#حضرت_زینب_س
🔰فعاليتهاي حضرت زينب س در مدينه
حضرت زينب (س) نيز در مدينه اقداماتي را در تبليغ اهداف و پيام امام حسين (ع) و زنده نگهداشتن ياد و خاطره شهيدان کربلا انجام داد که موجب ترس و وحشت حکومت يزيد گرديد و اين فعاليتها را براي بقاي خود خطر ميپنداشت. حضرت زينب (س) پس از ورود به مدينه و استقبال جمع زيادي از گروههاي عزادار از وي، به طرف مسجد پيامبر (ص) حرکت کرد و در مقابل درب ورودي روضه نبوي خطاب به پيامبر (ص) گفت:
«اي جد بزرگوارم، اي رسول خدا من پيامآور شهادت فرزند تو - برادرم - حسين هستم.» يا جداه يا رسولالله انا ناعيه اليک ولدک (اخي) الحسين».[1] اين سخن گويي آتش قيامي بود که عليه امويان شعله ميگرفت. او با صبر و بردباري در مدينه سعي نمود در تداوم رسالت برادر بکوشد و آن را به انجام برساند. او ميبايست دستاوردهاي انقلاب عاشورا را گردآورده و اهدافش را منتشر نمايد و مردم را آماده خونخواهي امام حسين (ع) نمايد. حضور حضرت زينب در مدينه موجب شد که فرماندار مدينه بر موقعيت خود بترسد و ادامه تلاشهاي او را براي اين شهر و حتي مکه، خطرناک بپندارد، زيرا عبدالله بن زبير در مکه قيام نموده بود و موج آن شورش، قيام حضرت زينب عليه يزيد را در مدينه تقويت مينمود. از اين رو فرماندار مدينه نامهاي به سوي يزيد نگاشت و او را از جريان امر و چگونگي خطر دعوت حضرت زينب (س) آگاه نمود. بلافاصله از سوي يزيد دستوري دائر بر اخراج آن حضرت از شهر رسيد، امّا حضرت زينب (س) به موضعگيري پرداخت و گفت: «خدا ميداند چه بر سرما آمده است، يزيد مردان برگزيده ما را به شهادت رسانيد و ما را بر فراز محمل شتران به اين سوي و آن سوي کشانيد. به خدا قسم ما از اين شهر خارج نميشويم هر چند که خونهايمان ريخته شود.»[2] اما سرانجام با حضور زنان بنيهاشم و اصرار آنها حضرت زينب (س) ناچار دومين هجرت خود را آغاز نمود در حالي که همچنان بر سر پيمان جهاد و تلاش خود استوار بود. در باره اين که حضرت زينب (س) پس از تبعيد از مدينه به چه مکاني رفته روايات آشفته است. بيشک حکومت از حضور او در مدينه و عراق جلوگيري ميکرد. برخي روايات دلالت بر حضور او در مصر و ادامه زندگي در اين شهر تا پايان عمر (سال 62 ه ق) دارد، برخي روايات نيز مقصد او را شام معين کرده و حتي مرقد آن حضرت را در دمشق، محلي که اينک بدين نام مشهور است، ميدانند. به هر حال، حضرت زينب، پس از شهادت برادر خويش، در حالي که در موقعيت هراسناکي قرار داشت و از تمامي جهات محاصره شده بود، رسالت بزرگ پيامآوري عاشورا را به خوبي انجام داد و پيام حق را با تمامي خروش خود، به همگان رسانيد و کاري را به انجام رسانيد که از توان ديگران خارج بود.[3] «عبيدلي در اخبارالزينبات نوشته است که زينب کبرا (س) صريحاً مردم را به قيام عليه يزيد فرا ميخواند و ميگفت: بايد حکومت يزيد، تاوان عاشورا را بپردازد. [4] زينب (س) از طرف امام سجاد (ع) نيابت خاصه داشت. احکام اسلامي را براي مردم بيانميکرد و خانه او همواره محل مراجعه مردم بود. زينب (س) ميدانست که بنياميه درصددند تا بهانهاي جستجو کنند و عليبنحسين (ع) را شهيد نمايند. در کربلا چنينامکاني بود، که زينب (س) در برابر خيمه عليبنحسين (ع) ايستاد و از جان او مراقبتکرد. در کوفه، عبيدالله بنزياد ميخواست علي بن حسين (ع) را به اين جرم که بالغاست و پاسخ ابنزياد را داده بود، بکشد که زينب (س)، علي بن حسين را در آغوشگرفت و مانع کشته شدن او شد. در شام، شرايط آنچنان دگرگون و صداي مردم آنقدربه گريه و پشيماني بلند بود، که يزيد نتوانست علي بن حسين (ع) را به شهادت برساند.نميبايست در مدينه بنياميه چنين امکان و بهانهاي پيدا کنند و سلسله ولايت قطعشود. زينب (س) احکام و فتاوا را بيان ميکرد و محور مراجعه مردم بود.... کار زينب (س) ابلاغ خون شهيدان بود؛ درخشش عاشورا در ميان مردم، زنده نگاهداشتن خاطره شهيدان و راه شهيدان.[5]
[1] جعفر النقدي، زينبالکبري، ص 156. المقرم، مقتل الحسين، ص 376.
[2] اسد حيدر، ترجمه مع الحسين في نهضته (زندگاني امام حسين (ع)، ص 355،. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآور عاشورا، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 348.
[3] در باره حضرت زينب ر.ک: حسن محمد قاسم، السيده زينب، صص 60-58. خالد محمد خالد، ابناء الرسول، ص 193. اسد حيدر، زندگاني امام حسين (ع)، صص 364-352. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآورعاشورا، صص 353-343. سيّد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمه زهرا (ع)، صص 262-256. قاضي طباطبايي، اول اربعين سيد الشهدا (ع)، و عبيدلي، اخبار الزينبات.
[4] اخبار الزينبات، ص 116.
[5] سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآور عاشورا، صص 344-345.
📚نقش آفرینی عاشورا در رویدادهای سیاسی اجتماعی قرن نخست
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
🔰کلمات زينب عقيله بني هاشم در سر قبر رسول خدا
زينب عقيله سلام الله عليها چندانکه به مسجد رسول صلي الله عليه و آله داخل شد بازوان در روضه ي مبارکه بهر دو دست بگرفت ، و شکايت با جد بزرگوار آورده گفت : يا جداه اني ناعية اليک اخي الحسين ، اينک منم که خبر مرگ فلذة الکبدو ثمرة الفؤاد تو به حضرت آوردم ، و سوز دل خود باز مي نمايم ، فاطمه دختر اميرالمؤمنين زينب عقيله را گفت اين مرد شرايط خدمت نيکو به جاي آورد ، ودر مهرباني و حسن محبت هيچ دقيقه مهمل نگذاشت تواند بود که او را صلتي دهيم تا مگر از عهده حقوق خدمت او تفصي شده باشد ؟ عقيله گفت: تو نيکوتر داني که ما را خواسته و مالي نگذاشته اند تا کس را جايزه توانيم بخشيد ، مگر اينکه زيور خويش به هديت فرستيم هر يک از آنها بازوبند و پاره که داشتند اهدا کردند و از قلت آن معذرت جستند البته نگرفت و بارپس فرستاده گفت اگر مرا حطام دنيوي مقصود بودي بدين قدر کفاف باشد که اضعاف خدمت خود صلت يافته ام و من بدانچه کرده ام خشنودي خداي خواسته و پاس قرابت شما با رسول مختار داشته ام و در فصول المهمه گويد که اين سخن فاطمه دختر حضرت سيد الشهدا با سکينه خواهر خويش گفت و حلي خود بدادند و تا عقيله را روان اندر تن بود هيچ از ناله و زاري و گريه و سوگواري خاموش نشد و چون برادر زاده بزرگوار امام زين العابدين عليهماالسلام را بديدي آن مصيبت تازه شدي و آن حرقت زياده گشتي .
ابوريحان بيروني در آثار الباقيه گفته : و في العشرين هن صفرر دراس الحسين الي جثته حتي دفن مع جثته و في زيارة الاربعين و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام و قال السيد في الاقبال فان قيل کيف يکون يوم العشرين من سفر يوم الاربعين اذا کان قتيل الحسين صلوة الله عليه يوم عاشر محرم فيکون يوم العاشر من جملة الاربعين فيقال لعله قدکان شهر محرم الذي قتل فيه صلوة الله عليه ناقصا و کان يوم عشرين من صفر تمام اربعين يوما فانه حيث ضبط يوم الاربعين بالعشرين من صفر فاما ان يکون الشهر کما قلنا ناقصا او يکون تاما فيکون يوم قتله صلوات الله عليه غير محسوب من عدد الاربعين ، لان قتله کان في آواخر نهاره ، فلم يحصل ذلک اليوم کله في العدد ، و هذا تأويل کاف للعارفين و هم اعرف باسرار رب العالمين في تعيين اوقات الزيارة للطاهرين .
و وجدت في الصباح ان حرم الحسين عليهالسلام و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين عليهالسلام يوم العشرين من صفر
و في غير المصباح انهم و صلوا کربلا ايضا في عودهم هم من الشام يوم العشرين من صفر و کلاهما مستبعد لان عبيد الله بن زياد لعنه الله کتب الي يزيد يعرفه ما جري و يستأذنه في حملهم ولم يحملهم حتي عاد الجواب اليه و هذا يحتاج الي نحو عشرين يوما او اکثر منها و لانه لما حملهم الي الشام روي انهم اقاموا فيها شهرا في موضع لايکتنهم من حر و لابرد و صورة الحال يقتضي انهم تأخروا اکثر من اربعين يوما من يوم قتل عليهالسلام الي ان و صلوا العراق او المدينة واما جوازهم في عودتهم علي کربلا فيمکن ذلک ولکنه ما يکون وصولهم اليها يوم العشرين من صفر لانهم اجتمعوا علي ما روي جابر بن عبد الله الانصاري فان جابر وصل زائر امن الحجاز فيحتاج وصول الخبر اليه و مجئيه اکثر من اربعين يوما و علي ان يکون جابر وصل من غير الحجاز من الکوفة اوغيرها و قال رحمه الله في اللهوف و اما يزيد بن معويه فلما وصله کتاب عبيد الله ابن زياد و وقف علي اعاد الجواب اليه يأمره فيه لحمل راس الحسين و روس من قتل معه و بحمل اثقاله و نسائه و عياله فاستدعي ابن زياد محفر بن ثعلبة العائذي فسلم اليه الرؤس و الاسري
نامه نگار چنين گويد مسافة وعادة تشريف فرمائي حرم حضرت سيد الشهدا روز اربعين سنه شصت و يک هجري به کربلاي معلي مشکل است بلکه خلاف عقل است روز عاشورا حضرت به درجه رفيعه شهادت فايز شد و عمر بن سعد يک روز به جهة کشتگان خود که دفن کند توقف کرد روز يازدهم حرکت کرد و از کربلاي معلي تا کوفه به خط مستقيم تخمينا هشت فرسخ است و چند روزي در کوفه اهل عصمت را عبيد الله ملعون به جهة شهرت اين کار و ادخال رعب در قلوب قبايل عرب نگاه داشت تا از يزيد خبر رسيد که حرم را به دمشق بفرستد و از راه حران و جزيره و حلب فرستاد که مسافت بعيد است واز کوفه تا دمشق به خط مستقيم تقريبا صدوهفتادوپنج فرسخ است و پس از ورور به شام به روايتي تا ششماه اهل بيت را نگاه داشتند تا نايره غضب يزيد ملعون منطفي شد و اطمينان حاصل کرده حضرت سجاد را با حرم اذن مراجعت داد چگونه مي شود که در مدت چهل روز اين اياب وذهاب ممکن باشد قطعا اربعين سال ديگر است که سنه شصت و دو هجري باشد وهر که به نظر تدبر ملاحظه نمايد تصديق نامه نگار را خواهد کرد وجابر بن عبد الله هم در اربعين شصت ودو به زيارت مشرف شده باشد شرافت جابر از اين است که او اول کسي است از صحابه کبار و مخلصين سوگوار که شد رحال کرده به اين سعادت نايل شده است کفي به فخرا
📚قمقام زخار /جلد2
#حضرت_زینب_س
زينب اسوه صبر و حماسه
هجرت دلدار را من ديدهام
گردش اقمار را من ديدهام
از مدينه، مکه، تا آوردگاه
کاروان سالار را من ديدهام
در زمين کربلا آشوب عشق
چشمه ايثار را من ديدهام
شام عاشورا و آن ميثاق سرخ
ديده بيدار را من ديدهام
روز پرپر گشتن آلالهها
خيمه بيمار را من ديدهام
داغ هفتاد و دو گل از يک چمن
داغ جان آزار را من ديدهام
ذوالجناح بيسوار تشنه لب
در غم دلدار را من ديدهام
ديده خورشيد ديدم نيلگون
روز شام تار را من ديدهام
آسمان افتاد با سر بر زمين
روز قتل ثار را من ديدهام
تن به خاک و سر به بالاي سنان
در سر بازار را من ديدهام
زينبم از کربلا تا شام غم
کوفه بيعار را من ديدهام
گفتم اي طاغوت، روزت را شب است
فتح خون و دار را من ديدهام
بر فراز نيزه، روز خطبهها
مطلعالانوار را من ديدهام
صوت قرآن در ميان طشت زر
در بر اغيار را من ديدهام
پاي من پر آبله، نيلي تنم
طعنه اشرار را من ديدهام
ديده بر در دوختم يک اربعين
تا تراب يار را من ديدهام
اي مدينه، نيک بنگر حال ما
خون ببار اين بار را من ديدهام
يوسفم نامد، بياوردم از او
پيرهن گلنار را من ديدهام
📚حسین ، نوش داروي زمانه
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
💔آخرين سخنان زينب با حسين در قتلگاه
هنگامي که دشمنان تصميم گرفتند اهل بيت (ع) را حرکت بدهند، زينب (س) بادلي شکسته، برادرش حسين (ع) را صدا زد و گفت:
✅برادرم تو را به خداي شنواي دانا مي سپارم. سوگند به خدا اگر مرا مخيّر کنند بين ماندن در کنار تو و رفتن از بر تو من ماندن را انتخاب خواهم نمود، اگر چه طعمه گرگان بيابان شوم. لکن اکنون از کنار تو مي روم نه با ميل و رضا بلکه با زور و اجبار.[1] .
[1] حديث الاربعين، ص 10.
📚اسیران و جانبازان کربلا
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
#سیره_و_اخلاق_حضرت_زینب_س
[1] «عبيدلي» در «اخبار الزينبات» نوشته است:
🔺 زينب کبري عليهاالسلام صريحا مردم را به قيام عليه يزيد فرا ميخواند و ميگفت: بايد حکومت يزيد، تاوان و تقاص عاشورا را بپردازد.
آيةالله شهيد قاضي طباطبايي در کتاب «اولين اربعين حضرت سيدالشهدا» عليهالسلام، ص 95، مينويسد:
بعضي اشکالاتي بر آنچه «عبيدلي» در اخبار زينبات آورده، به گمان خويش وارد ساختهاند. اين که در حديث عبيدلي آمده که زينب کبري عليهاالسلام مردم را عليه يزيد پليد جمع کرده و بر ميانگيخت و اين کار با مقام شامخ آن بانوي عصمت مناسب نبوده است، معلوم ميشود صاحب اين کلام از اشخاصي است که تحت نفوذ استعمار نشود نما يافته، تصور کرده که انسان بايد انزوا را در امور اجتماعي اختيار کرده و در خانه نشسته و در کنج عزلت به سر برد، نه امر به معروفي انجام دهد و نه در راه نهي از منکر قدمي بردارد و اگر بتواند، روزها مانند خفاش در گوشهاي خزيده و شبها بيرون آمده، پرواز کند که عين خواسته دشمنان دين و ستمکاران روزگار است. (مترجم).
📚یادگار خیمه های سوخته
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
#وفات_حضرت_زینب_س_نیمه_رجب
🕌 آرامگاه زينب س
درباره ي مرقد شريف زينب عليهاالسلام سه نظريه وجود دارد:
🔶قول اول: زينب عليهاالسلام در مدينه (قبرستان بقيع) دفن شده، و علامه ي فقيد سيد محسن امين در جلد 33 اعيان الشيعه طرفدار اين نظريه است، و استدلال کرده به اين که: بازگشت حضرت زينب عليهاالسلام پس از فاجعه کربلا به مدينه قطعي و مسلم است اما خروج مجدد او از اين شهر ثابت نشده است. بنابر اين بايد گفت که در مدينه وفات يافته و در همان جا دفن شده است. گويا مرحوم امين رحمهالله براي اثبات دفن شدن حضرت در مدينه به استصحاب متمسک شده است، و بديهي است که تمسک به استصحاب در اين جا بر هيچ پايه و اساسي استوار نيست.
زيرا موضوع استصحاب اين است که به وجود چيزي علم داشته باشيم سپس در برطرف شدنش شک و ترديد کنيم، به گونه اي که شک بر آنچه ميدانيم وارد شود. مثلا اگر به فرض ما مطمئن باشيم که زينب عليهاالسلام در مدينه دفن شده سپس شک کنيم که آيا بدن مطهرش را به شهر ديگر منتقل کردهاند يا در همان جا باقي مانده است؟ استصحاب جاري کرده و ميگوييم در همان جا باقي است؛ چون در اين استصحاب؛ رعايت اتحاد موضوع نيز شده است.
اما اگر بدانيم که حضرت به مدينه وارد شده، سپس در مرقد شريفش شک کنيم، در چنين موردي استصحاب صحيح نيست؛ زيرا داخل شدن در مدينه يک چيز بوده و مرقد، چيز ديگري است، و چنانکه در علم اصول ثابت شده، اثبات لازم به استصحاب ملزوم باطل است. در ضمن اگر قبر زينب عليهاالسلام در مدينه بود معروف و مشهور بود، و مانند قبور ديگر مردان و زنان صالح، مزارش محل زيارت مسلمانان و مؤمنان واقع ميگرديد.
بانو دکتر عايشه بنت الشاطي، نويسندهي معروف مصري در کتاب «بطلة کربلا» مينويسد:
«زينب عليهاالسلام قصد داشت چند روزي که از عمرش باقيمانده بود، در کنار قبر جدش بسر برد، اما «بنياميه» به اين کار مايل نبودند؛ زيرا زينب و کساني که با او از کربلا برگشته بودند، آنچه را از طرف لشگريان «يزيد» بر سر اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و ال وارد شده بود، براي مؤمنين شرح ميدادند، بدين جهت وجود بانو زينب عليهاالسلام کافي بود که در مدينه شعله ي حزن و اندوه زبانه بکشد و مردم را به شورش و طغيان برانگيزد، به طوري که نزديک بود، جريان کارها بر ضد «بنياميه» دگرگون گردد. به همين جهت فرماندار مدينه به يزيد نوشت: وجود زينب عليهاالسلام در مدينه باعث تحريک احساسات مردم است؛ زيرا زينب که بانويي دانشمند و بليغ و عاقل است، با مردانش تصميم گرفت که براي خونخواهي حسين قيام نمايند. [1] .
فرماندار مدينه، کسي را نزد بانو زينب عليهاالسلام فرستاد، و از او درخواست نمود که از مدينه خارج شود و در هر کجا که ميخواهد ساکن گردد! زينب عليهاالسلام خشمگين و خروشان گفت: خدا از آنچه بر سر ما آمده آگاه است، بهترين افراد ما کشته شده، و بازماندگان آنها را هم به اسارت کشاندند، اکنون اگر خون ما را هم بريزيد از مدينه بيرون نخواهيم رفت!
اما بانوان بنيهاشم که از خشم ستمگران نسبت به زينب عليهاالسلام نگران بودند، دور او را گرفتند و به او مهرباني کردند و دلداري دادند و براي خروج از مدينه آمادهاش نمودند. زينب عليهاالسلام از مدينه ي جدش پيغمبر خارج گرديد و بعد از آن ديگر مدينه را به چشم خود نديد».
🔶قول دوم: مرقت حضرت زينب عليهاالسلام در قريهاي در اطراف و کنار دمشق قرار دارد، يعني در جايي که اکنون به «قبرهاي شش گانه» معروف است، که البته اين نظريه از هيچ کدام از مورخين مورد اعتماد نقل نشده است.
🔶قول سوم: آن حضرت در مصر دفن شده است. واين نظريه را اشخاصي چون «عبيدلي»، «ابن عساکر دمشقي»، «ابن طولون» و غير از اينها نقل کردهاند.
و بايد توجه داشت که علما و دانشمندان مورد اعتماد شيعه، مانند کليني و صدوق و مفيد و شيخ طوسي و علامه حلي، قبر حضرت را معين نکردهاند تا بتوانيم با قول ايشان يکي از نظريههاي سه گانه را انتخاب کنيم. ولي مشهور اين است که مرقد آن حضرت شام و مصر است که اين دو نظريه نيز با هم تعارض دارند. در اين صورت نسبت به هيچ يک از اين نظريات جزم و اطمينان حاصل نميشود.
اما شکي نيست که زيارت مرقد حضرت در شام و يا در مسجد جامع مصر، اگر به منظور تقرب و نزديکي به خداوند سبحان و تعظيم اهل بيتي که مقربان درگاه ربوبياند؛ پسنديده و راجح است، زيرا غرض از زيارت اهل بيت اعلان فضايل آنها و تعظيم شعائر ميباشد، و مکان وسيله است نه هدف. و در حديث آمده است: «نيت انسان (مؤمن) از عمل او بالاتر و بهتر است».
«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين».
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
🔰مخالفت والي يزيد با زينب در مدينه
در کتاب «اخبار الزينبات» چنين آمده است: چون زينب کبري با زنها و کودکان از شام به مدينه آمد، بين او و عمروبن سعيد اشدق اختلافي پيش آمد. عمروبن سعيد که از طرف يزيد والي مدينه بود، براي يزيد نامه نوشت و درخواست کرد زينب را از مدينه بيرون کند. يزيد هم فرمان داد که زينب (س) را از مدينه تبعيد کنند، سپس عمروبن سعيد برنامه سفر حضرت زينب و همراهانش زنهاي ديگر بني هاشم را به مصر فراهم کرد. چند روز از ماه رجب سال 61 ه.ق باقي مانده بود که وارد مصر شدند. سپس امام صادق عليه السّلام از جناب حسن مثني چنين نقل کرده است: چون عمه ام زينب از مدينه خارج شد. به همراه او برخي از زنان بني هاشم از جمله فاطمه دختر عمويم حسين (ع) و خواهرش سکينه سلام اله عليهما بودند.[1] .
مؤلف اين کتاب در جاي ديگر مي گويد: زينب (س) در مدينه مردم را به قيام به جهت خونخواهي امام حسين (ع) دعوت مي کرد. همين که عبداللّه بن زبير در مکه قيام کرد و از مردم خواست جهت خونخواهي امام حسين (ع) و خلع يزيد به پا خيزند اين خبر به اهل مدينه رسيد. حضرت زينب (س) خطبه خواند و از مردم خواست که براي خونخواهي امام حسين و عليه يزيد برخيزند. خبر به عمروبن سعيد اشدق رسيد و او نامه اي براي يزيد نوشت و از وي کسب تکليف کرد. آن ملعون هم نوشت که بين زينب و مردم جدايي بيندازد. عمرو به منادي خويش دستور داد که به زينب بگويد از مدينه خارج شود و هر کجا را مي خواهد انتخاب و در همانجا اقامت کند. حضرت زينب در پاسخ فرمود: خدا مي داند بر ما چه گذشت، عزيزترين افراد ما کشته شدند، ما را نيز به اسارت در آوردند آنچنان که بردگان را اسير مي کنند و ما را بر شترهاي بي جهاز سوار کردند. به خدا سوگند ما از مدينه بيرون نمي رويم اگرچه خون ما ريخته شود!
در اين هنگام زينب دختر عقيل به او گفت: اي دختر عمو وعده خداوند راست است. خداوند ما را وارث زمين قرار داده است، هر کجا بخواهيم در آنجا مسکن مي گيريم دل شاد باش، چشمت روشن که خداوند به زودي سزاي ستمگران را خواهد داد؟ آيا سپس از اين همه گرفتاري ها خواهي ذليل و خوار شوي؟ به يک منطقه امن برو. سپس زنهاي بني هاشم اطراف او را گرفتند همه با مهرباني با او سخن گفتند و با او همنوا شدند.[2] .
[1] اخبار الزينبات، ص 118؛ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع)، ص 83، زينب الکبري، جعفرنقدي، ص 119.
[2] اخبار الزينبات، ص 115؛ تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع)، ص 82.
📚اسیران و جانبازان کربلا
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
💔زنداني شدن حضرت زينب در کوفه
ابن زياد دستور داد، امام زين العابدين و اهل بيت (ع) را در خانه اي که در کنار مسجداعظم کوفه قرار داشت زنداني کنند. حضرت زينب (س) فرمود: هيچ زن عرب حق ندارد به ديدار ما بيايد، مگر کنيزان، زيرا آنها نيز مانند ما رنج اسيري کشيده اند.[1] و بنا به قول برخي از مورخين ابن زياد دستور داد که بر آنها سخت بگيرند.[2] .
[1] الملهوف، همانجا؛ مقتل الحسين (ع) مقرّم، ص 326، حديث الاربعين، ص 17؛ زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 113؛ نقش المهموم، ترجمه شعراني، ص 226.
[2] زينب الکبري، جعفر نقدي، همانجا.
اسیران و جانبازان کربلا
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
#ولادت_حضرت_زینب_س
ولادتها:
🔅 ولدت قبل وفاة رسول الله صلي الله عليه و سلم.
ابن عبدالبر، الاستيعاب، 467/4 - عنه: محب الدين الطبري، ذخائر العقبي، / 167؛ الدياربکري، تاريخ الخميس، 284/2؛ الأمين، أعيان الشيعة، 486/3؛ آل بحرالعلوم، تحفة العالم، 239/1؛ الموسوي الهندي، افحام الأعداء و الخصوم، 180 ، 173 ، 164/1؛ تراثنا (رقم 31، 30)، 389، 391، 393؛ مثله ابن الأثير، أسدالغابة، 614/5؛ ابن حجر، الاصابة، 468/4؛ الشبلنجي، نورالأبصار، /207؛ کحالة، أعلام النساء، 255/4
ولدت علي عهد رسول الله [1] صلي الله عليه و سلم.
ابنقدامة، التبيين، /134
🔅ولدت في حدود سنة ست من الهجرة، و رأت النبي صلي الله عليه و سلم، و لم ترو عنه شيئا.
الذهبي، سير أعلام النبلاء (ط مؤسسة الرسالة)، 500/3، (ط دار الفکر)، 22/5، (ط مصر)، 329/3
🔅ولدت في حياة جدها صلي الله عليه و سلم.
الذهبي، تاريخ الاسلام، 254/2
🔅ولدت في عهد النبي صلي الله عليه و آله و سلم.
ابنحجر، الاصابة، 468/4 - عنه: الموسوي الهندي، افحام الأعداء و الخصوم، 180/1، تراثنا (رقم 31، 30)، / 393
راجع ما يلي [2] :
ابنسعد، الحسن عليهالسلام، /30
مالک، الموطأ، 501/2 - عنه: البيهقي، السنن الکبري، 304/9؛ البري، الجوهرة، /20 الذهبي، سير أعلام النبلاء (ط مصر)، 166/3 (ط دارالفکر)، 380/4
[ صفحه 585]
🔅[1] ولدت علي عهد رسول الله صلي الله عليه سلم: ساقط من أ و ب.
[2] [راجع ج 10 ص 290].
موسوعه ج 11
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#امام_خامنه_ای
زینب کبری س الگو است؛ الگو برای همه مردان و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب شناسی میکند و می گوید:
شما نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص دهید؛ نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگر گوشه ی پیغمبر بر روی نیزه رفت...
عظمت زینب س را اینجا میتوان فهمید....
@zameneask1