eitaa logo
بشری
224 دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
9.5هزار ویدیو
125 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌹باز در سوره ی "والنجم" که یک قسمت از آیاتش را اینجا ذکر کردیم ما، اشاره ای به همین تحول درونی پیغمبر است و البته آیات بسیار دیگری هست که که آن آیات را لزومی ندیدم من همه اش را اینجا نقل کنم، منتها چون بحث، بحث بسیار ظریف و دقیق و شیرینی هست، و خود من برخورد نکرده بودم در بحث هایی که مطالعه کرده بودم به اینکه به این نکته به دقت رسیدگی شده باشد، دلم خواست که این نکته را یک قدری بیشتر توضیح بدهم، که دانستن او برای عمل کردن هم مفید است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹"بسم الله الرحمان الرحیم والنجم اذا هوی" سوگند به اختر، آن وقت که فرود آید. "ما ضل صاحبکم و ما غوی" گمراه نگشته دوست و رفیقتان و به باطل نگراییده است. مربوط به مساله ی معراج است آن چنانی که در بسیاری از تفاسیر هست. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اگرچه که اشاره می کند به تحول درونی پیغمبر و حالت گیرندگی وحی، اما مناسبت سوره ی والنجم این است که پیغمبر آنچه که از ماجراهای سفر شبانه، سفر معراجی بیان می کرد، اینها گوش نمی کردند؛ آیه در این مقام دارد حرف می زند. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹"و ما ینطق عن الهوی" از روی هوس سخن نمی گوید. "ان هو الا وحی یوحی" نیست مگر وحی ای از جانب پروردگار رسیده. "علمه شدید القوی" آموخته است به او آن فزون نیرو، آن دارای قدرت زیاد. "شدید القوی" یعنی بسی نیرومند، "ذو مرة" آن فرزانه ی خردمند، بله "مرة" به معنای فرزانگی و خردمندی و حکمت، که مفسرین گفته اند اشاره ای است به جبرئیل، که آنچه او نقل می کند، از قول جبرئیل نقل می کند و خدا به وسیله ی جبرئیل به او این چیزها را آموخته. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹"فاستوی" این وحی الهی به او شده است و او بر سر پای خود راست ایستاده است "فاستوی" "و هو بالافق الاعلی" و او در افق برتر و بالاتر است. "اعلی" یعنی برترین، افق هم که معلوم است. در یک افق برتری قرار دارد پیغمبر. "ثم دنا فتدلی" شاید بشود این جوری معنا کرد؛ "و هو بالافق الاعلی" یعنی در سطح بالاتری قرار داشت پیغمبر که توانست پیغمبر بشود. همانی که عرض کردیم، پیغمبر قبل از نبوت با مایه های سرشارتری از معمول، در میان مردم معمولی زندگی می کرد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹"ثم دنا" پس نزدیک شد، "فتدلی" پس نزدیک تر شد. بنابراینکه منظور پیغمبر باشد، یعنی پیغمبر نزدیک شد به خدا و نزدیک تر، بر اثر عبادت ها، بر اثر ریاضت ها، بر اثر تفکر ها و تدبرها و بر اثر لطف هایی که خدا به طور اختصاصی به او کرده بود، روحش به خدا نزدیک و نزدیک تر و آماده ی گرفتن وحی می شد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹بعضی گفته اند منظور منظور از "دنا" یعنی جبرئیل به پیغمبر نزدیک شد "فتدلی" و بر او آویخت؛ یعنی خودش را رساند به پیغمبر تا اینکه وحی را به او برساند. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹به هرحال فرقی نمی کند؛ اما معنای اول به نظر ما نزدیک تر و ظاهرتر است. آن معنا را هم بنده، (یا نزدیک گشت و در آویخت) در پرانتز نوشته ام که اشاره به معنای دوم باشد. "فکان قاب قوسین او ادنی" پیغمبر به خدا نزدیک شد و شد، پس به فاصله ی دو کمان رسید یا از آن کمتر. نگویید که دو کمان یعنی چه، چه خصوصیتی دارد؟ به قدر دو تا کمان، هر کمانی را یک متر فرض کن، به فاصله ی دو متری خدا. خدا کجا بود که به دو متری اش رسید پیغمبر اکرم؟ نه، اینها تعبیرات کنایی است، استعاری است؛ به او نزدیک شد، نه از لحاظ مکان، دو کمان یعنی خیلی نزدیک شد، خیلی نزدیک شد، به آن اندازه ای به خدا نزدیک شد روح مقدس پیغمبر، آن قدر نزدیک شد که دیگر از او نزدیک تر برای هیچ انسانی متصور نیست؛ نزدیک نزدیک. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 "ثم دنا فتدلي فكان قاب قوسين او ادني* فاوحي الي عبده ما اوحي" پس وحی فرستاد خدا به بنده اش آنچه وحی فرستاد. "ما كذب الفواد ما راي" دروغ نگفته است دل، آنچه را که دیده است. آنچه که مشاهدات دل پیغمبر است، به پیغمبر دروغ نگفته، درست دیده، اشتباهی ندیده. "افتمارونه علي ما يري" آیا با او جدل می کنید در آنچه دیده است؟ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹این هم به هرحال آیاتی از سوره ی مبارکه ی نجم. این پایین هم یک جمله ای نوشتیم که موضوع بحث فرداست. باری، پس از این انگیزش درونی و باطنی ست که راه نبی عوض می شود و تلاشش رنگ دیگری می گیرد و با جد و جهادی مداوم، می کوشد. می کوشد چه بشود؟ تا در جامعه و در متن زندگی انسان ها رستاخیزی و تحولی از بنیاد پدید آورد. بعد که در خودش تحولی به وجود آمد، سعی می کند در جامعه تحول ایجاد کند، و این همان مسئولیت رسالت است و پیغمبر برای این کار است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹رستاخیز اجتماعی نبوت البته کار ما این است که شرح بدهیم رستاخیز اجتماعی نبوت چه چیزی است. یک مقدار از مقدمات این صحبت را در روزهای گذشته شنیدید که گفتیم بعثت، برانگیختگی، به وجود آمدن شور و تلاش و انگیزشی در باطن نبی، با آغاز وحی آغاز می شود در دل پیغمبر، این بنده ای که برگزیده ی خداست و خدا او را با توجه به مایه های عمیق و سرشاری که دارد، برای رسالتی، مسئولیتی، تعهدی بدین عظمت و سنگینی، معین کرده است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹بعد از آنی که وحی الهی به یک چنین بنده ای انجام گرفت، در روح او و در باطن او، جوششی و انگیزشی به وجود می آید، انقلابی در روح خود نبی ایجاد می شود. در زندگی معمولی او، در آمد و شد او، در جهت گیری اجتماعی او، خلاصه در سراسر وجود او، یک رستاخیزی به پا می شود، یک انقلابی به وجود می آید. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹آدم بعد از وحی، آن آدم دیروزی یا دو ساعت قبلی نیست. اینی که بعضی از نویسندگان بی اعتقاد به پیامبر اسلام، از این مستشرقین _ که بعضی شان شاید هم بی غرض باشند، اما بعضی شان مسلم مغرض هستند _ در زمینه ی زندگی پیغمبر می نویسند که پیغمبر در طول عمر قبل از بعثتش مطالعه می کرد، تفکر میکرد، تدبر می کرد، و این تفکرات بود که او را رسانید به انقلابی که ایجاد کرد؛ این حرف با این وضع ظاهرش، غلط و دروغ است، مگر منظورشان حرف دیگری باشد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹پیغمبر بر اثر تفکرات و تدبرات، به انقلاب و دعوت اسلامی نرسید. اصلا او بعد از آنی که این دعوت، این وحی، این برانگیختگی در او به وجود آمد، موجود دیگری شد، انسان دیگری شد، وضع دیگری پیدا کرد، و نه آن پیغمبر، همه ی پیغمبرها. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹موسی در حالیکه زن و بچه اش را برداشته و دارد می آید طرف یک مسافرت معمولی،‌ در وسط بیابان، در آن لحظه ی حساس، وقتی وحی الهی بر او نازل می شود، موسی دیگر همه چیز از یادش می رود. موسی آن وقتی که رسالت را احساس می کند، انسانی است غیر از انسان یک لحظه ی قبل، در او یک شور دیگر، یک جوش دیگر، یک انگیزش دیگر به وجود می آید. آن کسی این حرف را می زند که اعتقاد به نبوت، بعثت و وحی و ارتباط به عالم غیب، در مورد پیغمبران ندارد. حرفی ست که مستشرق بی اعتقاد یا مغرض می نویسد و می زند، نویسنده ی کم اطلاع و بی تحقیق غیر مغرض هم در کتابش، در نوشته اش، در گفته اش آن را تکرار میکند. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹به هر صورت، بعثت پس به معنای یک انگیزش، یک انقلاب، یک تحول، یک دگرگونی، یک رستاخیز، هر تعریفی که مایلید ردیف کنید، در وجود نبی و پیامبر برگزیده است. بعد از آنی که این انقلاب در او به وجود آمد، آن وقت نوبت آن است که همین انقلاب در محیط خارجی انجام بگیرد. همان تحولی که در روح نبی ایجاد شد، باید به یک شکلی با یک وضع خاصی، در متن واقعیت اجتماع انجام بگیرد و این همان مطلبی ست که ما اسم آن را گذاشتیم رستاخیز اجتماعی نبوت. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹البته بعد از آنی که این تحول را امروز ان شاءالله شرح بدهیم، بعد نوبت می رسد به بحث هایدیگری در زمینه ی نبوت. باز یکی از آن بحث ها که اتفاقا مربوط به فردا می شود و پس فردا شاید، بحث بسیار مهمی ست؛ و آن درباره ی هدف رسالت و نبوت است؛ که این رستاخیز اجتماعی، برای چه هدفی، به چه منظوری، به چه کاری انجام می گیرد. آن در طی یک بحث یا دو بحث، انجام خواهد گرفت و این البته مسائل دیگری را باز به دنبال دارد که اگر چنانچه عمری و فرصتی به دست بیاید، در روزهای آینده به برادران و خواهران عرض خواهم کرد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹و اما در زمینه ی این رستاخیزی که ما برای پیغمبر فکر می کنیم و تصور می کنیم، چه می شود گفت؟ امروز در دنیا کلمه ی انقلاب با مفهومی که در فرهنگ های نو و جدید دارا هست، یک کلمه ی مفهومی ست، یک کلمه ی روشن و با معنایی ست. البته خیلی روشن است که منظور از کلمه ی انقلاب، یعنی یک تحول و یک دگرگونی عمیق بنیادی از ریشه در یک اجتماع. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹در کلمه ی انقلاب، به طور حتم و لزوم، زد و خورد نیست، در کلمه ی انقلاب، به طور حتم و لزوم، خونریزی و کشتار نیست، به طور حتم و لزوم، دعوا و درگیری نیست؛ ممکن است دعوا پیش بیاید، ممکن است درگیری به وجود بیاید، اما کلمه ی انقلاب حامل معنای دعوا و درگیری نیست. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹انقلاب معنایش این است، اگر بخواهیم در یک مثال خیلی کوچک و ساده و محسوس برای شما برادران تشریح کنیم؛ فرض بفرمایید که این مسجد وضعش، ساختمانش، دیوارهایش، عمارتش به یک شکل خاصی ست. پایه های اینجا را و شالوده ها و پی هایی درست کردند، بر طبق یک بنای مستطیل فرض بفرمایید که شرقا به فلان حد، غربا به فلان حد، باب شبستان مسجد، بدون تقسیم بندی های داخلی، آن شالوده ریزی و پی ریزی زیر این دیوار ها و پایه ها را باب این چیزها درست کردند. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اگر بنا بود اینجا به جای سالن مسجد و شبستان مسجد، فرض بفرمایید یک عمارت مسکونی بشود، حتما شالوده ی این بنا جور دیگری ریخته می شد، پی های بنا جور دیگری برداشته می شد. اگر قرار بود اینجا، در داخل این شبستان، تقسیماتی انجام بگیرد، پنج تا، ده تا، بیست تا اتاق در آن در بیاید، به عنوان مسافرخانه مثلا، لابد بنا بود که شالوده و پی ریزی اینجا جور دیگری بشود. الان چون برای این کار آماده شده، چون به منظور یک اجتماع یک سره ساخته شده، پی ریزی و شالوده و شفته ریزی و دیوار و پایه به یک شکل خاصی ست. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اگر بنا شد که یک ساختمانی را که ساخته و پرداخته و تمام شده است، مثلا فرض کنید یک هتل را، بخواهند ویران کنند یا بخواهند تبدیل کنند به یک مسجد؛ فرض بفرمایید که یک عمارت بانک را بخواهند تبدیل کنند به یک سالن سخنرانی؛ یک خانه ی مسکونی را بخواهند تبدیل کنند به یک مرکزی که برای سکونت خانوادگی نیست، چه کار باید بکنند؟ بایستی تمام شالوده ها و زیربناها و پایه ها و بنیان ها را عوض کنند. نمی شود بگویند که ما یک رنگش می زنیم، از صورت خانه بودن خارجش میکنیم، می کنیمش مسجد؛ نه! چنین چیزی نمی شود. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹نمی شود بگویند که این دیوارهای وسط را جمع می کنیم، فرض بفرمایید که بانک ملی بشود مسجد فلان، برای اجتماع مسلمان ها و نماز و عبادت؛ نمی شود چنین چیزی. چرا؟ برای خاطر اینکه سبک پایه گذاری بنا برای مسجد ساخته نشده. درست شدن این بنا برای مسجد احتیاج دارد به اینکه شفته ریزی مخصوص، پایه گذاری مخصوص، دیوارکشی مخصوص، تقسیم بندی مخصوص، سقف گذاری مخصوص انجام بگیرد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اگر چنانچه بخواهند بنایی را که به منظور کاری ساخته شده، تبدیل کنند به بنایی که به منظور دیگری و به کلی مغایر با آن منظور اولی ساخته می شود، تبدیل بکنند این بنای اول را به بنای دوم، ناگزیر باید یک انقلاب انجام بدهند. انقلاب یعنی چه؟ یعنی پایه ها، زیربناها، شالوده ها، قسمت های اصلی، پیکره ها و بنیان های اساسی این عمارت را تبدیل کنند به پیکره هایی دیگر، به بنیان هایی دیگر، به دیوارهایی دیگر، به بدنه هایی دیگر، به اندام هایی دیگر؛ این اسمش انقلاب است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹یک جامعه، یعنی مثلا فرض کنید که پنجاه هزار آدم، پانصد هزار آدم، پنجاه میلیون جمعیت، فرق نمی کند، یک جامعه یعنی آن عده مردمی که دور هم زندگی می کنند با یک خط مشی، با یک برنامه ی عمومی، اگرچه صدر ذیل دارد اما راه، به طور کلی یک راه و در یک مسیر است، این را می گویند یک جامعه، یک واحد اجتماعی به هم بسته. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby