هر جا هستی دستتو بزار رو سینه‌ت رو به قبله سه بار بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله❤️ همانا سلام از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می‌رسد

‏مردم پرافتخار و سربلند ایران، جانِ من هزاران بار فدای شما باد 💔 ‎حاج قاسم سلیمانی

غروبِ جمعه لحظه ی مخصوصِ « دعاي سمات » برای هم دعا کنیم 💙 @zamanetafakor

سالن شماره هشت هستم با کوپه شماره هشت ... برای زیارت امام هشتم ... دعاگوی اعضای عزیز هستم 😍❤️💙

قدرتی که دانه های انار را یکی یکی در پوستشان قرار می‌دهد، خود میداند که محبتِ تورا در کدام قلب بگذارد...♥️ @zamanetafakor

معنیِ زندگی رو لحظه‌ی اِحتضار می‌فهمیم!

به وقت اذان مغرب ، به شرطِ لیاقت و حیات ، در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام دعاگوی شما هستم 😍❤️🌱

روزِ قیامت، نیکی‌های‌مان را به #محبوب‌ترین فرد زندگی‌مان نخواهیم داد؛ اما مجبور می‌شویم آنها را به کسی بدهیم که از او #متنفر بودیم و غیبتش را کردیم؛ گناه، مخصوصا حق‌ّالناس، اوج حِماقت است نه زرنگی؛ زرنگی ، بندگی خداست.. ((آیت الله بهاءالدینی)) @zamanetafakor

تمثالِ جنابمان است... البته اهلِ باطن میدانند که چه شیطانی در درونمان جولان میدهد القِصّه آنچه در کوزه هست ، بحمدالله فعلاً بیرون نَتراویده و خدای سَتّاری داریم. اما بوی تَعفُّنش خودمان را مَست کرده.... لذا از همه اعزه ی گرامی جهت رفع کدورات درخواست قرائت فاتحه ای بر این مُرده ی متحرک دارم. وَفَقَکُمُ اللّه

‏نگاهم کرد و گفت: می‌دانی رنج تو از چیست؟ تو ، به آنچه نباید، بسیار می‌اندیشی... @zamanetafakor

@zamanetafakor «مدرسه كه می‌رفتيم، هربار كه دفتر مشقمون رو جا می‌ذاشتيم معلممون می‌گفت "مواظب باش خودتو جا نذارى" ما می‌خنديديم و فكر می‌كرديم نمی‌شه خودمونو جا بذاريم! بزرگ كه شديم بارها و بارها يه قسمت از خودمون رو جاگذاشتيم؛ توى يه كافه، توى يه خيابون، توی یه شعر...» توی یه خونه!

امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: نزد خداوند متعال هیچ عملی بعد از انجامِ واجبات ، بهتر و برتر از شاد کردن دلِ مؤمن نیست... @zamanetafakor

ملال آورتر از #تکرار ، رنجی نیست در عالَم! #فاضل‌_نظری @zamanetafakor

‌-میگفت: گاهی‌اوقات‌ باخدا‌ خلوت‌ڪنید نگویید‌ که‌ ما‌ قابل‌ نیستیمـ.. هرچه‌ ناقابل‌تر باشیم ، خدا‌ بیشتر‌ اهمیت میدهد. خدا ڪسی‌ نیست‌ که‌ فقط‌ خوب‌ها را انتخاب‌ ڪند! #خداےمن @zamanetafakor

🎧 شهادت نهایت آمال عارفان حقیقی‌ست، و چه کسی عارف‌تر از شهید …؟ #جانفدا ❤️ @zamanetafakor

حاج قاسم جان ما هرچه میخواهیم خودمان را به آن راه بزنیم نمیشود! داریم آتش میگیریم، راه ندارد برگردی؟! @zamanetafakor

آن‏ها كه مذهبى را انتخاب كرده‏ اند و با سنجش به شناخت و عشق رسيده‏ اند... در راه خويش و براى هدف خويش، ((نه يك جان كه صد هزار جان را)) قربانى میكنند و ((نه يك روز كه يك عمر میكوشند)) و حتى خون خويش را هم میدهند، كه يافته‏ اند اين جان از تن میرود و اين خون در رگ‏ها میخشكد، پس چرا از اين جان بهره نگيرند و از اين خون استفاده نبرند؟!؟ هنگامى كه مرگ در پيش است چرا مرگ اين‏ها را بگيرد، بگذار كه مرگ را هم انتخاب كنند و آن هم مرگى كه آبستن زندگى باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرحوم علی صفائی حائری ((تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس فرمانده حشدالشعبی عراق)) @zamanetafakor

شما با مرگ طبیعی آشنا نبودید... شما آرزو کردید به شهادت برسید و خدا هم اجابت کرد...

به یاد او که میگفت«خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک بر حسین فاطمه است» :))) @zamanetafakor

به رنگ الله . سحرگاه عجیبی بود.من از خواب ناز بیدار شده بودم و زیر لحاف گرمم،خبرت را می خواندم.تو در سرما،تکه هایت پخش زمین، "خدایا قبولم کن" می خواندی! . مرا ببخش ولی بی اختیار خوشحال شدم. دست خودم نبود.چرا که می دانستم صبح و شب همین را می خواستی.من موشکِ دشمن را نمی دیدیم.سهم او کوچک بود.من دست خدا را دیدم که تو را بالأخره قبول کرد. . چرا خوشحال نشوم؟این پاسخم به همسرم بود که از آرامش و رضایتم تعجب می کرد! . من برای«زبانم لال»جاماندنم!شیون می کشم، ولی برای تو خوشحال شدم.و برای انسان.من همه توفیقاتی که از خونت خواهد جوشید را در آن لحظه دیدم و نمی دانستم حیاتت زیباتر است یا مَماتت!حضورت سودمندتر است یا شهادت مظلومانه ات. . در آن لحظات افسانه ای،چشمم به چشمان آرامت بود.گوشم به ترانه ای که در تمام کوچه ها پیچیده بود! شاید صدای مرحوم #احمد_عزیزی بود می خواند: "هر جا از عاشقی بپرسید عشق چیست؟! تنها به زخمهای خود اشاره می کند!عشق، ترجمه زخم است. عشق، حاشیه انسان بر کتاب آفرینش است" . شاید ثمره اصلی شهادتت، تغییر ما بود.تا روزها، بعضی چون بنده، دلمان زنده می شد و گریه می کردیم که با خود چه کردیم؟! ما فولاد آبدیده نبودیم.ناخالصی ها زیاد بود.ما آمَنوا بودیم نه آمِنوا! . دیدی که بر ما چه سخت گذشت؟ از پرکشیدن خودت... تا چند ده کشته در تشییع...تا حادثه دلخراش صبح پیروزی، که همچون امتحانی عظیم، خانواده هایی را عزادار،دل ها را خون،کام ها را تلخ و همرزمان خودت را شرمنده و اهل دقت را به فکر فرو برد!تا زخم زبان و جنگ روانی دشمن، تا جنگ برای کشتن و خاک کردن امید، تا خیانت و خودخواهی عده ای از ما در فضای اجتماعی و اقتصادی، هیچ یک یاد و راه تو را در دل ما سرد نکرد.سخت بود ولی صبر کردیم.جملگی فرصت هایی برای آبدیده شدن یا وارفتن و عقب ماندن بود. . من جوانم ولی مثل خودت، سال هاست فرزند این انقلابم.مرید مکتب امام! . همان مکتب خودت که سربازش بودی، مکتب امیرت، مکتب قرآن، مکتب ناب محمدی. خدا را شاهد می گیرم بعد از تو، شِکوه ناعادلانه نکردم! . از آینده نترسیدم. ذره ای ناامید نشدم تا از ربوبیت عزیزی که مجنونش بودی، غفلت نکنم. تا از ریسمان "حسبی الله" جدا نشوم. . حالا که به "دو بهترین" رسیدی، برای همه ما دعای "بهترین" کن "همه‌"یی که با تقسیم ظاهری و فرقه‌‏ای آن مخالف بودی!