام دوست که هرچه داریم از اوست •🍂• کانال خبری تفریحی زاینده رود ✅ مخصوص همه، خصوصا زاینده‌رودی‌های عزیز ارتباط با مدیر @Hasan_Moazzeni کانال در سروش پلاس splus.ir/z_rood1 ایتا eitaa.com/z_rood روبیکا rubika.ir/z_rood1
مشاهده در ایتا
دانلود
سلاماً علے من حاربّو الّیل و عِند الصّباح بالاکفانِ قد عادوا سلام بر کسانے که شب را مے جنگند و صبح هنگام،با کفن برمے گردند .... یاحسین ... فرماندھے از آن توست ... #صبحتون_شهدایی🌷 🏴 ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
🎥 پیکر شهید سپهبد حاج #قاسم_سلیمانی و #ابومهدےالمهندس وارد ایران شدند 🔹لحظاتی پیش پیکر مطهر شهدای جبهه مقاومت از طریق فرودگاه بین‌المللی اهواز وارد ایران شد. ─═इई🍃 @z_rood 🍃ईइ═─ 📸 تصویری از ورود پیکرهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش به اهواز ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
⚫️ خطِ خون نقطهء پایان سلیمانی نیست بهراسید که این اولِ بسم الله است... سیدحمیدرضابرقعی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
صبور باشید ... #انتقام_سخت ارسالی #کاربرگرامی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
💔 دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه ... ※ بِســـمـہ تعالیـــ ※ به اطلاع اهالی محترم شهرستان و شهر ، علاقمندان به حضور در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید سپهبد در شهر ، میرساند؛ جهت ثبت نام وکسب اطلاعات بیشتر درخصوص زمان حرکت ، مبلغ پرداختی و پذیرایی در راه با شماره تلفن ۰۹۱۳۹۳۵۱۴۳۴ (برادر عباس رجبی) تماس حاصل فرمائید. ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
🌹🌹🌹🌹 مراسم گرامیداشت سردار رشیداسلام #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🗓 یکشنبه مورخ ۹۸/۱۰/۱۵ از نماز مغرب و عشاء 🕌 مسجد امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) شهر زاینده‌رود محله_باباشیخعلی سخنران : جناب آقای سرلک مداح: کربلایی ایمان عطایی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
45.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنانی طوفانی در «جهان‌آرا» که نتوانست آن را تحمل کند، و از صفحه شبکه افق حذف کرد! ♦️ببینید👆گریه کنید! آرام شوید! 🎙 حاج مهدی رسولی 📺 برنامه زندهٔ ⭕️ 🌹 🌹 ارسالی پیشنهاد میکنم حتماً دانلود کنید... ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
صلواتی هدیه کنیم به روحِ مطهر همه‌ی شهدا علی الخصوص به روح پاک سید الشهدای جبهه‌ی مقاومت، سردار دلهامون... 🌹 ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
♦️تعویق دو ساعته مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی در مشهد 🔺در پی استقبال کم‌نظیر و غیر قابل پیش‌بینی مردم خوزستان در جریان تشییع حاج قاسم سلیمانی، مراسم تشییع این شهید بزرگوار در شهر "مشهد" با دو ساعت تاخیر یعنی در ساعت ۱۴ انجام خواهد شد. ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
زاینده رود ✅️
#کف_خیابون_۱_۹۳ اون شب، حالت فوق العاده اعلام شده بود. چون اونها قصد رفتن نداشتند و تا فرداشبش اونج
۱_۹۴ خیلی وحشیانه داشت با چاقوش بازی میکرد. اما سردرگمی بچه ها و منتظر دستور من بودنشون بیشتر روی اعصابم بود و اذیتم میکرد. با لگد زدم تو دستش و مچش درد گرفت و بالاخره چاقوش از دستش افتاد، یقه به یقه شدیم، هیکلش یه سر و گردن از من بزرگتر بود. هآدمایی که یه سر و گردن از شخص بزرگتر هستند، نقطه ضعفشون برای زمینگیری، نیم تنه پایینشون هست. چرا که خیلی تسلطی هم بر نیم تنه پائینشون نسبت به بالا تنه ندارند! زدمش. جوری هم زدمش که بتونم بهش تسلط داشته باشم، میدیدم که عفت داره از ماشین پیاده میشه، سوییچ نداشت وگرنه صد دفعه در رفته بود. از جلوی چشمام کنار رفت. مشغول اون گوریل بودم، با بدبختی بیهوشش کردم، سرشو جوری زدم به جدول کنار خیابون که تا دو سه روز خواب بود. از نفس افتاده بودم، مبارزه سختی بود، دو سه نفرشون نقش زمین بودند، قبل از اینکه بخوام برم دنبال عفت، به ابوالفضل و عبداللهی پیام دادم. نفس نفس میزدم. خیلی توان تفکیک و دستور نداشتم. مخصوصا اینکه دو سه روز بود کلا ضعیف شده بودم و مدام ضعف میکردم، به بچه ها دستور دادم که طبق صلاحدیدشون عمل کنند. همینجوری زانو زده بودم کف خیابون و با بیسیمم حرف میزدم. تلاش میکردم نفس بگیرم و بتونم سر پا بشم، یهو یه تکون شدید خوردم! تیز بود. خیلی تیز بود. حداقل یک سانت نه، بیشتر نوک یه چیز تیز رفت توی کمرم کلیه نه بغل کلیه بین کلیه و ستون فقراتم. دیگه نفسم بالا نیومد، بدنم داغ شد، دست راستمو بردم پشت کمرم. نمیتونستم تکون بخورم، اونی که زد، هم تکون نمیخورد. دستم رو بردم پشت کمرم و میخواستم چاقو را از کمرم بیارم بیرون که دستم خورد به دستش، دستشو گرفتم. میخواست چاقو را توی کمرم بچرخونه که نگذاشتم، جوری فشار دادم دستشو که جیغش در اومد. تا حالا چیزی تو کمرتون فرو رفته؟! اولین مشکلی که آدم پیدا میکنه، تنفسه، تنفسش مشکل میشه. اگه تیزی فرو بره تو کمر، دیگه نفس بالا نمیاد. اگه زود بهش نرسی و نتونی با عزرائیل بجنگی، یا خون بالا میاری یا در بهترین حالتش، اینقدر نفس کشیدنت سخت میشه که ممکنه از خفگی بمیری! البته دور از جون شماها خلاصه داغون میشه آدم، مخصوصا اگر حریفت، بلد باشه که کجا را بزنه که زمینگیرت بکنه، عجله ای هم نداشته باشه و تنها کار خودشو کشتن تو بدونه! واقعا مشکل تنفسی پیدا کردم، اسم علمیش نمیدونم، اما دقیقا جایی زد که احساس میکردم قفسه سینم توان انبساط و انقباض نداره. تو همون لحظه، دستشو گرفتم. میدونستم که اگه ولش کنم، هم میمیرم، و هم دیگه هیچوقت دست بچه ها بهش نمیرسه. نباید ولش میکردم حتی به قیمت ضربات متعدد و اربا اربا کردن بدنم. اون جاسوسه عفریته خائن را نباید ول میکردم. وقتی از پشت سرت ضربه میخوری، اولین احساسی که بهت دست میده اینه که طرف چقدر نامرده! اما حرف از نامردی گذشته بود. طرف جاسوس بود، از بس فشار دادم، دستشو داشتم میشکستم. کشیدمش به طرف جلو، دیدمش. چهره به چهره شدیم. اما من چندان توان حرف زدن نداشتم. برای اینکه خوردش کنم و اعتماد به نفسش نابود بشه، به زور و به صورت کتابی و کلمه به کلمه گفتم: «مشتاق دیدار بودیم عفت خانوم! جسارتا شما به دستور قانون و با داشتن ادله محکمه پسند، از همین حالا به جرم های مختلفی مانند جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی و کلی چیزای اثبات شده دیگه بازداشت هستید! تا قبل از اتمام مراحل بازجویی، قادر به گرفتن وکیل نیستید مگر با مجوز قاضی پرونده. ضمنا هرگونه سخنی تا قبل از صدور حکم، میتواند بر علیه شما در دادگاه استفاده شود!» داشت میمرد از دست درد، چون طوری داشتم دستشو فشار میدادم که کف دستش مثل مقوا کاملا دولا شده بود. اما اونم کثافت و حرفه ای گفت: «خوشبختم که با شما رخ به رخ شدم. اما من جای شما باشم، اول چاقو را در میارم بعدش برای مردم خط و نشون میکشم، بعدش هم یه نگا دور و برم مینداختم ببینم کجام. اگه جام خوب بود، حرف میزدم، تو حتی دیگه فرصت نمیکنی بیمارستان را ببینی چه برسه به اینکه من رو بازجویی کنی! ولم کن کثافت. ولم کن گفتم.» بیسیم زدم برای واحد سیار. خیلی دیر گرفت دیگه داشت جلوی چشمام سیاهی میرفت، عفت هم داشت تقلا میکرد و هر لحظه ممکن بود دستش از دستم جدا بشه. زدمش جوری که بیهوش بشه و فعلا بخوابه کف خیابون. تا منم مجبور نباشم اینقدر تکون بخورم و خون بیشتری ازم بره بیسیم زدم. گفتم: «واحد سیار! فرعی سوم جنوبی هستم. چهار نفر کف خیابون بیهوش کردم. اگر زودتر نرسید، یه جنازه هم میفته روی دستتون، واحد سیار! تو را به امام حسین زود باش. خودم به درک اگه شورشیا بریزند اینجا، عفت گم میشه. عفت هم که گم بشه، دیگه ......» دیگه متوجه نشدم. صدام قطع شد و با صورت افتادم رو زمین. ادامه دارد... ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
🔴تصویری از حضور سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس، «سرداران مقاومت» در زمان سیل خوزستان رفیق شهید شهیدت میکنه ارسالی #کاربرگرامی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
رفیق شهید شهیدت میکنه ارسالی #کاربرگرامی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا