✨﷽✨الهی به امیدتو
💖 ســـــــــلام
💖 صبح زیباتون بخیر و نیکی
روز و هفته خود را
معطر می کنیم به
عطر دل نشین صلوات
بر حضرت محمد و خاندان مطهرش
🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🌹 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
امیدوارم به برکت صلوات، همگی
روز و هفته ای پر خیر و برکت
داشته باشیم ان شاءالله تعالی.
💖 شروع هفته تون پراز بهترینها
پر از مجالس روضه سالار شهیدان و اشک و عزاداری امضا شده بدست ارباب🤲
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 2007.mp3
11.52M
🎙ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم...
🔻مناجات با #امام_زمان(عج)
🔻روضه #امام_سجاد(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 14:34
👤 کربلایی سید مصطفی #میرحافظ
╔ ⃟❥๑•~-------------------
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
❥๑•~-------------- ⃟ ..═╝
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
روضه خانگی - اسارت در کوفه - 2008.mp3
5.92M
🎙مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال...
🔻روضه #حضرت_زینب(س)
🔻روضه #اسارت_در_کوفه
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 13:35
👤حاج رضا #عاصی
╔ ⃟❥๑•~-------------------
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
❥๑•~-------------- ⃟ ..═╝
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
روضه خانگی - اسارت در کوفه - 2009.mp3
2.8M
🔻روضه #اسارت_در_کوفه
⏱ #ده_دقیقه | 04:55
👤استاد #فرحزاد
╔ ⃟❥๑•~-------------------
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
❥๑•~-------------- ⃟ ..═╝
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
نوحه حضرت ابوالفضل ع،علیرضا محقق ۲۸ تیرماه.mp3
5.57M
نوحه حضرت ابولفضل العباس،
اجرا توسط علیرضا محقق
۲۸ تیرماه ۱۴۰۳
خیمه هیئت عاشقان اهلبیت ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السّلام علیک یا ابا عبدالله الحسین 🖤
زیارت ناحیه مقدسه مصور
زیارت ناحیه مقدسه یکی از زیارتهای امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا است.
🔹این زیارت عمق جنایت کربلا را روایت میکند و سوگنامه و مرثیه سوزناک امام زمان ارواحنا فداه برای سیدالشهداست
💛 لبیک یا زهرا 💛
کپی با ذکر صلوات ثواب مضاعف دارد
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه(س)است
تتها حرمی که روضه خوان نمیخواد حرم رقیه(س)است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه نگفته داری
وااااااااای
سلام خانوم ایها الصدیقة الشهيدة
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم ...
بسیج و کانون مسجدالنبی ص
مکتب القاسم س
آموزش مداحی 🌸⚫️
https://eitaa.com/AzBatenTaZaherTarbiatMazhabi
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
یه دل دارم ... https://eitaa.com/AzBatenTaZaherTarbiatMazhabi
کلاس مداحی روزهای پنج شنبه ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰
https://eitaa.com/AzBatenTaZaherTarbiatMazhabi
مکان : اصفهان ابتدای بلوار آتشگاه ، جنب پمپ بنزین ، مسجدالنبی(ص)
https://nshn.ir/rbZqm_yxl0so
تشکر از زحمات حضرت حجتالاسلام ضیغم زاده عزیز
سپاس از آقا محمد مهدی عزیز بابت ارسال فایل های کلاس 👆👆
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
زیارت ناحیه مقدسه مخصوص خواهران
مداح : حاج مهرداد تقی زاده
یکشنبه ۳۱ تیرماه ساعت ۱۸
خیابان میرزا طاهر کوچه سقاخانه کوچه شهید اکبری کوچه شبنم کوچه پارسیان بن بست گل لاله پلاک ۴۲
لوکیشن ارسال شده است👆👆
in-del-dobare.mp3
11.04M
#این_دل_دوباره_داره_حال_و_هوای_زینب_
امشب دلم گرفته از غصه های زینب
سینه زن حیرونه حیرونه حیرونه
چشمامون بارونه بارونه بارونه
نوکرت میخونه میخونه میخونه
ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب
نه باور ندارم عمه سادات و اسارت
نه باور ندارم عمه سادات و جسارت
نه باور ندارم
عمه جانم عمه جانم عمه جان نیمه جانم
عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم
عمه جانم عمه جانم عمه جان نگرانم
عمه جانم عمه جانم عمه ی نفس بریده
عمه جانم عمه جانم عمه ی خوشی ندیده
ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب
بال و پر وجودش از غصه گُر گرفته
بال و پر وجودش در خیمه گُر گرفته
از بین آتش و دود آید صدای زینب
از کربلا به کوفه از صبح کوفه تا شام
بگذاشت تازیانه پا جای پای زینب
نفسم محبوسه محبوسه محبوسه
روضه هاش کابوسه کابوسه کابوسه
صحبت از ناموسه ناموسه ناموسه
نه باور ندارم دستای زینب رو ببندند
ای حسین......
ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب
پیراهن حسین را از او جدا نسازید
این کهنه یادگاری مانده برای زینب
زینب و آزار و آزار و آزار و
کوچه و بازار و بازار و بازار و
مجلس اغیار و اغیار و اغیار و
نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه
نه باور ندارم .....
نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه
نه باور ندارم حرف از معجر شده باشه
💛 لبیک یا زهرا 💛
کپی با ذکر صلوات ثواب مضاعف دارد
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
دلبرم یوسف زهراست خدا می داند
یادش آرامش دلهاست خدا می داند
علت غیبت او هست گناه من و تو
خون جگر،از گنه ماست خدا می داند
بر عطا و کرمش جن و ملک محتاجند
از دمش زنده مسیحاست خدا می داند
همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند
پسر فاطمه تنهاست خدا می داند
الان کجای عالم داره مناجات می کنه، کجا داره برامن و تو دعا می کنه، چرا هر کی آقا رو زیارت کرده، خیمه نشین زیارتش کرده؟
چرا هر کی یوسف زهرا رو دیده تو بیابونا دیده؟ مگه این آقا تو بین ما،تو شهر ما، توخونه های ما جا نداره؟ از امیرالمومنین علیه السلام طلب کردن مهدی فاطمه رو برا ما معرفی کنید، حضرت با سه چهار جمله معرفی کرد، فرمود: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ ان الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ؛ یعنی مهدی من غریبه، مهدی من تک و تنهاست، مهدی من از شهرها رانده شده.
آری اعمال من و توست حجاب من و تو
ورنه آن چهره هویداست خدا میداند
از همه بیشتر آنکس که بود منتظرش
مادرش حضرت زهراست خدا میداند
حالا آماده ای گریه هات با گریه های امام زمانت عجین بشه،مگه نفرمود،یا جدا، آگه نبودم کربلا یاریت کنم، اما صبح و شام برات گریه می کنم، نه تنها گریه می کنم،بلکه فرمود:لاَبْکِیَنَّ لَک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛ یعنی برات خون گریه میکنم،برا کدوم مصیبت امام زمان خون گریه می کنه؟
آن مصیبت که کند گریه برایش شب و روز
روضه زینب کبری است،خدا میداند
آن قدر به روضه ی عمه جانش امام زمان، ارادت داره که به شیخ حسین سامرایی هم دستور داد، به شیعیان ما بگو،خدا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدن،موانع فرج من برطرف بشه؛امشب دلاتونو کجا ببرم،کدوم گوشه ی روضه رو بخوانم؟ ان شاالله چشمی نباشه که گریان نباشه،پیغمبر فرمود فاطمه جان، همه چشمها قیامت گریانه،غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه،حالا آماده ای یا نه؟ دلاتونو ببرم اون روضه ای که راوی میگه،زینب کاری کرد که دوست و دشمن به گریه افتادن، بی مقدمه میرم وارد روضه میشم.
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
***
یاصاحب الزمان، چه گذشت به عمه جان شما در این مجلس، الان این مسجد و جلسه به این وسعت خدام محترم جایگاه بانوان مجلله رو جدا کردن، اگه یه بانو اشتباهی وارد قسمت مردانه بشه، همه مردهای غیرتی بهش تذکر میدن،راه رو براش باز می کنن، مبادا اسباب مزاحمتی براش فراهم بشه، اما عمه امام زمان وارد مجلس نامحرم؛ اونم مجلسی که همه مشغول لهو و لعبن، همه مشغول میگساری اند، همه مشغول شادی اند، سرهای بریده رو بالا نیزه زدن، این زن و بچه ابی عبدالله رو در لباس اسیری
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد، اشک سر بریده درآمد، دیدن سر بریده داره اشک می ریزه.
اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
ای حسین
اما امشب می خوام اسم یه بانویی رو ببرم،که خیلی تو کربلا مضطر شد، تا به مقام اضطرار نرسی، نمی تونی با آقات درد دل کنی
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
این زن و بچه رو به سلسله و غل و زنجیر بسته بود،چه جوری وارد شدن، بماند، همه دارن نظاره میکنن،این بانوی مجلله ای که تا کربلا چشم نامحرمی سایه شم ندیده بود،این دختر علی که یحیی مازنی میگه،بیست سال با علی همسایه بودم،یه بارم نشد قد و قامت دختر علی رو ببینم، حالا بین نامحرما گیر افتاده، یا صاحب الزمان”وقتی با خطبه خوانیش یزید رو رسوا کرد،دیدن یزید دستور داد، سر بریده ابی عبدالله رو از رو نیزه بیرون بیارن، بزارن تو تشت طلا،آخ بمیرم این تشت طلا رو زیر پای نحسش گذاشت، میز قمارشو رو تشت طلا قرار داد،اینجا زینب کاری کرده که دوست و دشمن به گریه افتادن ،حریف خطبه زینب نشد، دیدن چوب دستیشو بالا میبره، انقده با چوب خیزران بر لب و دندان حسین، بچه ها دیدن چوب یزید که بالا میاد دو دست عمه هم بالا میاد، چوب که به تشت پایین میاد عمه چنان با سیلی به سر و صورت میزنه، ناله بزن یا حسین.
هرچه سفارش کرد مزن ظالم که او از ره رسیده
لبان غنچه اش زهرا مکیده
مردم از شما می پرسم، قاری قرآن محترم هست یا نه؟ پیغمبر لب های قاری قرآن رو می بوسید، امیرالمومنین علیه السلام به قاری و معلم قرآن جایزه می داد، اما من یه قاری قرآن می شناسم، تا شروع کرد به قرآن خوندن، نه تنها احترامش نکردن، بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن.
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد"
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت میکرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین ..
صل الله علیک یا اباعبدالله
ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت.
رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم”
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند، ایشون می فرمود تا غروب همه داشتیم گریه می کردیم، ما که نمی فهمیم! یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه، بلکه شب خود ربابه، باب الحوائجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی به ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه”ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمی کرد” تا گفت “هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب” ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن “فرقت زینب و بکت” زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب به خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ به سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا … حسین
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن بابای ما رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن .. جای یه خنجر، رو حنجرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود، هم مادرش بود چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود لعنت بهاون که پیکرش رو پشتُ رو کرد توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود شاعر: امیر حسین الفت روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش: خبر داری مرا بازار بردن .. بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونهش رو باز کرد پرسید اینا کیهان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ... روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید .. تا زینبش وارد بزم یزید شد بالای نی محاسن سقا سفید شد زینبُ و دستای بسته زینبُ و سرِ شکسته زینبُ و مردای شامی زینبُ و یه مشت حرامی .. حسین ... ای تشنه لب حسین ... ای بی کفن کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد ..به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان...اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده...به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما