eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره قرآن به خاصیت درمانی آب( هیدروتراپی) در قرآن بیش از شصت مرتبه نام آب تکرار شده است که در هر بار تکرار یکی از خصلتهای این مایع حیاتی مورد توجه قرار گرفته، ولیکن یکی از جنبه های اعجاب انگیز قرآن ، اشاره به خاصیت درمانی آب است که در جریان داستان ایوب نبی، ذهن انسانها را به آن معطوف کرده است، قرآن در سوره صاد- آیه چهل و دو بطور ظرافتمندانه ای به این موضوع اشاره کرده و میفرماید:ما( خداوند) به ایوب نبی گفتیم پایت را به زمین بزن تا چشمه آبی سرد پدیدار شود.پس آنگاه از این آب سرد بنوش و خود را در آن شستشوی کن تا دردها ورنج هایی که بر بدنت عارض شده، تسکین یابد. مبحث آب درمانی در قرن هیجدهم بطور تئوریک مطرح شد و در قرن نوزدهم بصورت علمی و آکادمی تحت عنوان علم " هیدروتراپی" یا همان آب درمانی مورد توجه پزشکان قرار گرفت.این در حالیست که قرآن چهارده قرن پیش بطور صریح از خاصیت درمانی آب پرده برداشته است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/zandahlm1357
معادشناسی۴.mp3
38.81M
شرح مختصر کتاب... « چهارم، سبب ترس ازمرگ» (حجت الاسلام بی پروا) ----------------------------------------------------------------------- 📖 توصیه می‌شود برای استفاده بیشتر از مباحث، کتاب مرحوم علامه طهرانی قدّس سره (جلد اول ، مجلس سوم) مطالعه شود. ----------------------------------------------------------------------- 🔹 عدم شناخت حالات پس از مرگ، مگر با تجرید... 🔹 سیر در عوالمِ پس از مرگ در همین دنیا... 🔹 زیرک‌ترین افرادِ بشر در نگاه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله 🔹 موضوعی یقینی‌تر و مشکوک‌تر از مرگ نیست. 🔹 دلائل سختی جان کندن برای بعضی از انسان‌ها ... 🔹 حالات مؤمن هنگام مرگ... 🔹 حالات کسی که برای به دست آوردن دنیا خیلی زحمت کشیده است. 🔹 توصیفی از عالَمِ لذّت بخشِ آخرت... 🔹 حالِ مؤمنی که دنیایش آباد است ولی باز هم شوقِ مرگ دارد. 🔹 داستان‌های شیرین مؤمنانی که مشتاقِ مرگ بودند. 🔹 کراهت و اثرات سوء غذاهای بازار... 🔹 حالات امام حسین علیه‌السلام در لحظات آخر عمرِ شریفشان...
05 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-04-28).mp3
18.6M
پرسش وپاسخ_بخش پنجم * آیا همه مشکلات ما، اقتصادی است؟ * در مسیریم یا در مقصد؟ * در مورد دشمنان هم انصاف داشته باشید. * سنگین ترین تهدید قرآن خطاب به کیست؟ * مبنای کار ما حجت است. * اقسام صدقه * بلاهای معلق و بلاهایی که برای ما نوشتند. * همه اتفاقاتی که برایم افتاد، تفسیر آیات قرآن بود. * ادراکاتی که پیوست دیدن ها می شود. * تنوع فهم یک حقیقیت * صورت ها، رهزن نباشد. * جز خدا نباید چشمت را پر کند * عامل چشم زخم؟ * نعماتی را که خدا داده در چشم دیگران فرو نکن. * اثرات حج حتی برای دشمنان اهل بیت مدت زمان : ۴۵:۰۱
.......: اموالتان تقسیم شد! همچنین روایت شده است که در بازگشت از جنگ صفّین، وقتی امیر مؤمنان به قبرستانی رسید، فرمود: سلام بر شما، ای ساکنان غریب! سلام بر شما، ای ساکنان تنها! سلام بر شما، ای اهل وحشت! ما برای شما، این خبرهارا داریم: اموال شما، تقسیم شد! زنان شما، ازدواج کردند! خانه‌های شمارا، افراد دیگری ساکن شدند! شما چه خبری برای مادارید؟ سپس فرمود: اگر به آنها اجازه داده می‌شد که سخن بگویند، می‌گفتند: بهترین توشه برای سفر آخرت، تقوااست سخن امام سجادعلیه السلام امام سجادعلیه السلام فرمود: شب اول قبر، مأمورین الهی ازتوحید، نبوت، قرآن، امام، عمر ومال وثروت میّت سؤال می‌کنند! روح وریحان یا حمیم! امام کاظم علیه السلام از پدرش، نقل می‌کند که هرمؤمنی رحلت کند، هفتادهزار فرشته، اورا تاقبر، تشییع می‌کنند. وقتی اورا وارد قبرمی کنند، نکیرومنکر نزد او می‌آیند واورا می‌نشانند وبه او می‌گویند: خدایت کیست؟ چه دینی داری؟ پیامبرت کیست؟ اوجواب میدهد: اللّه پروردگارم ومحمّد، پیامبرم واسلام، دینم است. دراین هنگام، قبر اورا تاآنجا که چشم، کار می‌کند، وسیع می‌کنندوبرای او غذای بهشتی می‌آورند وبر اوروح وریحان، وارد می‌کنند. همان طور که خدا فرموده است یعنی: اگر از مقربین باشد، روح وریحان درقبروبهشت پر از نعمت درآخرت است. ولی وقتی کافر می‌میرد، هفتاد هزار، مأمورجهنم اوراتاقبر همراهی می‌کنند! اوبافریادی که همه موجودات، غیر از انس وجن ّ، می‌شنوند، می‌گوید: مرا برگردانید! شاید از مؤمنین گردم وعمل صالح، انجام دهم! آنان پاسخ می‌دهند: هرگز! تو فقط حرف می‌زنی! ومأموری می‌گوید: اگر اورا برگردانید، باز هم به اعمال بدش ادامه می‌دهد! وقتی اورا وارد قبر می‌کنند وتشییع کنندگان ومردم، بر می‌گردند، نکیر ومنکر، با بدترین شکل به سراغش می‌آیند واورا می‌نشانند ومی گویند: پروردگارت کیست؟ چه دینی داری؟ پیامبرت کیست؟ اونمی تواندجواب دهد وزبانش، به لکنت می‌افتد! دراین موقع، مأمورین، ضربه ای بر او می‌زنند که همه موجودات بغیر از انس وجن ّ، از آن به لرزش می‌افتند. باز از او سؤال می‌کنند: خدایت کیست؟ چه دینی داری؟ پیامبرت کیست؟ جواب می‌دهد: نمی دانم! آنان می‌گویند: ندانستی وهدایت نیافتی ورستگار نشدی! سپس دری از درهای عذاب رابر او باز می‌کنندواز حمیم جهنم، بر او می‌ریزند، همان طور که خدامی فرماید: (وَ اَمّا اِن ْ کان َ مِن َ الْمُکَذِبین َ الْضالّین َ فَنُزُل ٌ مِن ْ حَمیم ٍ) یعنی: اگر از تکذیب کنندگان وگمراهان بود، پس حمیم بر او می‌باشد. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تست هوش حل معما باما همراه باشید👇👇👇👇 @zandahlm1357
آیا می‌توانید در میان این همه بستنی قیفی یک عدد آب‌نبات چوبی را پیدا کنید؟ 🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠 https://eitaa.com/zandahlm1357
😳 با حرکت دادن ۳ توپ کاری کنید که مثلث برعکس شود. 🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠 https://eitaa.com/zandahlm1357
『﷽』 يک روز يک مرد روستايي يک کوله بار روي خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پير و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پاي خر به سوراخي رفت و به زمين غلطيد. بعد از اينکه روستايي به زور خر را از زمين بلند کرد معلوم شد پاي خر شکسته و ديگر نمي تواند راه برود. روستايي کوله بار را به دوش گرفت و خر پا شکسته را در بيابان ول کرد و رفت. خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فکر مي کرد که «يک عمر براي اين بي انصاف ها بار کشيدم و حالا که پير و دردمند شده ام مرا به گرگ بيابان مي سپارند و مي روند.» خر با حسرت به هر طرف نگاه مي کرد و يک وقت ديد که راستي راستي از دور يک گرگ را مي بيند. گرگ درنده همينکه خر را در صحرا افتاده ديد خوشحال شد و فريادي از شادي کشيد و شروع کرد به پيش آمدن تا خر را از هم بدرد و بخورد. خر فکر کرد«اگر مي توانستم راه بروم، دست و پايي مي کردم و کوششي به کار مي بردم و شايد زورم به گرگ مي رسيد ولي حالا هم نبايد نااميد باشم و تسليم گرگ شوم. پاي شکسته مهم نيست. تا وقتي مغز کار مي کند براي هر گرفتاري چاره اي پيدا مي شود.» نقشه اي را کشيد، به زحمت از جاي خود برخاست و ايستاد اما نمي توانست قدم از قدم بردارد. همينکه گرگ به او نزديک شد خر گفت:«اي سالار درندگان، سلام.» گرگ از رفتار خر تعجب کرد و گفت:«سلام، چرا اينجا خوابيده بودي؟» خر گفت: «نخوابيده بودم بلکه افتاده بودم، بيمارم و دردمندم و حالا هم نمي توانم از جايم تکان بخورم. اين را مي گويم که بداني هيچ کاري از دستم بر نمي آيد، نه فرار، نه دعوا، و درست و حسابي در اختيار تو هستم ولي پيش از مرگم يک خواهش از تو دارم.» گرگ پرسيد:«خواهش؟ چه خواهشي؟» خر گفت:«ببين اي گرگ عزيز، درست است که من خرم ولي خر هم تا جان دارد جانش شيرين است، همانطور که جان آدم براي خودش شيرين است البته مرگ من خيلي نزديک است و گوشت من هم قسمت تو است، مي بيني که در اين بيابان ديگر هيچ کس نيست. من هم راضي ام، نوش جانت و حلالت باشد. ولي خواهشم اين است که کمي لطف و مرحمت داشته باشي و تا وقتي هوش و حواس من بجا هست و بيحال نشده ام در خوردن من عجله نکني و بيخود و بي جهت گناه کشتن مرا به گردن نگيري، چرا که اکنون دست و پاي من دارد مي لرزد و زورکي خودم را نگاهداشته ام و تا چند لحظه ديگر خودم از دنيا مي روم. در عوض من هم يک خوبي به تو مي کنم و چيزي را که نمي داني و خبر نداري به تو مي دهم که با آن بتواني صد تا خر ديگر هم بخري.» گرگ گفت:«خواهشت را قبول مي کنم ولي آن چيزي که مي گويي کجاست؟ خر را با پول مي خرند نه با حرف.» خر گفت:«صحيح است من هم طلاي خالص به تو مي دهم. خوب گوش کن، صاحب من يک شخص ثروتمند است و آنقدر طلا و نقره دارد که نپرس، و چون من در نظرش خيلي عزيز بودم براي من بهترين زندگي را درست کرده بود. آخور مرا با سنگ مرمر ساخته بود، طويله ام را با آجر کاشي فرش مي کرد، تو بره ام را با ابريشم مي بافت و پالان مرا از مخمل و حرير مي دوخت و بجاي کاه و جو هميشه نقل و نبات به من مي داد. گوشت من هم خيلي شيرين است حالا مي خوري و مي بيني. آنوقت چون خيلي خاطرم عزيز بود هميشه نعل هاي دست و پاي مرا هم از طلاي خالص مي ساخت و من امروز تنها و بي اجازه به گردش آمده بودم که حالم به هم خورد. حالا که گذشت ولي من خيلي خر ناز پرورده اي هستم و نعلهاي دست و پاي من از طلا است و تو که گرگ خوبي هستي مي تواني اين نعلها را از دست و پايم بکني و با آن صدتا خر بخري. بيا نگاه کن ببين چه نعلهاي پر قيمتي دارم!» همانطور که ديگران به طمع مال و منال گرفتار مي شوند گرگ هم به طمع افتاد و رفت تا نعل خر را تماشا کند. اما همينکه به پاهاي خر نزديک شد خر وقت را غنيمت شمرد و با همه زوري که داشت لگد محکمي به پوزه گرگ زد و دندانهايش را در دهانش ريخت و دستش را شکست. گرگ از ترس و از درد فرياد کشيد و گفت:«عجب خري هستي!» خر گفت:«عجب که ندارد، ولي مي بيني که هر ديوانه اي در کار خودش هوشيار است. تا تو باشي و ديگر هوس گوشت خر نکني!» گرگ شکست خورده ناله کنان و لنگان لنگان از آنجا فرار کرد. در راه روباهي به او برخورد و با ديدن دست شل و پوزه خونين گرگ از او پرسيد:«اي سرور عزيز، اين چه حال است و دست و صورتت چه شده، شکارچي تيرانداز کجا بود؟» گرگ گفت:«شکارچي تيرانداز نبود، من اين بلا را خودم بر سر خودم آوردم.» روباه گفت:«خودت؟ چطور؟ مگر چه کار کردي؟» گرگ گفت:«هيچي، آمدم شغلم را تغيير بدهم و اينطور شد، کار من سلاخي و قصابي بود، زرگري و آهنگري بلد نبودم ولي امروز رفتم نعلبندي کنم!» ══════ •『 📜 』• ══════ 🧿⃝⃡📚 🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠 https://eitaa.com/zandahlm1357
خيال هاى باطل شخصى به ( (حضرت صادق (ع) ) ) عرضكرد: آقاجان، خيالهاى باطل و آروزهاى طول و دراز و واهمى و سوسه هاى فاسد، سينه مرا اذيت و آزار مى دهد، يك فكرهاى پوچ و توخالى توى ذهنم مى آيد كه از دين و اعتقاداتم سست مى شوم ، فدايت شوم، اى پسر رسول خدا، كمكم كن، تا من از اين وسوسه هاى درونى نجات پيدا كنم. آن حضرت فرمود: دست روى سينه ات بكش و بگو: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صَلَّ اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهَو لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّبَاللّهِ اَللّهُمَّ اِمْحُ عَنّى ما اَجِدُ سپس دست برشكم بمال و سه مرتبه اين دعا را تلاوت كن. آن شخص اين عمل را انجام داد آن حالت از او زايل شد. (۳۶) https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸 آیت الله وحید : 🌷هر روز، یک سوره بخوانید و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) هدیه کنید. 💐 ان شاءالله با این خدمت ، دم جان دادن و شب اول قبر،با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ایمان علی در کوچکی دلیل بر وفور عقل و فضل او می‌باشد پس قطعا آن حضرت علی را قابل و لایق و آماده دعوت می‌دانسته و دعوت نموده چه آنکه عمل لغو از آن حضرت صادر نمی گردد علاوه بر این معنی صفر سن منافی کمال عقل نمی باشد بلوغ دلیل وجوب تکلیف نیست بلکه بلوغ در احکام شرعیه مراعات می‌شود نه در امور عقلیه و ایمان أمری از امور عقلیه می‌باشد نه تکلیف شرعی پس ایمان علی فی الصغر من فضائله ایمان علی در کوچکی از فضایل آن حضرت می‌باشد کما آنکه دربارۀ حضرت عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السّلام و بچه تازه بدنیا آمده خداوند در آیه ۳۱ سوره ۱۹ (مریم) خبر می‌دهد که گفت إِنِّی عَبْدُ اللّٰهِ آتٰانِیَ الْکِتٰابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا و دربارۀ حضرت یحیی علیه السّلام در آیه ۱۳ همان سوره فرماید وَ آتَیْنٰاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا [۲] . سید اسماعیل حمیری یمنی که از شعراء معروف اواسط قرن دوم هجری متوفی سال ۱۷۹ بوده در اشعاری که در مدح آن حضرت سروده بهمین جهت اشاره نموده و گفته: وصی محمد و ابو بنیه و وارثه و فارسه الوقیا و قد اوتی الهدی و الحکم طفلا کیحیی یوم اوتیه صبیا [۳] فضل و مقامی را که پروردگار عطا نماید نیازمند برسیدن بلوغ سنّ نیست بلکه رشد عقلی و صلاحیت مورد در اثر طینت پاک است که خداوند عالم السرّ و الخفیّات فقط بآن دانا و خبیر است و لذا یحیی در طفولیت و عیسی در مهد بنبوّت-و علی در دوازده یا سیزده سالگی بولایت مطلقه برسد مورد هیچ گونه تعجبی نخواهد بود. بیشتر تعجب داعی از این گفتار شما که اسباب تأثر شد آن بود که این نوع از گفتار و اشکالات از نواصب و خوارج و پیروان معاندین در تحت تحریکات امویها می‌باشد که بایمان علی علیه السّلام خورده گیرند و گویند ایمان او از روی معرفت و یقین نبوده بلکه بر وجه تلقین و تقلید بوده است. اوّلا موثقین از أکابر علماء شما همه اعتراف باین فضیلت دارند و اگر ایمان در کودکی برای آن حضرت فضل و فخری نبوده پس آن همه فخر و مباهاتی که آن حضرت در مقابل صحابه نمودند برای چه بوده. چنانچه عرض کردم اکابر علماء شما مانند محمّد بن طلحه شافعی و ابن صباغ مالکی و ابن أبی الحدید و دیگران اشعار آن حضرت را نقل نموده اند که ضمنا فرمود: سبقتکم الی الاسلام طفلا صغیرا ما بلغت اوان حلمی ---------- [۲]: ۲) و یحیی را در سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم. [۳]: ۳) همچنان که یحیی در طفولیت و بچه گی واجد مقام نبوت گردیده علی علیه السّلام هم که وصی و وارث پیغمبر و پدر فرزندان آن حضرت بود صاحب حکم ولایت و هادی خلق در حال طفولیت گردید. و اگر ایمان آن حضرت در کودکی فضل و شرفی نبوده رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آن بزرگوار را باین فضل و خصیصه تخصیص نمی داد و آن حضرت خود فخر و مباهات باین معنی نمی نمود چنانچه سلیمان بلخی حنفی در ص ۲۰۲ ینابیع الموده ضمن باب ۵۶ از ذخایر العقبی امام الحرم احمد بن عبد اللّه شافعی از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب نقل می‌نماید که گفت من و ابو بکر و ابو عبیدۀ جراح و جماعتی خدمت رسول خدا بودیم که دست مبارک بر شانه علی زد و فرمود یا علی انت اوّل المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما و انت منّی بمنزلة هارون من موسی [۱] . ---------- [۱]: ۱) تو از حیث اسلام و ایمان اول مسلمین و مؤمنین هستی و تو برای من بمنزلۀ هارونی از موسی-یا علی دروغ گفت کسی که گمان نمود مرا دوست دارد و تو را دشمن بدارد. و نیز امام احمد بن حنبل در مسند نقل می‌نماید از ابن عباس (حبر امت) که گفت من و ابو بکر و ابو عبیدة بن جراح و جمعی دیگر از صحابه خدمت پیغمبر بودیم که دست مبارک بر کتف علی بن أبی طالب زد و فرمود انت اوّل المسلمین اسلاما و انت اوّل المؤمنین ایمانا و انت منّی بمنزلة هارون من موسی کذب یا علی من زعم انه یحبّنی و یبغضک [۲] . و ابن صباغ مالکی در ص ۱۲۵ فصول المهمّه مثل همین خبر را از کتاب خصائص از ابن عباس و نیز امام ابو عبد الرّحمن نسائی در خصائص العلوی نقل می‌کنند که گفت از عمر بن الخطّاب (خلیفه ثانی) شنیدم که گفت علی را یاد نکنید مگر بخیر زیرا که از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم فرمود در علی سه خصلت است من که عمرم دوست داشتم یکی از آنها برای من باشد چه آنکه هر یک از آنها نزد من دوست تر است از هرچه آفتاب بر او می‌تابد. آنگاه گفت ابی بکر و ابو عبیده و جمعی دیگر از صحابه هم حاضر بودند که آن حضرت دست بر کتف علی گذارد و گفت (آنچه را که عرض کردم) و ابن صباغ این کلمات را زیاده از دیگران نقل نموده که فرمود من احبّک فقد احبّنی و من احبّنی احبّه اللّه و من احبّه اللّه ادخله الجنّة و من ابغضک فقد ابغضنی و من ابغضنی ابغضه اللّه تعالی و ادخله النار [۱] . پس ایمان علی علیه السّلام در صغر و کودکی دلیل بر وفور عقل و خرد است و خود فضیلتی است برای آن حضرت که لم یسبقه احد من المسلمین احدی از مسلمین بر او سبقت نگرفته است. طبری در تاری
خ خود نقل می‌نماید از محمّد بن سعد بن ابی وقاص که گفت از پدرم سؤال کردم که آیا ابی بکر اول مسلمین است گفت نه و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین رجلا یعنی زیاده از پنجاه نفر پیش از ابی بکر اسلام آوردند و لکن او افضل از ما بود از حیث اسلام و نیز نوشته است عمر بن الخطّاب بعد از چهل و پنج مرد و بیست و یک زن مسلمان شد. و لکن اسبق الناس اسلاما و ایمانا فهو علی بن أبی طالب [۲] . ---------- [۲]: ۲) تو از حیث اسلام و ایمان اول مسلمین و مؤمنین هستی و تو برای من بمنزلۀ هارونی از موسی-یا علی دروغ گفت کسی که گمان نمود مرا دوست دارد و تو را دشمن بدارد. [۱]: ۱) کسی که تو را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست دارد خدا او را دوست می‌دارد و کسی که خدا او را دوست بدارد داخل می‌کند او را ببهشت و کسی که تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته و کسی که مرا دشمن بدارد خدا او را دشمن داشته و داخل می‌کند او را بآتش. [۲]: ۲) و لکن اسبق از همه مردم از حیث اسلام و ایمان علی بن أبی طالب بوده است. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - آواز خصوصی %22نوا%22 - استاد شجریان و لطفی.mp3
4.81M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمعِ سرگرفته، دگر چهره برفروخت وین پیر سالخورده، جوانی ز سر گرفت آن عشوه داد عشق، که مُفتی زِ ره برفت وآن لطف کرد دوست، که دشمن حَذَر گرفت بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود عیسیٰ دمی، خدا بفرستاد و برگرفت هر سروقد که بر مَه و خُور، جلوه می‌فروخت چون تو درآمدی، پی کاری دگر گرفت زین قصه هفت گنبدِ افلاک پرصَداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت 🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶 سحرگه رهروی در سرزمینی همی گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
انسان شناسی ۲٠۶.mp3
10.54M
۲۰۶ ※ حس ※ خیال ※ وهم ※ عقل ※ فوق عقل این پنج بخش؛ خود شما هستید! پنج بخشِ وجودی شما ... اگر بخشهای درون شما به همین ترتیب که نگاشته شده، مهندسی شده باشد؛ شما انسان وارونه‌ای هستید! فقط در یک حالت است که شما هستید و مهندسی درونیِ درستی دارید. و بقیه حالتها، حالتهای وارونگی شماست.