eitaa logo
بشری
224 دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
9.5هزار ویدیو
125 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌹ﭘﺮوﻓﺴﻮر رﻳﻚ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪﻫﺎﺋﻲ ﻣﻴﺎن روﺣﻴﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻌﻤﻞ آورده و ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎﺋﻲ ﺑﺪﺳﺖ آورده اﺳﺖ. از آﻧﺠﻤﻠﻪ ﻣﻴﮕﻮید: "برای مرد خسته کننده است که دائم نزد زنی که دوستش دارد بسر برد. اما هیچ لذتی ﺑﺮاي زن ﺑﺎﻻﺗﺮ از اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﻛﻨﺎر ﻣﺮد ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪاش ﺑﺴﺮ ﺑﺮد." ﻣﺮد دﻟﺶ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﻫﺮ روز ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ. اﻣﺎ ﻳﻚ زن ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﻣﻮﺟﻮد ﺗﺎزه اي ﺑﺎﺷﺪ و ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﺗﺎزهﺗﺮي از ﺑﺴﺘﺮ ﺑﺮﺧﻴﺰد." ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪاﻳﻜﻪ ﻳﻚ ﻣﺮد ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺰﻧﻲ ﺑﮕﻮﻳﺪ: اﺻﻄﻼح "ﻋﺰﻳﺰم ﺗﺮا دوﺳﺘﺖ دارم" اﺳﺖ. زﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪاي ﻛﻪ ﻳﻚ زن ﺑﻤﺮد ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪاش ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ، ﺟﻤﻠﻪ "ﻣﻦ ﺑﺘﻮ اﻓﺘﺨﺎر ﻣﻲﻛﻨﻢ" ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اگر مردی در دوران زندگیش با چندین معشوقه به سر برده باشد بنظر زنان دیگر مردی جالب توجه می آید، ﻣﺮدﻫﺎ از زﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺶ از ﻳﻚ ﻣﺮد در زﻧﺪﮔﻴﺶ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺪﺷﺎن ﻣﻲآﻳﺪ . مردها وقتی که پیر می شوند احساس بدبختی می کنند چون تکیه گاه خود یعنی کارشان را از دﺳﺖ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. زﻧﻬﺎي ﻣﺴﻦ اﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﭼﻮن ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ را از ﻧﻈﺮ ﺧﻮدﺷﺎن دارا ﻫﺴﺘﻨﺪ: ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻪ و ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻧﻮه . خوشبختی از نظر مردها به دست آوردن مقام و شخصیتی قابل احترام در میان اجتماع است، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺑﺮاي ﻳﻚ زن ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻗﻠﺐ ﻳﻜﻤﺮد و ﻧﮕﺎﻫﺪاري او ﺑﺮاي ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ . یک مرد همیشه می خواهد که زن مورد علاقه اش را به دین و ملیت خود درآورد، برای یک زن ﻫﻤﺎﻧﻘﺪر ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ دادن ﻧﺎم ﺧﺎﻧﻮادﮔﻴﺶ ﺑﻌﺪ از ازدواج آﺳﺎن اﺳﺖ، ﻋﻮض ﻛﺮدن دﻳﻦ و ﻣﻠﻴﺖ ﻧﻴﺰ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﺮدي ﻛﻪ دوﺳﺘﺶ دارد آﺳﺎن اﺳﺖ . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ از اﻳﻨﻜﻪ ﺗﻔﺎوتﻫﺎي زن و ﻣﺮد ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎﺋﻲ در ﺣﻘﻮق و ﻣﺴﺌﻮوﻟﻴﺖﻫﺎي ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ زن و ﻣﺮد ﻣﻲﺷﻮد ﻳﺎ ﻧﻤﻲﺷﻮد، اﺳﺎﺳﺎ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻳﻜﻲ از ﻋﺠﻴﺐﺗﺮﻳﻦ ﺷﺎﻫﻜﺎرﻫﺎي ﺧﻠﻘﺖ اﺳﺖ، درس ﺗﻮﺣﻴﺪ و ﺧﺪاﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ، آﻳﺖ و ﻧﺸﺎﻧﻪاي اﺳﺖ از ﻧﻈﺎم ﺣﻜﻴﻤﺎﻧﻪ و ﻣﺪﺑﺮاﻧﻪ ﺟﻬﺎن، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎرزي اﺳﺖ از اﻳﻨﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﺣﻜﻴﻤﺎﻧﻪ و ﻣﺪﺑﺮاﻧﻪ ﺟﻬﺎن، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎرزي اﺳﺖ از اﻳﻨﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﻠﻘﺖ ﺗﺼﺎدﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺟﺮﻳﺎﻧﺎت ﺧﻮد را ﻛﻮرﻣﺎل ﻛﻮرﻣﺎل ﻃﻲ ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ، دﻟﻴﻞ روﺷﻨﻲ اﺳﺖ از اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺪون دﺧﺎﻟﺖ دادن اﺻﻞ "ﻋﻠﺖ ﻏﺎﺋﻲ" ﻧﻤﻲﺗﻮان ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎي ﺟﻬﺎن را ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺮد . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹دﺳﺘﮕﺎه ﻋﻈﻴﻢ ﺧﻠﻘﺖ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻬﺪف ﺧﻮد ﺑﺮﺳﺪ و ﻧﻮع را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ،ﺟﻬﺎز ﻋﻈﻴﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﺴﻞ را ﺑﻮﺟﻮد آورده اﺳﺖ، داﺋﻤﺎ از ﻛﺎرﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﻫﻢ ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﺑﻮﺟﻮد ﻣﻲآورد و ﻫﻢ ﺟﻨﺲ ﻣﺎده، و در آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﻘﺎء و دوام ﻧﺴﻞ اﺣﺘﻴﺎج دارد ﺑﻬﻤﻜﺎري و ﺗﻌﺎون دو ﺟﻨﺲ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ در ﻧﻮع اﻧﺴﺎن، ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ اﻳﻦ دو را ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در اﻳﻦ ﻛﺎر وادارد ﻃﺮح وﺣﺪت و اﺗﺤﺎد آﻧﻬﺎ را رﻳﺨﺘﻪ اﺳﺖ، ﻛﺎري ﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮد ﺧﻮاﻫﻲ و ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻃﻠﺒﻲ ﻛﻪ ﻻزﻣﻪ ﻫﺮ ذﻳﺤﻴﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﺨﺪﻣﺖ و ﺗﻌﺎون و ﮔﺬﺷﺖ و اﻳﺜﺎر ﮔﺮدد، آﻧﻬﺎ را ﻃﺎﻟﺐ ﻫﻤﺰﻳﺴﺘﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻗﺮار داده اﺳﺖ، و ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻃﺮح ﻛﺎﻣﻼ ﻋﻤﻠﻲ ﺷﻮد و ﺟﺴﻢ و ﺟﺎن آﻧﻬﺎ را ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﺑﭙﻴﻮﻧﺪد ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎي ﻋﺠﻴﺐ ﺟﺴﻤﻲ و روﺣﻲ در ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ ﻗﺮار داده اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦ ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎ اﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﻬﺎ را ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﺟﺬب ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻋﺎﺷﻖ و ﺧﻮاﻫﺎن ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻗﺮار ﻣﻴﺪﻫﺪ . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﮔﺮ زن داراي ﺟﺴﻢ و ﺟﺎن و ﺧﻠﻖ و ﺧﻮي ﻣﺮداﻧﻪ ﺑﻮد ﻣﺤﺎل ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﺮد را ﺑﺨﺪﻣﺖ ﺧﻮد وادارد و ﻣﺮد را ﺷﻴﻔﺘﻪ وﺻﺎل ﺧﻮد ﻧﻤﺎﻳﺪ، و اﮔﺮ ﻣﺮد ﻫﻤﺎن ﺻﻔﺎت ﺟﺴﻤﻲ و رواﻧﻲ زن را ﻣﻲداﺷﺖ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﺒﻮد زن او را ﻗﻬﺮﻣﺎن زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد ﺣﺴﺎب ﻛﻨﺪ و ﻋﺎﻟﻲﺗﺮﻳﻦ ﻫﻨﺮ ﺧﻮد را ﺻﻴﺪ و ﺷﻜﺎر و ﺗﺴﺨﻴﺮ ﻗﻠﺐ او ﺑﺤﺴﺎب آورد. ﻣﺮد ﺟﻬﺎﻧﮕﻴﺮ و زن ﻣﺮدﮔﻴﺮ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ زن و ﻣﺮد را ﻃﺎﻟﺐ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻗﺮار داده اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻧﻪ از ﻧﻮع ﻋﻼﻗﻪاﻳﻜﻪ ﺑﺎﺷﻴﺎء دارﻧﺪ. ﻋﻼﻗﻪاي ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎﺷﻴﺎء دارد از ﺧﻮدﺧﻮاﻫﻲ او ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻲﺷﻮد، ﻳﻌﻨﻲ اﻧﺴﺎن اﺷﻴﺎء را ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ، ﺑﭽﺸﻢ اﺑﺰار ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻧﮕﺎه ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ آﻧﻬﺎ را ﻓﺪاي ﺧﻮد و آﺳﺎﻳﺶ ﺧﻮد ﻛﻨﺪ، اﻣﺎ ﻋﻼﻗﻪ زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﻳﻦ ﺷﻜﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﻳﻚ از آﻧﻬﺎ ﺳﻌﺎدت و آﺳﺎﻳﺶ دﻳﮕﺮي را ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ، از ﮔﺬﺷﺖ و ﻓﺪاﻛﺎري درﺑﺎره دﻳﮕﺮي ﻟﺬت ﻣﻴﺒﺮد . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻋﺠﻴﺐ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﻲ از اﻓﺮاد ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻴﺎن ﺷﻬﻮت و رأﻓﺖ ﻓﺮق ﺑﮕﺬارﻧﺪ، ﺧﻴﺎل ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ آﻧﭽﻴﺰي ﻛﻪ زوﺟﻴﻦ را ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻣﻨﺤﺼﺮا ﻃﻤﻊ و ﺷﻬﻮت اﺳﺖ، ﺣﺲ اﺳﺘﺨﺪام و ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري اﺳﺖ، ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎن را ﺑﺎ ﻣﺎﻛﻮﻻت و ﻣﺸﺮوﺑﺎت و ﻣﻠﺒﻮﺳﺎت و ﻣﺮﻛﻮﺑﺎت ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻴﺪﻫﺪ، اﻳﻨﻬﺎ ﻧﻤﻲداﻧﻨﺪ ﻛﻪ در ﺧﻠﻘﺖ و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺧﻮدﺧﻮاﻫﻲ و ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻃﻠﺒﻲ ﻋﻼﺋﻖ دﻳﮕﺮي ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، آن ﻋﻼﺋﻖ ﻧﺎﺷﻲ از ﺧﻮدﺧﻮاﻫﻲ ﻧﻴﺴﺖ، از ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻴﺸﻮد، آن ﻋﻼﺋﻖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺸﺎء ﻓﺪاﻛﺎرﻳﻬﺎ و ﮔﺬﺷﺘﻬﺎ و رﻧﺞ ﺧﻮد را راﺣﺖ ﻏﻴﺮ ﺧﻮاﺳﺘﻨﻬﺎ واﻗﻊ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ. آن ﻋﻼﺋﻖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ دﻫﻨﺪه اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻗﺴﻤﺘﻲ از آﻧﻬﺎ ﻳﻌﻨﻲ در ﺣﺪودﻳﻜﻪ ﺑﺠﻔﺖ و ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ در ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻧﻴﺰ دﻳﺪه ﻣﻴﺸﻮد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﻳﻦ اﻓﺮاد ﮔﻤﺎن ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺑﻪ زن ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ آن ﭼﺸﻢ ﻧﮕﺎه ﻣﻴﻜﺮده و ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺣﻴﺎﻧﺎ ﻳﻚ ﺟﻮان ﻋﺰب ﺑﻪ ﻳﻚ زن ﻫﺮ ﺟﺎﺋﻲ ﻧﮕﺎه ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﻓﻘﻂ ﺷﻬﻮت اﺳﺖ ﻛﻪ آن دو را ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻴﺪﻫﺪ، در ﺻﻮرﺗﻴﻜﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪي ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﺷﻬﻮت ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﻳﻪ وﺣﺪت زوﺟﻴﻦ را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ آن ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ از آن ﺑﻨﺎﻣﻬﺎي "ﻣﻮدت و رﺣﻤﺖ" ﻳﺎد ﻛﺮده اﺳﺖ، ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: "و ﻣﻦ آﻳﺎﺗﻪ ان ﺧﻠﻖ ﻟﻜﻢ ﻣﻦ اﻧﻔﺴﻜﻢ ازواﺟﺎ ﻟﺘﺴﻜﻨﻮا اﻟﻴﻬﺎ و ﺟﻌﻞ ﺑﻴﻨﻜﻢ ﻣﻮده و رﺣﻤﻪ" ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﭼﻘﺪر اﺷﺘﺒﺎه اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد را ﻓﻘﻂ از ﻧﻈﺮ ﺣﺲ اﺳﺘﺨﺪام و اﺳﺘﺜﻤﺎر و ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ اﺻﻞ ﺗﻨﺎزع ﺑﻘﺎء ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﻨﻴﻢ و ﭼﻘﺪر ﻣﻬﻤﻼت در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، راﺳﺘﻲ ﻣﻦ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ را ﻣﻲﺧﻮاﻧﻢ و ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد، ﻳﮕﺎﻧﻪ اﺻﻠﻲ را ﻛﻪ ﺑﻜﺎر ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ، اﺻﻞ ﺗﻀﺎد اﺳﺖ، زن و ﻣﺮد را ﻣﺎﻧﻨﺪ دو ﻃﺒﻘﻪ دﻳﮕﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ داﺋﻤﺎ در ﺟﻨﮓ و ﻛﺸﻤﻜﺶ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻓﺮض ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، دﭼﺎر ﺗﻌﺠﺐ ﻣﻲﺷﻮم و ﺑﺮ ﺟﻬﺎﻟﺖ و ﻧﺎداﻧﻲ آﻧﻬﺎ ﺗﺄﺳﻒ ﻣﻲﺧﻮرم، اﮔﺮ ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ ﭘﺪران و ﻓﺮزﻧﺪان را ﺑﺘﻮان از ﻧﻈﺮ ﺣﺲ اﺳﺘﺨﺪام و اﺳﺘﺜﻤﺎر ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺮد رواﺑﻂ ﺗﺎرﻳﺨﻲ زﻧﺎن و ﺷﻮﻫﺮان را ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺗﻮان از اﻳﻦ ﻧﻈﺮ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺮد. درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد از زن ﻫﻤﻴﺸﻪ زورﻣﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ اﻣﺎ ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ ﻣﺮد را از ﻧﻈﺮ ﻏﺮﻳﺰي ﺑﺸﻜﻠﻲ ﻗﺮار داده اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﻧﻮع ﺳﺘﻤﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻏﻼﻣﺎن و ﺑﺮدﮔﺎن و زﻳﺮدﺳﺘﺎن و ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﺎن ﺧﻮد روا ﻣﻴﺪاﺷﺘﻪ درﺑﺎره زن روا دارد، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮري ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ آن ﻧﻮع ﺳﺘﻤﻬﺎ را ﺑﺮ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد روا دارد . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻦ ﻣﻨﻜﺮ ﺳﺘﻤﻬﺎي ﻣﺮدان ﺑﺮ زﻧﺎن ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﻣﻨﻜﺮ ﺗﻔﺴﻴﺮي ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ از اﻳﻦ ﺳﺘﻤﻬﺎ ﻣﻲﺷﻮد، ﻣﺮدان ﺑﺮ زﻧﺎن در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺳﺘﻤﻬﺎي ﻓﺮاواﻧﻲ ﻛﺮده اﻧﺪ اﻣﺎ رﻳﺸﻪ اﻳﻦ ﺳﺘﻤﻬﺎ ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰﻫﺎﺋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﺑﻔﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻛﻤﺎل ﻋﻼﻗﻪاي ﻛﻪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ و ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ آنها و ﺳﻌﺎدت آﻧﻬﺎ داﺷﺘﻪاﻧﺪ ﺳﺘﻢ ﻛﻨﻨﺪ، ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰﻫﺎﺋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﺳﺘﻢ ﻛﻨﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻲ رﻳﺸﻪ ﺟﻬﺎﻟﺖ و ﺗﻌﺼﺐ و ﻋﺎدت دارد ﻧﻪ رﻳﺸﻪ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻃﻠﺒﻲ، ﺷﺎﻳﺪ ﻓﺮﺻﺘﻲ ﭘﻴﺶ آﻣﺪ و در ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺤﺚ ﻣﻔﺼﻠﻲ درﺑﺎره ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد ﺑﻨﻤﺎﺋﻴﻢ . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ زن و ﻣﺮد ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺎﺷﻴﺎء ﻓﺮق ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻋﻼﻗﻪ ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮع ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺮد ﺑﻪ زن ﺑﺎ ﻧﻮع ﻋﻼﻗﻪ زن ﺑﻪ ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ، ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺠﺎذب ﻃﺮﻓﻴﻨﻲ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎﻟﻌﻜﺲ اﺟﺴﺎم ﺑﻴﺠﺎن، ﺟﺴﻢ ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ ﺟﺴﻢ ﺑﺰرﮔﺘﺮ را ﺑﻪ ﺳﻮي ﺧﻮد ﻣﻲﻛﺸﺎﻧﺪ، آﻓﺮﻳﻨﺶ ﻣﺮد را ﻣﻈﻬﺮ ﻃﻠﺐ و ﻋﺸﻖ و ﺗﻘﺎﺿﺎ و زن را ﻣﻈﻬﺮ ﻣﺤﺒﻮﺑﻴﺖ و ﻣﻌﺸﻮﻗﻴﺖ ﻗﺮار داده اﺳﺖ، اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺮد ﻧﻴﺎز آﻣﻴﺰ و اﺣﺴﺎﺳﺎت زن ﻧﺎز ﺧﻴﺰ اﺳﺖ. اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺮد ﻃﺎﻟﺒﺎﻧﻪ و اﺣﺴﺎﺳﺎت زن ﻣﻄﻠﻮﺑﺎﻧﻪ اﺳﺖ. ﭼﻨﺪي ﭘﻴﺶ ﻳﻜﻲ از روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺧﺒﺮي ﻋﻜﺲ ﻳﻚ دﺧﺘﺮ ﺟﻮان روﺳﻲ را ﻛﻪ ﺧﻮدﻛﺸﻲ ﻛﺮده ﺑﻮد ﭼﺎپ ﻛﺮده ﺑﻮد. اﻳﻦ دﺧﺘﺮ در ﻧﻮﺷﺘﻪاي ﻛﻪ از او ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه ﻧﻮﺷﺘﻪ اﺳﺖ: ﻫﻨﻮز ﻣﺮدي ﻣﺮا ﻧﺒﻮﺳﻴﺪه اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺮاي ﻣﻦ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﻴﺴﺖ . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹وﻳﻞ دوراﻧﺖ در ﺑﺤﺜﻬﺎي ﻣﻔﺼﻞ و ﺟﺎﻣﻊ ﺧﻮد ﭘﺲ از آﻧﻜﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ اﮔﺮ ﻣﺰﻳﺖ دﺧﺘﺮي ﻓﻘﻂ در داﻧﺶ و اﻧﺪﻳﺸﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ در دل اﻧﮕﻴﺰي ﻃﺒﻴﻌﻲ و زرﻧﮕﻲ ﻧﻴﻤﻪ آﮔﺎﻫﺶ، در ﭘﻴﺪا ﻛﺮدن ﺷﻮﻫﺮ ﭼﻨﺪان ﻛﺎﻣﻴﺎب ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ، ﺷﺼﺖ درﺻﺪ زﻧﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺑﻲ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: " ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﻧﻴﺎ ﻛﻮاﻟﻮﺳﻜﻲ ﻛﻪ داﻧﺸﻤﻨﺪ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪاي ﺑﻮد ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻣﻲﻛﺮد ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ او ازدواج ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ و ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﭼﺮا ﻛﺴﻲ ﻣﺮا دوﺳﺖ ﻧﺪارد؟ ﻣﻦ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻢ از ﺑﻴﺸﺘﺮ زﻧﺎن ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ اﻳﻨﻬﻤﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ زﻧﺎن ﻛﻢ اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻮرد ﻋﺸﻖ و ﻋﻼﻗﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻣﻦﻧﻴﺴﺘﻢ " . ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻮع اﺣﺴﺎس ﺷﻜﺴﺖ اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﻧﻮع اﺣﺴﺎس ﺷﻜﺴﺖ ﻳﻚ ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ . ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﭼﺮا ﻛﺴﻲ ﻣﺮا دوﺳﺖ ﻧﺪارد؟ ". ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﺮد آﻧﮕﺎه در اﻣﺮ زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ اﺣﺴﺎس ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ زن ﻣﺤﺒﻮب ﺧﻮد را ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﺎ اﮔﺮ ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ او را در اﺧﺘﻴﺎر ﺧﻮد ﺑﮕﻴﺮد. ﻫﻤﻪ اﻳﻨﻬﺎ ﻳﻚ ﻓﻠﺴﻔﻪ دارد. ﭘﻴﻮﻧﺪ و اﺗﺤﺎد ﻣﺤﻜﻤﺘﺮ و ﻋﻤﻴﻘﺘﺮ. ﺑﺮاي ﭼﻪ اﻳﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪ؟ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ زن و ﻣﺮد از زﻧﺪﮔﻲ ﻟﺬت ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﺒﺮﻧﺪ؟ ﻧﻪ، ﺗﻨﻬﺎ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﺷﺎﻟﻮده اﺟﺘﻤﺎع اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﺑﻨﻴﺎن ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﺴﻞ آﻳﻨﺪه ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﻧﻬﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹در ﻣﺠﻠﻪ زن روز ﺷﻤﺎره ﺻﺪ و ﻳﻚ، ﻳﻚ ﺑﺤﺚ رواﻧﺸﻨﺎﺳﻲ از ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻢ رواﻧﺸﻨﺎس ﺑﻨﺎم ﻛﻠﻴﻮداﻟﺴﻮن ﻧﻘﻞ ﻛﺮده اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﺑﻤﻦ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ داده ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ درﺑﺎره ﻋﻮاﻣﻞ رواﻧﻲ زن و ﻣﺮد ﺑﻌﻤﻞ آورم و به این ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪه ام: ۱- تمام زن ها علاقمندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و به طور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن بیشتر خوششان می آید. ۲- تمام زن ها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﺳﭙﺲ اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ اﻳﻨﻄﻮر اﻇﻬﺎر ﻋﻘﻴﺪه ﻣﻲﻛﻨﺪ: به نظر من این دو نیاز روحی از این واقعیت سرچشمه می گیرد که خانم ها تابع اﺣﺴﺎﺳﺎت و آﻗﺎﻳﺎن ﺗﺎﺑﻊ ﻋﻘﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎر دﻳﺪه ﺷﺪه ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ از ﻟﺤﺎظ ﻫﻮش ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﺑﺮاﺑﺮي ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﮔﺎﻫﻲ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ از آﻧﻬﺎ ﺑﺮﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻒ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻓﻘﻂ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺷﺪﻳﺪ آﻧﻬﺎﺳﺖ. ﻣﺮدان ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﻤﻠﻲﺗﺮ ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻬﺘﺮ ﻗﻀﺎوت ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻨﺪه ﺑﻬﺘﺮي ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻬﺘﺮ ﻫﺪاﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺮﺗﺮي روﺣﻲ ﻣﺮدان ﺑﺮ زﻧﺎن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺮاح آن ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ. ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ واﻗﻌﻴﺖ ﻣﺒﺎرزه ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻲ ﻓﺎﺋﺪه ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺑﻌﻠﺖ اﻳﻨﻜﻪ ﺣﺴﺎﺳﺘﺮ از آﻗﺎﻳﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ را ﻗﺒﻮل ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎرت آﻗﺎﻳﺎن در زﻧﺪﮔﻴﺸﺎن اﺣﺘﻴﺎج دارﻧﺪ... ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﻫﺪف ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ در زﻧﺪﮔﻲ "ﺗﺄﻣﻴﻦ" اﺳﺖ و وﻗﺘﻲ ﺑﻬﺪف ﺧﻮد ﻧﺎﺋﻞ ﺷﺪﻧﺪ دﺳﺖ از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻲﻛﺸﻨﺪ، زن ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﺎﻳﻦ ﻫﺪف از روﺑﺮو ﺷﺪن ﺑﺎ ﺧﻄﺮات ﺑﻴﻢ دارد. ﺗﺮس ﺗﻨﻬﺎ اﺣﺴﺎﺳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ زن در ﺑﺮﻃﺮف ﻛﺮدن آن ﺑﻪ ﻛﻤﻚ اﺣﺘﻴﺎج دارد... ﻛﺎرﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ ﻣﺪاوم اﺣﺘﻴﺎج دارد زن را ﻛﺴﻞ و ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ" . ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻧﻬﻀﺘﻲ ﻛﻪ در اروﭘﺎ ﺑﺮاي اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق ﭘﺎﻳﻤﺎل ﺷﺪه زن ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻳﻨﻜﻪ دﻳﺮ ﺑﺎﻳﻦ ﻓﻜﺮ اﻓﺘﺎده ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﺎ دﺳﺘﭙﺎﭼﮕﻲ و ﻋﺠﻠﻪ زﻳﺎدي اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ. اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﻬﻠﺖ ﻧﺪاد ﻛﻪ ﻋﻠﻢ ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را ﺑﮕﻮﻳﺪ و راﻫﻨﻤﺎ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد. از اﻳﻨﺮو ﺗﺮ و ﺧﺸﻚ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺳﻮﺧﺖ، اﻳﻦ ﻧﻬﻀﺖ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲﻫﺎ را از زن ﮔﺮﻓﺖ و ﺣﻘﻮق زﻳﺎدي ﺑﻪ او داد و درﻫﺎي ﺑﺴﺘﻪاي ﺑﻪ روي او ﺑﺎز ﻛﺮد. اﻣﺎ در ﻋﻮض ﺑﺪﺑﺨﺘﻴﻬﺎ و ﺑﻴﭽﺎرﮔﻲﻫﺎي دﻳﮕﺮي ﺑﺮاي ﺧﻮد زن و ﺑﺮاي ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺑﻮﺟﻮد آورد. ﻣﺴﻠﻤﺎ اﮔﺮ آﻧﭽﻨﺎن ﺷﺘﺎﺑﺰدﮔﻲ ﺑﺨﺮج داده ﻧﻤﻴﺸﺪ اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق زن ﺑﺸﻜﻞ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻬﺘﺮي ﺻﻮرت ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ و ﻓﺮﻳﺎد ﻓﺮزاﻧﮕﺎن از وﺿﻊ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎر ﺣﺎﺿﺮ و از آﻳﻨﺪه ﺑﺴﻴﺎر وﺣﺸﺘﻨﺎكﺗﺮ ﺑﻔﻠﻚ ﻧﻤﻴﺮﺳﻴﺪ، وﻟﻲ اﻳﻦ اﻣﻴﺪ ﺑﺎﻗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﻢ و داﻧﺶ ﺟﺎي ﺧﻮد را ﺑﺎز ﻛﻨﺪ و ﻧﻬﻀﺖ زن ﺑﺠﺎي آﻧﻜﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ از اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﮔﻴﺮد، از ﻋﻠﻢ و داﻧﺶ اﻟﻬﺎم ﮔﻴﺮد. اﻇﻬﺎر ﻧﻈﺮﻫﺎي داﻧﺸﻤﻨﺪان اروﭘﺎﺋﻲ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺧﻮد ﻧﺸﺎﻧﻪ اﻣﻴﺪﺑﺨﺸﻲ از اﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ. ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻴﺮﺳﺪ - آن ﭼﻴﺰﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻣﻘﻠﺪان ﻏﺮب را در زﻣﻴﻨﻪ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد ﺗﺎزه ﺑﻪ ﻧﺸﺌﻪ ﻓﺮو ﺑﺮده اﺳﺖ ﺧﻮد ﻏﺮﺑﻴﺎن دوره ﺧﻤﺎر آﻧﻬﺎ را ﻃﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻧﻈﺮﻳﻪ وﻳﻞ دوراﻧﺖ وﻳﻞ دوراﻧﺖ در ﻛﺘﺎب ﻟﺬات ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭼﻬﺎرم، ﺑﺤﺜﻬﺎي ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻔﺼﻞ و ﺟﺎﻣﻌﻲ در زﻣﻴﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﻨﺴﻲ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﻌﻤﻞ آورده اﺳﺖ، ﻣﺎ ﻗﺴﻤﺘﻬﺎي ﻣﺨﺘﺼﺮي از آن ﻛﺘﺎب را ﺑﺮاي ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ و ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎﻧﺎت ﻓﻜﺮي ﻛﻪ در ﻣﻴﺎن داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻏﺮﺑﻲ وﺟﻮد دارد آﺷﻨﺎ ﺑﺸﻮﻧﺪ و از ﻗﻀﺎوﺗﻬﺎي ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﺧﻮدداري ﻛﻨﻨﺪ. وﻳﻞ دوراﻧﺖ در ﻓﺼﻞ ﻫﻔﺘﻢ از ﻗﺴﻤﺖ ﭼﻬﺎرم ﻛﺘﺎب ﺧﻮد ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻋﺸﻖ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: "ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻐﻤﻪ ﺻﺮﻳﺢ ﻋﺸﻖ ﺑﺎ ﻓﺮا رﺳﻴﺪن ﺑﻠﻮغ آﻏﺎز ﻣﻴﮕﺮدد، ﻛﻠﻤﻪ "ﭘﻮﺑﺮتی" ﻛﻪ در زﺑﺎن اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﻠﻮغ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺎﺻﻞ ﻻﺗﻴﻨﻲ آن ﻣﻌﻨﻲ "ﺳﻦ ﻣﻮي" اﺳﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﺳﻨﻲ ﻛﻪ در آن ﻣﻮي ﺑﺮ ﺑﺪن ﭘﺴﺮان ﻣﻲروﻳﺪ و ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻣﻮي ﺳﻴﻨﻪ ﻛﻪ ﭘﺴﺮان اﻳﻨﻬﻤﻪ ﺑﻪ آن ﻣﻲﻧﺎزﻧﺪ و ﻣﻮي ﺻﻮرت ﻛﻪ ﺑﺎ ﺻﺒﺮ ﺳﻲ ﺳﻲ ﻓﻮس آﻧﺮا ﻣﻴﺘﺮاﺷﻨﺪ. ﻛﻴﻔﻴﺖ و ﻛﻤﻴﺖ ﻣﻮ (در ﺻﻮرت ﺗﺴﺎوي اﻣﻮر دﻳﮕﺮ) ﻇﺎﻫﺮا ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺗﻮاﻟﺪ و ﺗﻨﺎﺳﻞ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد و ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ وﺿﻊ آن ﻫﻨﮕﺎم اوج ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻧﺸﺎط زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﻳﻦ ﻧﻤﻮ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﻣﻮي ﺗﻮأم ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺻﺪا ﺟﺰء ﺻﻔﺎت ﺛﺎﻧﻮي ﺟﻨﺴﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﻨﮕﺎ م ﺑﻠﻮغ ﻋﺎرض ﭘﺴﺮ ﻣﻴﺸﻮد. اﻣﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ در اﻳﻦ ﺳﻦ ﺑﺪﺧﺘﺮان، ﻧﺮﻣﺶ اﻃﺮاف و ﺣﺮﻛﺎت ﻣﻴﺒﺨﺸﺪ ﻛﻪ دﻳﺪﮔﺎﻧﺮا ﺧﻴﺮه ﻣﻲﺳﺎزد و ﻛﻔﻞ آﻧﺎﻧﺮا ﭘﻬﻦﺗﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ اﻣﺮ ﻣﺎدري آﺳﺎﻧﺘﺮ ﺷﻮد و ﺳﻴﻨﻪﺷﺎﻧﺮا ﺑﺮاي ﺷﻴﺮ دادن ﺑﻪ ﻛﻮدك ﭘﺮ و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻣﻴﺴﺎزد. ﻋﻠﺖ ﻇﻬﻮر اﻳﻦ ﺻﻔﺎت ﺛﺎﻧﻮي ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺪاﻧﺪ وﻟﻲ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮوﻓﺴﻮر ﺳﺘﺎرﻟﻴﻨﮓ در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﻃﺮﻓﺪاراﻧﻲ ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ . ﺑﻤﻮﺟﺐ اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎي ﺗﻨﺎﺳﻠﻲ ﺑﻬﻨﮕﺎم ﺑﻠﻮغ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺨﻢ و ﻧﻄﻔﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻮﻋﻲ ﻫﺮﻣﻮن ﻧﻴﺰ ﻣﻴﺴﺎزﻧﺪ ﻛﻪ داﺧﻞ ﺧﻮن ﻣﻴﺸﻮد و ﻣﺎﻳﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺟﺴﻤﻲ و روﺣﻲ ﻣﻴﮕﺮدد، در اﻳﻦ ﺳﻦ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺴﻢ از ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﺗﺎزه ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﻣﻴﮕﺮدد، روح و ﺧﻮي ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﺰاران ﻧﻮع ﻣﺘﺄﺛﺮ ﻣﻲﮔﺮدد، روﻣﻦ روﻻﻧﺪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: " درﻃﻲ ﺳﺎﻟﻬﺎي زﻧﺪﮔﻲ زﻣﺎﻧﻲ ﻓﺮا ﻣﻴﺮﺳﺪ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ آﻫﺴﺘﻪاي در وﺟﻮد ﻳﻚ ﻣﺮد ﺻﻮرت ﻣﻴﮕﻴﺮد و در وﺟﻮد زن آﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻫﻤﻪ اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات اﺳﺖ... دﻟﻴﺮي و ﺗﻮاﻧﺎﺋﻲ دﻟﻬﺎي ﻧﺮم را ﺑﻪ ﺗﭙﺶ ﻣﻲآورد و ﻧﺮﻣﻲ و ﻟﻄﺎﻓﺖ ﻣﻴﻞ و ﻫﻮس زورﻣﻨﺪان را ﺑﺮ ﻣﻲاﻧﮕﻴﺰد..." دﻣﻮﺳﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺗﻤﺎم ﻣﺮدان دروﻏﺰن و ﻣﻜﺎر و ﮔﺰاﻓﻪ ﮔﻮ و دو رو و ﺳﺘﻴﺰه ﺟﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻫﻤﻪ زﻧﺎن ﺧﻮد ﭘﺴﻨﺪ و ﻇﺎﻫﺮﺳﺎز و ﺧﻴﺎﻧﺘﻜﺎر ... ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹وﻟﻲ در ﺟﻬﺎن ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﻣﻘﺪس و ﻋﺎﻟﻲ وﺟﻮد دارد و آن آﻣﻴﺰش اﻳﻦ دو ﻣﻮﺟﻮد ﻧﺎﻗﺺ اﺳﺖ.... " آداب جفت جویی در بزرگسالان عبارت است از حمله برای تصرف در مردان، و عقب ﻧﺸﻴﻨﻲ ﺑﺮاي دﻟﺒﺮي و ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﮔﻲ در زﻧﺎن (اﻟﺒﺘﻪ در ﺑﻌﻀﻲ ﺟﺎﻫﺎ اﺳﺘﺜﻨﺎﻫﺎﺋﻲ دﻳﺪه ﻣﻴﺸﻮد) ﭼﻮن ﻣﺮد ﻃﺒﻌﺎ ﺟﻨﮕﻲ و ﺣﻴﻮان ﺷﻜﺎري اﺳﺖ ﻋﻤﻠﺶ ﻣﺜﺒﺖ و ﺗﻬﺎﺟﻤﻲ اﺳﺖ، زن ﺑﺮاي او ﻫﻤﭽﻮن ﺟﺎﻳﺰه اي اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ آﻧﺮا ﺑﺮﺑﺎﻳﺪ و ﻣﺎﻟﻚ ﺷﻮد ﺟﻔﺘﺠﻮﺋﻲ ﺟﻨﮓ و ﭘﻴﻜﺎر اﺳﺖ و ازدواج ﺗﺼﺎﺣﺐ و اﻗﺘﺪار ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹عفت فراوان زن خادم مقاصد توالد است، زیرا امتناع محجوبانه او کمکی به انتخاب جنس اﺳﺖ. ﻋﻔﺖ زﻧﺎن را ﺗﻮاﻧﺎ ﻣﻴﺴﺎزد ﻛﻪ ﺑﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮي ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮد را ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ را ﻛﻪ اﻓﺘﺨﺎر ﭘﺪري ﻓﺮزﻧﺪان او را ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺪ. ﻣﻨﺎﻓﻊ ﮔﺮوه و ﻧﻮع از زﺑﺎن زن ﺳﺨﻦ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ. ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻓﺮد از ﮔﻠﻮي ﻣﺮد ﺑﻴﺮون ﻣﻲآﻳﺪ... در ﻋﺸﻘﺒﺎزي زن از ﻣﺮد ﻣﺎﻫﺮﺗﺮ اﺳﺖ زﻳﺮا ﻣﻴﻞ او ﭼﻨﺪان ﺷﺪﻳﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ دﻳﺪه ﻋﻘﻞ او را ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ. داروین ملاحظه کرده است که در بیشتر انواع، ماده بعالم عشق بی علاقه است. لمبرزو و ﻛﻴﺶ و ﻛﺮاﻓﺖ اﺑﻴﻨﮓ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ: زﻧﺎن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺳﺘﺎﻳﺸﻬﺎ و ﺗﺤﺴﻴﻦﻫﺎي ﻣﻄﻠﻖ و ﻣﺒﻬﻢ ﻣﺮداﻧﻨﺪ و ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻣﺮدان ﺑﺨﻮاﺳﺖ آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻨﺪ و اﻳﻦ اﻣﺮ از ﻣﻴﻞ آﻧﻬﺎ ﺑﻠﺬات ﺟﻨﺴﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ. ﻟﻤﺒﺮزو میﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺎﻳﻪ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻋﺸﻖ زن ﻓﻘﻂ یک ﺻﻔﺖ ﺛﺎﻧﻮي از ﻣﺎدري اوﺳﺖ و ﻫﻤﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻋﻮاﻃﻔﻲ ﻛﻪ زﻧﻲ را ﺑﻤﺮدي ﻣﻲﭘﻴﻮﻧﺪد از دواﻋﻲ ﺟﺴﻤﻲ ﺑﺮ ﻧﻤﻲﺧﻴﺰد ﺑﻠﻜﻪ از ﻏﺮاﺋﺰ ﺑﺮاي اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اوﺿﺎع ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹وﻳﻞ دوراﻧﺖ در ﻓﺼﻠﻲ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻣﺮدان و زﻧﺎن ﻣﻨﻌﻘﺪ ﻛﺮده ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: کار خاص زن خدمت به بقاء نوع است و کار خاص مرد خدمت به زن و کودک، ممکن اﺳﺖ ﻛﺎرﻫﺎي دﻳﮕﺮي ﻫﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ وﻟﻲ ﻫﻤﻪ از روي ﺣﻜﻤﺖ و ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺗﺎﺑﻊ اﻳﻦ دو ﻛﺎر اﺳﺎﺳﻲ ﮔﺸﺘﻪ اﺳﺖ، اﻳﻦ ﻣﻘﺎﺻﺪ اﺳﺎﺳﻲ اﺳﺖ اﻣﺎ ﻧﻴﻤﻪ ﻧﺎآﮔﺎه اﺳﺖ و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﻌﻨﻲ اﻧﺴﺎن و ﺳﻌﺎدت را در آن ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ... ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﭘﻨﺎهﺟﻮﺋﻲ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺟﻨﮕﺠﻮﺋﻲ، ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻴﺮﺳﺪ ﻛﻪ در ﺑﻌﻀﻲ اﻧﻮاع ﻣﺎده اﺻﻼﻏﺮﻳﺰه ﺟﻨﮕﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد، اﮔﺮ ﻣﺎده ﺧﻮد ﺑﺠﻨﮓ آﻳﺪ ﺑﺮاي ﻛﻮدﻛﺎن ﺧﻮﻳﺶ اﺳﺖ. زن از مرد شکیباتر، گرچه شجاعت مرد در کارهای خطیر و بحرانی زندگی بیشتر اﺳﺖ اﻣﺎ ﺗﺤﻤﻞ داﺋﻤﻲ و روزاﻧﻪ زن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎراﺣﺘﻲﻫﺎي ﺟﺰﺋﻲ ﺑﻴﺸﻤﺎر ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ. ﺟﻨﮕﺠﻮﺋﻲ زن در وﺟﻮد دﻳﮕﺮي اﺳﺖ، زن ﺳﺮﺑﺎزان را دوﺳﺖ دارد و از ﻣﺮد ﺗﻮاﻧﺎ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﻲآﻳﺪ، در ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻗﺪرت ﻧﻮﻋﻲ ﻋﺎﻣﻞ ﻋﺠﻴﺐ ﺧﻮﺷﻲ ﻓﺮودﺳﺘﺎﻧﻪ "ﻣﺎزوﺷﻴﺴﺘﻴﻚ" او را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ، اﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮدش ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ اﻳﻨﻘﺪرت ﺑﺎﺷﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹این خوشی دیرین در لذت از قدرت و مردانگی گاهی بر احساسات اقتصادی زن نوین ﻏﺎﻟﺐ ﻣﻲآﻳﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﺑﺎ دﻳﻮاﻧﻪ ﺷﺠﺎﻋﻲ ازدواج ﻛﻨﺪ، زن ﺑﻪ ﻣﺮدي ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺑﻠﺪ اﺳﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﻲﺷﻮد، اﮔﺮ اﻳﻨﺮوزﻫﺎ ﻓﺮﻣﺎن ﺑﺮداري زن ﻛﻤﺘﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﺮاي آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدان در ﻗﺪرت و اﺧﻼق ﺿﻌﻴﻒﺗﺮ از ﭘﻴﺶ ﺷﺪه اﻧﺪ... ﺗﻮﺟﻪ زن ﺑﻪ اﻣﻮر ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ اﺳﺖ و ﻣﺤﻴﻂ او ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﻳﺶ اﺳﺖ. او ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻋﻤﻴﻖ اﺳﺖ. اﻣﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﺪود ﺧﻮد ﻣﺤﺼﻮر ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﻏﺮﻳﺰه او را ﺑﻪ ﺳﻨﻦ دﻳﺮﻳﻦ ﻣﻲﭘﻴﻮﻧﺪد، زن ﻧﻪ در ذﻫﻦ اﻫﻞ آزﻣﺎﻳﺶ اﺳﺖ ﻧﻪ در ﻋﺎدت، (ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻌﻀﻲ از زﻧﺎن ﺷﻬﺮﻫﺎي ﺑﺰرگ را اﺳﺘﺜﻨﺎ ﻛﺮد) اﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ آزاد رو ﻣﻲآورد ﻧﻪ ﺑﺮاي آ ن اﺳﺖ ﻛﻪ در آن آزادي ﻣﻴﺠﻮﻳﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮاي آن اﺳﺖ ﻛﻪ در زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد از ازدواج ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮد ﻣﺴﺌﻮل ﻣﺄﻳﻮس ﺷﺪه اﺳﺖ، اﮔﺮ ﮔﺎﻫﻲ در ﺳﺎﻟﻬﺎي ﺟﻮاﻧﻲ ﻣﻔﺘﻮن ﻋﺒﺎرات و اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻴﮕﺮدد و اﺣﺴﺎس ﺧﻮد را ﺑﻬﻤﻪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺴﻂ ﻣﻲدﻫﺪ، ﭘﺲ از ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺷﻮﻫﺮ وﻓﺎداري از ﺗﻤﺎم آن ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﭘﻮﺷﺪ و ﺑﺴﺮﻋﺖ ﺧﻮد و ﺷﻮﻫﺮش را از اﻳﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻴﺮون ﻣﻲﻛﺸﺪ و ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮش ﻳﺎد ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻛﻪ ﺣﺲ وﻓﺎداري ﺷﺪﻳﺪ ﺧﻮد را ﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﺤﺪود ﻛﻨﺪ. زن ﺑﻲ اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﺻﻼﺣﺎت ﺳﺎﻟﻢ از ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻣﻲﺧﻴﺰد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹زن آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺧﻴﺎﻟﻲ ﺳﺮﮔﺮدان را ﺑﻪ ﻣﺮد ﻓﺪاﻛﺎر و ﭘﺎي ﺑﺴﺖ ﺑﺨﺎﻧﻪ و ﻛﻮدﻛﺎن ﺧﻮد ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻴﺴﺎزد ﻋﺎﻣﻞ ﺣﻔﻆ و ﺑﻘﺎء ﻧﻮع اﺳﺖ، ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺑﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و دوﻟﺘﻬﺎ اﻋﺘﻨﺎء ﻧﺪارد، ﻋﺸﻖ او ﺑﺨﺎﻧﻪ و ﻛﻮدك اﺳﺖ اﮔﺮ در ﺣﻔﻆ اﻳﻨﻬﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻮد ﺑﻪ دوﻟﺘﻬﺎ ﺑﻲ ﻗﻴﺪ و ﺑﻲﻋﻼﻗﻪ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﮔﺮم ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻳﻦ ﻗﻮاﻧﻴﻦ اﺳﺎﺳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻲﺧﻨﺪد، اﮔﺮ اﻣﺮوز ﻃﺒﻴﻌﺖ در ﺣﻔﻆ ﺧﺎﻧﻮاده و ﻛﻮدك ﻧﺎﺗﻮان ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻴﺮﺳﺪ ﺑﺮاي آﻧﺴﺖ ﻛﻪ زن ﻣﺪﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ را از ﻳﺎد ﺑﺮده اﺳﺖ، وﻟﻲ ﺷﻜﺴﺖ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻫﺮ وﻗﺖ ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺼﺪﻫﺎ ﻣﺼﺎﻟﺤﻲ ﻛﻪ در ذﺧﻴﺮه دارد ﺑﺮﮔﺮدد، ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻗﻮام و ﻧﮋادﻫﺎي دﻳﮕﺮي ﻛﻪ در وﺳﻌﺖ و ﻋﺪه از ﻣﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮﻧﺪ و ﻃﺒﻴﻌﺖ دوام ﻗﻄﻌﻲ و ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ ﺧﻮد را ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ از ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﻨﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹یکی از ﺳﻨﻦ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻬﻦ در رواﺑﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﺸﺮي اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد ﻫﻨﮕﺎم ازدواج، ﺑﺮاي زن "مهر" قائل می شده است. چیزی از مال خود به زن یا پدر زن خویش می پرداخته است و ﺑﻌﻼوه در ﺗﻤﺎم ﻣﺪت ازدواج ﻋﻬﺪه دار ﻣﺨﺎرج زن و ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻮده اﺳﺖ . رﻳﺸﻪ اﻳﻦ ﺳﻨﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﭼﺮا و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ؟ ﻣﻬﺮ دﻳﮕﺮ ﭼﻪ ﺻﻴﻐﻪاﻳﺴﺖ؟ ﻧﻔﻘﻪ دادن ﺑﻪ زن ﺑﺮاي ﭼﻪ؟ آﻳﺎ اﮔﺮ ﺑﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﺮ ﻳﻚ از زن و ﻣﺮد ﺑﺤﻘﻮق ﻃﺒﻴﻌﻲ و اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﻧﺎﺋﻞ ﮔﺮدﻧﺪ و رواﺑﻂ ﻋﺎدﻻﻧﻪ و اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻴﺎن آﻧﻬﺎ ﺣﻜﻤﻔﺮﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ زن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ اﻧﺴﺎن رﻓﺘﺎر ﺷﻮد ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ ﻣﻮرد ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ ﻳﺎدﮔﺎر ﻋﻬﺪﻫﺎﺋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ زن ﻣﻤﻠﻮك ﻣﺮده ﺑﻮده اﺳﺖ، ﻣﻘﺘﻀﺎي ﻋﺪاﻟﺖ و ﺗﺴﺎوي ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ، ﺧﺼﻮﺻﺎ در ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ، اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ ﻣﻠﻐﻲ ﮔﺮدد، ازدواﺟﻬﺎ ﺑﺪون ﻣﻬﺮ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد و زن ﺧﻮد ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﻳﺶ را ﺑﻌﻬﺪه ﺑﮕﻴﺮد و در ﺗﻜﻔﻞ ﻣﺨﺎرج ﻓﺮزﻧﺪان ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻣﺮد ﻣﺘﺴﺎوﻳﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ. ﺳﺨﻦ ﺧﻮد را از ﻣﻬﺮ آﻏﺎز ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻣﻬﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﻴﺪا ﺷﺪه و ﭼﻪ ﻓﻠﺴﻔﻪاي داﺷﺘﻪ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎن ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻣﻬﺮ را ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻛﺮده اﻧﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﺗﺎرﻳﺨﭽﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ در ادوار ﻣﺎ ﻗﺒﻞ ﺗﺎرﻳﺦ ﻛﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﺤﺎل ﺗﻮﺣﺶ ﻣﻴﺰﻳﺴﺘﻪ و زﻧﺪﮔﻲ ﺷﻜﻞ ﻗﺒﻴﻠﻪ اي داﺷﺘﻪ، ﺑﻪ ﻋﻠﻞ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻣﻲ، ازدواج ﺑﺎ ﻫﻤﺨﻮن ﺟﺎﺋﺰ ﺷﻤﺮده ﻧﻤﻲﺷﺪه اﺳﺖ، ﺟﻮاﻧﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻛﻪ ﺧﻮاﺳﺘﺎر ازدواج ﺑﻮده اﻧﺪ ﻧﺎﭼﺎر ﺑﻮده اﻧﺪ از ﻗﺒﻴﻠﻪ دﻳﮕﺮ ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻫﻤﺴﺮ و ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﻨﺪ، از اﻳﻨﺮو ﺑﺮاي اﻧﺘﺨﺎب ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻤﻴﺎن ﻗﺒﺎﻳﻞ دﻳﮕﺮ ﻣﻴﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ. در آن دوره ﻫﺎ ﻣﺮد ﺑﻨﻘﺶ ﺧﻮﻳﺶ در ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻓﺮزﻧﺪ واﻗﻒ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻤﻲداﻧﺴﺘﻪ ﻛﻪ آﻣﻴﺰش او ﺑﺎ زن در ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﺆﺛﺮ اﺳﺖ، ﻓﺮزﻧﺪان را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮزﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮد ﻣﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﻪ ﺑﻌﻨﻮان ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد، ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻓﺮزﻧﺪان را ﺑﺎ ﺧﻮد اﺣﺴﺎس ﻣﻲﻛﺮده ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﻋﻠﺖ اﻳﻦ ﺷﺒﺎﻫﺖ را ﺑﻔﻬﻤﺪ. ﻗﻬﺮا ﻓﺮزﻧﺪان ﻧﻴﺰ ﺧﻮد را ﻓﺮزﻧﺪان زن ﻣﻴﺪاﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ ﻧﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﺮد، و ﻧﺴﺐ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺎدران ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﺪ ﻧﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﭘﺪران. ﻣﺮدان ﻣﻮﺟﻮدات ﻋﻘﻴﻢ و ﻧﺎزا ﺑﺤﺴﺎب ﻣﻲآﻣﺪه اﻧﺪ و ﭘﺲ از ازدواج ﺑﻌﻨﻮان ﻳﻚ ﻃﻔﻴﻠﻲ ﻛﻪ زن ﻓﻘﻂ ﺑﻪ رﻓﺎﻗﺖ ﺑﺎ او و ﺑﻪ ﻧﻴﺮوي ﺑﺪﻧﻲ او ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﺳﺖ در ﻣﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ زن ﺑﺴﺮ ﻣﻴﺒﺮده اﺳﺖ، اﻳﻦ دوره را دوره " ﻣﺎدر ﺷﺎﻫﻲ " ﻧﺎﻣﻴﺪه اﻧﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹دﻳﺮي ﻧﭙﺎﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺑﻨﻘﺶ ﺧﻮﻳﺶ در ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻓﺮزﻧﺪ واﻗﻒ ﺷﺪ و ﺧﻮد را ﺻﺎﺣﺐ اﺻﻠﻲ ﻓﺮزﻧﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ، از اﻳﻦ وﻗﺖ زن را ﺗﺎﺑﻊ ﺧﻮد ﺳﺎﺧﺖ و رﻳﺎﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺑﻌﻬﺪه ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﺎﺻﻄﻼح دوره "ﭘﺪرﺷﺎﻫﻲ" آﻏﺎز ﺷﺪ. در اﻳﻦ دوره ﻧﻴﺰ ازدواج ﺑﺎ ﻫﻤﺨﻮن ﺟﺎﺋﺰ ﺷﻤﺮده ﻧﻤﻲﺷﺪ و ﻣﺮد ﻧﺎﭼﺎر ﺑﻮد از ﻣﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ دﻳﮕﺮ ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻫﻤﺴﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﺪ و ﺑﻤﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻴﺎورد و ﭼﻮن ﻫﻤﻮاره ﺣﺎﻟﺖ ﺟﻨﮓ و ﺗﺼﺎدم ﻣﻴﺎن ﻗﺒﺎﺋﻞ ﺣﻜﻤﻔﺮﻣﺎ ﺑﻮد اﻧﺘﺨﺎب ﻫﻤﺴﺮ از راه رﺑﻮدن دﺧﺘﺮ ﺻﻮرت ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ. ﻳﻌﻨﻲ ﺟﻮان دﺧﺘﺮ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮﻳﺶ را از ﻣﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ دﻳﮕﺮ ﻣﻲرﺑﻮد. ﺗﺪرﻳﺠﺎ ﺻﻠﺢ ﺟﺎي ﺟﻨﮓ را ﮔﺮﻓﺖ و ﻗﺒﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻫﻤﺰﻳﺴﺘﻲ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﻴﺰ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، در اﻳﻦ دوره رﺳﻢ رﺑﻮدن زن ﻣﻨﺴﻮخ ﺷﺪ و ﻣﺮد ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ دﺧﺘﺮ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮﻳﺶ را ﺑﻪ ﭼﻨﮓ آورد ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺑﻤﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ دﺧﺘﺮ اﺟﻴﺮ ﭘﺪر زن ﻣﻲﺷﺪ و ﻣﺪﺗﻲ ﺑﺮاي او ﻛﺎر ﻣﻲﻛﺮد و ﭘﺪر زن در ازاء ﺧﺪﻣﺖ داﻣﺎد دﺧﺘﺮ ﺧﻮﻳﺶ را ﺑﻪ او ﻣﻲداد و او آن دﺧﺘﺮ را ﺑﻪ ﻣﻴﺎن ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻲﺑﺮد‌. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby