ذاکرالزهرا(سلام الله علیها)
بزرگواران
این جهت این بود که شماره مشخص شده در ویس رو ببینن
شماره ۲۳۶ برنده ماست
روضه شب شهادت حضرت رقیه(س).mp3
13.06M
#مناجاتوروضه شب شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها)
#حرم حضرت سلطان
داستان کرامت حضرت ابالفضل علیه السلام
حجم فایل:۱۳مگابایت
@Zaker_Al_Zahra
اگه امام رضا اجازه بدن فقط #یشب دیگه هم مهمونشون باشم
ان شاءالله فردا ظهر هم حرم روضه برگزار میشه که اطلاع رسانی میکنم
هدایت شده از ذاکرالزهرا(سلام الله علیها)
بسم رب الزهرا(سلام الله علیها)
ممنون از تمام بزرگوارانی که تو این مدت #صدای حقیر رو تحمل کردن
ان شاءالله اون بزرگواری که برنده شدن راهی کربلا بشن و همه مون رو یاد کنن
#چلهروضهاربعین تا حرم ارباب ادامه داره
میدونم که خیلیا دلشون کربلاس و نمیتونن بیان
ان شاءالله عمود ب عمود و هرشب از نجف و کربلا روضه ها برقراره و حقیر به یاد تک تک جامونده هستم
متاسفانه خرج اینترنت در عراق خیلی گرونه و شاید نشه اونجا هر شب انلاین بود
کسانی که میتونن و تمایل دارن کمک کن برای برگزاری هیت مجازی تو راه نجف و کربلا لطفا هر مقدار که میتونن به صورت #کدشارژایرانسل کمک کنن و به آی دی حقیر بفرستن تا ان شاءالله هیتها همین طور منظم ادامه داشته باشه
ای دی حقیر جهت ارسال شارژ👇👇👇👇
@jamondam88
السلام علیک یا رقیه بنت الحسیـن🌹🍃
رقیــه جـان....
منم بخــر...😔💔
@zaker_Al_zahra
السلام علیک یا ابا عبدالله🍃
یكی از روضه خوان ها میگه، شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم كردم برم هیئت، یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم،
گفت: بابا كجا میری؟
گفتم:دارم میرم هیئت،
گفت: مگه الان چه خبره؟
گفتم:شهادت #حضرت_رقیه است،
گفت: بابا رقیه كیه؟
گفتم:دختر #امام_حسینه،
گفت:بابا چند سالشه؟
گفتم: هم سن خودته،
گفت: بابا منم با خودت میبری؟،
گفتم: نه عزیزم تو مریضی، استراحت كن، حالت بهتر بشه،
گفت: بابا حالا كه من رو نمیبری با خودت، بهش میگی بیاد كنارم؟
با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه، نمیتونه بیاد،
گفت: چرا بابا؟
گفتم: اونم مریضه،
گفت: چرا بابا؟ چی شده؟
گفتم: بابا پاهاش درد میكنه😔
گفت : بابا : چرا پاهاش درد میكنه؟
گفتم:رو خارهای بیابون دویده😭
گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه كفش پاش نبوده؟
گفتم نه كفش نداشته، كفشاشو غارت كردن، كفشاشو دزدیده بودند.😔💔😭
گفتم : دخترم میذاری من برم، بیچاره ام كردی تو؟😭
گفت:آره برو....
من خداحافظی كردم، دم در دوباره گفت:بابا، یه سئوال دیگه..... سوالش من رو بیچاره كرد...، نشستم دم در شروع كردم به گریه كردن😭😭😭😭😭😭
گفت:بابا كفشاشو غارت كردن، چرا باباش بغلش نمیكرد !!!!!
بابا من اون روز كفشم گم شده بود تو بغلم كردی #بابا، چرا باباش بغلش نكرد....😭😭😭😭😭
آااااااخ یا رقیه(س)😭💔💔💔
السلام علیکِ یا رقیة بنت الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر کی الان کربلاش جور شده که خوشبحالش،
اونی که نشده ببینه...
🔻 #حمید_علیمی
💔💔💔💔💔😭😭😭😭😭