🌻مسلمان بودن شهامت می خواهد!
اینکه وسط یک عدہ بی نماز،
نماز بخوانی!
اینکه وسط یک عدہ بی حجاب
تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!
اینکه حد و حدود
محرم و نامحرم را رعایت کنی!
اینکه به جاى آهنگ و ترانه نامناسب ،
قرآن گوش کني.
و اینکه حاصل عبادت هایت
تقوا باشد و اخلاق نیکو.
🆔@zahrast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم زیبا سیستم های متنوع بدن انسان را نمایش می دهد؛
هزاران کارخانه بزرگ در بدن ما به دقت طراحی و ساخته شده است؛
این بدن بزرگترین دلیل بر وجود خالق ماست.
و بهترین دلیل برای شکرگزاری همهجانبه ماست
👌خیلی جالبه
🌸لطفا باشتراک بگذارید.
🆔@zahrast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
🎥 رفتن به قبرستان برای اموات چه فایده ای دارد، در حالی که میتوان از راه دور فاتحه خواند؟
🎙#استاد_محمدی
🆔@zahrast
#سلام_ارباب_خوبم✋❤️
#خورشیدتابناڪ بہ رویٺ سلام ڪرد
خاڪ زمین بہ #زخم_گلویٺ سلام ڪرد
#آقاجواب نوڪرخودرانمیدهے؟
وقتے ڪه ایستادوبہ سویٺ #سلام ڪرد
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله🌹
#شب_جمعه 🌙
🆔@zahrast
خواهر عزیزم
✨هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری میکنی به
خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنی
✨به یاد آر که غرب را در تهاجم
فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی
✨به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی ...
#شهید_علاء_حسن_نجمه🌷
🆔@zahrast
دلانہ✨
ـــــتلنگرۍـــــ
یهروزلباسِتنگ، یهروزلباسِڪوتـاه
یهروزلباسِپاره ): 👀
هیرفتیمدنبالِمد
ڪه
یهوقت بھموننگنعقبمونده🖐🏽
رفتیمدنبالسِتڪردنڪه
بشیمشیڪتریــنآدمِدنیا...
یهوقتبهخودمون نیایم ببینیم
باشیطونستشدیم/:
🆔@zahrast
چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط
💞سر و گوشش زیاد میجنبید.
دخترخالهی رجبعلی را میگویم.
عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود.
عاشق پسرخالهی جوان یک لا قبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم.
بدجوری عاشقش شده بود.
آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینهچاکش هم نبود.
دخترخالهی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود.
و این فرصت مهیا شد!
آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟»
و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید:
«بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست».
رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست!
تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ....
با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن».
پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن».
و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانهی خود تا استراحت کند.
صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !
آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشمپوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشمپوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی "شیخ رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
🆔@zahrast