eitaa logo
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
1.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
2هزار فایل
به عشق چهارده نور مقدس و خانم حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها ❤️ کلاس تخصصی مداحی حضرت اُمُ البَنین (س) ارتباط با مدیر👇 @th_taghizadeh آدرس کانال : https://eitaa.com/zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همراه با مناجات با خدا و اهل بیت علیهم السلام ۱۰۲ دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت/ حاج منصور ارضی کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تماشا کنید و حتما برای دیگران هم ارسال کنید⬆️ 🔹نشانی ما در شبکه های اجتماعی🔹 📲 http://mesf.ir/s کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
روضه امام صادق میرداماد جام چشم من بی تاب پر از غم می شد داشت لبریز غم و گریه  نم نم می شد هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب  از نفس های من سوخته دل كم می شد   یه پیرمرد،یه پیر مرد محاسن سفید،یه خورده تند راه بری،اونایی كه پدر پیر دارن،دیدی كربلا میبریش،مشهد میبریش،یه خورده تندتر راه میری،نفسش میگیره،میگه بابا صبر كن پاهام دیگه رمق نداره. اون بی حیا سوار بر اسبش هی تند می رفت،امام صادق علیه السلام با اون كمر خمیده و  محاسن سپید.   هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب  از نفس های من سوخته دل كم می شد   چرا؟   بند نعلین و كهن سالی و رنج كوچه به زمین خوردن من داشت فراهم می شد   خیلی رو این كلمه تكیه می كنم، می خوام با این كلمه روز شهادت روضه بخونم،خودم خرج محرمم رو بگیرم،آی شیعه ها،آقاتون تو كوچه چند بار زمین خورد،یه پیرمرد ناتوان،چه جوری زمین میخوره،   ماه شوال كه از حال دلم باخبر است با زمین خوردن من داشت محرم می شد   گفتم رو زمین خوردن حساس باش، می خوام با این كلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم، هر جا شنیدی یكی زمین خورده،بزن تو سینه ات بگو،آخ حسین،چرا؟ آخه   بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت   من نمی خوام خیلی باز كنم،همتون یه عمری روضه خون و روضه فهمید   بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت در نظر روضه ی گودال مجسم می شد حسین.....   آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم كربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو كوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر كنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما كربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می كنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو كشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور كه رو اسب نشسته،به نیزه تكیه بده، استراحت كنه،نانجیب یه نگاه كرد،دید حسین داره استراحت میكنه،گفت:نذارید حسین استراحت كنه،چیكار كردن،یا امام صادق،با شما همچین كاری نكردن،اما كربلا هر كی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران كردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین..............آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی كنم،هركی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، ......  .....، دیگه  پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت....حسین.... یه نگاه به منصور كرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط كردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع كرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات كاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه كشوندی تو كاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من كه با تو كاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میكردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،كربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ....حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین. کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
قسم به غربت خاكی كه فوق تفسیر است هوای شعر برای بقیع دلگیر است چگونه شعر بگوید دلی كه می گیرد اَلا بقیع! چرا زائرت نمی میرد؟ بقیع،سامرِ و كربلا و مشهد نیست   *اگه دیدی كنار دستیت یه جوری می سوزه،گریه اش فرق داره،بدون یه شب سر به دیوار بقیع گذاشته،خوشبحال اونایی كه دارن میرن،امسال مدینه گریه كن داره،زائر داره،امام صادق! چند روز دیگه صبر كنی گریه كنات میان آقا....*   بقیع،سامرِ و كربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا كه مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع بهشتی است با چهار مزار بقیع مژده ی سالی است با چهار بهار چهار مظهر غربت،چهار تن مظلوم چهار قبر غریب از چهارده معصوم   *یه بقیع میگن،یه بقیع می شنوی،اونایی كه نرفتن! یه ویژگی منحصر به فرد داره بقیع،هیچ كجا پیدا نمیشه....*   فقط میان بقیع است این قرار تمام به یك سلام شوی زائر چهار امام   *كجا میتونی پیدا كنی،یه بار دست به سینه بذاری بگی: "السلام علی ائمة البقیع" زیارت چهار امام رو برات بنویسن...وصف العیش،نصف العیش،كنار بقیع كه نمیذارن الان دست به سینه بذاریم،نمیذارن ادب كنی سلام كنی،همین امشب چشم سرت رو ببند، ببین چه تصویری میاد،یه تصور تاریك،نه شمعی نه چراغی"السلام علی ائمة الهدی،السلام علی ائمة البقیع"...تو محرم میگم ان شاءالله كربلا ناله بزنی،اما امشب میگم تو مدینه نمیتونی ناله بزنی..امشب ناله بزن...*   ولی نه آه دلم ناتمام مانده هنوز به سینه عرض سلام مانده هنوز   *من چه جوری بیام مدینه؟مدینه ای كه قبر مادرت رو پیدا نكنی مدینه نیست،مدینه ای كه یه دل سیر نتونی بگی:علی! مدینه نیست...*   سلام از عمق دلِ دیده ای كه پر ابر است به مادری كه كه بدون حرم،نه،بی قبر است {بی بیِ ،بی حرم،قبرت كجاست مادر؟ مادرِ بی حرم،قبرت كجاست مادر؟} اگر سلام تو، آتش به سینه ات افروخت از آن دری است كه روزی میان آتش ز هُرم شعله ی در یاس را كه پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند   *امشب شبِ اون آقاییِ كه فرمود: خدا رحمت كنه اونی كه برای مادر ما بلند بلند گریه كنه.... .  . ز هُرم شعله ی در یاس را كه پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند میان تلخیِ آن صحنه ی غبار آلود شكست قامت مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیز چند سال گشت كه باز خاطره ی كوچه از خیال گذشت مدینه همدم اندوه دودمان علی است و باز شاهد مردی زخاندان علی است كه باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شكر كه محسن نداشت خانه ی او رسیده اند كه از باغ، لاله را ببرند اما صادق ِ هفتاد ساله را ببرند   *باور كنید كه مصیبت امام صادق،مسموم شدن و شهادت نیست،این خانواده همه آماده ی شهادت بودن،زین العابدین فرمود:" اَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَهُ" شهادت كرامت ماست،اما روضه ی امام صادق اینه..*   تصورش چقدر سخت می شود ای وای بزرگ طایفه در كوچه میدود كسی نگفت: مگر پیرمرد بُردن دارد تن نحیف مگر تازیانه خوردن دارد میان گریه ی آرام او بلند نخند به دست بی رمقش لااقل طناب نبند عزیز فاطمه را بی اراده می بردند همه سواره و او را پیاده می بردند .  .   اگه روحانیون ،شاگردان امام صادق توی جلسه حضور دارن،به احترام آقاشون كه بدون عمامه بردن،عمامه بردارن،من روضه ی عمامه بخونم....چند جا به عمامه و لباس پیغمبر بی احترامی كردن،چند تا روضه داره عمامه،یه جا مدینه علی رو بی عمامه بردن،قهرمان خیبر رو كشون كشون بردن...یه روضه ی دیگه هم عمامه داره،كی طاقتش رو داره بشنوه؟ اسم عمامه میاد یاد یه روضه ی دیگه هم میوفتم،كجا؟...زین العابدین دستاش تو غلو زنجیرِ، از بالای بام خاكستر رو سرش ریختن،آتیش رو عمامه اش افتاد...دستاش بسته است،نمیتونه آتیش سر رو خاموش كنه،عمامه سوخت،سر سوخت....یه روضه عمامه هم هست، اون روضه رو زینب خونده،امان از دل زینب،اومد تو گودال،نیزه هارو كنار زد،شمشیر ها رو كنار زد،دید حسینش بی سر،بدون پیراهن،هم سر رو بردن،هم عمامه رو بردن،حسین...دست برد زیر بدن" هَذَا الْحُسَیْنُ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ"...*     السلام ای نَفسِ سوخته ی كربلا السلام ای سر خونین،سرِ بی عمامه   *اومد به سر برسه،به سر نرسید،میدونی كی آخرش به سر حسین رسید،میدونی كه آخرش سر بی عمامه رو بغل كرد؟دختر دارا! اگه از سر كار بری خونه گوشه ی سرت زخم باشه دخترت مریض میشه،قربون اون دختر برم كه سر باباش رو بغل كرد،بابا! سرت رو بی عمامه ندیده بودم،سرت رو خاكی و خونی ندیده بودم،ای حسین...
روزی‌ام را ، روزگارم تا که آجر می‌کند ظرفِ خالیِ مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می ‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعیِ عاشقی هستم ولی تنها دلم روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوعِ برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌ دل هستم ، ولی دارد نگاهِ رحمتش سنگِ این قلبِ مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میانِ روضۀ مادر مرا حُر می‌کند نوکریِ فاطمه محشر به دادم می ‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند میگه ممنونتونم برا مادرِ ما ناله زدید .. دستتون درد نکنه مجلسِ مادر مارو گرم کردید .. سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست ‌و پا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم ‌رنگِ چادر می‌کند ای مادر .. ای مادر .. اومد خدمت امام صادق ؛ دید داره گریه میکنه فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقا تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد .. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد لعنت کردنِ قاتلینِ مادر شما رو .. مأمورینِ نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن ..تا این حرفُ زد آقا هم گریه کردن ،فرمود سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه زودتر این زن رها بشه ... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد ..(در خونۀ امام صادق میخوایم بریم از در خونۀ مادرش بریم بهترِ وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیزِ دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخِ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامۀ آن مرد خدا را انداخت ذکر یافاطمه بر رویِ لبش داشت ولی ضربۀ سیلیِ آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر ... شبونه ریختن تو خونۀ این آقا ..حضرت مشغولِ نمازِ .. اومد وسط حیاط خونه .. آقا لباسِ خانه به تن داره ، روایت میگه یه شالی هم دور کمر بسته بودن ، مشغولِ نماز ؛ تا وارد شدن آقا رو با سروپایِ برهنه از خونه بیرون کشید ، آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم ، عبا بپوشم . گفتن اجازه نمیدیم ؛ با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن .. اما اونی که آدم رو میکشه اینه:همچین که اومد تو قصر منصور ، صدا زد: منصور ؛ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامردُ دیگه دنبال من نفرست .. چرا؟ مگه چه کرده؟ همش تو راه توهین می‌ کرد .. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت ... همچین که آقا اومد منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد؛ برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلاً از غلاف بیرون کشید که آقای من وتو رو به شهادت برسونه . دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیرُ از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌ الله ظاهر شد .. به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم؛ بار دوم؛ بار سوم؛ بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم ... ای حسین .. ای حسین .. اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادقُ به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد .. خنجر کشید .. آقا رو برگردوند ...حسین..... مثلِ امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد .. روایت میگه موسی‌ ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند .. بهترینِ کفن ها رو آوردن .. روایت میگه عمامۀ امام سجاد رو هم آوردن ، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن .. چهارهزار شاگرد داشته این آقا ، همه جمع شدن، احترام کردن . عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد . شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستانِ بقیع به خاک سپردن ... (دلت کجا میره ؟) بعضی ها میگن حسین .. اما من میخوام از مادرش بگم .. این یه تشییع بود تو این شهر ... همچین که صبح شد اومدن درِ خونۀ این آقا : کجاست فاطمه؟.. ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم .. اومدن بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدنُ برد شبانه دفن کرد ، وصیتِ خود فاطمه ست ... تا این حرف رو زد ،دومیِ ملعون خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورتِ مقداد زد ، زمین افتاد من میگم شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستایِ محکمی داری .. سیلیِ تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادرِ ما فاطمه چی کار کرد ... اومدن قبرستان ، گفتن الان میریم قبرُ نبش میکنیم ، بدنِ فاطمه رو از خاک در میاریم . (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی) ما باید به این بدن نماز بخونیم ... کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blog
همچین که خبر برا علی آوردن : چه نشستی! این نانجیبا دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن .. همچین که شنید، لباسِ رزمُ پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برا رزم می‌بست رو به سر بست اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم .. تا این رو شنیدن همه فرار کردن .. اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌ جا بود اومدن نبش قبر کنن .. این آقا نذاشته ... کجا بودی علی جان کربلا ... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارا پشتِ خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن .. همچین که نیزه رو بالا آورد ، دیدن بدنِ علی‌اصغر حسینِ ... آی حسین ... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرملۀ پَست نیفتی پسرم یاحسین. کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
حاج منصور ارضی سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به شب ماه فاطمی بقیع سلام من به گل یاس هاشمی بقیع آخ بمیرم برات ، لذا به حضرت صادق میگن ابوالائمه ، پیرترین امام ما رو هی دوندن ، راوی میگه ایستاده بودم تو کاخ منصور دیدم امام صادق سر و پای برهنه آوردنش از همه ی محاسن سفیدش داره عرق میریزه نفس نفس زنان گفت:منصور این نانجیب دیگه دنبالم من نفرست کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
الهی قربونت برم آقا این جونا الحمدالله اهل روضه اگه یه روز برای بچه های فاطمه گریه نکنیم مریض می شیم. اگه یه پیرمرد بیاد همه بهش احترام می کنن، میگن پیرمرد، محاسن سفید، بهترین جا رو آماده می کنن؛ اگه یه پیرمرد زمین بخوره همه میدون زودی بلندش می کنن، اما غرورش می شکنه میگه یه روز جوون بودم مثل حالا نبودم آی جوونا امام صادق پیرمرد بود. نیمه شب ریختن تو خونه اش نماز شب می خوند، نا نجیب چنان سجاده رو کشید این پیرمرد با صورت رو زمین افتاد دستاش بستن، در خونه رو آتیش زدن. اجازه بدید عبا به تن کنه، نه نمیشه اجازه بدید عمامه به سر کنه، نه نمی شه؛ پا برهنه آوردنش. امروز یه سوال دارم آقا دستاتو بستن میدونم، با سر برهنه بیرونت آوردن می دونم، در خونت سوزوندن میدونم، اما دیگه کسی جلو چشمت سیلی به ناموست نزد کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
میرزامحمدی دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن* غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت *شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم* چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود *فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره* همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت *خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد* چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود وسط آتش ایستاد فرمود:*ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...) شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود *اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ..." شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود کبود زخم طناب و اسارت و غربت چقدر در نظرش کربلا مجسم بود *عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد* خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشان شهید بی کفن وادی محرم بود به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود .... *چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:* ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من حسین.. کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻