شعرخوانی #زهرا_عليپور ظهر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #برنامه_توحید_خانه #شبکه_یک_سیما https://eitaa.com/zahraalipoor19

شعرخوانی #زهرا_عليپور #برنامه_توحید_خانه #شبکه_یک_سیما ۲۳آذر۱۴۰۲ https://eitaa.com/zahraalipoor19

تا نور نام روشن تو آشکار شد دل برتو بست شب، همه شب بی قرار شد مکه بدون برکت و خشک و کویر بود تنها به يمن مقدم تو سبزه زار شد زمزم دخيل زمزمه ی ذکر کوثر است که اینچنین شریف شد و خوشگوار شد با عطر ياس آمدي اي بانوي بهشت هرچارفصل خانه ي مولا بهارشد هم كفو تو نبوده كسي، نه نبوده است تنها علي است آنكه برايت نگار شد صبر جميل و جلوه ي إيثار و حسن تو در زينب و حسين و حسن آشكار شد با كيسه اي كه پرشده از بوي نان تو دركوچه هاي شهر علي رهسپار شد سوگند ميخوريم كه لولاك شان تو تنها دليل گردش ليل و نهارشد از عمر خود گذشته اي و از خداي نه عمرت تمام پاي ولايت نثار شد تو پركشيده اي و چنين بعد رفتنت دنيا أسير غربت سنگ مزارشد از آتش فراق تو اي نفس مطمئن انسان به داغ بي كسي و غم دچار شد این غم کجا بریم که از بعد رفتنت زینب به گاه کودکیش خانه دار شد آه ای حقیقتی که شدی راز زندگی قبرت شبيه قدر خداوندگار شد با غم قرين شدیم كه از بعد چندقرن داغت ميان سينه مان ماندگارشد زهراعلیپور https://eitaa.com/zahraalipoor19

درگستره شهر تو صد فرصت عالیست میدان خود آگاهی تو رمز تعالیست کاووش گر اسرار درون باش چراکه صدگوهر نایاب در این تنگ سفالیست خشکید هر آن برگ که از ساقه جداشد هرچند که سبز است ولی بوته ی قالیست چون مبدا و مقصود فقط ذات اله است تنها گذر رود به مقصود ، زلالیست این راز که عشق است فقط رمز رسیدن هرگز به دلت راه مده امر محالیست دنیای بدون طلب دوست که خالیست مانند سرابی که فقط پوچ و خیالیست #زهرا_علیپور موضوع: خودآگاهی https://eitaa.com/zahraalipoor19

موضوع: امام زمان عج دوباره بال گشودم به مقدمت ای جان چگونه شکر بگویم که عاجزم از آن به پیش چشم تو هستیم و جایمان خالی است کنار خیمه ات ای صاحب زمین و زمان بیا به خاطر ما نه، به خاطر یاسی که در امید بهار است گوشه ایوان قسم به نرگس چشمت که مادرت یک عمر به شوق صبح ظهورت نشسته دل نگران سبدسبد گل امید بر زمین ریزد اگر قدم بگذاری به چشم پیر و جوان نگاه گاه به گاهت مباد کم بشود مباد سر برسد عمر بی تو آقاجان #زهرا_علیپور https://eitaa.com/zahraalipoor19

اشک های غروب هر جمعه دارد از انتظار میریزد دست های اجابت باران زیر پایت بهار میریزد صبح جمعه به شوق آمدنت میروم سمت لامکانی که.... تو از آن سمت می‌رسی اما من بمیرم از ان زمانی که ... در تمنای سیصدو اندی تو نداری طلایه داری که... ازتنت بار غصه بردارد من بمیرم از انتظاری که... سالها مانده بر سر دوشت در غروب غریب آدینه تو که تابیده ای زمشرق نور تو که تابیده ای به آیینه به هوای تو می‌نشینم تا به سر آید شب زمستانی العجل ای ترانه ی امید العجل ای نوید قرآنی #زهرا_علیپور https://eitaa.com/zahraalipoor19