eitaa logo
زائرسرای امامزادگان شهرستان فردوس
202 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
12 فایل
خراسان جنوبی .شهرستان فردوس.خیابان دکتریاحقی.جنب بارگاه امامزادگان.زائرسرای امامزادگان اطلاع رسانی ازبرنامه وگزارشات فعالیتهای فرهنگی وعمرانی مجموعه امامزادگان وخدمات زائرسرا https://eitaa.com/joinchat/3008299466C75f5fda07e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱♥️ باد هم کم نکند ســوز دل صحرا را قطره‌ای عشق به آتش بکشد دریا را این ترک خورده دلم وحشت این را دارد که بمیرد و نبیند پســر زهــرا را... تعجیل در فرجش صلوات ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
💐 صلواتی با عظمت و با برکت جهت گشایش در امور ، خروج از تنگناها و افزایش رزق 🌼 سه مرتبه 🌼 🤲 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِي مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَيْثُ لاَ أَحْتَسِبُ . 🤲 خدايا! درود بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست و در امورات زندگیم براي من گشايش و راه نجات قرار ده و مرا روزی فروان عنايت كن از جایی كه گمان مي برم و از جایی كه گمان نمي برم 🌸 اين صلوات به دعای حضرت يوسف ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ مشهور است، چون كه جبرئيل آن را به آن حضرت هنگامی كه در زندان بود تعليم فرمود. 📖 مفاتيح الجنان ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
زائرسرای امامزادگان شهرستان فردوس
فصل دوم : آن دو چشم آبی! قسمت چهارم برادرم محمدحسین مخالف ازدواج من بود. از همان روز بله‌برون که رج
فصل دوم : آن دو چشم آبی! قسمت پنجم با همان لباس عروس نشستم گوشه‌ی اتاق و مثل مادرْ مُرده‌ها گریه کردم. ناله می‌زدم و می‌گفتم: «چرا ما رو از هم جدا کردید!؟» مثل مته روی اعصاب رجب بیچاره رفته بودم. با دهان باز و متعجب به تماشای دیوانه‌بازی‌های من نشست! نمی‌دانست چطور آرامم کند. یک لیوان آب برایم آورد. خواست دستم را بگیرد و آرامم کند، دستش را پس زدم. صورتم را از او برگرداندم. حیران مانده بود چطور آرامم کند. بلند شد کمربندش را درآورد و تا جان در بدن داشتم کتکم زد! تور لباس عروس را مچاله کردم و گذاشتم میان دندان‌هایم و با تمام توان فشار می‌دادم که صدایم را کسی نشنود! آن‌قدر کتک خوردم که هر دو از حال رفتیم و گوشه‌ای افتادیم. شب اول زندگی مشترکم را با کبودی کمربند به صبح رساندم. تا شش ماه به رجب بی‌محلی می‌کردم. صبح تا شب بهانه‌ی مادرم را می‌گرفتم و گریه می‌کردم. مریض شدم، از پا افتادم. دختر دایی هر روز دلداری‌ام می‌داد، از خوبی‌های رجب و چشمان آبی‌اش برایم می‌گفت. نمی‌دانستم با چه زبانی حالی‌اش کنم من از این چشمان آبی‌ای که تو دوست داری بدم می‌آید! اصلا آماده شوهرداری نبودم. ازدواج مثل یک زلزله‌ی ناگهانی، رؤیاهایم را روی سرم خراب کرد و بین من و مادرم جدایی انداخت. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
زائرسرای امامزادگان شهرستان فردوس
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت بیست و ششم حاج آقای حق شناس چندین بار می فرم
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت بیست و هفتم راوی : برادران محمدشاهی برخی روزها به من توصیه می کرد: امشب جلسه‌ی حاج آقا یادت نره! شبهایی که او توصیه می کرد واقعا حال و هوای جلسه‌ی آیت الله حق شناس دگرگون بود. آن شب مجلس نورانیت عجیبی پیدا می کرد، نمی دانم احمداقا چه می دید که این گونه صحبت می کرد! ما از بچگی باهم رفیق بودیم و فوتبال بازی می کردیم، اما از وقتی که در مسجد فعالیت می کرد دیگر ندیدم فوتبال بازی کند. یکبار دیدم او در جمع بچه های نوجوان قرار گرفته و مشغول بازی است. فوتبال او حرف نداشت، دریبل های ریز میزد و هیچکس نمی توانست توپ را از او بگیرد، خیلی به بازی مسلط بود و از همه عبور می کرد. اما وقتی به دروازه‌ی حریف می رسید توپ را پاس می داد به یکی از نوجوان ها تا او گل بزند! احمد می رفت در تیم افرادی که هنوز با مسجد و بسیج رابطه ای نداشتند، از همان جا با آن ها رفیق می شد و.... بعد از بازی گفتم: احمداقا، شما کجا، اینجا کجا؟! گفت: یار نداشتند به من گفتن بیا بازی، من هم قبول کردم. بعد ادامه داد: فوتبال، وسیله‌ی خوبیه برای جذب بچه ها به سوی مسجد. بعد از بازی چند نفر از بچه های مسجد به من گفتند: ما نمی دونستیم که احمداقا این قدر خوب بازی می کنه.. گفتم: من قبلا بازی احمد رو دیده بودم، می دونستم خیلی حرفه ای بازی می کنه تازه برادرش هم که شهید شد بازیکن جوانان استقلال بود. بعد به اون ها گفتم: قدر این مربی را بدانید احمداقا تو همه چیز استاده. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🕊🌹 ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
🔰 کسب رتبه برتر جشنواره سلاله سازمان‌ اوقاف و امور خیریه کشور توسط مدیر بقعه سید محمد و سید ابراهیم (ع) شهرستان فردوس 🔸 آقای یعقوب زاده مدیر بقعه سید محمد و سید ابراهیم (ع) شهرستان فردوس در بخش سرمایه گذاری و عمرانی بقاع متبرکه کشور در جشنواره سلاله موفق به کسب عنوان برتر شد. 🔸 گفتنی است این آثار در کشور مورد ارزیابی و داوری قرار گرفته است. ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan 🆔@zaersara4009
📚زمزمه دعای روحبخش توسل ✅به نیت شفای مجروحان وشادی روح شهدای مظلوم وآزادی مردم مظلوم غزه ازدست رژیم کودک کش صهیونیستی ⏰📿 امشب ٩آبان ماه بعدازنمازمغرب وعشا 🕌دربارگاه مطهرامامزادگان سیدمحمدوسیدابراهیم علیهم السلام 🎤بانوای گرم ذاکرین اهل بیت ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan 🆔@zaersara4009
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام_امام_زمانم❣ و تویے آنڪه صبح به صبح باید پنجره ےِ دل را رو بسوےِ مُحبتًش گُشود السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
🌹گرامیباد سالروز شهادت آيت ‏اللَّه "سيدمحمدعلي قاضي طباطبايي" اولين شهيد محراب توسط گروه فرقان (10 آبان 1358ش) 🕊شادی روحشان صلوات ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan
🌹آیت الله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی (۱۲۹۳-۱۳۵۸ ه. ش) روحانی شیعی و اولین امام جمعه شهر تبریز بعد از انقلاب اسلامی ایران است. 🌹وی از مبارزین پیش از انقلاب و از طرفداران امام خمینی بود که رژیم پهلوی چند بار وی را به شهرهای مختلف تبعید کرد. 🌹بعد از انقلاب، امام خمینی وی را به عنوان نماینده خود در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز منصوب کرد. وی در روز ١٠ آبان ١٣٥٨ توسط گروه فرقان ترور شد و اولین شهید محراب در جمهوری اسلامی ایران نام گرفت ➖➖➖➖➖➖➖ (ع) 🆔@zaersara4009 🆔@emamzadegan_ferdows 🆔https://t.me/Amamzadegan