eitaa logo
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
922 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
51 فایل
به تنها مسیر آرامش زنجان خوش آمدید.🌼 کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج مولا ، آزاد میباشد.🌱🌱 آیدی ادمین @meraj1_313 لینک کانال با ما همراه باشید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1759117344C4166aadb31
مشاهده در ایتا
دانلود
50_mixdown.mp3
4.72M
4 آرامش در لحظه های سخت یه دستگیره میخواد! دنبال دستگیره اش توی زمین وآسمون نگرد؛ همه چیز از درونِ خودت آغازمیشه! باید باور کنی؛ مال خدایی هستی که ولت نمیکنه... 🎤 تنها مسیر...🦋 🌹 @zanjan_tanhamasir
از بس‌کہ‌ ملک‌ دوروبرت‌ پر زدھ، گشتہ‌ست پیـراهنِ افلاڪ پر از عطـرِ عَبـایت..🌸
گناهانی که روزی را دور میکند☝️ حدیث 🌸@zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#همسرداری ۱۲ #معشوق_واحد 🌸معشوقِ واحد آدما رو به هم نزدیک میکنه... 🔹همیشه به شاگردام می گم عشق
۱۳ 🌸 بسیار دیده و شنیده ام که فرزندان سر نگهداری از پدر و مادر پیر و بیمارشان با هم دعوایشان شده ، کار به قهر و‌بگو مگو کشیده ،حالا اگر پدر و مادر همسر باشند که دیگه بدتر 😒 من یک فرمول براتون دارم😊👇 عزیزم فکر کن خودت و‌همسرت تنها فرزند (گرفتی چی گفتم؟ _ تنها فرزند ) پدر و مادرت یا پدر و مادر همسرت هستید ، هر کاری از دستت بر می یاد براشون انجام بده ، اگر در این راه خواهر یا برادر دیگری به شما کمک کرد، استقبال کن وگرنه وظیفه خودت رو انجام بده ، بدون هیچ سرزنش و طعنه ای ،نگید نمی شه ، که می دونم می شه، دیدم که می شه. خیلی خیلی سخته مخصوصا تو این زمونه که اینقدر کارها زیاد و وقتها کم هست ، اما همه این سختی‌ها می ارزه به اون لحظه ای که لبخند رضایت و مهربانی رو در چهره پدر و مادر پیر خودت یا همسرت می بینی، می ارزه به اون لحظه ای که احساس می کنی خدا از این کارت راضیه ، خیلی هم راضیه😊☺️ راضیة‌مرضیة 🍃🌺 و نمی دونی ، شاید هم دیده باشی که چه برکات فراوانی از دعای خیر اونها به زندگی تو ریزان می شه ،زندگیت پر می شه از عطر شکوفه‌های بهارنارنج دعا که از لبهای اون پدر پیر و مادر دلخسته برای تو می طراود . 🌺🍃 من فکر می کنم زرنگترین آدمها آنهایی هستند ، که به پدر و مادر خود یا پدر و مادر همسر بیشتر از دیگران خدمت می کنند. 🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وچهارم خانم حسینی دست لیلا رو گرفت و گفت: نمیدونم چقدر به
همین طور لیلا مشغول بود صدای فلش دوربین مژگان توجهش رو جلب کرد، کادوش رو برداشت و با لبخندی از ما جدا شد و رفت سمت مژگان و مشغول حرف زدن با هم شدن، به طرف خانم حسینی چرخیدم و گفتم: ببخشید اینجوری بحث لیلا رو شروع کردم احساس کردم فرصت خوبیه! لبخند رضایتی زد و با چشمهاش کارم رو تایید کرد که فهمیدم کارم درست بوده... رفتم سمت لیلا، حسابی با بچه ها رفیق شده بود سرعت ارتباط گرفتنش فوق العاده بود! دو، سه ساعتی که پیش هم بودیم خیلی لحظات خوبی بود وقت خداحافظی دستم رو محکم گرفت و گفت: نازنین هیچ وقت تصور نمی کردم چنین روزی رو ببینم پیش هم باشیم با حال خوب! سرش رو به سمت آسمون بالا برد و نفس عمیقی کشید و ادامه داد: توی موقعیت تلخی بودم... اینقدر تلخ که احساسم این بود هیچ وقت حال روحم خوب نمیشه! اما خوب خدا همیشه حواسش هست... حتی وقتی که من فکر می کردم کنارم نیست و تنهاترینم! دستش رو محکم تر فشردم و گفتم: ولی دیدی بود و هست... خدا خودش گفته: رابطه ی بین من و خودت رو درست کنی من رابطه ات رو با مردم درست می کنم! خدای خوبی داریم لیلا... با حالت سوالی گفت: می تونم هفته های بعد هم بیام؟! گفتم: با ارتباط قوی که تو می تونی بگیری حضورت اینجا لازم که چه عرض کنم واجبه! چند هفته از حضور لیلا بین بچه های ما می گذشت، اینقدر مسائل رو خوب فهمیده بود که حالا خودش لیدری شده بود! واقعا روابط عمومیش بالا بود خصوصا با قشری که قبلاً خودش جزئی از اونها بود خیلی راحتر باهاشون انس می گرفت و مسیر درست رو نشونشون میداد توی همین مدت توی دل همه ی بچه ها جا باز کرده بود... یکی از همین چهارشنبه ها که اومده بود یکدفعه با دیدنش احساس کردم چقدر تغییر کرده! نگاهی به آینه ای که دستم بود انداختم... نگاهی به لیلا... گفتم: لیلا یادته اولین باری قرار بود خانم حسینی رو ببینیم می گفتی: این جماعت آدم رو می خورن! لبش رو به دندون گرفت و گفت: حرف خوب کم داریم گذشته شطرنجیمون رو ورق می زنی! بعد یه ژست خاصی گرفت و ادامه داد: به قول بچه ها جلو رو باید نگاه کرد! آنچه پیش رو هست تا پیشروی کنیم! نگاهت به عقب باشه نازی خانم یعنی در حال حرکت نیستی و متوقف شدی عززززیزم! از رفتارش خندم گرفت ولی نکته ی جالبی بود گفت! اما نکته ی مهم تر از اون تاثیری که همنشین روی آدم می‌ذاره و چقدر دوست موثره! همینطور که صحبت می کردیم مشغول چیدن میز شدیم حسابی درگیر بودیم خانم حسینی و خانم مقدم کمی از ما فاصله داشتند رفته بودند از داخل ماشین یه سری وسیله بیارن، فاطمه و زهرا هم تازه اومده بودن که یکدفعه صدای داد و بیداد چند تا دختر توجهمون رو جلب کرد! و ناگهان کشیده ای که محکم خورد به صورت خانم حسینی و لگدی که نثار خانم مقدم شد و کل وسایل پخش زمین شد! با سرعت دویدیم سمت خانم حسینی.... که با اشاره ی دستش بهمون فهموند کاری نکنیم... دخترها که قیافه هاشون خیلی زننده و یه جوری بود همچنان داد و بیداد می کردن و هر چی فحش و فضاحت بلد بودن نثار خانم حسینی کردن! ما فقط حرص می‌خوردیم دلم می خواست برم جلو بپرسم مگه ادعای دنیای گفتمان رو ندارن پس چرا اینقدر بد صحبت می کنند! حالا حیای پوشش که هیچی! ولی اینها حتی حیای کلامی هم نداشتن! کاش لااقل اینقدر لجن پراکنی نمیکردن جلوی این همه مردم ما داشتیم از خجالت می مردیم! طوری صحبت میکردن که انگار لات محله ان! ما همه جور آدمی دیده بودیم ولی اینها یه جوری بودن! اما خانم حسینی خیلی مودبانه تنها جمله ای که گفت: بفرمایید بود... اما ظاهراً حس ما اشتباه نکرده بود... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 روی هر لب نام زیبای تو وقتی بشکفد زندگی گل می دهد عطر نفس های تو غوغا می کند تو بیا یابن الحسن دنیا گلستان می شود 🌹@zanjan_tanhamasir
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• عرض سلام و ادب و احترام داریم محضر شما خوبان 🌺✋ الهی صبح قشنگتون آمیخته به نگاه خداوند باشه و روزتون مالامال از خیر و سعادتمندی☺️ خدا قوت بده بهتون.😊 چه خبرا؟ اوضاع و احوال خوبه؟ 🌺 ان شالله که با توکل بر خدا و عزم و همت فراوان، تاسف برای دیروز و غم فردا رو نداشته باشید. مومن براش زندگی عالی در زمان حال با توکل بخدا و توسل به اهل بیت ع از همه چیز مهم‌تره... 🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان زندگی خانوادگی علامه طباطبایی 🔹 بخش اول ❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند. 🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده. بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹 🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته.... ✍ادامه دارد 🌷@IslamLifeStyles 🏡 @zanjan_tanhamasir
29.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاثیر روابط آزاد پیش از ازدواج بر زندگی زناشویی استاد شهید مرتضی مطهری 🌹‌ @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹اگر خواستید نذری کنید فقط گناه نکنید، مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی کنم هدیه به آقا صاحب الزمان ارواحنافداه از طرف خودم.   🌹یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان ارواحنافداه انجام می دهید که یکی از مجرب ترین کارها برای آقا است. یا اگر می خواهید برای اموات کاری انجام دهید به نیابت از آنها برای تعجیل در فرج آقا ارواحنافداه نذر کنید. شهید مجید سلمانیان 🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام مولای مهربانم✋🌸 آبها نام تورازمزمه مي كنند! درختها به احترام توسبزميشوند! نسيم دعاي عهدرادرگوش سروها ميخواند! شكفتن گل رويت بهترين هديه براي منتظران است.... 🌹 @zanjan_tanhamasir
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• 🌸ســلام و عرض ادب و اداے احتـرامـ رفقایِ جان و دل☺️✋ ☕️صبحتـون پراز عطــر ویاد خـدا و مـــزین به نگاه مستـــانہ حضرت حق✨ ان‌شاءالله که حالتون خوب باشه و لحظاتتون سرشار از معنویت 🌸 چه قشنگه حضور ارزشمندتون توی کانال چه خوبه که داریمتون و با پیامهاتون خوشحالیم و دلگرم 😇 دیگه چی بخوایم از خدا، وقتی چنین نعمتایی داریم؟ میشه تنهامون نذاریـ😊ــن و بازم همراهمون باشین؟؟؟ 🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ آقای شالچیان از جد مادری خودشان نقل می نمایند: «در امور دم دستی (روزمره) وقتی مشکلی پیش می آید ، نذر کند که این گره باز شود؛ یک سوره حمد و هفت بار سوره توحید و چهارده بخواند و به ائمه بقیع (امام حسن مجتبی، سیدالساجدین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق) صلوات الله علیهم اجمعین هدیه کند؛ بارها و بارها و بارها امتحان کردم.» سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
AUD-20220404-WA0006.mp3
5.63M
5 یه کودک آغوش مـ❤️ـادر رو در لحظه ای که ترسیده، بیشتر از هروقت دیگه ای حس میکنه! لحظه های سخت زندگی برای تجربه آرامش آغوش خدا بی نظیرند! بسوی آغوشـ🌸ــش فـرار کن تنها مسیر...🦋 🌹 @Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ عصر جمعه ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ تو مسجد جمکران چه‌خبره؟!! 💥یه اتفاق جذاب، هیجان‌انگیز و جوونانه! جا نمونید... ✅اطلاعات‌بیشتر و ثبت‌نام‌گروهی👇 https://eitaa.com/joinchat/478609408C5532b9021d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان عزیز ✋🏻 ان‌شالله که حالتون خوب باشه 🤲 ممنون از شما که مطالب رو دنبال میکنید🌹 بریم سراغ ادامه مبحث 👇🏻👇🏻👇🏻
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
✨﷽✨ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ؟ ۵۴ 🍃🌸🍃🌸🍃 ⁉️ چرا نماز اول وقت اینقدر مهم است؟ #استادپناهیان؛ ❗️
٥٥ چرا نماز اول وقت انقدر اهمیت دارد؟ استاد پناهیان؛ غربیه تا اخرش رفته بدبخت شده... ⛔️ حاضره با سگ و گربه و موش زندگی بکنه ، با مردش یا زنش ، حاضر نیست زندگی بکنه... ❌🔴❌ همه بهم خائنند... هیچ کس به هیچ کس نمی تواند محبت بکند . این بلاییه که یهودیهای صهیونیسم نامرد، سر مسیحیهای بدبخت ، آوردند. 🔴 محبت کجاست ؟ تو دلی میتونی محبت پیدا بکنی که ، علیه خود قیام کرده باشه . ✅🔶 تو دلی میتونی عشق پیدا بکنی که ، علیه هوس خود اقدام کرده باشه . 🔶✅ تو دلی میتوانی وفا و صفا پیدا بکنی که علیه خود اقدام کرده باشه. 🔶✅ حداقل اقدام علیه خود ، نماز اول وقت خوندن مودبانه است ، ✅✅ بی کم گذاشتن از نماز . آقا ببخشید میتونیم وسط سخنرانی سوال بکنیم ؟ نه نمیشه ، به هیچ وجه ... اینجا سخنرانی یکطرفه اس. 🔴⛔️⛔️ حاج آقا ... آخه ، این سوال تو گلومون گیر بکنه ،این گلو ، درد میگیره . حالا ، چون شما انسان محترمی هستی سوال کن . حاج آقا .... نمیشه ما جای دیگه ای غیر از نماز باخودمون مبارزه با نفس بکنیم ؟ 🔴🔶 که آدم اهل عشق و صفا و محبت باشیم؟ خیلی جاها تو دنیا هست ، تو زندگی ما هست ، ✅ که ما تو اون جاها باخودمون مبارزه می کنیم . ⛔️✅ وقتی با خودمون مبارزه کردیم ، وقتی با هوای نفس خودمون مبارزه کردیم. 🔴🔴 اونوقت اون هوا پرستیمون کم میشه ، عاشق پیشه میشیم ، ✅ میتونیم به کسی محبت کنیم. 🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷 🌹@Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وپنجم همین طور لیلا مشغول بود صدای فلش دوربین مژگان توجه
..‌. همه ی ما مبهوت رفتار ناجور این دخترا شده بودیم با برخوردی که خانم حسینی و خانم مقدم داشتن مردمی که دورمون جمع شدن قشنگ متوجه وقاحت اون به ظاهر خانم ها شده بودن! کنترل عصبانیت بچه ها باعث شد اونها بیشتر عصبی بشن! انگار دنبال بهانه ای بودن بلوا به پا کنن که با رفتار درست خانم حسینی و خانم مقدم بخیر گذشت وقتی دیدن اینجا امکان نداره صدای بلندی بشنون با همون حالت رفتن... کارمون که تموم شد لیلا که تا حالا چنین تجربه ای نداشت به خانم حسینی گفت: من تو دلم مونده چرا هیچی به این جماعت... لا اله الا الله نگفتید! دیدین چه بساطی درست کردن! خانم حسینی دستش را گذاشت روی شونه اش و گفت: لیلا جان دیدی چقدر آدم دور و برمون جمع شده بود گاهی با یه حرکت تند ما یه عده ی زیاد قضاوت اشتباه می کنن! ولی خودت که شاهد بودی نوع برخورد ما باعث شد آخر کار تمام کسانی که دورمون جمع شدن بفهمنن که کی اشتباه می کنه و حق با چه کسیه! یادت باشه بهترین کار همیشه سریع تربن راه حل نیست! لیلا دیگه حرفی برای گفتن نداشت... خداحافظی کردیم ... چند روزی از اون ماجرا گذشت ولی ذهن من هنوز هم درگیر بود! چرا اون دخترا اینجوری بودن! ما با خیلی از این تیپ ها برخورد داشتیم شاید حجاب خوبی نداشته باشن اما با اطمینان می تونم بگم حیا دارند، اخلاق دارند! اما اینا چراااا اینجوری بودن! اصلا جنسشون شبیه ما نبود! تمام فاصله‌ی بین این چهارشنبه تا چهارشنبه ی بعد ذهنم درگیر این دخترا بود! که چهارشنبه با حرفهای خانم حسینی تازه فهمیدیم ماجرا از کجا آب میخوره! خانم حسینی وقتی جمع بچه ها جمع بود شروع کرد حرف زدن من و لیلا هم کنار هم نشسته بودیم... گفت: بچه ها یادتونه هفته ی پیش سه، چهار تا دختر توی بوستان چه بلوایی به پا کردن! بچه ها با سر تاکید کردن و منتظر بودن ببینن خانم حسینی چی میخواد بگه! گفت: دیروز گرفتنشون... لیلا درست مثل زمان دانشجویش مجال نداد و گفت: عه! گشت ارشاد! خانم حسینی لبخندی زد و گفت: نه! عزیزم آخه گشت ارشاد آدم رو میگیره! تا حالا شما دیدین! گشت ارشاد در حد همون ارشاد بیشتر نیست تازه اون هم در شرایط خاص که معمولا کسی ندیده ولی نمی دونم چرا این گشت ارشاد ندیده رو اینقدر ملت شنیدن!!! لیلا سری تکون داد و گفت: راست میگید زمان جاهلیتم من هم فقط گاهی ماشین گشت ارشاد رو می دیدم، بگیر و ببندی در کار نبود و ندیدم خدایییش... من گفتم: پس کی گرفته! مژگان از اونور گفت: الهی شوهرشون باشه! لیلا گفت: کجا بوده شوهر اینایی من دیدم... خانم حسینی پرید وسط حرفش و گفت: عه! عه!خوب فرصتی بدین من بگم! همه ساکت شدن... خانم حسینی گفت: بچه های بالا... خانم مقدم متعجب گفت: بچه های بالا! یعنی نیروهای امنیتی! در حالی که چشمهاش از تعجب درشت شده بود ادامه داد: نه! چرااااا... نویسنده:
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
❣ صبحی گره‌ از زمانه‌ وا خواهد شد راز شـب تـار بـر مـلا خـواهـد شـد در راه، عـزیـزی‌ ست که با آمدنش هر قطب‌ نما، قبله‌ نما خواهد شـد 🌹@zanjan_tanhamasir