📢📢توجه توجه
برای دریافت فایل ، با کیفیت مناسب برای چاپ به ادمین پیغام دهید.🙏🌹
برای دریافت فایل با کیفیت عکس ها جهت چاپ به ادمین پیام دهید.🙏🌺
داستانهای کودکانه و کوتاه از زندگی امام حسن مجتبی ع
حیوان گرسنه
امام حسن مجتبی(ع)در مکانی نشسته بود و غذا می¬خورد. در این موقع،سگی جلو آمد و پیش روی حضرت ایستاد.در این هنگام امام حسن(ع)یک لقمه غذا می¬خورد و یک لقمه هم به سگ می¬داد.یکی از دوستان حضرت گفت:اجازه بدهید این سگ را از اینجا دور کنم.امام(ع)به او فرمود:نه!هرگز این کار را نکن!چون دوست ندارم درحالی که غذا می¬خورم جانداری به من نگاه کند و چیزی به او ندهم.بگذار باشد،وقتی که سیر شد خودش می¬رود.
• منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدی وحیدی صدر)
..............................................................
@amoodareini
اول همسایه
یکی از شب¬های جمعه امام حسن(ع)بیدار شد و مادرش حضرت زهرا(س)را دید که در حال نماز است و برای همه همسایه¬ها با ذکر نام دعا می¬کند. امام حسن(ع)از مادرش پرسید:مادر جان چرا برای خود دعا نمی¬کنید؟ حضرت زهرا(س) فرمودند:اول همسایه بعد اهل خانه.
• منبع:داستانهای بهشتی(دکتر اعظم فعال)
..............................................................
مسخره نکردن
امام حسن(ع)و امام حسین(ع)در حال بازی بودند که پیر مردی را دیدند که مشغول وضو گرفتن بود اما وضویش اشتباه بود.آنها دست از بازی کشیدند.کنار آب رفتند بدون اینکه او را مسخره کنند و یا اشتباهش را به رویش بیاورند مشغول وضو گرفتن شدند و با صدای بلند (طوری که پیر مرد بشنود)، می¬گفتند وضوی من کامل¬تر است تا پیرمرد نگاه کند.بچه¬ها به پیر مرد گفتند: وضوی کدام¬یک از ما کامل¬تر است؟ وقتی وضوی بچه¬ها کامل شد، پیرمرد گفت : عزیزان من وضوی هر دوی شما صحیح است و من اشتباه می¬کردم.
• منبع:داستانهای بهشتی(دکتر اعظم فعال)
..............................................................
کودک خطیب
امام حسن(ع)تنها هفت سال داشتند. مادرش فاطمه زهرا(س)او را به مسجد می¬فرستادند. امام حسن(ع)آنچه را از پیامبر می¬شنیدند به خاطر می¬سپردند و وقتی به خانه باز می¬گشتند شنیده¬های خود را برای مادر بازگو می¬کردند.در آن روزها هر وقت حضرت علی(ع)به خانه باز می¬گشتند، می-دیدند حضرت زهرا(س)آیاتی از قرآن را که تازه بر پیامبر(ص)نازل شده بود از حفظ می-خواندند.از او می¬پرسیدند این آیات و علوم را از کجا آموختی؟حضرت زهرا(س)پاسخ می¬دادند از پسرم حسن(ع)آموختم.یک روز امام علی(ع)در خانه مخفی شدند تا ببیند پسرشان حسن(ع)چگونه سخنان پیامبر(ص)را برای حضرت زهرا(س)بازگو می¬کند.امام حسن(ع)طبق معمول وارد خانه شدند تا آنچه از پیامبر شنیده بودند برای مادر تعریف کنند.ولی این بار هنگام سخن گقتن زبانشان گیر می¬کرد.حضرت فاطمه تعجب کردند ولی امام حسن(ع)پرده از راز برداشتند و به مادر گفتند:تعجب نکن!شخص بزرگی سخنم را می¬شنوو از این¬رو زبانم گیر می¬کند. در همین لحظه حضرت علی(ع) از مخفیگاه خارج شدند و حسن(ع)را در آغوش گرفته و بوسیدند.
• منبع:بحار ج 43 ص 285
..............................................................
پسر فاطمه(س)
یکی از شرایط صلح امام حسن(ع)با معاویه آن بود که معاویه نباید یاران و اصحاب امام را مورد آزار واذیت قرار دهد.اما برخلاف این شرط ، «زیاد»-مامور سنگدل معاویه- خانه «سعید بن سرح»-از اصحاب امام حسن(ع)- را ویران کرد،خانواده¬اش را به اسارت گرفت و داراییش را به غارت برد. «سعید بن سرح» از دست«زیاد» فرار کرد و به امام حسن(ع) پناه آورد.آن حضرت نامه-ای به«زیاد»نوشت و برای نجات جان سعید، مطالبی را به او گوشزد کرد.او نیز به نامه امام(ع) پاسخ داد و نامه خود را چنین آغاز کرد:«از زیاد پسر ابوسفیان به حسن پسر فاطمه». میان عرب چنین مرسوم بود که افراد را به پدرشان نسبت می¬دادند.مثلا می¬گفتند :حسن پسر علی.اگر کسی را به مادرش نسبت می¬دادند، این کار نوعی توهین به شمار می¬آمد و کنایه از نامعلومی پدر وی بود.زیاد هم برای اهانت به اما م حسن(ع)در نامه خود حضرت را پسر فاطمه خطاب کرد.بعد هم چنین نوشت:نامه تو به دستم رسید که در آن نام خودت را پیش از من نوشته بودی در حالی که تو از من تقاضا داری.ضمنا فرمانروا و حاکم منم و تو جزو رعیتی.امام حسن(ع)که نامه را خواند، از غرور مضحک و رفتار جاهلانه زیاد لبخندی زد و نامه را برای معاویه فرستاد.معاویه هم نامه-ای برای«زیاد»نوشت و به او دستور داد که کاری به کار سعید بن سرح نداشته باشد و برادر و زن و فرزند او را آزاد کند و اموالش را به وی باز گرداند و خانه ویران شده¬اش را نیز دوباره بسازد. در پایان نامه هم نوشت:« اما دیدم در نامه خود حسن را به مادرش نسبت داده بودی نه به پدرش.مادر او دختر رسول خداست، اگر عقلت می¬رسید، می¬فهمیدی که با تو با این کار بیشتر مایه افتخار حسن را فراهم ساخته¬ای!(زیرا او را به دختر پیامبر و در حقیقت به خود پیامبر منسوب کرده¬ای)»
• منبع: لبخند ستاره ها(غلامرضا حیدری ابهری)
دانستنی¬های زندگی امام حسن مجتبی(ع)
• دوران زندگی امام حسن(ع)به چند بخش تقسیم می شود ؟ سه بخش. 1)عصر پیامبر اکرم(ص) 2)ملازمت با پدر 3) عصر امامت
• کدام یک از معصومین به یوسف آل احمد معروف است؟ امام حسن مجتبی(ع)
• امام حسن مجتبی(ع)در چند سالگی به امامت منصوب شد؟ 38 سالگی
• کدام امام بود که 2 بار مالش را در راه خدا تقسیم کرد؟ امام حسن مجتبی(ع)در راه خدا 2 بار مالش را به دو تقسیم کرد و نصف آن خود برداشت و نصف دیگرش را در راه خدا انفاق نمود.
@amoodareini
• امام حسن مجتبی(ع) چند بار با پای پیاده به مکه مشرف شد ؟ 25 بار
• پیامبر اکرم(ص)چه کسانی را به عنوان دو گوشواره عرش معرفی کرد؟ امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
• جنازه کدام امام هنگام تشیع تیر باران شد ؟ امام حسن(ع)
• چند نفر از یاران امام حسن(ع)در کربلا به شهادت رسیدند؟ پنج تن از فرزندان امام حسن(ع)
• امام حسن(ع)به کدام کشور ها سفر کرد ؟ ایران و عراق
@amoodareini
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
ابراهیم دیگر امید به زنده ماندن نداشت، چون حاکم ستمگر آن زمان گفته بود که او را خواهد کشت. ابراهیم تصمیم گرفت برای آخرین دفعه به خانه امام عسکری ع برود و با ایشان خداحافظی کند.
امام عسکری ع را دید ، در حالی که پسری در کنار او ایستاده بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید و اصلا فراموش کرد برای چه به این جا آمده است.
ناگهان آن کودک رو به ابراهیم کرد و گفت: ای ابراهیم! نیازی به فرار کردن نیست؛ به زودی خدای مهربان، شر آن دشمن را از تو دور خواهد کرد.
ابراهیم رو به امام عسکری ع کرد و گفت: فدای شما شوم ، این پسر کیست که از فکر من خبر دارد؟
امام عسکری ع فرمود: او فرزند و جانشین پس از من است.
📚 برگرفته از کتاب ماه دوازده
نویسنده: محمد یوسفیان
#داستان #ویژه_کودکان
کودکی #امام_زمان_عج
@zaminesazanezohoor313
#شعر 💥 فدای تو اماما💥
رسیده روز شادی روز امید دلها
فرشته ها می خونن فدای تو اماما
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
پنج سالگی رسیدی به رهبری دلها
هستی ما کودکان فدای تو اماما
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
امام آخر ما منجی و رهبر ما
تمام زندگیمون فدای تو اماما
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
منتظرم به راهت تمام روز و شبها
نگاه چشمم آقا فدای تو اماما
شاعر: مصطفی رضایی
#ویژه_کودکان
#امامت_امام_زمان_عج
@zaminesazanezohoor313
🌸متن سرود جهت اجرای دانش آموزی🌸
داره می شه با تاب و تب عشقت شب و روزای عمرم سپری
به امید اون روزی که سپاهت میشه 313 نفری
ماه زیبا العجل آقای ما العجل دعای ما همیشه یا بن زهرا العجل
آخر یه روزی می یای ای منجی عالمین با ذولفقار حیدر با ذوالجناح حسین
یا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا یا مهدی
با شما نفسهام می شه بهاری تا شما نیای پاییز نمی ره
چرا همیشه عصرای جمعه دل عاشقات خیلی می گیره
من بی قرار شما چشم انتظار شما کاش باقی عمرمو باشم کنار شما
یابن زهرا یابن زهرا یابن زهرا یا مهدی
دعای فرج رو خوبه همیشه تو قنوتمون نجوا بکنیم
الهی یه روزی جشن ظهور توی مدینه برپا بکنیم
رویای من در شبها بوسه به روی ماهت
می خندی مثل گلها به روی ما بچه ها
یابن زهرا یابن زهرا یابن زهرا یا مهدی
#ویژه_کودکان
#متن_سرود #امام_زمان_عج
@zaminesazanezohoor313
بسم الله الرحمن الرحیم
خلفای عباسی از روایات و سخنان بزرگان دین اسلام فهمیده بودند که مهدی موعود فرزندی از خانواده امام حسن عسکری ع است و اگر او ظهور کند، تمام دشمنان خدا را نابود خواهد کرد؛ برای همین، خیلی مراقب بودند تا فرزند او را پیدا و نابود کنند. بنابراین ، دشمنان شبانه روز محل زندگی ایشان را تحت نظر داشتند.
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
وقتی به خواست خدا حضرت مهدی ع به دنیا امد هیچ کس از تولد آن نوزاد باخبر نشد. امام عسکری ع حضرت مهدی ع را فقط به چند نفر از یاران خود نشان دادند....
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
علاقه مردم روز به روز به امام عسکری ع بیشتر می شد. آنها از امام اطاعت می کردند و حرفهای ایشان را گوش می دادند. معتمد ، خلیفه ستمگر عباسی ؛ دیگر نمی توانست علاقه مردم به امام عسکری ع را تحمل کند . او به خوبی می دانست که امام با حرف هایش مردم را اگاه می کند و او نمی تواند به اهدافش برسد.
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
امام عسکری ع را به دستور معتمد ، مسموم کردند و به شهادت رساندند.🏴🏴🏴🏴
وقتی مردم شهر خبر شهادت ایشان را شنیدند ، بسیار ناراحت و غمگین شدند . بازارها تعطیل شد و همه نزد امام آمدند و عزاداری کردند.
پیکر ایشان را آماده کردند که بر آن نماز بخوانند.
عموی امام زمان ع که مرد خوبی نبود، جلو آمد تا بر پیکر امام نماز بخواند، اما ناگهان امام زمان ع در حالی که کودکی پنج ساله بودند، جلو آمدند و لباس عمویشان را گرفتند و گفتند: ای عمو! کنار برو که من شایسته ترم تا بر جنازه پدرم نماز بخوانم.
به خواست خدا حضرت مهدی ع جانشین امام عسکری ع ، از همان روز نظرها پنهان شدند ...
#داستان #امام_زمان_عج
#ویژه_کودکان
@zaminesazanezohoor313
تحت نظر بودن امام عسکری ع توسط دشمنان
#ویژه_کودکان
@zaminesazanezohoor313
🔸داستان کوتاه ازپیامبرص🔸
روزی پیامبر ص برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر ص دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند.
کودکان به علت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آنها هم بازی کند.
پیامبر ص از طرفی نمی خواست آنها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر ص بود با دیر کردن پیامبر ص نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد...
بلال در راه به جست وجوی پیامبرص پرداخت و پس از مدتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبرص مانع شد و فرمود: ✨«برای من دیر شدن زمان نماز، از ناراحتی کودکان بهتر است.»✨ آن گاه از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آنها پیامبر ص را رها کنند. بلال رفت و پس از جست وجو،تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبرص آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند.
💚امام مهدی ع💚
🌺پدری مهربان برای همه🌺
امام مهدی ع هم فرزند پیامبر ص است و هم جانشین ایشان.
مهربانی را از ایشان ارث برده 💕
امام مهربانی که وقتی بیاید دست نوازش رو سر همه میکشد و حتی گناهکاران را به توبه و خوبی دعوت میکند.✨💫
امام مهربان
هر روز برای آمدنت دعا میکنیم🙏
#قصه_های_اهل_بیت
#پیامبر_ص
#ویژه_کودکان
@zaminesazanezohoor313