🌕 یکی از مهم‌ترین علائم ظهور 🔻اگر به دنبال زمان ظهور هستید، به این علامت نگاه کنید! #تصویری 🆔@zahrast

تصویر چپ: استانداری که در مراسم درختکاری حتی ترسید کفش هایش خاکی شود! تصویر راست: شهید مهدی باکری شهردار وقت ارومیه که سر تا پایش خاک است. قضاوت با مردم... ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌺💐🆔 @zahrast

✅ احترام امام خمینی(ره) به همسرشان همسر امام در این باره می گوید: 🌺 امام "همیشه احترام مرا داشتند". هیچ وقت با تندی صحبت نمی کردند. اگر لباس و حتی چای می خواستند، می گفتند: ممکن است بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای می ریختند. ✅ در اوج عصبانیت، هرگز بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. ✅ همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می کردند. ✅ تا من نمی آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی کردند. ❤️ به بچه ها هم می گفتند صبر کنید تا خانم بیاید. ✅ حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. ✅ امام در مسائل خصوصی زندگی من دخالت نمی کردند. 🔷 اوایل زندگی مان، یادم نیست هفته اول یا ماه اول به من گفتند: من کاری به کار تو ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آن چه از تو می خواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک بکنی، یعنی گناه نکنی. 🆔@zahrast

🔴صوت ماندگار از شهید همت: میخوان ما رو از جنگ با آمریکا بترسونن، نمیدونن رزمنده‌های ما برای جنگ با صدام هم زدن آمریکا رو نیت می‌کردند ۱۷ اسفند سالروز شهادت شهید ابراهیم همت 🆔@zahrast

❣ #سلام_امام_زمانم❣ و تو... همان اکسیر #آرامبخش زمینی🌍 که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست😍 که هر صبح و شام، دور سرت💫 می گردد! #یاایهاالعزیز #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃 @zahrast

♥️✨•• فرمود‌بعضے‌روز‌قیامت‌می‌آیند، میبینند‌یڪ‌چیز‌بزرگۍ‌را‌آوردند‌و‌به‌یڪی دادند. اینڪه‌عملش‌ڪم‌بود،داشت‌بدبختۍ هایش‌راضجه‌میزد، یڪ‌چیز‌آوردند‌و‌گذاشتند‌داخل‌ترازو، هرچه‌سنگ‌بود‌همه‌را‌به‌آسمان‌پرت‌ڪرد. اینقدر‌سنگین‌بود! گفت‌پروردگارا‌به‌عمرم‌عملے‌را‌که‌مناسب باشد‌به‌جا‌نیاوردم‌ڪه‌چنین‌چیزۍ نصیب‌من‌شود‌،این‌چیست؟ فرمود:یک‌حاجت‌بود‌تو‌ازما‌خواستے‌و ما‌ندادیم،تو‌مدام‌میخواستۍ‌ما‌طاقچه‌بالا گذاشته‌بودیم..! حالا‌این‌بزرگ‌شده‌و‌به‌این‌شڪل‌ درآمده! #میرزا‌اسماعیل‌دولابۍ 🆔@zahrast

¨‘°ºO☘ ☀❀✧❈☀☘Oº°‘¨ #منازل_الاخره - ••••●❥ قسمت ۶۱ ●منزل اول : مرگ ●منزل دوم: عالم قبر #منزل_سوم : برزخ 🔸🔸 حکایت 🔸🔸 قسمت پنجم 🌐 چون به هوش آمدم مرا بدوش گرفتند نزد شبکه ضریح مقدّس تا زیارت کنم ، آنگاه مرا بردند به طرف پشت نزدیک بیت حضرت فاطمه زهرا (س) که محل زیارت آن مظلوم است ، نشستم و زیارت کردم آن حضرت را و برای خود طلب شفا نمودم🤲🤲🤲 🌹و به آن بی بی خطاب کردم که از اخبار کثرت محبت شما به فرزندتان امام حسین (ع) به ما رسیده و من مجاور قبر شریف آن حضرتم، پس به حق آن بزرگوار شفای مرا از خداوند تعالی بخواهید ؛ 🤲 🌸 سپس به جانب رسول خدا (ص) توجه کرده و آنچه حاجت داشتم عرض کردم، ♻️از جمله شفاعت آن حضرت را برای جماعتی از رفقایم که وفات کرده بودند طلب نمودم و اسم های آنها یکی یکی ذکر می کردم تا رسیدم به اسم ملّا جعفر ، در این حال یادم آمد خوابی که از او دیده بودم ، حالم منقلب شد پس بسیار الحاح و پافشاری کردم و طلب مغفرت و تقاضای شفاعت برای او ... ادامه دارد... ✍ شیخ عباس قمی (ره) 🆔 @zahrast ─▀▄ ♠️ ▀▄ ♠