eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
بانیان‌وضعیت‌موجود وقیحانه وارد به بازی کثیف دو قطبی‌سازی شده‌اند ؛ این جماعت شرف و عزت و ناموس را هم حاضرنددستخوشِ دوقطبی‌کنند ؛ بلکه از دلِ این دوقطبی‌ها به مسند قدرت برسند جبهه‌ انقلاب نیاز به یک صف منسجم و گفتمان‌ متحد ‏در مقابل جریان‌وقیح غربگراهای‌اصلاح‌طلبانِ لیبرال دارد ...
│ڪلام شھید🌷│ بی بی زینــب (س)، آن زمانے که شما در شام غریـــب بودید گذشت. دیگر به احدےاجـــازه نمیدهیم به شما و به سلاله حسـین(ع)بےاحترامےکند. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
شدیدا معتقدم سال۱۴۰۰، سال درو کردن فداکاری ها، از خود گذشتگی ها و ایثار این مرد است! مردی که با افق دید بلند و نگاه به آینده این دولت ضعیف و حقیر را به دندان گرفت، از آبروی خود گذشت پای رای مردم و جمهوریت نظام ایستاد تا دولت جوان حزب اللهی رقم بخورد... ۱۴۰۰ سال اوست و قرن جدید، قرن اسلام است ... پای تمام زحمات این مرد بایستیم او خیلی‌زحمت ما را کشیده است..... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
چه فرق است میان شهیدی که برای حفظ جایگاه و پرچم ایران خون داد و کارگر نجیب و خون دل خورده ای که برای همین آرمان، باصبر و امید، دوباره به پای صندوق رای آمد؟! نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
مشارکت در بیعت؛ چه بر سر طشت آب چه در پای صندوق رای، برای همگان هم حق است هم تکلیف..... رای من و تو در واقع بیعت دوباره با انقلاب اسلامی است .... من رای می دهم چون اگر انقلاب اسلامی نبود....👆👆 ۱۴۰۰ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
خواهر عزیزم..! هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی به یاد آور که اشک امام‌زمانت را جاری می‌کنی به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت خیانت می‌‌کنی به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگی‌اش یاری می‌کنی و فساد را منتشر می‌کنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب می‌کنی به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر می‌دهی، هویت شیعه را از خودت بردار..:)
۲۷ اردیبهشت سالروز عروج ملکوتی عارف واصل فقیه متبحّر جامع معقول و مشهود حاج شیخ محمد تقی بهجت صلواتی هدیه بفرمایید
چقدر حرف توی سرم میپیچه که میگفت: هیچ شبی نیست که بخوابیم و به شما فکر نکنیم بدانید در آنجایی که فکرش را نمیکنید ما در نزدیکی شما هستیم!
پس از دعوت كوفيان از امام حسين علیه‌السلام و ارسال نامه‌هاي بي‌شمار براي وي و درخواست از آن حضرت جهت رفتن به كوفه و برعهده گرفتن رهبري قيام بر ضد يزيد بن معاويه آن حضرت، پسرعمويش مسلم بن عقيل علیه‌السلام را با نامه‌اي به سوي كوفيان اعزام كرد...
مسلم بن عقيل علیه‌السلام در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري از مكه معظمه خارج گرديد و از آن جا به مدينه منوره رفت و پس از تجديد ديدار با خانواده خويش و زيارت قبر شريف پيامبر صلی الله علیه و آله و وداع با آن مضجع مطهر به سوي كوفه حركت كرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظيم كوفه گرديد[۱] و در خانه مختار بن ابي‌عبيده ثقفي كه از شيعيان مبارز و از مخالفان سرسخت بني‌اميه بود، سكونت گزيد...
زخم فراقِ شما را مرهمی نیست این درد را تا همیشه با خود خواهیم داشت ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 هر چه به مرز نزدیک تر می شدیم من برای دیدار کیان بی تاب تر . کسی بی تابی های مرا میدید بی شک فکر میکرد من در واقعیت با کیان قرارگذاشته ام و حتما این دیدار اتفاق می افتد ،چه می داند من با دیدن دو خواب این چنین منتظر و بی قرار هستم‌. یک ساعتی تا اذان ظهر مانده بود که به مرز خسروی رسیدیم . آقای احمدی با مجوزی که از سپاه گرفته بود به سمت اتاقک مرزبانی رفت. چند نفر از اتاقک بیرون آمدند و داخل ماشین را نگاهی انداختند و بعد از انجام کارهای بازرسی اجازه خروج دادند. من و زهرا از ماشین پیاده شدیم و بعد از برداشتن وسایلمان پیش روهام رفتیم. آقای احمدی مقابلمان ایستاد _تا چنددقیقه دیگه ماشینی که قراربود شما رو ببره کربلا میرسه .کمی باید اون سمت مرز منتظر بمونید،روهام جان مواظب دخترا باش ،این کشور امنیت نداره خیلی هواشون رو داشته باش. _چشم ، حواسم هست.ببخشید شما رو هم تو زحمت انداختیم _این چه حرفیه.وظیفه بود حرفش با روهام که تمام شد رو به من کرد _دخترم ان شاءالله آقا کیان رو صحبح و سالم پیداش میکنی، به خدا بسپارش خدا کمکت میکنه. _چشم حتما .ممنون از کمکتون. _خواهش میکنم وظیفه بود.خب دیگه برید من ماشینت رو میبرم .ان شاءالله روزی که خواستید برگردید خبر بدید بیام دنبالتون. هر سه با آقای احمدی خداحافظی کردیم و پا به کشور عراق گذاشتیم . کشوری که داعش آن را ناامن کرده بود. بخاطر شرایط بد منطقه تعداد نیروهای نظامی مستقر در خط مرزی بسیار زیاد بود. نیم ساعتی منتظر ماندیم تا اینکه ماشین نظامی جلو پایمان توقف کرد _هل انت السید ادیب؟ من و روهام که از زبان عربی چیزی نمیفهمیدیم به زهرا نگاه کردیم. _میپرسه شما آقای ادیب هستید؟ روهام لبخندی زد _نعم مرد نظامی که چهره اخمو و جدی داشت گفت: _لقد جئت نيابة عن السيد شمس ، اركب ، الطرق خطرة ، يجب أن نصل إلى بغداد قبل حلول الظلام. _میگه من از طرف آقای شمس اومدم ،سوار بشید،راه ها خطرناکه باید قبل از تاریکی به بغداد برسیم. هرسه سوار ماشین شدیم و راننده به راه افتاد. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh